- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
یک از مطالبی که حقانیت مذهب شیعه را به اثبات می رساند، این است که جنگ و صلح امام علی علیه السلام جنگ و صلح پیامبر اسلام است. یعنی هرکسی که با علی علیه السلام و فرزندان و بجنگد، در حقیقت با رسول گرامی اسلام جنگیده است. احادیثی خاصی در کتابهای معتبر اهلسنت وجود دارد که جنگهای امام علی، امام حسن و امام حسین علیه السلام را جنگ پیامبر اسلام میداند. بنابراین هر عنوانی که جنگهای رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم دارد، همان عنوان بر این جنگها نیز منبطق میگردد. در اینجا به این حدیث از برخی منابع اهلسنت اشاره میشود:
در المستدرک از ابوهریره نقل شده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم به علی، حسن، حسین و فاطمه نظر انداخت و فرمود: «أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ»؛ یعنی من با هر کسی که با شما بجنگد در جنگم و با هر کسی که با شما صلح کند در صلح هستم. در ذیل حدیث گفته است که این حدیث حسن است. هم چنین از زید بن ارقم نیز آن را نقل کرده است.[۱]
ابن حبان در صحیح خود از زید بن ارقم نقل کرده پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم به فاطمه، حسن و حسین فرمود: «أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَکُم».[۲] احمد حنبل نیز آن را نقل کرده است.[۳]
جصاص در ادامه این حدیث آیهای از قرآن را که میفرماید: «إنما جزاء الذین یحاربون ا لله ورسوله ویسعون فی الأرض فسادا…»[۴] ذکر کرده و از آن نتیجه گرفته است که جنگ با مسلمانانی که با خدا و رسولش محاربه میکند جایز و همۀ فقهاء بر این مطلب اتفاق دارند.[۵]
هرچند محققین معاصر اهلسنت از جمله ناصرالدین البانی این روایت را که از طریق غیر ابو هریره نقل شده تضعیف نموده است اما نقل ابوهریره را حسن دانسته است.[۶]
به هرحال به این تضعیفهای برخی علمای اهلسنت به خصوص دربارۀ این حدیث اعتنا نمیشود؛ زیرا لازمۀ پذیرش این حدیث از طرف اهلسنت، این میشود که آنان از مبنای خود دربارۀ صحابه باید دست بردارند. به این معنا اگر جنگ با امام علی و امام حسن و امام حسن علیه السلام جنگ با پیامبر خدا باشد؛ پس عایشه، طلحه، زبیر، معاویه، یزید و تمام کسانی که در جنگ های جمل، صفین، عاشورا و در جنگ با امام حسن علیه السلام شرکت کردهاند، در حقیقت با رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جنگیدهاند و برای مشروعیت و یا دست کم تبرئه آنان باید این حدیث از طرف آنان که متوجه مسئله هستند تضعیف شود.
از این احادیث به دست می آید که در یک صورت جنگ اهل بیت جنگ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است که آنان جانشینان برحق آ حضرت باشند با این توضیح که وقتی امام علی، امام حسن و امام حسین علیه السلام جانشینان برحق رسول خدا باشند هر جنگی که از طرف آنان انجام شدهاست، جنگی است دینی و مورد تأیید خداوند و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم. معنای آن این است که حمایت و طرفداری از آنان بر مسلمانان واجب بوده و قرار گرفتن درجبهۀ مخالف آنان، مخالفت با دین اسلام و دستورات قرآن و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم محسوب میشود.
از آنچه بیان شد مذهب شیعه امامیه در مسئلۀ امامت کمترین انحراف را در حوزه اعتقادی خود راه نداده و آیات و احادیث نبوی را سرلوحۀ هدایت خود قرار داده و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، اعتقاد به امامت امام علی و سایر اهل بیت علیه السلام را در حوزه دینی حفظ نموده و اصل اسلام را در برابر سایر فرقهها به نمایش گذاشته است.
پس تنها مذهب شیعه امامیه است که پیروان آن از شیعیان واقعی علی علیه السلام و مصداق سخن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم هستند که در تفسیر آیه «أُوْلَئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیۀ»[۷] فرمود: آنان علی و شیعیانش هستند.[۸] تنها این مذهب است که به آیه تطهیر[۹]، مباهله[۱۰]، اولی الامر[۱۱]، تبلیغ[۱۲] و آیه ولایت[۱۳] و آیات دیگر قرآن کریم اعتنا نموده و امامان و پیشوایان معصوم شان را بر طبق این آیات شریفه برگزیده اند. و تنها این مذهب است که به حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث غدیر، حدیث منزلت، حدیث یوم انذار و حدیث دوازده امیر و دوازده خلیفه و احادیث دیگر که همه آنها در کتابهای معتبر اهلسنت نقل شده، تمسک جسته و بر طبق آنها راه روشن خدا و رسولش را دریافته است.
کسی که از این ریشههای محکم و تزلزل ناپذیر مذهب شیعه امامیه اطلاع داشته باشد، نمیتواند ادعا کند که شیعه در دین اسلام ریشهای ندارد بلکه این فرقه های دیگر هستند که نمی توانند کوچکترین ریشه ای را در دین اسلام برای خود ثابت کنند.
پی نوشت:[۱] . المستدرک علی الصحیحین، ج۳ص۱۶۱.
[۲] . صحیح ابن حبان، ج۱۵ص۴۳۴. محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم تمیمی بستی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج۱۵ص۴۳۴، بیروت، مؤسسۀ الرسالۀ ، چ۲، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م. تحقیق: شعیب الأرنؤوط.
[۳] . مسند احمد بن حنبل، ج۲ص۴۴۲.
[۴] . مائده، ۳۳.
[۵] . أحمد بن علی الرازی الجصاص أبو بکر، احکام القرآن للجصاص، ج۲ص۱۹۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق، تحقیق: محمد الصادق قمحاوی.
[۶] . ابو عبدالرحمن محمد ناصرالدین بن نوح البانی، صحیح الجامع الصغیر وزیاداته، ج۱ص۳۰۶، المکتب الاسامی، [بیجا بیتا].
[۷] . البینه ، ۷.
[۸] . الدرالمنثور، ج۶، ص۳۷۹.
[۹] . الاحزاب، ۳۳.
[۱۰] . آل عمران، ۶۱.
[۱۱] . النساء، ۵۹.
[۱۲] . المائده، ۶۷.
[۱۳] . المائده، ۵۵.
نویسنده: حمیدالله رفیعی