- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
جایگاه مومن از جهات مختلف قابل توجه است. مومن به کسی اطلاق می شود که به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هر آنچه را که رسول خدا آورده است ایمان داشته باشد. حقیقت ایمان عبارت است از تسلیم در ظاهر و باطن در برابر حق؛ بنابراین اگر کسى به چیزى یقین دارد اما تسلیم آن نیست به آن ایمان ندارد، بلکه داراى کفر جحودى است. لذا امام صادق (علیه السلام) یکى از اقسام کفر را کفر جحودى مى داند.[۱]
ایمان درجاتی دارد از این رو بین مومنین ممکن است از حیث ایمان تفاوت هایی وجود داشته باشد. همان طور که کفر مراتب دارد ایمان هم مراتب دارد و در حدیثی نقل شده که ایمان ده درجه دارد که درجه دهم آن درجه عالیه ایمان است و یک مسلمان نباید به این ایمانى که دارد قانع باشد بلکه باید سعى کند که خود را به درجه عالیه ایمان برساند.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده که مى فرمایند:
«إنّ اللَّهَ عزّوجَلّ وَضَعَ الْإیمانَ عَلى سَبْعَهِ أسْهُمٍ: عَلَى البِرِّ والصِّدْقِ و الیَقینِ و الرِّضا و الوَفاءِ و العِلْمِ و الحِلْمِ، ثمّ قَسَّمَ ذلِکَ بَیْنَ النَّاسِ، فَمَن جَعَلَ فیهِ هذِهِ السَّبْعَهَ الأسْهُمَ فهو کامِلٌ مُحْتَمِلٌ وَ قَسّم لِبَعضِ النّاسِ السَّهْمَ و لِبعضٍ السَّهْمَیْنِ و لبَعْضِ الثَّلاثهِ حتّى انْتَهَوا إلى السّبعَهِ، ثُمَّ قالَ: لا تَحْمِلوا عَلى صاحِبَ السّهْمِ سَهْمَیْنِ وَ لا عَلى صاحِبَ السَّهْمَینِ ثلاثهً فَتُبهِضُوهُمْ؛[۲]
خداوند ایمان را بر هفت سهم تقسیم کرده: نیکى، صدق، یقین، رضا، وفا، علم و حلم، سپس آن را در میان مردم توزیع نمود و کسى که تمام این هفت سهم را دارد مومن کامل و متعهد است و براى بعضى از مردم یک سهم و بعضى دو سهم و بعضى سه سهم قرار داده، تا به هفت سهم مى رسد، سپس امام فرمود: آنچه را وظیفه صاحب دو سهم است بر دوش صاحب یک سهم حمل نکنید، و آنچه مربوط به صاحب سه سهم است بر دوش صاحب دو سهم ننهید مبادا بارشان سنگین شود و به زحمت افتند».[۳]
در قرآن و احادیث معصومین (علیهم السلام) درباره ایمان و ایمان دار مطالبی زیادی منعکس شده است. در اینجا چند حدیثی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که بیانگر جایگاه مومن و ارزش اوست.
جایگاه مومن از حیث یاران معنوی
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «الْعِلْمُ خَدِینُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمُ وَزِیرُهُ وَ الْعَقْلُ دَلِیلُهُ وَ الصَّبْرُ أَمِیرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقُ وَالِدُهُ وَ الْبِرُّ أَخُوهُ وَ النَّسَبُ آدَمُ وَ الْحَسَبُ التَّقْوَى وَ الْمُرُوءَهُ إِصْلَاحُ الْمَالِ»؛
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دانش دمساز مومن است، بردبارى وزیر اوست، عقل راهنمایش، شکیبایى فرمانده سپاه او، نرمش پدرش و نیکى برادرش است و نژاد از آدم (علیه السلام) دارد، خاندان از پارسایى و مردانگى در پاک سازى مال.
در حدیث دیگر فرموده است: «الْعِلْمُ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمُ وَزِیرُهُ وَ الْعَقْلُ دَلِیلُهُ وَ الْعَمَلُ قَیِّمُهُ وَ الصَّبْرُ أَمِیرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقُ وَالِدُهُ وَ الْبِرُّ أَخُوهُ وَ النَّسَبُ آدَمُ وَ الْحَسَبُ التَّقْوَى وَ الْمُرُوءَهُ إِصْلَاحُ الْمَالِ»؛
علم و دانش، دوست مؤمن است و بردبارى، وزیرش و عقل، راهنمایش و کردار، سرپرستش و شکیبایى، فرمانده لشکرش و نرم رفتارى، پدرش و نیکوکارى، برادرش؛ نژاد او از آدم علیه السلام است و اصالت خانوادگىاش در پارسایى است و مردانگى او در پاکسازى مالش مىباشد.
نتیجه شماتت مومن
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَهً کَانَ کَمُبْدِیهَا وَ مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَهُ»؛
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر کس هرزگى شخصى را فاش سازد همچون آغازگر آن هرزگى است و هر کس مومنى را به خاطر عیب او سرزنش و شماتت نماید، نمیرد تا خود گرفتار آن عیب گردد.
جایگاه مومن در قضای الهی
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «عَجَباً لِلْمُؤْمِنِ لَا یَقْضِی اللَّهُ عَلَیْهِ قَضَاءً إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ سَرَّهُ أَوْ سَاءَهُ إِنِ ابْتَلَاهُ کَانَ کَفَّارَهً لِذَنْبِهِ وَ إِنْ أَعْطَاهُ وَ أَکْرَمَهُ کَانَ قَدْ حَبَاهُ»؛
رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شگفتا بر مومن! خداوند هیچ قضایى بر او جارى نسازد مگر آن که خیرش در آن است چه خوشایندش باشد و چه نباشد. اگر مبتلایش نماید کفاره گناهش باشد و اگر عطایش نماید و گرامیش دارد عنایتى است به او.
از این حدیث به دست می آید مومن نزد خداوند سیار عزیز است و اگر در زندگی مشکلاتی متوجه او می شود از باب دوستی است. خداوند می خواهد بنده مومنش به سعادت ابدی برسد و مال دنیا ارزشی ندارد که مومن برای آن خود را به زحمت بیندازد.
جایگاه مومن از حیث دوستی و دشمنی برای خدا
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «وُدُّ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنَ فِی اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الْإِیمَانِ وَ مَنْ أَحَبَّ فِی اللَّهِ وَ أَبْغَضَ فِی اللَّهِ وَ أَعْطَى فِی اللَّهِ وَ مَنَعَ فِی اللَّهِ فَهُوَ مِنَ الْأَصْفِیَاء»ِ.
دوستى مومن با مومن از بزرگترین شاخه هاى ایمان است و هر کس براى خدا دوست بدارد و براى خدا دشمن بدارد و براى خدا عطا نماید و به خاطر خدا دریغ کند، از برگزیدگان به شمار آید.
این حدیث جایگاه مومن را در حوزه مقوله دوست داشتن بیان کرده است. مومن باید هر چیز را که دوست می دارد برای خداوند دوست داشته باشد. یعنی معیار و آیین دوستی در نزد مومن خدا است نه چیزی دیگر.
جایگاه مومن در رعایت حرمت های سه گانه
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «الْحُرُمَاتُ الَّتِی تَلْزَمُ کُلَّ مُؤْمِنٍ رِعَایَتُهَا وَ الْوَفَاءُ بِهَا حُرْمَهُ الدِّینِ وَ حُرْمَهُ الْأَدَبِ وَ حُرْمَهُ الطَّعَامِ»؛
حرمت هایى که لازم است هر مومنى رعایت نماید و به آن ها وفا کند عبارتند از: حرمت دین، حرمت ادب و حرمت خوراک.
تفاوت جایگاه مومن با منافق
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «الْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ الْمُنَافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ» ؛
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مومن، خوش برخورد و بذله گو است و منافق، اخمو و خشم جوست.
جایگاه مومن در مسئله تربیت
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَأْخُذُ بِأَدَبِ اللَّهِ إِذَا أَوْسَعَ اللَّهُ عَلَیْهِ اتَّسَعَ وَ إِذَا أَمْسَکَ عَنْهُ أَمْسَکَ»؛
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا مومن تربیت شده خداست، هر گاه خدا به او گشایش دهد، او نیز گشاده دست مى گردد و چون خداوند از او دریغ نماید، او چاره جز دریغ ندارد.
جایگاه مومن از حیث خوی
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «یُطْبَعُ الْمُؤْمِنُ عَلَى کُلِّ خَصْلَهٍ وَ لَا یُطْبَعُ عَلَى الْکَذِبِ وَ لَا عَلَى الْخِیَانَهِ»؛
مومن هر خویى تواند داشت ولى به دروغ و خیانت خوى نگیرد.
جایگاه مومن از حیث احترام
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ کُلُّهُ عِرْضُهُ وَ مَالُهُ وَ دَمُهُ»؛
مؤمن همه چیزش محترم است: آبرویش، مالش و خونش.
جایگاه مومن از حیث اوصاف
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «مَنْ أَصْبَحَ مِنْ أُمَّتِی وَ هِمَّتُهُ غَیْرُ اللَّهِ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ مَنْ لَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُؤْمِنِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ أَقَرَّ بِالذُّلِّ طَائِعاً فَلَیْسَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ»؛
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر کس از امت من صبح کند در حالى که همت او جز خدا باشد، از خدا نیست؛ و هر کس به کارهاى مومنان اهتمام نورزد از مومنان نباشد؛ و هر کس با میل و اراده زیر بار ذلت برود از ما اهل بیت به شمار نمى آید.
توصیه های رسول خدا (ص) برای یک مومن
وَ قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «إِنَّمَا تَکُونُ الصَّنِیعَهُ إِلَى ذِی دِینٍ أَوْ ذِی حَسَبٍ وَ جِهَادُ الضُّعَفَاءِ الْحَجُّ وَ جِهَادُ الْمَرْأَهِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ لِزَوْجِهَا وَ التَّوَدُّدُ نِصْفُ الدِّینِ وَ مَا عَالَ امْرُؤٌ قَطُّ عَلَى اقْتِصَادٍ وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَهِ أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ رِزْقَ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حَیْثُ یَحْتَسِبُونَ» ؛
همانا احسان باید به دین دار یا شخصى که عیال وار است داده شود و جهاد ناتوانان، گزاردن حج است و جهاد زن، خوب شوهردارى کردن است و مهرورزى، نیمى از دین است. هر مردى که در زندگى صرفه جویى نماید هرگز روى فقر نبیند. روزى را بر خویشتن با صدقه دادن فرود آرید؛ خدا نخواسته است روزى بندگان مومن خود را از آنجا که خود آنان پیش بینى مى کنند و انتظار دارند برساند.
نتیجه گیری
از این احادیث این نتیجه حاصل می شود که یک انسان مومن، ویژگی ها، وظایف و تکالیف خاصی دارد که او را از دیگران متمایز می گرداند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این احادیث مومن را از ابعاد مختلف مورد مطالعه قرار داده و اوصافی را برای او بیان نموده که در حقیقت مومنین را ترغیب نموده که این اوصاف و خصلت ها را کسب کنند.
پی نوشت ها
[۱] . گفتار معصومین (علیهم السلام)، ج۲، ص ۱۳۵.
[۳] . گفتار معصومین (علیهم السلام)، ج۲، ص ۱۳۵.
منابع
۱. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ۲، ۱۴۱۴ق.
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۴، ۱۴۰۷ق.
۳. مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین (علیهم السلام)، ج۲، ص ۱۳۵، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، چ۱، ۱۳۱۸۷ش.