- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
علی محمد باب مدت کوتاهی شاگر سید کاظم رشتی بود. او بعد از فوت سید کاظم رشتی در سال۱۲۶۰ هجری قمری ادعای ذکریت و بعد ادعای بابیت یعنی نیابت خاصه امام غائب (عج الله فرجه) یا باب علوم و معارف خدا نمود و سپس ادعای مهدویت و بعد ادعای نبوت و شارعیت، بلکه ادعای ربوبیت و الوهیت نمود و بعد هم توبه نامه ای به ناصرالدین شاه در زمان ولایت عهدی او سپرد و در آن دعاوی خود را به کلی انکار نمود.[۱]
در حقیقت فرقه بهائیت به رهبری حسینعلی نوری ادامه ادعاهای علی محمد باب توسط حسینعلی بهاء است. هرچند علی محمد باب یحیی صبح ازل را که برادر ناتنی حسینعلی باب بود به عنوان جانشین خود انتخاب کرد؛ اما حسینعلی نوری باهمکاری دولت های استعماری توانست پیروان علی محمد باب را به سوی خود جذب کرده و فرقه ای به اسم بهائیت ایجاد کند.
علی محمد باب موسس فرقه بابیت وقتی که در بوشهر ادعای بابیت نمود، با این ادعای خود عده ای را هم در اطراف خود جمع کرد و برخی بی سوادان و نادان ها هم به او ایمان آوردند. هنگامی که علی محمد باب در بوشهر ادعای بابیت نمود و این خبر در سطح ایران پخش گردید، به دستور «حسین خان» والی فارس، باب را از بوشهر به شیراز آورده و در خانه خودش حبس کردند. حسین خان والی فارس دستور داد که نشستی بین علی محمد باب و برخی از علما و روحانیون انجام بگیرد. این نشست با حضور برخی از علما و روحانیون و باب برپا گردید.[۲]
هنگامی که علما از علی محمد باب سوالاتی کرد، باب در جواب پرسش های آنان به سخنان عربی غلط و خنده آور روی آورد و وقتی از او پاسخی در این باره خواستند وی گفت: «صرف و نحو گناهی کرده و تاکنون در بند بود. ولی چون من خواستم، خدا گناهش را بخشید و آزادش گردانید».[۳]
پس از این یاوه گویی های باب، حسین خان دستور داد پاهای باب را به فلک بسته و چوب زدند و بعد از این، باب را به مسجد آوردند و در آن جا بالای منبر رفت و از ادعای خود توبه کرد و بیزاری جست.[۴]
سوالات ما
۱. چرا علی محمد باب برای اثبات ادعایش هیچ دلیل و برهانی نداشته و حتی از علوم ابتدائی هم چیزی نمی دانسته است؟ آیا همین که هیچ دلیلی برای اثبات ادعایش نداشته است خود دلیل بر بطلان ادعاهای گوناگون او نیست؟
۲. آیا این سخن که صرف و نحو به خاطر گناهی در بند بوده، گناه آن چه بوده است و چگونه دربند شده است؟ و اینکه علی محمد باب آن ها را از بند آزاد کرده است چگونه آزاد کرده است؟ آیا این سخنان علی محمد باب مانند سخنان دیوانگان و یاوه گویان نیست؟
۳. اگر واقعا باب بر این ادعای خود صادق بوده است که او نائب خاص امام زمان است و باب معارف الهی است چرا با شکنجه توبه کرده است؟ و چرا به جای توبه برای اثبات ادعاهایش دلایل وبراهینی ارائه نداده است؟
۴. پس از گذشت دو قرن باز پیروان فرقه بهائیت با کدام حجت و دلیل قانع کننده ای باز هم به مهدویت، نبوت و یا الوهیت علی محمد باب اعتقاد دارند؟
۵. آیا از مجموع این مطالب به دست نمی آید که هم علی محمد باب و هم حسینعلی نوری بابیان و بهائیان را فریب داده و آنان را در معرض تمسخر و استهزاء قرار داده اند؟
۶. امروز بهائیان با کدام حجت و برهان مردم را به سوی بهائیت دعوت می کنند؟ وقتی خود باب و بهاء دلیلی برای حقانیت خود نداشته اند، پیروان آن ها چگونه می توانند دلایلی را برای حقانیت این فرقه ارائه دهند؟
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱]. جواد تهرانی، بهائی چه می گوید؟ (چاپخانه حیدری تهران، ۱۳۳۴) ص ۳ و ۴.
[۲] . ویلیام هاچر، دیانت بهائی، ترجمه سمندری، ناشر: عصر جدید. ص ۲۴؛ مفتاح باب الابواب یا تاریخ باب و بهاء، میرزامحمد مهدی خان زعیم الدوله تبریزی، مترجم: شیخ حسن فرید گلپایگانی، ناشر: فراهانی، سال انتشار: ۱۳۴۶ – دوره چاپ: ۳، ص ۱۰۸ -۱۰۳؛ فتنه باب، اعتضاد السلطنه ،عبدالحسین نوایی، ناشر بابک،۱۳۵۱، چاپ: اول، ص ۱۶ -۱۵؛ فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، ص۴۴۵.
[۳] . ویلیام هاچر، دیانت بهائی، سمندری، ص۲۴؛ زعیم الدوله تبریزی، مفتاح الابواب، فرید گلپایگانی، ص ۱۰۸ -۱۰۳؛ اعتضاد السلطنه، فتنه باب، ص ۱۶ -۱۵؛ فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۴۴۵.
[۴] . میرزا جانی کاشانی، نقطه الکاف، ص ۸۸.