- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
۳- تا چه مقدار مىتوان کودک را تنبیه کرد؟
به این پرسش از دو جهت باید پاسخ گفت، یکى از جهت کمیت و دیگرى از جهت کیفیت. اما از حیث کمیت باید گفت روایات، جوابهاى مختلف دادهاند.
برخى سهتا، برخى چهارتا، برخى پنج و برخى دیگر ششتا را مطرح کردهاند ولى در جمع بین این روایات مىتوان گفت براى معلم، زدن بیش از سه تا، جایز نیست چون در معتبره سکونى، امام، بیش از سه تا را براى معلم جایز ندانستهاند و فرمودند قصاص خواهد شد. اما براى پدر، پدر بزرگ، جدپدرى و شاید مادر، بیش از ششتا زدن جایز نیست که البته به حسب تفاوت موارد، تعداد ضرب هم متفاوت مىشود ولى در هر حال، بیش از ششتا جایز نیست بزنند و اختلاف در روایات و یا تردید بین سه و شش در یک روایت را، به اختلاف موارد بر حسب سن کودک، قوت و ضعف، مقدار تخلف و مصلحت او حمل مىکنیم. اما در مورد کیفیت تنبیه کودک، آنچه از روایات استفاده مىشود چند نکته است:
۱-باید خلاف کودک را نادیده انگاشت و در صورتى که کودک عمل خلاف را تکرار نکند و بر آن اصرار نداشته باشد، این عمل را به رخ نیاورد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ به سؤال جزى نسبت به عصیان اهل و خانواده او، تا سه مرتبه مىفرماید آنها را ببخش و عفو کن و در مرتبه چهارم مىگوید اگر تنبیه کردى، به اندازه جرم و گناه، آنها را تنبیه کن.(۱۹)
۲-همواره باید با کودک حتى در تنبیه او، با نرمى و مدارا برخورد کرد. امام صادق (علیه السلام) به حماد بن عثمان فرمود: پنجتا ششتا بزن و با او مدارا کن که مسلما، مداراى در کیفیت مراد است اگر نگوییم که مداراى در کمیت هم مراد است.(۲۰)
۳-باید از زدن به جاهاى حساس بدن کودک پرهیز کرد. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتى فرمود: از زدن به سر و صورت بپرهیز.(۲۱)
۴-تنبیه کودک، نباید آن قدر شدید باشد که موجب سرخ شدن یا کبود شدن بدن او شود، چه در این صورت، موجب پرداخت دیه توسط تنبیهکننده مىشود حتى اگر تنبیهکننده پدر باشد.(۲۲)
۴- در چه سنى مىتوان کودک را تنبیه کرد؟
آنچه از روایاتى که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز مىدانند استفاده مىشود این است که وقتى کودک خوب و بد را درک کند و بتواند بین خوب و بد تمییز دهد و عقل خود را در این زمینه بکار گیرد، مىتوان او را تنبیه کرد؛ زیرا برخى از این روایات، تنبیه بر ترک نماز را در ۷ سالگى جایز مىدانند،(۲۳) برخى در ۹ سالگى(۲۴) و برخى در ۱۰ سالگى.(۲۵)
از این رو، مىتوان گفت این سنین سنینى است که کودکان بر حسب تفاوتهاى فردى مىتوانند بین خوب و بد تمییز دهند و مسائل را درک کنند. شاهداین جمع روایتى است که مىگوید کودک هرگاه نماز را درک کرد، باید نماز بخواند. بعد سؤال مىشود چه موقع کودک مىتواند نماز را درک کند؟ امام مىفرماید در نه سالگى.(۲۶) و در روایتى دیگر امام کاظم (علیه السلام) مىفرماید: «هنگامى که کودک نزدیک به احتلام رسید و نماز و روزه را شناخت.»(۲۷)
بنابراین، مىتوان گفت گر چه این روایات در مورد تنبیه کودک بر ترک نماز است، ولى در موارد دیگر هم جارى است، زیرا هدف از تنبیه کودک، تادیب و تربیت اوست و وقتى کودک نتواند بدى و خوبى امور را تشخیص دهد و علت تنبیه را درک کند، اگر او را تنبیه کنیم، به هدف نخواهیم رسید. همچنین در روایتى امام صادق (علیه السلام) در مورد کودکى که دزدى کرده بود فرمود:
از او بپرسید آیا مىداند که دزدى عقوبت دارد، اگر مىدانست بپرسید عقوبت آن چقدر است، اگر نمىدانست رهایش کنید.(۲۸) حال اگر علم به عقوبت داشتن، در تنبیه دخالت دارد آیا درک خوبى و بدى عمل و شناخت علت تنبیه دخالت ندارد؟
۵- بر چه اعمالى مىتوان کودک را تنبیه کرد؟
آیا بر هر عمل خلافى که از کودک سر زد، مىتوان او را تنبیه کرد یا فقط بر گناهان مىتوان او را تنبیه کرد؟ کسانى گفتهاند که روایات باب تنبیه از گناهانى که کودک ممکن است انجام دهد منصرف است، چرا که براى آنها تعزیر معین شده است و یا به دلیل وحدت پاسخ امام نسبت به تنبیه کودک و عبد(۲۹) به این بیان که چون در آن روایت، جواب امام نمىتواند شامل عبدى که یکى از گناهان را انجام داده است بشود، زیرا در این صورت، براى او حد یا تعزیر معین شده است، پس تنبیه کودک نیز در این روایت و نظائر آن، باید منصرف به غیر گناهان باشد.
ولى این استدلال چندان صحیح نیست چرا که: اولا در این روایات، سؤال از تعداد ضرب شده است نه مواردى که تنبیه جایز است. ثانیا مانعى ندارد که ادب عبد، در امور عادى باشد ولى ادب کودک، در اعم از امور عادى و محرم؛ چه این که براى عبد در امور محرم، حد و تعزیر است ولى براى کودک؛ نیست بلکه براى او تادیب است.
علاوه بر این، بعضى از این روایات، در امور محرم صریح هستند مانند روایاتى که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز مىدانند و یا روایت اولى که ما در صدر بحث ذکر کردیم (روایت اسحاق بن عمار). در نسخه کافى از این روایت، به جاى عبارت «فى بعض ما یجرم»، عبارت «فى بعض ما یحرم» آمده است و این که راوى مىگوید من غلام خود را تا صد تازیانه زدهام، خود، حاکى از این است که مرتکب گناه بوده و او به خیال خودش، حد جارى مىکرده است و امام نیز در پایان مىگوید اگر حد جرم را مىدانى، آن را جارى کن.
بنابراین نمىتوان روایات باب تنبیه را از گناهان منصرف دانست اما آیا شامل امور عادى، اخلاقى و اجتماعى هم مىشود یا تنها شامل امور محرم مىشود؟
آنچه از روایات استفاده مىشود این است که در مواردى که به تادیب و تربیت کودک مربوط مىشود مىتوان او را تنبیه کرد خواه این خلاف، از خلافهاى اخلاقى، عرفى یا اجتماعى باشد که از نظر شرع گناه محسوب نمىشود و یا خلافى باشد که از نظر شرعى گناه محسوب مىشود زیرا در غالب این روایات، سؤال از ادب کودک است که تقریبا معادل تربیت امروزى است و اگر نگوییم مراد آنها تنها امورى است که از لحاظ شرعى گناه محسوب نمىشوند، دست کم آنها را نیز شامل مىشود. البته نسبت به برخى از گناهانى که بیشتر جنبه اجتماعى دارند، حاکم شرعى مىتواند بر حسب مصلحت، کودک را تنبیه کند.
بحث اخلاقى
تا اینجا، ما جواز فقهى مساله را اثبات کردیم. تنها جواز فقهى کافى نیست بلکه باید دید آیا این امر، از لحاظ اخلاقى و تربیتى نیز مطلوبیت دارد؟ در این باره باید دو دسته دیگر از روایات را مد نظر قرار داد. یک دسته روایاتى است که به رحم، رفق، مدارا و عفو نسبت به کودک امر مىکنند مثل: احبوا الصبیان و ارحموهم(×۱) …(۳۰)، لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه(×۲)،(۳۱) اعف عنهم(×۳)(۳۲)، و نظائر این روایات که در منابع روایى ما فراوان است.
دسته دوم، روایاتى است که از تندى، غضب و عتاب و خطاب نسبت به کودک منع مىکنند مانند: ان الله لیس یغضب(×۶)(۳۵)
با توجه به این دو دسته از روایات، مىتوان گفت محبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش، همیشه مطلوب است و تندى و عتاب و خطاب و غضب نسبت به کودک، نه تنها مطلوب نیست بلکه نهى هم شده است.
اما اگر برخى از روایات، تنبیه کودک را جایز مىدانند در مواردى است که راه دیگرى جز تنبیه براى اصلاح و تربیت کودک در کار نباشد و یا کارایى خود را نسبت به افرادى از دست داده باشد و گرنه با توجه به این دو دسته از روایات، تا وقتى راه اصلاح و تادیب کودک منحصر به تنبیه نباشد و یا دست کم کارایى روش تنبیه در مواردى خاص بیشتر و یا بهتر از روشهاى دیگر نباشد، استفاده از تنبیه جایز نخواهد بود.
به علاوه، اگر راههاى دیگرى در کار باشد که کارایى بهترى از روش تنبیه داشته باشند به موجب آیه «ادفع بالتى هى احسن»(۳۶) باید از آن روشها استفاده کرد.
پس راه اصلى تربیت، راه رفق، مدارا، محبت، رحمت و عفو است و استفاده از تنبیه، در مواردى جایز است که از راه اصلى نتوان راه به منزل برد. پزشک، وقتى کارد جراحى را بدست مىگیرد که از درمان بیمار یا دارو، مایوس شده باشد.
شاهد این مدعا این است که در سیره معصومین (علیهم السلام) مشاهده نشده است که آنها فرزندان خود را و یا کودکان دیگرى را تنبیه کرده باشند، البته در موارد نادرى، برخى از ائمه (علیهم السلام) عبد خود را تنبیه کردهاند و بلافاصله پس از آن، پشیمان شده و حتى طلب قصاص از عبد خود نمودهاند(۳۷) ولى تا آن جا که – بنده تحقیق کردم – مشاهده نشده است که امامى، فرزند خود را تنبیه بدنى کرده باشد و این مطلب مىتواند شاهد بر این باشد که راه اصلى، غیر از تنبیه است و ائمه (علیهم السلام) از آن راه اصلى استفاده مىکردهاند و نیازى به تنبیه بدنى پیدا نمىکردهاند.
آیا تنبیه، اثر تربیتى دارد؟
برخى معتقدند که تنبیه، تنها اثرى که ممکن است داشته باشد این است که کودک را از دست زدن به عمل خلاف مادامى که بداند تنبیهى در کار است، باز مىدارد و همین که مطمئن شد که دیگر تنبیهى در کار نیست، دوباره به آن کار دست خواهد زد. کسان دیگرى گفتهاند اگر تنبیه بجا و به موقع و در حد مطلوب اجرا شود، مىتواند رفتار نامطلوب را براى همیشه از بین ببرد. اما باید دید روایات در این زمینه چه مىگویند. ما در اینجا، دست کم دو روایت را نقل مىکنیم که مىتوان از آنها استفاده کرد که تنبیه، اثر اصلاحى دارد:
۱-حضرت على (علیه السلام) مىفرماید: «من لم یصلحه حسن المداراه یصلحه حسن المکافاه»(۳۸) کسى که خوشرفتارى او را اصلاح نکند، خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد.
۲-و نیز آن حضرت مىفرماید: «استصلاح الاخیار باکرامهم و الاشرار بتادیبهم.»(۳۹) راه و روش اصلاح خوبان، به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان، به تنبیه و عقاب آنهاست.
با توجه به این دو روایت، روشن است که تنبیه، اثر اصلاحى دارد و در مواردى که اثر اصلاحى هم نداشته باشد، دست کم، اثر بازدارندگى خواهد داشت که این نیز در امر تربیت، مطلوب است گرچه مطلوب اصلى، اصلاح و جایگزینى رفتار مطلوب به جاى نامطلوب مىباشد.
نکاتى در باب تنبیه
۱-تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد. حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت اسد بن وداعه پس از آن که سه مرتبه از تنبیه نهى کرد فرمود: اگر تنبیه کردى، به اندازه گناه تنبیه کن.(۴۰)
۲-در تنبیه باید قوت بدنى، سن و شخصیت افراد را در نظر داشت در روایت حماد بن عثمان امام صادق (علیه السلام)فرمود: هر مقدار که حاکم مصلحت بداند، بر حسب مقدار گناه و یا قدرت بدنى شخص، تعزیر کند.(۴۱) و نیز از حضرت على (علیه السلام) نقل شده است که گاهى نصف یا ثلث شلاق را مىگرفت و بر حسب سن کودکان، آنها را حد مىزد.
در مورد شخصیت افراد نیز حضرت على (علیه السلام) مىفرماید: «کیفر عقلاء، با اشاره است و کیفر جهال، با تصریح و صراحت» و یا مىفرماید: «کنایه و تعریض براى عاقل، شدیدترین عقاب است.»(۴۲)
۳-از تنبیه در حال غضب، باید اجتناب کرد چرا که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از ادب کردن در حال غضب نهى کردهاند.(۴۳)
۴-اگر کودک قبل از این که تنبیه شود، متنبه شد، نباید او را تنبیه کرد، زیرا هدف از تنبیه، آگاهى و اصلاح کودک است و وقتى هدف حاصل شد، دیگر تنبیه معنى ندارد. همین طور اگر پس از تنبیه کودک، رفتار او اصلاح شد، دیگر نباید رفتار خلاف او را به رخ کشید و آن را بهانهاى براى تنبیه و سرزنش او قرار دهیم. قرآن کریم مىفرماید: «زنانى را که به وظائف همسرى عمل نمىکنند، موعظه کنید و از همبسترى با آنها بپرهیزید و آنها را بزنید، اگر اطاعت کردند، دیگر بهانهاى براى ستم و آزار آنها مجویید»(۴۴)
این آیه گرچه در مورد تنبیه زنان است، اما با تنقیح مناط، مىتوان آن را به تنبیه کودک نیز سرایت داد.
۵-در صورتى مىتوان کودک را تنبیه کرد که علم به خلاف و بد بودن عمل و کیفر داشتن آن داشته باشد. محمد بن خالد مىگوید در مدینه بودم غلامى را آوردند که مرتکب دزدى شده بود، از امام صادق (علیه السلام) در مورد او پرسیدم، حضرت فرمود: از او مىپرسى اگر مىدانست که دزدى کیفر دارد و کیفر آن چقدر است، او را عقاب مىکنى و اگر نمىدانست، رهایش مىکنى.(۴۵)
۶-نباید کودک را به خاطر تشفى خاطر خود، تنبیه کرد بلکه هموراه باید صلاح کودک مد نظر باشد. حضرت على (علیه السلام) عمر بن عبدالعزیز را امر کرد تا بر شخصى اجراى حد کند، عمر موقع اجراى حد، آن را ترک کرد، علت را از او پرسیدند در جواب گفت: «وجدت فى نفسى غضبا» بعد امام على (علیه السلام) فرمود: کذا ینبغى لمعلم الاطفال ان یراعى منهم حتى یخلص ادبهم لمنا فعهم و لیس لمعلمهم فى ذلک شفاء من غضبه و لا یریح قلبه من غیضه فان ذلک ان اصابه فانما ضرب اولاء المسلمین لراحه نفسها و هو لیس من العدل(×۷)(۴۶)
۷-در تنبیه باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد و باید از مرحله ضعیف شروع کرد چرا که شاید با اجراى مرحلهاى ضعیف از تنبیه مثلا یک تغییر چهره، کودک به اشتباه خود پى ببرد و اصلاح شود که در این صورت، دیگر نیازى به تنبیه بدنى نخواهد بود.
قرآن کریم نیز نسبت به تنبیه زنانى که به وظایف خود عمل نمىکنند مىگوید: فعظوهن و اهجروهن فى المضاجع و اضربوهن…(۴۷) مفسرین گفتهاند در اینجا، تربیت مراد است یعنى ابتدا، موعظه مىکنى اگر اطاعت نکرد، از همبسترى با او پرهیز مىکنى و اگر باز اطاعت نکرد، او را مىزنى. بنابراین یعنى از مرحله ضعیف شروع مىکنى و فورا سراغ تنبیه بدنى نمىروى.
ادامه دارد…