- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
تقدم شیعه در تدوین اخبار
محقق عظیم و فقیه خبیر عالم عصر اخیر سید حسن صدر در کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» می فرماید: شیعه اولین گروهی بودند که به جمع آوری آثار و اخبار نبوی و سنت محمدی در عصر خلفاء نبی مختار (علیه و علیهم الصلاه و السلام) پرداختند و در این امر تقدم داشتند.
ایشان در امر کتابت و تصنیف به امامشان حضرت امیرالمومنین علیه السلام اقتدا کردند چون آن حضرت در عصر رسول خدا صلى الله علیه و آله تصنیف نمود.
شیخ ابوالعباس نجاشی در ترجمه محمد بن عذافر می گوید:[۱] به ما خبر داد محمد ابن جعفر و گفت: به ما خبر داد احمد بن محمد بن سعید، از محمد بن احمد بن حسن، از عباد بن ثابت، از (ابو مریم) عبدالغفار بن قاسم از عذافر صیرفی که گفت:
من با حکم بن عتیبه نزد ابوجعفر محمد بن علی الباقر (علیهما السلام) بودیم و او شروع کرد از حضرت سوال نمودن- و حضرت پیوسته از او ناخوشایند بودند (و حضرت به او احترام میگذاردند)- پس در مساله ای با همدیگر اختلاف نمودند. در این حال حضرت ابوجعفر گفتند:
یَا بُنَیَّ قُمْ فَأَخْرِجْ کِتَابَ عَلِیٍّ! «ای نور دیده، پسرم برخیز و کتاب علی را بیرون بیاور!»
فَأَخْرَجَ کِتَاباً مُدْرَجاً (مَدْرُوجاً) عَظِیماً فَفَتَحَهُ وَ جَعَلَ یَنْظُرُ حَتَّی أخْرَجَ الْمَسْألَهَ. فَقَالَ أبُوجَعْفَرٍ: هَذَا خَطُّ عَلِیٍّ (علیه السّلام) وَ إمْلاءُ رَسولِ اللهِ (صلى الله علیه و آله و سلم)؛
«پسر حضرت باقر (ظاهراً حضرت صادق علیه السلام) برخاست و کتاب پیچیده شده بزرگی را بیرون آورد و حضرت آن را گشودند و شروع کردند به نظر کردن در آن تا آنکه آن مساله را بیرون کشیدند. و سپس حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند: این است خط علی (علیه السّلام) و املاء رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم)».
وَ أقْبَلَ عَلَی الْحَکَمِ وَ قَالَ: یَا أبَا مُحَمَّدٍ! اذْهَبْ أنْتَوَ سَلمَهُ وَ الْمِقْدَادُ (أبُوالْمِقْدَامِ) حَیْثُ شِئْتُمْ یَمِیناً وَ شِمَالاً، فَوَاللهِ لَا تَجِدُونَ الْعِلْمَ أوْثَقَ مِنْهُ عِنْدَ قَوْمٍ کَانَیَنْزِلُ عَلَیْهِمْ جِبْرائیلُ (علیه السّلام) -الحدیث.[۲]
«و سپس روی به حکم نمودند و گفتند: ای ابو محمد! تو با سلمه و با مقداد (ابوالمقدام) هر کجا که می خواهید به راست و به چپ گردش کنید!
سوگند به خدا که علم را موثق تر و مطمئن تر از این که در خاندان قومی که جبراییل بر آنها فرود می آمده است می باشد نخواهید یافت!»
روایات از اهل بیت (علیهم السلام) درباره این کتاب (جامعه) فوق حد احصاء است، بسیاری از آنها را محمد بن حسن صفار در کتاب بصائر الدرجات تخریج نموده است.
کتاب بصائر الدرجات از اصول قدیمه می باشد که در زمان بخاری صاحب کتاب «صحیح» موجود بوده است و در کشور ایران به طبع رسیده است [۳] و همچنین در علت تقدم شیعه در کتابت حدیث، و تأخر اهل سنت ذکر می کند که:
این فقط منوط به تاسی شیعه از امامشان امیرالمومنین (علیه السلام) بود که از بدو اسلام نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) دست به کتابت زد و تاسی عامه از امامشان عمر بن خطاب بود که امت را از تدوین سنت منع نمود. او مطلبی تحت عنوان تنبیه آورده است:
تنبیه: در کتاب خودم «نهایه الدرایه فی علم درایه الحدیث» وجه تاخر برادران اهل سنت را در تدوین و جمع حدیث ذکر نموده ام و حاصلش همان است که ابن صلاح در مقدمه و مسلم در اول صحیحش و ابن حجر در مقدمه «فتح الباری» ذکر کرده اند؛ و آن بدین گونه است که:
پیشینیان و سلف در کتابت حدیث اختلاف کرده اند؛ جماعتی آن را روا نداشتند؛ و از ایشان است عمر بن خطاب و عبد الله بن مسعود، و ابو سعیدخُدْری با جمعی دیگر از صحابه و تابعین.
جماعتی دیگر مانند امیرالمومنین علی بن ابیطالب و فرزندش حسن و انس و عبدالله بن عمرو بن العاص مباح و جایز دانستند و سپس اهل عصر دوم همگی اتفاق و اجماع بر جواز کتابت و تدوین سنت نمودند- تا آخر کلامشان در این موضوع.
بنابراین گفتار، شیعه تقدم دارند چون همان طور که دانستی: امامشان آن را مباح می دانست و خود تدوین و جمع حدیث نمود. شیعه هم به پیروی از وی جمع و تدوین حدیث کردند و اهل سنت از تدوین حدیث عقب افتادند چون عمر با جمعی دیگر آن را حرام شمردند.
علیهذا هر یک از تدوین کنندگان حدیث و ترک کنندگان آن مصیبند به اندازه پیروی از امامشان. و خداوند تقدم شیعه را در این علم مقدر کرد همچنانکه تقدمشان را در تدوین سایر علوم اسلامیه مقدر فرمود. فَاغْتَنِمْ. [۴]
عالم خبیر و آگاه از برادران اهل سنت ما در عصر اخیر: شیخ محمود أبوریه مصری در کتاب تحقیقی و مبتکرانه خود به نام «شَیْخُ الْمَضِیره أبُوهُرَیْره دَوْسی» در تحت عنوان مَا رَوَاهُ عَلِیٌّ چنین آورده است:
علی اولین کسی است که اسلام آورد و در دامان پیغمبر پرورش یافت و قبل از بعثت در تحت کنف او زندگی نمود و بازوانش در دامن وی استحکام یافت و پیوسته با او بود در سفر و حضر، و ابدا از وی مفارقت ننمود تا پیامبر به رفیق أعلی انتقال پیدا کرد.
و اوست پسر عموی او، و شوهر دختر او: فاطمه الزهراء. در تمام غزوات و مشاهد حضور داشت غیر از غزوه تبوک، چرا که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) او را به جانشینی خود بر شهر مدینه و اهل مدینه نصب فرمود:
فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! أ تُخَلِّفُنِی فِی النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ؟! فَقَالَ رَسُولُ اللهِ: أمَا تَرْضَی أنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَه هَرُونَ مِنْ مُوسَی إلَّا أنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدی؟
«علی به رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) گفت: ای رسول خدا! آیا تو مرا در مدینه با زنان و بچگان باقی می گذاری؟! رسول خدا فرمود: آیا راضی نیستی که منزله تو نسبت به من مانند منزله هارون با موسی باشد بجز آنکه پس از من پیامبری نخواهد بود؟!»
این روایت را شیخین و ابن سعد[۵] تخریج نموده اند. و اگر علی (رضى الله عنه) که مردی با فهم و با هوش و با درایت و با حافظه بود و ربیب و دست پرورده پیغمبر بود، هر روز از آن حضرت فقط یک حدیث می شنید ـ در حالی که می دانیم با پیامبر بیش از ثُلْثِ قرن با موفقیت و رشد گذرانید ـ، تحقیقا مقدار روایاتی که باید روایت کند از دوازده هزار حدیث بیشتر می شد.
این در صورتی است که هر روز فقط یک روایت حدیث نماید، پس بر خاطر تو چه خواهد گذشت اگر وی تمام احادیثی را که از پیامبر شنیده است روایت نموده باشد؟! و از برای علی حق در روایت کردن بود و احدی را توان آن نیست که در این موضوع مجادله نماید و البته نباید فراموش کنی که معذلک کله علی اهل خواندن و نوشتن هم بود و قرآن را نیز حفظ می نمود.
و این امامی که احدی از صحابه را در علم یارای مشابهت با او نبود (ببینید کار به کجا کشیده است که) به روایت سیوطی فقط ۵۸۹ حدیث به او اسناد داده اند.
و ابن حزم می گوید: حدیث صحیح از او روایت نشده است مگر پنجاه حدیث؛ و بخاری و مسلم از او روایت نکرده اند مگر بیست حدیث. [۶]
این روایت را در «رجال نجاشی» (طبع انتشارات جامعه مدرسین قم، ص۳۶۰) تحت رقم ۹۶۶ آورده است مگر آنکه در چند مورد با نسخه «تاسیس الشیعه» اختلاف دارد که در هر مورد داخل قلاب تذکّر داده می شود.
پی نوشت ها
[۱]. این حدیث را مستشار عبدالحلیم جندی در کتاب «امام جعفر صادق علیه السلام» ص ۲۰۱ ذکر نموده است.
[۲]. «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» ص ۲۷۹، در فصل ۸: علم الحدیث، تقدم الشّیعه فی تأسیس علوم الحدیث.
[۳]. «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» ص۲۱۸، در فصل ۸: علم الحدیث، تقدم الشّیعه فی تأسیس علوم الحدیث.
[۴]. «طبقات» ج ۲، ص ۱۵؛[تعلیقه]
[۵]. «شیخ المضیره» طبع دوم ص ۱۱۳؛ و در تعلیقه گوید: این است آنچه در بخاری و مسلم آمده است و اما مقدار احادیثی که شیعه از او روایت می کنند نمی دانیم «و لکلِّ قومٍ سنّهٌ و إمامُها.»
[۶]. «سفینه البحار» ج ۲، ص ۱۵ ماده ص ح ف.
منبع: علامه طهرانى؛ امام شناسی؛ ج ۱۴؛ ص ۲۱۷-۲۲۰