- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
فرقه وهابیت با مکتب دیوبند از جهات مختلف با هم تفاوتهای دارند که به طور مختصر بیان میشود:
۱. مؤسس وهابیت شخصی به نام محمد بن عبدالوهاب نجدی که در سال ۱۱۱۵قمری در شهر عیینه به دنیا آمد، پدرش شیخ عبدالوهاب از فقهای حنبلی و قاضی شهربود.[۱] مکتب دیوبندیه منتسب به مدرسه «دارالعلوم دیوبند هند و از مهمترین جریانهای فکری است که با تاثیر از افکار احمد سرهندی و شاه ولیالله در جریان مبارزههای ضد استعماری مردم شبه قاره با سلطه انگلیس به وجود آمد.
۲. از نظر تاریخی، شکلگیری وهابیت و دیوبندیه فاصله زمانی زیادی با هم نداشته، اما هر دو جریان در اندیشه تغییر وضعیت مسلمانان را در سر داشتند، با این تفاوت که نگرانی دیوبندیان بیشتر از تهاجم فرهنگی غرب بود و در صدد بودند با گسترش فرهنگ اسلامی، مسلمانان را از این خطر نجات دهند.[۲] همچنین اقتدار گذشته مسلمانان را که با تسلط انگلیس به خطر افتاده بود، دوباره احیا کنند،[۳] اما ابنعبدالوهاب مدعی بود که بسیاری از مسلمانان از حقیقت اسلام فاصله گرفته و گرفتار انواع خرافات و رفتارهای مشرکانه گردیدهاند. از اینرو، ضروریترین وظیفه خود را به اصطلاح مبارزه با شرک و کفر میدانست.
۳. هر دو جریان در گذر زمان موفقیتهای زیادی در اهداف تعریف شدهی خودشان داشتهاند، منتها دیوبندیان بیشتر از راه گسترش مدارس مذهبی و تبلیغات دینی، و وهابیت از راه کشتار مسلمانان و قدرت نظامی و اقتصادی کار خود را پیش میبردند.
۴. از نظر اعتقادی آنان سخنان زیادی بر ضد یکدیگر بیان داشتهاند، با وجود برخی شباهتهای فکری میان وهابیت و دیوبندیه، تفاوت اعتقادی میان دیوبندیه و وهابیت نیز زیاد است، تا جایی که آنان به صورت گسترده به نقد و توهین و چه بسا تکفیر یکدیگر پرداختهاند؛[۴] هر چند صدور حکم تکفیر بیشتر از جانب وهابیت انجام گرفته است و در بیشتر آثار آنان، از دیوبندیان با عنوان قبوری و بدعتگذار یاد گردیده: «وکثیر من الدیوبندیه، وکثیر من التبلیغیه، وغیرهم من فرق القبوریه» و بر همین اساس دیوبندیان از سوی وهابیها، مشرک و بدعتگذار و احیاناً کافر قلمداد شدهاند.[۵]
۵. دیوبندیه نیز، به خصوص دیوبندیان نخستین، از وهابیت و شخص محمد بنعبدالوهاب نفرت زیادی داشتهاند و از مبارزان اصلی در برابر انتشار وهابیت در شبه قاره به شمار میروند.[۶] حتی کتابهای بزرگان وهابیت را میسوزاندند و با مبلغان وهابی با شدت برخورد میکردند.[۷]
۶. از آنها سبّ و دشنامهای زیادی علیه بزرگان وهابیت نقل شده است؛[۸] از جمله در مورد ابنعبدالوهاب عناوین و تعابیر زیر را به کار بردهاند: «شخصی دارای عقاید فاسد و نظریات باطل»، «قاتل بسیاری از مسلمانان و علمای سلف آنهم به قصد اجر و ثواب»، «ظالم»، «فاسق»، «بدتر از یهود و نصارا»، «سبکننده علمای سلف»،[۹]«کم عقل»، «جاهل»، «عجول در صدور حکم تکفیر»، «خوارج»، «جنایتکار در برابر جان و مال و ناموس مسلمانان و اهلسنّت»،[۱۰] «زعیم المشبهه»، «افراط در ریختن خون مسلمانان، غارت اموال آنان و مشرک و کافر دانستن امت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم)».[۱۱] همچنین از ابنتیمیه به «عجولی که یا دچار افراط است یا تفریط»، «تند مزاج»یاد کردهاند. همچنین از وهابیت به «الوهابیه الخبیثه الخبثاء»،[۱۲] «فرقه گمراه»، «اهل تشکیکات و تلبیسات و جهالت و گمراهی» تعبیر کردهاند که «نماز خواندن پشت سر آنان تنها در حال اضطرار و آن هم از باب اکل میته جائز است».[۱۳]
۷. حتی اگر کسی به هر نحوی، دیوبندیان را وهابی مینامید، بزرگان دیوبندیه با بیزاری جستن از انتساب به وهابیت، مدرسه دیوبند را تنها متأثر از افکار شاه ولیّ الله دهلوی و پایبند به اصول صحیح اسلامی میدانستند. آنها میگفتند اگر حسودان تحمل پذیرفتن این حقیقت را ندارند، مجازند که در خانههایشان هرگونه نسبت وهابی، یا نجدی، یا ملحد، یا کافر، یا مرتد را به آنها بدهند، ولی این نسبتها هیچ تغییری در واقعیتها به وجود نمیآورد.[۱۴]
۸. وهابیت با استعمارگران، اسرائیل، امریکا و … تعامل مثبت دارند و تنها با مسلمانان مشکل دارند ولی مکتب دیوبند نه تعاملشان با استکبار جهانی مسالمت آمیز است و نه با دیگر مسلمانان که رفتار و عقاید آنان را نمیپذیرند به شدت و حدت وهابیت برخورد نمیکنند.
وهابیت از اساس با مذاهب فقهی و کلامی در تضاد است و اینها را بدعت میدانند در حالیکه مکتب دیوبند علایق شان به مذهب تا کنون وجود دارد و از نگاه فقهی حنفی و از نگاه کلامی ماتریدی است.[۱۵]
۹. طریقت یکی از اصلهای مهم دیوبندی است. شاه ولی الله و پیروان او طریقتی هستند و طریقت را مکمل شریعت میدانند. در حالیکه وهابیت تصوف و طریقت را از اساس باطل میدانند.[۱۶]
بنابر این فرقه وهابیت و مکتب دیوبندیه هم از نگاه اهداف و هم در روش و هم در عقاید تفاوتهای باهم دارند که اشاره شد. در عین حال مشترکاتی نیز بین این دو جریان وجود دارد که اشاره میشود.
هر دو جریان از سنیهای متعصب و تند علیه شیعه می باشند و تلاش دارند که به شکل ممکن هم عقاید و باورهای شیعه را با نوشتن کتاب و رساله و درج مقالات در روزنامهها و به طرق مختلف نقد کنند. با این تفاوت که دیوبندیه تکیه شان بیشتر در دفاع از صحابه متمرکز است ولی وهابیت از توحید و شرک دم میزنند و شیعیان را به جهت اعتقاد به توسل و زیارت قبور و تبرک به آثار اولیا و انبیا. مشرک میدانند.[۱۷]
پی نوشت:
[۱] . حسین غنام، روضه الافکار و الافهام لمرتاد حال الامام و تعداد غزوات ذوی الاسللام ، ج ۲ ص ۲۵.
[۲] . دین و سیاست: علیرضا عطار ، ص ۳۴۸.
[۳] . کشف هند، جواهر لعل نهرو، ترجمه: محمود تفضلی، ص ۵۷۰-۵۷۱.
[۴] . ر.ک: الشیخ أحمد رضا خان البریلوی و شیئ من حیاته، و أفکاره و خدماته: محمد مسعود احمد، ص ۱۶.
[۵] . جهود علماء الحنفیه فی إبطال عقائد القبوریه، أبو عبد الله شمس الدین بن محمد بن أشرف بن قیصر الأفغانی (المتوفى: ۱۴۲۰هـ)، ج۱، ۲۹.
[۶] . دعوه الإمام محمّد بن عبدالوهاب بین مؤیدیها و معارضیها فی شبه القاره الهندیه: أبوالمکرم بن عبدالجلیل، ص ۱۳.
[۷] . القول البلیغ فی التحذیر من جماعه التبلیغ: حمود تویجری، ص ۲۷ و ۴۷.
[۸] . الدیوبندّیه تعریفها، عقائدها: أبیأسامه طالب الرحمن،ص ۱۷-۱۸.
[۹] . الدیوبندیه، ص ۱۵.
[۱۰] . الماتریدیه، ج ۱، ص ۳۹۷.
[۱۱] . همان.
[۱۲] . الدیوبندیه، ص ۱۶.
[۱۳] . ر.ک: القول البلیغ، ص ۱۹۲.
[۱۴] . الدیوبندیه، ص ۲- ۲۳٫
[۱۵] . سلفی گری و وهابیت، علیزاده موسوی، ص ۱۰۲.
[۱۶] . همان.
[۱۷] . ر.ک: تحفه اثنی عشریه، نوشته عبدالعزیز دهلوی، چاپ سنگی پاکستان لاهور. و کتا ب «اصول مذهب شیعه» نوشته نویسنده وهابی به نام دکتر محمد القفاری چاپ سعودی.