- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
در حال حاضر در شهرها و شهرستانها هنوز عصبیتهای قومی این چنینی قابل مشاهده است، اما در خانوادههای هستهای به خصوص در پایتخت این عصبیت قومی جای خود را به فردیت و تفاخر و دفاع از پایگاه اجتماعی فردی و خانوادگی داده و کمتر از تعصبهای قومی نشانی یافت میشود.
تغییر در انتقال ارزشها
«اگر در تمامی قرنها، خانواده انحصار آموزشی و انتقال حیاتی را در خود میدید، حال چنین نیست. فـرزندان امروز از سرچشمههایی دیگر و از جمله وسایل ارتباط جمعی بسیار چیزها فرا میگیرند. آنان کمتر تحت تأثیر والدین و به طور کلی بزرگترهای خانهاند.
زمانی نیز که بین ارزشهای خانه و ارزشهایی که از طریق وسایل ارتباط جمعی ارائه میشود، تعارض رخ میدهد، به نظر چنین میرسد که قدرت غالب از آن وسایل همهگیر و همه جا حاضر ارتباط جمعی است.
بنابراین میتوان گفت که خانه جدید از بزرگترین امتیاز سنتی خود خالی گشته است یا آن که دستکم در برابر رقبایی «تیزچنگ» قرار گرفته است» (ساروخانی،۱۵:۱۳۷۰).
انتقال ارزشها در خانواده گسترده از طریق اعضای خانواده صورت میگرفت و کانونهای آموزش همچون مکتب خانه، مدرسه، مسجد در مراحل بعد بودند اما در خانواده هستهای در حال حاضر با توجه به تأثیر رسانهها و حضور مستمر آن در خانواده الگوهای رفتاری و ارزشی اعضای خانواده و به خصوص کودکان از رسانههاست.
قصور در تربیت دینی فرزندان
یکی از مهمترین عوامل آسیبپذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان، به خصوص در عصر حاضر (در خانواده هستهای)، معلول سهلانگاری و در پی گرفتن شیوه بیتفاوتی بیش از حد خانوادهها در تربیت دینی فرزندان است.
امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی، دغدغه نان و لباس و تحصیل فرزندان، عدم استفاده از روشهای صحیح آموزش و تربیت، و سستی بعضی خانوادهها در ارزشهای اخلاقی و دینی، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ کرده است(محمودی و میرمقتدایی،۱۶۴:۱۳۸۹).
حضور و شرکت در مناسک و آیینهای دینی و ملی میان اعضای خانواده گسترده یک امر مهم و لازم بود و اعضای خانواده در آیینهای جمعی، مشارکتی جدی داشتند، اما در میان خانواده هستهای شرکت یا مشارکت در این مراسم کمرنگ شده است.
نمونه بارز آن را میتوان در برگزاری هیئتهای فامیلی مشاهده کرد. هیئتهای خانوادگی در سه چهار دهه گذشته در منازلی برگزار میگردید که دارای حیاط و مساحت لازم برای این گونه مجالس بود و دختران و پسران خانواده مشارکت مستقیمی در برگزاری این مجالس داشتند و این گونه مجالس نوعی انتقال مفاهیم دینی به فرزندان از جمله قرائت قرآن، خواندن دعا، گوش دادن به مطالب سخنران مذهبی بود.
اما امروزه به دلیل محدودیت مساحت آپارتمانها و کمرنگ شدن برگزاری این هیآت هفتگی مذهبی، انتقال این مفاهیم دینی به جوانان و اعضای خانواده و بالطبع مشارکت در این گونه مجالس، بسیار محدود شده است.
تغییر در نحوه انتخاب همسر
با تغییر الگوی خانواده از گسترده به هستهای، نحوه انتخاب همسر نیز در بسیاری جوامع تغییر یافته است، زیرا در خانواده گسترده، ازدواج مبتنی بر تصمیمات و نظریات افراد و اعضای خانواده بود، ولی با هستهای شدن خانواده، حق انتخاب آزاد همسر در جامعه هنجار شده است؛ آزادی عمل زنان در ازدواج، تصمیمگیری در خانواده، عادی شدن طلاق و موارد مشابه، از جمله تغییرات ازدواج و خانواده محسوب میشود.
به دنبال تغییر در نظام هنجاری جامعه، تغییر در ارزشها و گسترش شهرنشینی، رفع محدودیت در روابط بین دو جنس مخالف کاهش یافته که به نوبه خود، بسیاری از الگوهای رفتاری، ارزشهای مربوط به خانواده و هنجارهای موجود در جامعه را تحت تأثیر قرار داده است(شیخی،۵۴:۱۳۸۲).
تحصیلات و افزایش سن ازدواج
شکل جدید خانواده، ارزشهای جدیدی را نیز به همراه خود داشته است که متفاوت از ارزشهای خانواده گسترده و سنتی است. تغییر عمده این موضوع در ایران ناشی از اقتصاد نفتی بوده است، به عبارتی اقتصاد نفتی و نه صنعتی در ایران، باعث شکلگیری رانت نفتی شده است.
در ایران فرایند، صنعتی شدن اتفاق نیفتاده و افراد از درآمد حاصل از فروش نفت به ثروت رسیدهاند. بنابراین اتفاقی که در ایران افتاده این است که جامعه ایران، گذر از منابع درآمد محدود و روستایی به درآمد نفتی و سیستم رانتی نفتی را تجربه کرده که این باعث دگرگونی سیستمهای ارزشی در جامعه و خانوادهها شده است.
این مسأله خود باعث تغییراتی در نقش و موقعیت افراد در داخل خانوادهها شده است. از جمله این که زنان بیش از گذشته با ورود به دانشگاهها، سرمایه فرهنگی خود را افزایش داده و تنها راه ارتقاء سرمایه فرهنگی خود را بالا بردن سطح تحصیلات دانستهاند.
این امر خود باعث افزایش سن ازدواج شده است، که زمانی میتواند امر مثبتی تلقی شود که همراه با آزادسازی روابط جنسی باشد، در غیر این صورت، روابط جنسی زیرزمینی شده و آسیبهای اجتماعی چون فحشا را به همراه خواهد آورد.
چالشهای ما بین ارزشهای سنتی و مدرن، نیز ورود فناوری و فرهنگ نهفته در بطن آن به علاوه تحولات عمیق و گسترده سیاسی و اقتصادی و پیدایی طبقه متوسط شهری، افزایش بیسابقه مصرف کالاهای جدید، ورود امکانات جدید ارتباطی نظیر اینترنت و شبکههای ماهوارهای به زندگی شهروندان موجب تغییرات ارزشی شدید در جامعه ما شدهاند(آزاد ارمکی و خادمی، ۱۳۸۲: ۱۲).
تغییر سبک زندگی
خانواده گسترده که در یک چهاردیواری بزرگ شامل اتاقها و حیاط مشترک بود و در آن اعضای خانواده با هم زندگی میکردند، دارای سبک خاص زندگی نیز بودند.
خرج مشترک، سفره مشترک، پخت غذای مشترک، برگزاری میهمانی مشترک، استفاده از وسایل زندگی معمولی و غیر لوکس شکلی از زندگی بود که کمابیش در خانواده گسترده معمول بود.
اما با گسترش و تعمیم خانواده هستهای در شهرها، سبک زندگی سنتی متناسب با خانواده گسترده، تغییر یافت و خانواده هستهای به شکل جدیدی از سبک زندگی متناسب با مظاهر شهری مأنوس گردید.
آپارتماننشینی در ابعاد کوچک و در دسترس بودن توالت و دستشویی و آشپزخانه(اُپن) در یک مجموعه کممتراز، استفاده از تختخواب و میز ناهارخوری، اتاق مخصوص کودک، استفاده از وسایل برقی همچون جاروبرقی، دستگاه صوتی و تصویری، ماشین لباسشویی و… که در عین راحتی سنتهای رفتاری جدیدی را نیز در کنار آنها به وجود آورد.
در سخنرانی فاضلی(۱۳۸۵) با موضوع: «فرهنگ خانه در ایران»، سابقه ورود حمام و توالت به درون خانه در فرهنگ انگلستان با این عبارات توصیف شده است که فراگیری آن در میان جامعه شهری امروزی امری عادی شده است:
«تا سال ۱۹۵۰ استفاده از حمام خانگی و توالت داخل خانه عمومیت نداشت. بر اساس یک سرشماری در سال ۱۹۵۰ نیمی از منازل حمام نداشتند و از حمام عمومی و شستشوخانه استفاده میکردند.
در سالهای دهه ۱۹۶۰ تعداد خانههای بدون حمام از ۳٫۲ میلیون به ۱٫۵ کاهش یافت. استحمام عموماً امری هفتگی بود، جز اشراف که گفته میشد هفتهای دو و حتی سه بار دوش میگیرند. مردم اشراف را به همین دلیل به طور طعنهآمیزی «طبقه مرغابیها» هم مینامیدند.
توالتها در گوشه حیاط، دورترین نقطه به محل نشمین ساخته میشد. تصور این که توالت در گوشه اتاق مسکونی باشد بسیار مضحک و دور از ذهن بود، درست همان طور که امروز کسی نمیتواند بپذیرد یا تصور کند توالت خانهاش در گوشه حیاط باشد.
بسیاری از مردم وجود توالت داخل خانه را هم مغایر اصول بهداشتی میدانستند و هم شرمآور! مردم تصور میکردند این که توالت داخل خانه باشد مانع آسایش و آسودگی خاطر آنها موقع توالت رفتن میشود.
اما این نیز مانند چیزهای دیگر چنان پذیرفته شد که گویی از ابتدای تاریخ خانهها و توالتها یکی بودهاند»(سایت انجمن جامعهشناسی ایران).
اشتغال زن و مرد
در عصر کشاورزی، خانواده مهمترین کانون اقتصادی تلقی شده و کار با خانواده ارتباط نزدیکی داشت. مرد بیرون از خانواده کار میکرد و زن برای مراقبت از فرزندان در خانه باقی میماند. امروزه تنها ۵/۵۱ درصد از بچهها نزد مادرشان در منزل نگهداری میشوند.
در ۲۸ درصد مواقع پدر و مادر، هر دو کار میکنند و درصد خانوادههایی که هیچ یک از والدین برای نگهداری فرزندان در خانه حضور ندارند، رو به فزونی است. این روند حاکی از وجود تضاد بین کار و خانواده است (سنگه،۳۹۵:۱۳۸۰).
از این رو در خانواده هستهای، فرزندان از سنین کم در مهدکودک حضور دارند و زنان نیز به کارهای با درآمدهای متفاوت اشتغال دارند که این درآمد بخشی از هزینههای زندگی شهری را تأمین میکند.
دگرگونی مناسبات و مناسک خانوادگی
در این خصوص کافی است به یک نمونه این دگرگونیها از خانواده گسترده به هستهای اشاره کنیم. مثلا در خانواده گسترده سفره و گستردگی آن موجب میشد که همه اعضاء خانواده در سه نوبت دور آن نشسته، غذای پخته شده توسط مادر، مادربزرگ یا کدبانوی دیگر مانند عروس و دختران میل شود.
افراد چهره به چهره به نقل اتفاقات روزمره و در کنار آن یافتن راهحلی برای مشکلات به وجود آمده میپرداختند. اما با دگرگونی خانواده «سفره کمکم از خانهها بیرون آمده است. رستورانها و کافی شاپ و چایخانه مجموعه مؤسساتی شدند که به تدریج کارکرد غذایی خانواده را از آن گرفتند.
حتی محیط کاری رستورانهایی شدند که اکثریت جامعه در آنجا غذا میخورند»(فاضلی،۳۹۱:۱۳۹۱). کاهش کارکرد غذایی خانواده، به معنای کاهش مناسبات افراد خانواده است. چرا که سفره محلی است که ما حول و حوش آن خاطره جمعی و خانوادگی را شکل میدهیم و درباره خود با دیگری صحبت میکنیم.
مهر و عطوفت خانواده ایرانی
عطوفت و مهر بین اعضای خانواده ایرانی، هنوز مثالزدنی و نمونه است. یعنی در مقایسه با شاخصهای جهانی، باید اذعان کرد که عطوفت و علاقه افراد یک خانواده در ایران، هنوز پررنگ و غیرقابل چشمپوشی است که نکته بسیار مثبتی است.
هر چند ارتباط پدر با فرزندان، هنوز تغییر چشمگیری پیدا نکرده است اما رابطه بین فرزندان و والدین و فرزندان با یکدیگر، روابط بسیار مثبت و پر از صداقت، صمیمیت و احساسات است.
در این میان روابط احساسی فرزندان با پدر و مادر به ویژه در سنین بالاتر، کمرنگتر شده است و متأسفانه الزام نگهداری از پدر و مادر در سن کهولت، برای بسیاری از فرزندان به خصوص در خانواده هستهای، کمرنگ شده است.
نتیجه
آنچه مسلم است در ایران، خانواده گسترده از هم پاشیده شده است. با وجود این، شکل جدیدی از خانواده گسترده به وجود آمده است که در آن، هم مکانی و مرجعیت وجود ندارد اما سطح مناسبات و مراودات به گونهای است که در فضای امروزی، شکل جدیدی به خود گرفته است.
در حقیقت خانواده گسترده، در شکل قدیمی خود کمتر وجود دارد اما از سوی دیگر، خانواده هستهای موجود در ایران که در دوران نابودی خانواده گسترده به وجود آمده، همانند نمونه غربی آن نیست.
یعنی درست است که در خانواده هستهای ایرانی، فرزندان با پدربزرگ و مادربزرگ خود در یک خانه و محل زندگی نمیکنند اما به تمامی از پدربزرگ و مادربزرگ خود نگسستهاند و هنوز شکلهایی از هم زیستی نسلهای متوالی را میتوان مشاهده کرد.
آنچه مسلم است به راحتی میتوان اشکال مختلف تجدد را در خانواده هستهای امروزی مشاهده کرد. این تغییرات که در طی زمان به وجود آمده است، شکل جدیدی از خانواده را در شهرهای بزرگ به وجود آورده آن طور که بازگشت به دوران خانواده گسترده را غیرممکن؛ اما دگرگونی و تغییرات جدید در الگوی خانواده هستهای امروزی را در آینده، ممکن ساخته است.
منابع
۱- آزاد ارمکی، تقی؛ خادمی، حسن(۱۳۸۲) ترجیهات ارزشی دانشآموزان تهرانی، نامه پژوهش فرهنگی (فصلنامه تحقیقات فرهنگی)، سال هشتم، شماره۸
۲- باتامور، تی،بی(۲۵۳۶)، جامعهشناسی، ترجمه سید حسن منصور و سید حسن حسینی کلچاهی، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی
۳- بهنام، جمشید(۱۳۵۲)، ساختهای خانواده و خویشاوندی در ایران، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
۴- پولاک، یاکوبادوارد(۱۳۶۸)، سفرنامه پولاک(ایران و ایرانیان)، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران: انتشارات خوارزمی
۵- ساروخانی، باقر(۱۳۷۰)، مقدمهای بر جامعهشناسی خانواده، تهران: انتشارات سروش
۶- سنگه، پیتر(۱۳۸۰)، پنجمین فرمان، کمال هدایت و محمد روشن، تهران: سازمان مدیریت صنعتی
۷- شیخی، محمدتقی(۱۳۸۲)، جامعهشناسی زنان و خانواده، تهران: انتشارات شرکت سهامی
۸- فاضلی، نعمتالله (۱۳۹۱)، فرهنگ و شهر، تهران: تیسا
۹- محسنی، منوچهر(۱۳۷۵)، مقدمات جامعهشناسی، تهران: نشر دیدار
۱۰- محمودی، محمود و میرمقتدایی، زهرهالسادات(۱۳۸۹)، «نقش خانواده در تثبیت یا تزلزل تربیت دینی»، آیندهپژوهی مسائل خانواده، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک
۱۱- مقصودی، منیژه(۱۳۸۶)، انسانشناسی خانواده و خویشاوندی، تهران: شیرازه
۱۲- وثوقی، منصور و نیک خلق، علیاکبر(۱۳۷۱)، مبانی جامعهشناسی، تهران: انتشارات خردمند
۱۳- سایت انجمن جامعهشناسی ایران، مقاله: مفهوم فرهنگ خانه در ایران، دکتر نعمتالله فاضلی، مشاهده شده در تاریخ ۲۰/۶/۱۳۹۰، به نشانی:
۱۴- سایت پژوهشکده باقرالعلوم، مشاهده شده در تاریخ ۲۹/۶/۱۳۹۰، به نشانی:
منبع: فصلنامه «فرهنگ مردم ایران» شماره ۳۱؛ زمستان ۱۳۹۱؛ ص۱۱ تا ۲۷؛ سید علیرضا هاشمی