- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
تعجب خداوند یکی از مطالبی است که در متون و صحاح حدیثی اهل سنت نقل شده است. تعجب خداوند چیزی نیست که از نظر عقل و آموزه های دین مبین اسلام قابل پذیرش باشد. اما در عین حال در صحاح اهل سنت به خصوص در صحیح بخاری که پس از قرآن در نزد اهل سنت از معتبر ترین کتاب ها است از تعجب خداوند و خنده او سخن گفته شده است.
در صحیح بخاری داستانی از قیامت در مورد خروج برخی از جهنم و داخل شدن آنان به بهشت نقل شده است که آخرین نفر آنان در میان جهنم و بهشت باقی می ماند. او از خدا می خواهد که از آتش نجاتش دهد. خداوند از او عهد و پیمان می گیرد که اگر او را از آتش نجات دهد چیزی دیگری از خداوند نخواهد خداوند او را از آتش نجات می دهد. اما هنگامی که بهشت را می بیند از خدا می خواهد که او را تا دروازه بهشت ببرد. خداوند به او می گوید تو عهد بستی که چیزی دیگری از من طلب نکنی. او می گوید که خدایا مرا بدترین بنده ات قرار مده اگر مرا کنار دروازه بهشت ببری چیزی دیگر از تو نمی خواهم. خداوند او را تا پیش دروازه بهشت می برد. وقتی به دروازه بهشت می رسد و بهشتیان و شادابی و سرور آنان را می بیند دوباره به خداوند می گوید: خدایا مرا وارد بهشت کن. خداوند به او می گوید: «وَیْحَکَ یا بن آدَمَ ما أَغْدَرَکَ أَلَیْسَ قد أَعْطَیْتَ العهد وَالْمِیثَاقَ أَنْ لَا تَسْأَلَ غیر الذی أُعْطِیتَ فیقول یا رَبِّ لَا تَجْعَلْنِی أَشْقَى خَلْقِکَ فَیَضْحَکُ الله عز وجل منه ثُمَّ یَأْذَنُ له فی دُخُولِ الْجَنَّهِ»؛[۱] یعنی وای بر تو چقدر نقض پیمان می کنی آیا تو عهد و پیمان نبستی که چیزی دیگری غیر از آنچه به تو دادم از من نخواهی؟ او میگوید خدایا مرا شقی ترین خلق خود قرار مده. خداوند در این هنگام تعجب می کند و می خندد سپس به او اجازه می دهد که وارد بهشت شود!
همچنین نقل شده که خداوند از دو نفری که یکی از آن دو دیگری را کشته است و هردو وارد بهشت می شوند، تعجب می کند و خنده اش می گیرد. از ابو هریره نقل شده که پیامبر فرمود: «یَضْحَکُ الله إلى رَجُلَیْنِ یَقْتُلُ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ یَدْخُلَانِ الْجَنَّهَ یُقَاتِلُ هذا فی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلُ ثُمَّ یَتُوبُ الله على الْقَاتِلِ فَیُسْتَشْهَدُ».[۲]
سوالات ما
۱. آیا در این احادیث که در متون صحیح مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم اهل سنت نقل شده اند خداوند به سخریه گرفته نشده است؟ آیا با پذیرش این احایث خداوند از نظر اهل سنت فریب های پی در پی بنده گناهکار خودش را می خورد؟
۲. آیا لازمه تعجب خداوند و خنده او این نیست که از نیت بنده گناه کارش بی خبر بوده است و نمی دانسته است که دارد او را فریب می دهد؟ آیا این داستان علم خداوند را محدود نمی کند و خدا نمی دانسته است که بنده اش به پیمانش وفا نخواهد کرد؟ اگر از نیت و قصد بنده اش خبر داشته است تعجب خداوند نسبت به فریبکاری این بنده معنا ندارد؟
۳. آیا تعجب خداوند و خنده او دلیل بر نقص خداوند نمی شود؟ و آیا جهل او را نسبت به حوادث به اثبات نمی رساند؟ زیرا خنده و تعجب از اطلاع به وقایع و حوادثی ناشی می شود که انسان آن را نمی داند.
۴. آیا از تعجب خداوند و خنده او تشبیه خداوند به انسان لازم نمی آید؟ چه تفاوتی بین تعجب خداوند و انسان وجود دارد؟
۵. آیا وجود این گونه احادیث صحیح بودن صحاح سته به خصوص صحیح بخاری و صحیح مسلم را زیر سوال نمی برد؟ با وجود این گونه احادیث و روایات چگونه می توان بر این کتاب ها اعتماد نمود؟
۶. چرا خداوند درباره قاتل و مقتولی که هر دو به بهشت می روند تعجب نموده و می خندد؟ مگر داخل شدن آن دو با اراده خداوند انجام نمی گیرد؟ آیا خدا از کار خودش که آن دو را به بهشت می برد تعجب می کند و می خندد؟ چنین چیزی درباره انسان معقول نیست چگونه در مورد خداوند می تواند قابل قبول باشد؟
پی نوشت ها
[۱] . بخاری، محمد بن اسماعیل ب، صحیح بخاری، ج ۱، ص ۲۷۸؛ دار ابن کثیر , الیمامه ، بیروت، چ۲، ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۶۶، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی.
[۲] . بخاری، محد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج ۳، ص ۱۰۴۰.