- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
تحقق صفات اخلاقی شایسته در انسان، در گرو شناخت و فراهم ساختن زمینه ها و مبانی هر یک از آن خصال نیکو است. با توجه به رابطه عمیق و تنگاتنگ اخلاق و باورهای انسان، این نوشتار به اختصار به بررسی این ارتباط پرداخته و در معرفی باورهای متعالی، به طور عمده باورهای حسینی(ع) را مورد نظر قرار داده است.
هرگاه سخن از انسان به میان می آید، با موجودی پر رمز و راز و تودرتو روبه رو می شویم که شناخت زوایای گوناگون وجودش و چگونگی ارتباط آنها با یک دیگر، کاری بس دشوار می نماید و جز با یاری تعالیم و آموزه های وحیانی امکان پذیر نیست.
در نخستین نگاه به هر فرد، ابتدا مجموعه ای از رفتارهای وی را شاهدیم. نحوه راه رفتن، سخن گفتن، غذا خوردن، داد و ستد کردن، معاشرت و دیگر رفتارهای هر کس، معمولاً با دیگری یکسان نیست. در برخورد با دیگران، ما صفات اخلاقی آنها را نمی بینیم (دقت شود)؛ ولی بسیار اتفاق افتاده که با دیدن رفتاری خاص از یک شخص، او را مثلاً شجاع یا ترسو، بخیل یا سخاوتمند، متکبر یا متواضع دانسته ایم؛ در حالی که هیچ یک از این صفات به طور مستقیم قابل مشاهده نیست؛ پس مبنای قضاوت ما چه بوده است؟ آری این قضاوت، بر اساس پذیرش این نکته است که رفتار و اعمال انسان که لایه رویین وجود او را تشکیل داده است، ریشه در لایه های عمیق درون وی دارد و برخاسته از ویژگی های روحی و اخلاقی و شخصیتی او است. خداوند تبارک و تعالی فرموده است:
«کلّ یعمل علی شاکلته؛۱ هر کس طبق روش [=خلق و خوی] خود عمل می کند.» به عبارت دیگر: «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
پرسشی که اینجا رخ می نماید آن است که صفات اخلاقی که منشأ رفتارها و برخوردهای متفاوت انسان ها می شود، خود از کجا سرچشمه گرفته و ریشه در کجا دارد؟
بحث درباره عوامل تأثیرگذار در اخلاقیات آدمی، بسیار گسترده است و مجالی فراتر از سخن حاضر می طلبد؛ اما به اشاره باید گفت معمولاً عواملی همانند وراثت، محیط، اراده، حکومت ها و… به عنوان عناصر شکل دهنده روحیات و خلقیات انسان ها مطرح می شوند، که اکنون درصدد پرداختن به آنها نیستیم. آنچه در این نوشتار مورد تأکید است، آن است که یکی از مهم ترین عناصر شکل گیری یک صفت اخلاقی در نهاد آدمی، نوع نگاه او به خود، به جهان، به زندگی و معنای آن، به دنیا و حقیقت آن، به مرگ و قیامت، به خالق هستی و به موضوعاتی کلیدی از این دست است. نگاهی که باورهای خاصی را به دنبال دارد.
برای مثال، باورهای یک انسان بخیل درباره رزق و رازق، با اعتقادات انسانی سخاوتمند یکسان نیست؛ همان گونه که نوع نگاه شخص شجاع، به مرگ و زندگی با نگاه شخص بزدل، متفاوت است. بر اساس آنچه گذشت، اصلاح اخلاق، و آراستگی به صفات شایسته اخلاقی، بدون اصلاح نحوه نگرش انسان به عالم و بدون تحقق باورهای متعالی، امری ناشدنی و خیالی خام است؛ از این رو است که در روش دعوت و تربیت اخلاقی پیامبران الهی به ویژه پیامبر اسلام(ص) اصلاح نوع نگرش انسان ها و باورهای ایشان، به شدت مورد توجه قرار گرفته است.۲ سیر نزول آیات قرآن نیز به خوبی نشان گر این نکته مهم تربیتی است، چرا که آیات مکی که مربوط به سال های آغازین دعوت رسول خدا۶ است به طور عمده به مسائل کلیدی و اساسی اعتقادی همچون توحید، معاد و نبوت پرداخته و بخش عظیمی از تعالیم اخلاقی و فقهی که حاصل و میوه باورهای متعالی است، در آیات مدنی و پس از تحکیم پایه های اعتقادی بیان گردیده است.
به فضل خدا در شماره های آینده، نحوه ارتباط باورهای گوناگون با صفات اخلاقی به تفصیل بررسی می شود و این نوشتار به تناسب ایام، تنها با نگاهی گذرا، برخی از باورهای بلند سیّد الشهداء۶ را مرور می کند؛ اعتقاداتی که سرچشمه ظهور والاترین فضایل اخلاقی، همچون شجاعت، صبر، زهد، ایثار، عفو، حلم و خصال نیکوی بی شماری در آن وجود مبارک و در یاران بی مانند آن حضرت شد.
آنچه در ذیل می آید، برگرفته از سخنان گهربار و نورانی سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است.
الف. باورهای توحیدی
۱. حاکمیت مطلق خداوند بر عالم
«انّ الأمر لله یفعل ما یشاء…؛۳ زمام امور جهان به دست خدا است و هر چه خواهد، انجام دهد».
«یا اُختاه کلّ الذی قُضی فهو کائن؛۴ خواهرم! هر چه قضای الهی باشد، تحقق خواهد یافت».
۲. اعتماد کامل و امید به خدا
«اللهم ثقتی فی کل کرب و رجائی فی کل شده و أنت لی فی کل أمر نزل بی ثقه و عُده؛۵ بارالها! در هر اندوه شدید، تو تکیه گاه منی و در هر سختی، تنها امیدم تویی و در هر مشکلی که بر من فرود آید، پشت و پناه و یاورم تو هستی».
۳. اعتقاد به مشیت حکیمانه خداوند و رضا به قضای او
«…إن نزل القضاء بما نحب و نرضی فنحمد الله علی نعمائه و هو المستعان علی أداء الشکر و إن حال القضاء دون الرجاء فلم یتعد من کان الحق نیته و التقوی سریرته…؛۶ اگر قضای الهی آنچنان که ما دوست می داریم و می پسندیم واقع شد، خدا را بر نعمت هایش می ستاییم و در ادای شکر او نیز از وی یاری می جوییم و اگر قضای الهی میان ما و آنچه امید داریم، حایل شد، پس کسی که نیت حق دارد و نهانش به تقوا آمیخته است، از مرز حق تجاوز نمی کند».
ب. باور محدودیت و ناپایداری دنیا
«أما بعد فکان الدنیا لم تکن و کان الآخره لم تزل؛۷ پس از حمد و ثنای الهی، گویا دنیا هرگز نبوده است و گویا آخرت همواره بوده و خواهد بود».
«إن الله خلق الدنیا للفناء فجدید ها بال و نعیمها مضمحل و سرورها مکفهر و المنزل تلعه و الدار قلعه…؛۸ همانا خداوند، دنیا را برای فنا آفرید؛ نوهای آن کهنه شود و نعمت هایش به زوال گراید و شادی هایش تیره و تار شود؛ منزلگاهی است پر خطر و سیل خیز و خانه ای است موقت».
«الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر؛۹ دنیا، زندان مؤمن و بهشت کافر است».
ج. باور مرگ و آخرت
۱. مرگ پایان راه نیست
امام حسین(ع) روز عاشورا خطاب به یاران خود می فرماید:
«صبرا بنی الکرام فما الموت ألا قنطره تعبر بکم عن البؤس و الضراء إلی الجنان الواسعه و النعم الدائمه…؛۱۰ ای بزرگ زادگان! پایمردی کنید؛ همانا مرگ، پلی بیش نیست که شما را از پریشانی و سختی، به بهشت های وسیع و نعمت های جاودان منتقل می کند».
و جای دیگر می فرماید:
«فانی لاأری الموت إلا سعاده و الحیاه مع الظالمین إلا برما؛۱۱ همانا من مرگ [در راه حق] را چیزی جز خوشبختی، و زندگی با ستمگران را چیزی جز مایه دلتنگی نمی بینم».
۲. مرگ حتمی است
« و إنما الأمر إلی الجلیل و کل حی سالک سبیل۱۲
سررشته کار تنها به دست خداوند جلیل است و هر زنده ای، این راه را در می نوردد».
امام حسین(ع) شب عاشورا، در مقام تسلی دادن به زینب کبری(س) فرمود:
«یا اختاه! اتقی الله تعزی بعزاء الله واعلمی أن أهل الأرض یموتون و أهل السماء لایبقون و إن کل شیءٍ هالک إلا وجه الله؛۱۳ خواهرم! تقوا پیشه کن و به تسلی الهی آرام باش و بدان که همه زمینیان خواهند مرد و اهل آسمان باقی نخواهند ماند و همانا همه چیز فانی است، مگر وجه خدا».
آن حضرت روز عاشورا به یاران باوفای خویش روکرده و فرمود: «قوموا إلی الموت الذی لابدّ منه…؛۱۴ به پاخیزید و به سوی مرگ بشتابید که گریزی از آن نیست».
۳. قیامت و بهشت، موجود و نزدیک است
و باز هم روز عاشورا خطاب به اصحاب خود با -اشاره به نزدیک- فرمود: «یا کرام! هذه الجنه قد فتحت أبوابها واتصلت أنهارها و أینعت ثمارها وهذ رسول الله۶ و الشهداء الذین قتلوا فی سبیل الله یتوقعون قدومکم و یتباشرون بکم…؛۱۵ ای بزرگواران! این بهشت است که درهایش گشوده و نهرهایش به هم پیوسته [و جاری است] و میوه هایش رسیده است و این رسول خدا۶ و شهدای راه خدا هستند که به استقبال شما آمده و چشم به راه شما هستند و به شما خوش آمد می گویند».
آنچه گذشت، تنها قطره ای است از اقیانوس بی کران باورهای الهی و ناب حسینی(ع)؛ باورهایی که با دقت و تأمل و اندیشیدن در آن، می توان به سرّ ظهور این همه فضایل و خصال نیکو، در آن وجود شریف و در فداییان راه وی پی برد.
به یقین، این اندازه از وفا و صفا و زهد و ایثار و شجاعت و صبر و حلم و فروتنی و عفو و دیگر مکارم اخلاقی، جز با چنین باورها و اعتقادات عمیق و مستحکم محقق نمی شود. چه نیکو فرمود خداوند تبارک و تعالی:
«ألم تر کیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه أصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی أکلها کل حین بإذن ربها و یضرب الله الأمثال للناس لعلهم یتذکرون؛۱۶ آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیّبه [گفتار پاکیزه] را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن [در زمین] ثابت و شاخه آن در آسمان است. هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مثل ها می زند؛ شاید متذکر شوند [و پند بگیرند]».
پی نوشت:
۱. سوره اسراء: ۸۴.
۲. این موضوع در سوره های متعددی از قرآن کریم به چشم می خورد به عنوان نمونه ر.ک سوره هود آیت ۲ و ۲۶ و ۵۰ و ۶۰ و ۸۴.
۳. مناقب، ج۴، ص ۹۵.
۴. بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۷۲.
۵. همان، ج ۴۵، ص ۴.
۶. همان، ج۴۴، ص ۳۱۵. در بعضی نسخ به جای «یتعد» واژه «یبعد» آمده است.
۷. همان، ج۴۵، ص ۸۷.
۸. تاریخ ابن عساکر (ترجمه الامام الحسین(ع))، ص ۲۱۵- در برخی نسخ به جای واژه «قلعه»، واژه «بلغه» بکار رفته است.
۹. همان، ج ۴۴، ص ۲۹۷.
۱۰. بحارالانوار، ج۴۴، ص ۲۹۷.
۱۱. همان، ص ۱۹۲.
۱۲. همان، ص ۳۱۶.
۱۳. همان، ص ۲.
۱۴. مثیر الاحزان، ابن نما حلی، مدرسه امام مهدی(ع)، ص ۵۶.
۱۵. معالی السّبطین، ج۱، ص ۵۶.
۱۶ سوره ابراهیم: ۲۴-۲۵.
منبع :خُلُق – آذر و دی ۱۳۸۸ – شماره ۱۴.