- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
خداوند در آیه ۲۶ سوره معارج درباره یکی از ویژگی های انسان مؤمن می فرماید: «والذین یصدقون بیوم الدین؛ و کسانی که روز جزا را باور دارند». کلمه «دین» یعنی جزا، جزا اعم از کیفر و پاداش است؛ پاداش هم جزاست، کیفر هم جزاست؛ یعنی هبا و هدر نرفتن عمل؛ یک چیزی که به منزله عکس العمل است به انسان برگردد. در مقام تشبیه، عمل انسان را به صوت و رجع الصوت و به تعبیر دیگر به ندا و صدا تشبیه می کنند. دیده اید در برخی محیط ها، در یک شرایط خاص فیزیکی، انسان اگر کلمه ای را تلفظ کند محیط فورا برمی گرداند. این حالت برگشتن صوت را که انسان کلمه ای می گوید بعد این کلمه به سوی خودش برمی گردد، در زبان عربی رجع الصوت یا صدا می گویند. این که الآن ما می گوییم فلان کس را صدا کن، غلط است، باید بگوییم فلان کس را ندا کن. ولی در فارسی می گوییم صدا کن. خواندن کسی صدا نیست. اگر ما بخوانیم بعد فضا – چنانکه در حمام یا در کوه چنین است – آن را برگرداند او صدا می کند؛ ما ندا می کنیم او صدا می کند. در فارسی اگر ما نداها را صدا می گوییم غلط است. این حالت برگشتن را صدا، رجع الصوت و عکس العمل می گویند.
از نظر قرآن همه چیز در عالم حالت برگشتن دارد، عکس العمل دارد، حتی بالاتر از عکس العمل. اگر تعبیر به عکس العمل می کنیم چون تعبیری بالاتر از این نداریم. حالا چقدر فرق است میان اینکه انسان کاری را بکند و خیال کند این کار همین جور که رفت، دیگر دارد می رود و مرتب از او دور می شود؛ و اینکه فکرش این باشد که این کار که الآن از من دور می شود بعد برمی گردد؛ همان حالت موجود در کوه باشد، گرچه آن به سرعت برمی گردد. شما دیده اید زیر گنبد مسجد شاه اصفهان را به گونه ای درست کرده اند که رجع الصوتش مکرر است یعنی اگر انسان یک کلمه در زیر گنبد بگوید – من خودم امتحان کرده ام – بیش از یک بار و تا شش هفت بار تکرار می کند ولی هرچه که تکرار می کند ضعیفتر می شود. مثلا اگر بگویید: علی، فورا می گوید: علی علی … هرچه انسان بگوید همان را به او پس می دهد؛ بگویی احمق، می گوید: احمق احمق …. هرچه بگویی همان را به خودت تحویل می دهد. تصدیق به روز جزا یعنی تصدیق به بازگشت اعمال، تصدیق به اینکه هر کار که می کنیم خیال می کنیم که کار از ما دور می شود و ما همین قدر یک کاری کردیم یک حرفی زدیم یک عملی انجام دادیم بعد جدا شدیم دور شدیم و آن عمل دائما از ما فاصله می گیرد؛ ولی این طور نیست، بعد بازگشت دارد، چه عمل خوب و چه عمل بد. «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره * و من یعمل مثقال ذره شرا یره؛ هر کسی کوچکترین عمل خیری بکند آن را خواهد دید، روزی به آن خواهد رسید و هر کسی که کوچکترین کار شری بکند روزی آن را خواهد دید و به آن خواهد رسید» (زلزله/۷و۸).
سه گونه تصدیق
مفسرین گفته اند –و خوب گفته اند– که یصدقون در اینجا یعنی کسانی که تصدیق دارند. ما سه جور تصدیق داریم: یک تصدیق لفظی، یک تصدیق عملی و یک تصدیق ذهنی. یک وقت شما مطلبی را به من می گویید که ما تجربه کرده ایم فلان کار بد است، فلان بیماری را ایجاد می کند. من می گویم: بله. در اینجا حرف شما را تصدیق کرده ام. بسا هست ذهن من تصدیق می کند، می فهمم شما راست می گویید. اما در عمل چطور؟ ممکن است در عمل برخلاف آنچه که خودم به زبان تصدیق کرده ام عمل کنم. تصدیق واقعی تصدیق عملی است نه تصدیق لفظی و تصدیق ذهنی. تصدیق عملی است که مکمل تصدیق ذهنی است؛ یعنی تصدیق تا در مرحله ذهن باقی بماند تصدیق کامل نیست. می فرماید: آنان که یوم الدین را تصدیق می کنند. کدام نوع از تصدیق؟ تصدیق عملی، یعنی عملا هم تصدیق می کنند؛ عملشان بر موازین گواهی دادن و تصدیق کردن و راست پنداشتن قیامت است.
نکته دیگری که در اینجا گفته اند درباره کلمه «یصدقون» است. یصدقون فعل مضارع است. صدق یعنی تصدیق کرد، یصدق یعنی تصدیق می کند. یک تفاوت فعل مضارع با فعل ماضی این است که فعل ماضی بر گذشته دلالت می کند و فعل مضارع بر حال و استقبال. یک فرق دیگر این است که فعل مضارع در مواردی دلالت بر استمرار می کند. اگر بگوییم صدق فلان کس فلان چیز را تصدیق کرد؛ ممکن است این تصدیق در یک لحظه واقع شده باشد. اما اگر بگوییم فلان کس فلان چیز را تصدیق می کند، یعنی دائما و هر وقت که ما بخواهیم او را تصدیق می کند. آن وقت «والذین یصدقون بیوم الدین» یعنی کسانی که دائما قیامت را تصدیق دارند، یعنی عملشان عملی است که همیشه گواهی می دهد؛ تمام وجودشان گواهی می دهد به اینکه قیامتی هست.
منـبـع:مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن ۹- صفحه ۱۲۳-۱۲۰