- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
جامعه شیعیان آمریکا را در وهله نخست مى توان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد:
گروه اول، شیعیان مهاجرى هستند که حدود صد و هشتاد سال پیش، از کشورهاى مسلمان به آمریکا مهاجرت کردند.
گروه دوم، آمریکایى هایى هستند که به طرق مختلف از جمله تبلیغات تشکل های صوفیه مسلمان مى شوند. البته بیشتر مسلمانان آمریکایى آفریقایى تبار، ابتدا سنى شده اند و بعد تحت تأثیر روحیه و شخصیت امام خمینى (ره) و پیروزى انقلاب اسلامى ایران به تشیع روى آورده اند.
گروه اول: شیعیان مهاجر
نخستین گروه شیعیان مهاجر، از حدود صد و هشتاد سال پیش، از لبنان و سوریه به آمریکا مهاجرت کردند و در شهرهاى دیترویت میشیگان و راس و داکوتاى شمالى ساکن شدند.
این مهاجرت بین سال هاى ۱۸۲۴ تا ۱۸۷۸ صورت پذیرفته است. در سال ۱۹۲۴، دولت آمریکا قانونى را تحت عنوان «قانون منع ورود آسیایى ها» ( Asian Exelusion Act )، که به نوعى مفهوم نژادپرستى را نیز دربرداشت، وضع کرد و با تمسک به آن، از ورود آسیایى هایى که از نظر آنان ریگین پوست محسوب مى شدند و از نظر فرهنگ و رفتار، با سفید پوستان اروپایى تبار آمریکا متفاوت بودند، ممانعت کرد.
پس از جنگ جهانى دوم، این قانون تعدیل شد و آسیایى ها، و از جمله مسلمانان و شیعیان، توانستند به آمریکا مهاجرت کنند. اینک بزرگترین جمعیت شیعى در آمریکا در شهر دیترویت میشیگان، با سیصد هزار آمریکایى عرب تبار، ساکن است.
در جنوب شرقى این شهر، یکى از بزرگترین مساجد آمریکا، یعنى مرکز اسلامى دیترویت، در سال ۱۹۲۰ میلادى ساخته شد. این مرکز، نزدیک کارخانه ماشین سازى فورد آمریکا ساخته شده است؛ زیرا بیشترین مهاجران عرب، در بدو ورود به آمریکا در آن کارخانه مشغول به کار شدند.
رهبر فعلى این گروه، شخصى به نام امام حسن قزوینى است که در کربلا متولد شده و تقریباً ده سال نیز در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بوده و در سال ۱۹۹۲ به آمریکا مهاجرت کرده است. در بالاى سردر ورودى این مسجد، عکس بزرگى از او در کنار عکس جورج بوش به چشم مى خورد.
گفتنى است که شیعیان مهاجر، تنها عرب تبار نیستند، بلکه ایرانى ها، پاکستانى ها و دیگر ملیت هاى غیر عرب نیز در میان آنان وجود دارند.
نکته مهم درباره شیعیان مهاجر، آن است که این گروه، غالباً فعالیت سیاسى ندارند و بیشتر مایل هستند خود را با فرهنگ و آداب آمریکا تطبیق دهند.
آنان مى خواهند مانند آمریکایى ها زندگى کنند و آمریکا را نه براى تبلیغات دینى، بلکه صرفاً براى کسب معاش و به عنوان محلى مناسب براى زندگى انتخاب کرده اند، هر چند نیازهاى مربوط به دینشان، از جمله مراسم ازدواج، طلاق و تدفین مردگان، آنان را به سوى مراکز اسلامى مى کشاند.
معمولاً این گونه مراکز اسلامى، محلى براى تجمع هم ولایتى ها، تدریس و یادگیرى زبان مادرى و… مى باشند.
اما گاه مراکزى به چشم مى خورند که محلى براى تجمع مسلمانان، بدون توجه به قومیت و ملیت، مى باشند؛ مانند مرکز اسلامى آیت الله خویى در نیویورک، که معمولاً ایرانى ها، عراقى ها، لبنانى ها، خوجه هاى پاکستانى و آمریکایى ها در مراسم آن شرکت مى کنند و یا کراکز امام على (علیه السلام)، در نیویورک، که هرچند بیشتر فعالان آن ایرانى هستند، ملیت هاى دیگر نیز به آنجا رفت و آمد می- کنند.
درباره فعالیت سیاسى مهاجران شیعه، این نکته را باید اضافه کنم که گروه هایى مانند سلطنت طلبان ایرانى، که با رضا پهلوى در کالیفرنیا همکارى مى کنند، برخى از پیروان نهضت آزادى، پیروان خط امام (ره) و حتى منافقان نیز اکنون از فعالان سیاسى در آمریکا هستند.
غیر از مراکزى که مدیریت آنها با اشخاص روحانى است، مراکزى نیز وجود دارند که اداره آنها با اشخاصى است که هیچ سنخیتى با اسلام و شیعه ندارند، بلکه ضد علماى اسلام و از لحاظ سیاسى، ضد دولت ایران هستند.
معمولاً سرپرستى این گونه مراکز، با پزشک یا مهندس فعالى است که خود پیش نماز هم مى شود، بدون آنکه اطلاعى از اسلام و فقه داشته باشد.
این گونه مراکز، از نظر سیاسى، کاملاً لیبرال هستند. خانم ها از نظر حجاب، در این مراکز (و فقط در محدوده این مراکز) به یک روسرى اکتفا مى کنند و حتى در برخى موارد، پیش نمازى را هم برعهده مى گیرند!
صدها گروه شیعى دیگر نیز در آمریکا وجود دارند؛ از جمله، گروه «انصار الله» که گروهى است با اعضاى سیاه پوست از مهاجران سودانى و آمریکایى و داراى اعتقادات عجیب و غریب.
رهبر این گروه، سودانى است و معتقد است پیامبر اسلام و همه ائمه (علیهم السلام) سیاه پوست بوده اند و اعراب نژادپرست، ابوبکر را که سرخ پوست بود، به دلیل رنگ پوستش، بر حضرت على (علیه السلام) ترجیح دادند.
گروه دوم: آمریکایى هاى شیعه
گروه دوم، آمریکایى هاى سیاه پوست و سفید پوستى هستند که از راه هاى گوناگون از جمله با تبلیغات تصوف، شیعه شده اند. تصوف در آمریکا بیشتر از طریق فرقه نعمت اللهى دکتر نوربخش و فرقه شیخ فضل الله حائرى عراقى تبلیغ مى شود.
پیروان و مریدان دکتر نوربخش خانقاه هاى متعددى در شهرهاى آمریکا و اروپا ایجاد کرده اند و به طور کلى، برخلاف مریدان شیخ فضل الله به انجام احکام ظاهرى دین تقیدى ندارند.
شیخ فضل الله، رهبر گروه دیگر صوفیان، داستان جالبى دارد. وى که روحانى زاده اى از اهالى نجف و مهندس نفت است، تبلیغات خود را در کالیفرنیا آغاز کرد.
مریدانى پیدا کرد و خود را صوفى معرفى نمود. پس از آنکه در حومه شهر آستین در تگزاس، زمینى زیبا و وسیع را خرید و مجموعه اى را به نام «بیت دین»، شامل مسجد، مدرسه و حجره ساخت، تصمیم گرفت تقیه را کنار بگذارد.
این ماجرا در اوج فعالیت وى و در دهه هفتاد روى داد و در آن زمان، حدود ۱۵۰ نفر در مرکز وى فعالیت مى کردند. شیخ فضل الله روزى به مؤذن مسجد دستور داد که پس از «اشهد انّ محمداً رسول الله» عبارت «اشهد انّ علیاً ولى الله» و «اشهد انّ علیاً حجه الله» را سر دهد.
پس از نماز مغرب و عشا، شیخ در میان مریدانش، که حیرت زده به دور او جمع شده بودند، اعلام کرد که شیعه است و چون در حال تقیه بوده است، نمی- توانسته آن را ابراز کند. او ادامه داد که اینک آنان مرکز خودشان را دارند و کسى نمى تواند مزاحم آنان شود و بنابراین تقیه لازم نیست.
پس از این ماجرا نیمى از هوادارانش او را به جرم رافضى بودن ترک کردند؛ ولى کسانى که باقى ماندند، شیعه شده و فعالیت پرداختند؛ از جمله انتشارات «الزهرا» را تأسیس کردند و مجله اى نیز با عنوان «نورالدین» چاپ کردند. فضل الله بعدها مورد آزار دولت آمریکا قرار گرفت و مجبود شد به انگلستان برود. هم اینک نیز در جنوب آفرقا به فعالیت مشغول است.
پیروان او در آمریکا هنوز از فعالان محسوب مى شوند و به علت چاپ آثار با ارزشى، مانند ترجمه «گلشن راز» شبسترى و برخى از آثار حیدر آملى مشهور هستند.
البته صوفى ها در آمریکا فرقه ها و شاخه هاى متعددى دارند و معمولاً هم کمتر اهل فعالیت سیاسى هستند. آنان بیشتر مى خواهند سیر و سلوک و مکاشفات معنوى داشته باشند و بیشتر آنان نیز از هنرمندان، شعرا و نویسندگان هستند؛ نه از تجار، کارخانه داران و مانند آن.
این گروه، فرهنگ حاکم بر آمریکا را دوست ندارند و بوهمى و nonconformist هستند؛ یعنى تابع فرهنگ عرف نیستند. شیعیان سیاه پوست آمریکا بیش از هر گروه دیگرى با سیاسب آمریکا مخالفت مى کنند، سیاست و فرهنگ آمریکا را ظالمانه مى دانند و با هر وسیله اى، حتى با پوششى غیر متعارف به مقابله با آن مى پردازند.
شیعیان آمریکایى آفریقایى تبار، به ویژه، به بعد عرفانى اما علاقه خاصى دارند. نکته درخور توجه درباره شیعیان آمریکا این است که گروه شیعیان مهاجر، بیشتر در جهت همگون شدن با فرهنگ آمریکا و آمریکایى حرکت مى کنند، در حالى که گروه دوم، یعنى آمریکایى هاى شیعه شده همواره در مخالفت با آمریکا- در عرصه هاى سیاست و فرهنگ- هستند.
این دوگانگى، گاه این دو گروه را در برابر یکدیگر قرار مى دهد.
گروه هاى شیعى دیگرى نیز در آمریکه فعال هستند؛ از جمله گروه خوجه ها در کنیز نیویورک که به علت فعالیت هاى انتشاراتى شان مشهور هستند.
آنان کتاب Tahrike Tarsile Quran را چاپ کرده اند. عضو بسیار فعال این گروه، عون على خلفان است که ترجمه انگلیسى قرآن را از شاکر و ترجمه میراحمد على را براى اولین بار در سال ۱۹۸۸ چاپ کرد.
غیر از مراکز اسلامى شیعیان، چندین سازمان شیعى دیگر نیز در آمریکا فعال هستند؛ از جمله در شهر مدینه، در ایالت نیویورک و نزدیک به مرکز کانادا، حوزه علمیه کوچکى تأسیس شده است.
سازمان دیگرى به نام «سازمان جوامع مسلمان اثنا عشرى آمریکاى شمالی» در سال ۱۹۸۶ تأسیس شده است که براى ایجاد وحدت میان شیعیان آمریکایى شمالى تلاش مى کند و اعضاى آن، سازمان ها و مراکز شیعى هستند؛ نه افراد.
این مرکز، زمینه همکارى سازمان هاى تابعه در امور دینى، آموزشى، اجتماعى و اقتصادى را فراهم مى کند. سازمان بسیار مهم و مشهور دیگرى در آمریکا وجود دارد به نام فدراسیون جهانى جوامع مسلمان شیعه خوجه که مدیریت آن را حاج حسین ولجى عهده دار است.
البته سازمان ها و مراکز شیعى دیگرى نیز وجود دارند که به فعالیت مشغول اند؛ ولى آنچه باید بدان توجه کنیم، این است که به نظر من، مسلمانان و به طور خاص، شیعیان در آمریکا سیرى همچون سیر تاریخى یهودیان آمریکا دارند؛ بدین معنا که یهودیان در آمریکا به سه گروه مشخص ارتدکس، اصلاح شده و بینابین، که آنان خود به آن محافظه کار مى گویند، تقسیم شده اند.
مسلمانان نیز به همین گونه، به سه گروه تقسیم شده اند: گروهى که بسیار مقید به آداب اسلامى هستند، مى خواههد مسلمانى خوب باقى بمانند و از فرهنگ غالب آمریکا رنج مى برند.
این گروه، شامل مهاجران و نیز آمریکایى هاى مسلمان شده مى باشند. گروه دیگر، مى خواهند همچون آمریکایى ها زندگى کنند و مى کوشند خود را هر چه بیشتر با فرهنگ آنان سازگار کنند و ارزش هاى غالب آمریکا را ارزش واقعى مى دانند.
تنها برخى از مهاجران و نیز برخى از آمریکایى هاى مسلمان شده، این طرز تلقى را دارند؛ زیرا اسلام، در عمل، راحت تر از فرهنگ غرب است.
گروه سوم، مسلمانانى هستند که نه به شدت گروه اول و نه به بى خیالى گروه دوم هستند.
پس از یازدهم سپتامبر، گرایش ها شدیدتر هم شد. گروهى از شیعیان، در اثر فشارهاى دولت آمریکا، مأیوس شده و از سازگارى با فرهنگ و سیاست آمریکا دست برداشته و حتى برخى حاضر به بازگشت به کشورهاى خود شده اند.
برخى دیگر نیز تلاش کرده اند بیشتر دور هم جنع شوند. از نظر جامعه شناسى معلوم نیست چه وضعیتى پیش خواهد آمد. برخى دیگر نیز با دولت آمریکا براى جنگ علیه تروریسم اعلام همکارى کرده اند و به ویژه، برخى از گروه هاى شیعه، این تروریسم را به سنى ها و بنیادگراها نسبت مى دهند و قائل اند آنان که حاضر به سازش و مصالحه با آمریکا نیستند، همین بنیادگراهاى تروریست هستند.
مردم آمریکا نمى دانند تفاوت میان سنى و شیعى چیست. آنان حتى نمى دانند که سیک ها مسلمان نیستند و به همین علت، بسیارى از آنان را به خاطر عمامه شان مورد ضرب و شتم قرار داده اند و کار به جایى رسید که سیک ها مجبور شدند روى لباسشان علامت مخصوصى بگذارند و بگویند ما مسلمان نیستیم.
حاج حسن ولجى که پس از یازده سپتامبر، در اعلامیه اى که به همین منظور صادر کرد، تروریسم را محکوم، و در حمایت از جنگ بر ضد تروریسم، خود را همدل و هم صداى بوش معرفى کرد و با اشاره به سخن بوش که گفته بود:
«همه مسلمانان بد نیستند»، گفت که ما هم مانند هفت ملیون مسلمان دیگر، آمریکا را وطن خود مى دانیم، ما پرکارترین و مبتکرترین افراد جامعه مسلمان، در میان دیگر جوامع اسلامى هستیم و باید به مسلمانان دیگر کمک کنیم با ارزش هاى آمریکایى را درک کنند و این تنفر نا به جاى ضد آمریکایى را کاهش دهند.
امام حسن قزوینى نیز، که امام جماعت بزرگترین مسجد آمریکا در دیترویت است، پس از یازدهم سپتامبر، در رادیو، تلویزیون و کلیساها ضمن محکوم کردن این حادثه، زندگى مسلمانان در آمریکا را بسیار خوب توصیف کرد و گفت که مسلمانان باید وطن جدید خود را بسیار دوست داشته باشند.
به طور کلى، اینان مى خواهند به آمریکایى ها بگویند که از ما نترسید، مانیز مردم خوبى هستیم و مانند شما کار مى کنیم، فقط به جاى کلیسا به مسجد مى رویم، ما را اذیت نکنید.
پس از یازدهم سپتامبر، مردم مسلمان، بیشتر با غیر مسلمانان ارتباط پیدا کردند؛ ولى نه به این منظور که غیر مسلمان را مسلمان کنند، بلکه به این منظور که به آنان بگویند که بیایید با مراکز اسلامى و اعتقادات ما آشنا شوید.
به اعتقاد من، هر چند براى این گونه کارها کمى دیر شده است، ولى باز هم ارزش دارد. تقریباً همه مساجد و مراکز اسلامى در آمریکا برنامه اى براى معرفى اعتقاداتشان به مسیحیان و پیروان دیگر مذاهب دارند. درباره جمعیت مسلمانان و نیز درباره تعداد گروه هاى مذهبى در آمریکا اختلاف نظر بسیار وجود دارد.
گروهى اعلام کرده اند که مسلمانان در آمریکا اصلاً نمى توانند بیش از دو میلیون نفر باشند؛ در حالى که اگر شما فقط به کتاب تلفن مراجعه کنید، اسم مسلمانان بیش از دو میلیون نفر است.
آنان این طور حساب کرده اند که اگر از مساجد و مراکز اسلامى بپرسیم چند عضو رسمى دارند و تعداد این افراد را با هم جمع کنیم و بعد تعداد فرزندان آنان را نیز حساب کنیم، مى توانیم بگوییم که تقریباً دو میلیون نفر مسلمان وجود دارد. اما گروه هاى دیگر، تعداد مسلمانان را در آمریکا را در حدود هشت تا ده میلیون نفر تخمین زده اند.
البته در این زمینه که از آن میان، چند نفر شیعه هستند، هیچ آمار مشخصى در دست نیست.
منبع: نشریه پژوهه؛ شماره ۱؛ محمد لگنهاوزن