- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
هر جامعه برای شکلگیری و رشد اجتماعی خود، نیازمند بهرهمندی از الگوهای مختلف رفتاری در سطوح مختلف است؛ در ایران نیز مدتی است با ادبیات ویژهای به این موضوع توجه میشود.
«طبیعی است به اقتضای اسلامی بودن جامعه، بر سبک زندگی اسلامی- ایرانی تأکید ویژهای شود و بر این اساس، برای نهادهای اثرگذار فرهنگی، همچون خانواده و رسانه، توجه به آموزههای اسلامی و الهام گرفتن از الگوهای معرفی شده در این آموزهها، برای شکل دادن به نوعی از سبک زندگیِ متناسب با شاخصهای فرهنگی خاص جامعهی ایرانی، مهم خواهد بود»(خواجه پور، ۱۲۶۲).
همان گونه که ساختارهای بیرونی و موقعیتهای فرهنگی، اجتماعی و عادت وارههای شکل گرفته در ذهن انسانها، حاصل میدان اجتماعی و فرهنگی یا موقعیت بیرونی اوست؛ این عوامل باعث انتخاب شرایط سبکی خاص شده است و بر اساس این سبک و الگوی خاص، زندگی فردی و اجتماعی فرد را پیش میبرد؛ همان طور که زن و مادر به عنوان مهمترین عنصر تربیتی در خانواده، نقش سازندهای در شکلگیری تربیتی فرزندان را بر عهده دارد.
به همین دلیل نقش زن به عنوان دومین عرصهی رشد و تأثیرگذار در تربیت انسان، بسیار قابل تأمل و بررسی است. در این راستا، این مقاله سعی دارد که به سؤالهای زیر پاسخ دهد:
۱- زیربناها و عوامل سازنده و درون مایههای اسلامی سبک زندگی کدامند؟
۲- تا چه حد زن به عنوان عامل تأثیرگذار محیطی در کانون خانواده در پیشبرد سبک تربیتی اسلامی مؤثر میباشد؟
سخن در سبک زندگی اسلامی در عرصهی حیات فردی و اجتماعی، از مباحث بسیار مهم در جوامع انسانی بوده و ارکان اصلی شکلدهیِ هویت اجتماعی یک جامعه را که مشتمل بر باورها، ارزشها و سبک زندگی میباشد. هویت واقعی یک جامعه را، نمود ظاهری و سبک زندگی مردمان آن جامعه، نشان میدهد. جامعه زمانی ثمرهی جهانبینی و ایدئولوژی خود را میبیند که سبک زندگی متناسب با باورها و ارزشهای حاکم بر آن جامعه باشد.
با این حال، جامعهی کنونی نتوانسته است بین باورهای بنیادین و ارزشهای اصیل اسلامی از یک طرف و سبک زندگی خود در حوزههای مختلف، ارتباط معناداری به وجود آورد. در حال حاضر، سبک زندگی در کشورهای اسلامی مختلط از آداب و رسوم اسلامی و غربی است که ناشی از عدم شناخت صحیح از سبک زندگی اسلامی میباشد. غفلت از ارائهی سبک زندگی اسلامی میتواند عواقب شومی را برای جوامع اسلامی در پی داشته باشد که جبرانناپذیر خواهد بود.
حفظ سبک زندگی اسلامی و پایبندی به آن یکی از مهمترین عوامل در حفظ فرهنگ و ارزشهای اقتصادی قلمداد میشود؛ لذا در طول تاریخ یکی از شیوههای استعمارگری، تهاجم به نگرش و سبک زندگی در جوامع اسلامی است تا از این طریق زمینه برای تسلط فرهنگی، اقتصای و سیاسی جامعهی هدف فراهم گردد. قبل از تغییر سبک زندگی، نگرش و دیدگاه افراد نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی دگرگون میشود و با تغییر رفتار و جهانبینی فرد زمینه برای انحرافهای دیگر نیز فراهم می گردد.
مهمترین مسائل در سبک زندگی شامل نوع زندگی، فعالیتهای معیشتی، فرهنگ خانوادهمداری، تشکیل خانواده و ازدواج، شیوهی ظاهری افراد، پیروی از آداب و رسوم محلی، احترام به دیگران، نوع شهرسازی، شیوهی تفریحها و در نهایت نوع کالاهای مصرفی میشود.
مهمترین بخش سبک زندگی، نوع نگرش، احساسها، رفتارها، باورها و ارزشهای فردی و اعتقادی را شامل می گردد. از آن جایی که جامعهی ما بر نظام دینی و ارزشی تکیه دارد میباید سلوک زندگی اجتماعی و فردی بیانگر این اصول و مبانی باشد. آموزهها و تعالیم اسلام در باب شیوه و سلوک زندگی مسلمانان، احکام و قواعد کاملی دارد که رعایت این اصول و قوانین لازم و ضروری است(خواجه پور،۱۲۶۴).
سبک زندگی دینی، و اسلامی- ایرانی
در دیدگاه اسلامی- ایرانی، هدف از طرح بحث سبک زندگی، بسیار فراتر از برخی اهداف مثبت غربی است. طرح بحث سبک زندگی، نشأت گرفته از یک دغدغهی فرهنگی و دینی و با هدف بررسی نقاط ضعف و قوت سبک زندگی بر حسب شاخصهای دینی و اقدام در جهت ارتقا و رفع آسیب های آن از این منظر است چنان که مقام معظم رهبری – مدظلله- میفرمایند: «تمدن نوین اسلامی، بدون سبک زندگی شکل نمیگیرد… ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم -که هدف رستگاری است- باید به سبک زندگی اهمیت دهیم.
اگر به معنویت و رستگاری معنوی، اعتقادی هم نداشته باشیم برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، بازپرداختن به سبک زندگی مهم است… باید به دنبال این باشیم که فرهنگ زندگی را تبیین کنیم، تدوین کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیم…
اگر ما به این معقولات به طور جدی بپردازیم، پیشرفت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت، هر چه ما در صنعت پیش رویم، هر چه اختراعها و اکتشافها زیاد شود، اگر این بخش را ما درست نکنیم، پیشرفت اسلامی را معنای حقیقی کلمه نکردهایم»(ولی زاده، ۴۸).
درون مایههای اسلامی برای سبک زندگی
سبک زندگی از فرهنگی زاده میشود که میبایست در پرتو سه نظام درهمتنیدهی بینش، گرایش و کنشِ برخاسته از همان فرهنگ رشد کند. در مقابل، سبک زندگی در توسعه و نفوذ فرهنگ در بخشهای گوناگون جامعه اثرگذار خواهد بود؛ اما روشن است که فرهنگ نیز متأثر از عوامل متعددی است که دین و آموزههای وحیانی مهمترین عامل آن است.
بدین ترتیب، اگر بخواهیم وجوه گوناگون سبک زندگی را مطالعه و بررسی و وضعیت هنجاری و شایستگی آن را از آموزههای اسلامی استنتاج کنیم باید به بررسی ابعاد متعدد و متنوع سبک زندگی، در سه دستهی کلی بینش، گرایش و کنش بپردازیم. بر این اساس، بینش، مجموعهای نظاممند از باورهاست که هویت انسان بر اساس آن تعریف و ترسیم میشود و نمودهای عینی و رفتاری سبک زندگی انسان مسلمان و جامعهی اسلامی با تکیه بر همین هویت ظهور و بروز مییابد.
گرایش نیز عبارت است از ارزشها و هنجارهایی که سلیقه و توانایی ترجیح گروههای اجتماعی را جهتدهی میکند و در کنش به شیوههای رفتاری برگرفته از آموزههای اسلامی اشاره دارد. مجموعهی این موارد در بخشهای سه گانه میتواند نمایی کلی از سبک زندگی اسلامی ارائه دهد(نجف آبادی، صدیقی ارفعی، ۴۲۰).
نقش زیستی زنان
امکاناتی که در خانواده برای فرهنگسازی وجود دارد، مانند روابط عاطفی و اجتماعیِ اعضای خانواده، به راحتی بسیاری از مشکلها را در خود هضم میکند و شرایط را برای رشد فراهم میکند که به نوعی پیشزمینهای است تا سبک خاصِ افراد را در محیط بیرونی و به خصوص جامعه فراهم سازد.
در سبک زندگی، اسلام وجود برخی پیش زمینههای فطری را برای تمایز جنسیتی نقشها بدون پذیرش خصلت جبرگرایانه، برای هر یک از والدین تأیید کرده است؛ اما در عین حال موانع بیرونی قادرند تأثیر آنها را متوقف یا زایل سازند، مانند تفاوت در قدرت جسمی و نیز اقتضاهای نقشهای مادری که این خود نمایانگر نقش مراقبت گرایانهی مادران میباشد. بنابراین یک زن از حیث تأثیر محیطی نقش تعیینکنندهای دارد(سترگ، ۱۱۶۲).
بسیاری از غربیان، اسلام را متهم کردهاند که زن را جنس دوم و فروتر از مرد میداند، که در آفرینش نقش طفیلی را بر عهده دارد. ایشان در اثبات مدعیاند که ادیان الهی آفرینش نخستین زن را پس از مرد و از دندهی چپ آدم میدانند. پوشیده نیست که مطلب فوق دستکم نسبتی ناروا به دین اسلام است که از بیتوجهی به معارف اسلامی پدید آمده است. توجه به نکتههای زیر میتواند در تبیین موضوع و رفع پارهای از ابهامها مؤثر باشد:
– از دیدگاه قرآن، هدف از خلقت زن و مرد، عبودیت خداوند و تقرب به درگاه اوست و زن نیز چون مرد برای رسیدن به چنین هدفی خلق شده است. اعتقاد ما به آفرینش، به این معناست که هر کدام برای رسیدن به کمال خود خلق شدهاند نه آن که کمال مرد باشد و زن تنها ابزاری برای کمالیابی مرد به حساب آید؛ در واقع مکمل یکدیگرند.
زن در محیط خانواده، دومین عرصهی رشد و بهرهوری زندگی را طی میکند و چنین نیست که او اسباب کمال دیگری شود. زن در همهی مزایای زندگی، سهیم است؛ چه به عنوان همسر و چه مادر، طراحی حقوق زن در خانواده نیز باید بر اساس همین شخصیت مستقل و برابر باشد(محمدی مزرعه شاهی، نیسیانی، ۱۱۴۵).
مفهوم تربیت از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
در نهج البلاغه آمده است: «تو در نخستین مرحلهی آفرینش نادان بودی؛ پس از گذشتن مرحلهای، دانا شدی و چه بسیار است مطالبی که حکمت و مصلحت آن را نمیدانی، اندیشهات در آن حیران است و بینش تو در آن گم و غافل! و پس از گذشت مراحل، دربارهی آنها آگاهی و بصیرت پیدا می کنی»(نهج البلاغه، خ ۳۱، ص ۹۱۷).
بر اساس این خطبه، تعلیم و تربیت یعنی شکل یافتن انسان برای محیط زندگی و بهرهمندی مستمر از گنجینههای نبوغ که در درون عقلهای زنده و بیدار نهفته است. بدین ترتیب، امام علی (علیه السلام) مقصود خود را از ماهیت تربیت روشن ساخته است و آن را در مفهوم ایمان به اصل شکلپذیری انسان عاقل از یک طرف و آماده ساختن محیط تربیتی برای او از طرف دیگر خلاصه میکند.
از خلال تحلیلهایی که علما و دانشمندان از اندیشههای امام علی (علیه السلام) انجام دادهاند، معلوم میشود که آن حضرت، طبیعت بشری و هستی ذاتی و مستقل آن را چگونه معرفی کرد.
طبیعت بشری مجموعهی متضادی از محرکها و انگیزههای مختلف رفتاری است که انسان را وامیدارد در برابر آن، موضعی اختیاری و ارادی بگیرد و بکوشد که این طبیعت را از سطحی بودن پاک و مبرا کند تا هدفدار شود و رسالت خود را به انجام برساند(ادیب، ۹۰-۹۱).
مادر پس از تولد کودک، نخستین فرد نزدیک به اوست؛ بر این اساس، امام خمینی(ره) فرمودند: «اولین مدرسه ای که بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچهی خوب تربیت میکند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون میآید.» زندگی کودک با ارتباط زیستی میان او و مادرش آغاز میشود و این تأثیر به ویژه در دو سال شیرخوارگی به اوج میرسد.
بنابراین علاوه بر تأمین سلامت زیستی او، در شکلگیری سلامت روانی و اخلاقی او نیز مؤثر میباشد. از این رو، در سیرهی تربیتی معصومین (علیهم السلام ) به خصوص امام علی (علیه السلام) بر نقش و اهمیت شیر مادر و نیز انتخاب دایه ی شایسته بسیار تأکید شده است(سترگ، ۱۱۶۳).
متون اصلی اسلام، به طور مستقیم به تبیین نقش زنان به خصوص زنان تحصیل کردهی دینی، بر ارزشگذاری سبک زندگی اسلامی در تربیت فرزندان پرداختهاند. برای مثال در بعضی روایتهای اسلامی تنها اشاره شده به برتری علمی بعضی از زنان نسبت به مردان؛ حتی دربارهی دوران ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) روایتهایی است که از منتهای قدرت علمی، توانایی و غلبهی عقلی زنان سخن گفته و به مبرز بودن زنان در عرصهی فقاهت و دین شناسی، شهادت میدهد تا آن جا که زنان در خانهها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت میکنند.
اگر زنان در مسیر صحیح الهی قرار گیرند، با توانایی بالقوه ی خود میتوانند خانواده و جامعه را از انحرافهای اخلاقی و عقیدتی نجات دهند، همان طور که اگر بانوان نسبت به آن بیتفاوت باشند، زمینهی بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی را در جامعه فراهم میکنند، لذا تأثیرگذاریِ مثبت قشر زنان تحصیل کردهی علوم دینی و نقش آنها در خانواده و سپس جامعه میتواند بیشتر باشد.
بر این اساس، افزایش آگاهی زنان از نقشهای سازندهی خود و جهت دهی آنها به سمت اسلاممداری، منجر به پیش گرفتن سبک تربیتی اسلامی در آنها می گردد(سترگ، ۱۱۶۱- ۱۱۷۸).
کلام آخر
به طور کلی میتوان گفت، سبک زندگی اسلامی شامل گسترهی وسیعی از رفتارها و گفتارها میشود که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و پس از ایشان، اهل بیت (علیهم السلام) در زندگی خود به کار میبردهاند؛ ولی اکنون باید تلاش کرد تا این سبک و شیوهی اسلامی در زندگی افراد نهادینه شود؛ و این ممکن نخواهد بود مگر با به کار بردن سیرهی عملی ایشان به عنوان یک الگوی برتر در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی. میبایست برای نهادینه کردن این سبک در زندگی، مؤلفه های آن را شناخت و راهکارهایی نیز در جهت به کار بردن این سبک اسلامی در زندگی ارائه داد.
داشتن سبک زندگی اسلامی، باعث میشود که یک جامعه ی آرمانی و مدینهی فاضلهای که در آن همهی افراد برای رسیدن به خواستههای خود و دیگران در تلاشند، ایجاد شود. در چنین جامعهای، روحیهی همکاری بین شهروندان تقویت میشود و مشکلهای اقشار مختلف جامعه خود به خود حل خواهد شد(محمدی مزرعه شاهی، موسوی، ۱۰۰۹). بنابراین نقش تربیتی زن به عنوان مادر و عامل مهم رهبری در تربیت فرزندان، بسیار مورد اهمیت است که در واقع از یادگیری زبان گرفته تا تربیت فرهنگی و اجتماعی او تأثیر بسزایی دارد.
منابع
۱- ادیب، محمدحسین(۱۳۶۲)؛ راه و روش تربیت از دیدگاه امام علی (علیه السلام)، ترجمهی سیدمحمد رادمنش، تهران: انجام کتاب.
۲- خواجه پور، محمدمهدی(۱۳۹۳)؛ نگاهی به مبانی سبک زندگی در اسلام و غرب، بوشهر: سفیران مبین.
۳- سترگ، طاهره(۱۳۹۳)؛ نقش زنان تحصیل کرده علوم دینی بر ترویج زندگی اسلامی، بوشهر: سفیران مبین.
۴- نورمحمدی نجف آبادی، محمد؛ صدیقی ارفعی، فریبرز(۱۳۹۳)؛ نقش سبک زندگی اسلامی، بوشهر: سفیران مبین.
۵- ولی زاده، محمدجواد(۱۳۹۲)؛ ضرورت ارائه تعریف بومی(اسلامی-ایرانی) از سبک زندگی، نشریه مهندسی فرهنگی، شماره۷۵٫
۶- محمدی مزرعه شاهی، مجتبی، جعفری نیسیانی، احسان(۱۳۹۳)؛ نقش زن و خانواده در جامعه و شکلگیری سبک زندگی ایرانی اسلامی، بوشهر: سفیران مبین.
۷- محمدی مزرعه شاهی، مجتبی؛ موسوی، سعید(۱۳۹۳)؛ فرآیند تحقق سبک زندگی اسلامی در جامعه، بوشهر: سفیران مبین.
منبع: پیام زن؛ تیر ماه سال ۱۳۹۳؛ شماره ۲۶۷؛ نویسنده: فرهاد توسکی؛