- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
امام ساجدان، على بن الحسین (علیهماالسلام)، در رساله جامع حقوقى خود، که سند پرافتخار و گرانسنگ معارف ناب شیعى است، به بیان حقوق مختلفى که بر عهده فرد مسلمان است، میپردازد.
آن بزرگوار، حقوق فرزندان و خردسالان را در کانون توجه خویش قرار داده، والدین را با مسئولیت خطیرشان آشنا میسازد. حساسیت و ظرافت موضوع، امام ساجدان را بر آن داشت تا در منشور حقوقیاش دو بخش را، با عنوانهاى «حق الولد» و «حق الصغیر»، به حقوق فرزندان و خردسالان اختصاص داده، راهنماى تربیتى والدین باشد و شیوههاى مطمئن و ره توشههاى تربیتى ماندگار را فرا روى آنان قرار دهد.
این مقاله بر آن است تا ضمن نقل متن کلام نورانى امام (علیه السلام) در دو بخش «حق الولد» و «حق خردسال»، در حد بضاعت نگارنده به توضیح و تبیین آن بپردازد.
بخش اول: حق فرزند
«و اما حق الولدک فتعلم انه منک و مضاف الیک فى عاجل الدنیا بخیره وشره و انک مسئول عما و لیته من حسن الادب و الدلاله على ربه و المعونه له على طاعته فیک و فى نفسه فمثاب على ذالک و معاقب، فافعل فى امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا المعذر الى ربه فیما بینک وبینه بحسن القیام علیه و الاخذ منه و لاقوه الا بالله».
این سخن، حاوى نکات مهم تربیتى است که به برخى از آنها اشاره میشود:
۱ – فرزند، پاره تن انسان
فتعلم انه منک…
امام سجاد (علیه السلام) در این بخش از سخنان خود، فرزند را جزیى از وجود انسان و پاره تن او میخواند. بدیهى است که انسان، به طور فطرى، خود و اشیاء و امور وابسته به خود را دوست دارد، در راه نگهدارىاش فداکارى میکند و در مسیر رشد و تعالیاش میکوشد. این حقیقت که فرزند وابسته به انسان جزیى از وجود اوست، مسئولیت سنگین والدین و لزوم عنایت پیوسته به تربیت و رشد فرزندان را یادآورى میکند.
۲ – فرزندان، مایه افتخار یا ذلت والدین
… و مضاف الیک فى عاجل الدنیا بخیره و شره.
کودکان، پاک و معصومند و سرزمین وجودشان، آماده افشاندن هر بذرى است. والدین میتوانند باغبانانى دلسوز و با تدبیر باشند و دشت حاصلخیز وجود فرزندانشان را، به باغستانى سرسبز و بارور تبدیل کنند یا در شمار کشاورزان ناآگاه و بى تجربه جاى گرفته، در سرزمین وجود فرزندانشان، خارهاى آزاردهنده کشت کنند. البته ثمره تلخ و شیرین فرزندان، سرانجام به والدین میرسد. اگر فرزندان نیک باشند، مایه نیکنامی و افتخار والدین میشوند و اگر درست تربیت نشوند، مایه خوارى و بدنامی آنان خواهند بود.
آرى، چه بسیار والدینى که سالها پیش، بدرود حیات گفتند، ولى به سبب فرزندان و یادگاران صالح و شایسته، همچنان نامشان زنده و یادشان گرامی است و نداى «خدایش بیامرزد» مؤمنان هدیه روحشان است. در مقابل، گروهى از والدین، به خاطر فرزندان زشت کردارشان، مورد خشم و نفرت دیگران قرار گرفتهاند و نفرین مردم، پیوسته بدرقه راهشان. بدین جهت امام (علیه السلام) در آغاز سخنش میفرماید: «فرزند انسان، جزیى از وجود اوست و خیر و شرش، با وى گره خورده است».
این هشدارى به والدین است که اگر براى تربیت فرزندانشان، اهمیت قائل نیستند و اگر آینده فرزندانشان را نمیخواهند، لااقل به نیکنامی خویش بیندیشند.
۳ – مسئولیت والدین
… و انک مسئول عما ولیته.
فرزندان، ودیعههاى الهى و از بزرگترین نعمتهاى پروردگارند. آنان صفابخش لحظههاى زندگى و مایه طراوت، شادابى و آرامش کانون خانواده اند. والدین در برابر این ودیعهها و نعمتهاى الهى باید هم سپاسگزار باشند و هم احساس مسئولیت کنند.
شکر نعمت فرزند، درست انجام دادن وظیفه بزرگ و سنگین تربیت است. آنها خواسته یا ناخواسته این مسئولیت بزرگ را بر دوش دارند و ضرورى است که ضمن باور کردن این مسئولیت و اهمیت والایش، جهت انجام دادن درست آن، خود را به ابزار لازم مجهز کنند و با استعانت از خداى منان و عزمی راسخ آن را به انجام رسانند.
۴ – محورهاى مسئولیت
در کلام نورانى امام (علیه السلام)، والدین نه تنها مسئول تربیت فرزندانشان شمرده شدهاند، بلکه محورهاى مسئولیت آنان نیز مشخص شده است. این محورها عبارت است از:
۱- ادب نیکو؛ (من حسن الادب)
۲- خداشناسى؛ (و الدلاله على ربه)
۳- اطاعت خداوند؛ (و المعونه على طاعته)
والدین باید دراین سه محور(اخلاق، اعتقادات و پیروى عملى از شرع مقدس) انجام وظیفه کنند. مسئولیت آنان تنها تامین غذا، مسکن و بهداشت جسمانى نیست. آنها، پیش از آن که مسئول تامین سلامت جسمانى و تامین معیشت فرزندان باشند، مسئولیت تامین سلامت اخلاقى و اعتقادى و عملى آنها را بر عهده دارند.
۵ – شیوه ایفاى مسئولیت
… فیک و فى نفسه.
به نظر میرسد که دو کلمه «فیک» و «فى نفسه» در کلام حضرت، به روش اجراى مسئولیت والدین اشاره میکند. بدین بیان که «فیک» به بعد، الگوى عملى والدین و «فى نفسه»، به تلاش خود فرزند اشاره دارد که البته آن هم در سایه هدایت و کمک والدین به دست میآید. شیوه الگویى، از مؤثرترین و کارآمدترین شیوههاى تربیت است و ائمه اطهار (علیهم السلام)، اغلب در تربیت فرزندانشان از این شیوه بهره میبردند؛ یعنى خود، الگویى کامل براى فرزندان بودند و با عمل و رفتار خویش، آنها را تربیت میکردند.
البته در کنار پدید آوردن الگوى عملى، باید زمینه را فراهم ساخت تا فرزند، خود نیز تلاش کند؛ در پى سعادت خویش برآید؛ در مسیر تربیت، گام بردارد و پیوسته به حمایت والدین، وابسته نباشد. در این مرحله، وظیفه والدین، هدایت، نظارت و بسترسازى براى تعلیم و تربیت خود جوش است.
۶ – پاداش و کیفر مسئولیت
… فمثاب على ذالک و معاقب.
مسئولیت داشتن، آثارى دارد. اگر به درستى انجام شود، فرد، سزاوار پاداش و تشویق است؛ و اگر در ایفاى آن، کوتاهى شود، فرد، استحقاق تنبیه و کیفر مییابد. اگر والدین مسئولیت خود را درست انجام دهند، شایسته پاداش الهى میشوند؛ و اگر کوتاهى کنند، کیفر در انتظارشان خواهد بود.
۷ – نمایاندن آثار اعمال نیک به فرزند
… فاعمل فى امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا.
بزرگ جلوه دادن کار نیک فرزند و نشان دادن اثر اعمال نیک کودک به او، از اقدامات مؤثر تربیتى شمرده میشود. بزرگ کردن کار خوب فرزند، نوعى تشویق معنوى است که سبب ایجاد و تقویت انگیزه میشود و او را براى انجام دادن کارهاى بزرگتر و بهتر، آماده میسازد.
والدین نباید از کنار کار خوب فرزند، هر چند در نظر آنان کوچک و ناچیز باشد، با بى توجهى بگذرند؛ بلکه بجاست آنان را به خاطر کار خوب تشویق کنند، کردارشان را زینت دهند و بزرگ بنمایانند. افزون بر این، شایسته است آثار کارهاى خوب فرزندانشان را براى آنان ترسیم کنند و به زیبایى نمایش دهند؛ چرا که آنان، با دیدن آثار اعمالشان، اعتماد به نفس بیشتر مییابند و خود را براى انجام دادن کارهاى بزرگتر، توانا میبینند.
۸ – نظارت بر رفتار فرزند
… بحسن القیام علیه.
بىتفاوتى و غفلت از رشد و هدایت فرزند در زندگى، آثارى جبرانناپذیر دارد. فرزند انسان، نونهالى است که به باغبانى دلسوز و با درایت نیازمند است تا از او مراقبت کند؛ به ویژه امروز که در اثر تهاجم فرهنگى زمینههاى انحراف نوجوانان و جوانان آمادهتر است و دشمنان هدایت و تربیت، براى صید آنان دامهاى رنگارنگ گسترانیده اند. در این موقعیت، نظارت و مراقبت از فرزندان ضرورت مضاعف یافته، مسئولیت سنگینتر میشود و انجام دادن وظیفه، تلاش بیشتر میجوید.
۹ – بهره گیرى از استعدادهاى فرزند در تربیت
… و الاخذ منه.
انسان، اشرف مخلوقات است و استعداد رسیدن به رفیعترین قلههاى انسانیت را دارد. خداوند استعدادهایى در وجود انسان به ودیعه گذاشت تا در پرتو پرورش صحیح، شکوفا شود. علاوه بر استعدادهاى فطرى و مشترک، که در همه انسانها وجود دارد، هر فرد نیز از توانایی هایى ویژه، برخوردار است که ضرورى است در پرتو دقت و نظارت والدین و معلمان و مربیان، به خوبى شناسایى و حمایت شود تا به رشد و شکوفایى برسد، در سایه آن، راه طولانى تربیت، سریعتر پیموده شود و تربیت فرزند، آسانتر انجام گیرد.
۱۰ – استمداد از پروردگار در تربیت
… و لا قوه الا بالله.
تربیت، آسان نیست، بلکه ظریف، دقیق و پیچیده است. انسان، ماشین نیست تا به سادگى راه اندازى شود. علم بشر، با همه پیشرفتى که دارد، هنوز در شناخت رموز ابعاد وجودى انسان، توفیق کامل نیافته است. بنابراین، در امر ظریف تربیت، همراه با تلاش خستگى ناپذیر و پیوسته، هماره باید از آفریدگار یارى خواست. بدین سبب، امام عارفان و سید ساجدان، در پایان این نسخه تربیتى فرموده است: و لاقوه الا بالله.
بخش دوم: حق خردسال
«و اما حق الصغیر فرحمته و تثقیفه و تعلیمه و العفو عنه و الستر علیه و الرفق به و المعونه له و الستر على جرائر حداثته فانه سبب للتوبه و المداراه له و ترک مماحکته فانه ادنى لرشده».
۱ – مهربانى
کودک، روانى لطیف و ظریف دارد؛ روانى که جز مهربانى، برنمی تابد. او، ظرفیت عتاب و تندى ندارد و زود میرنجد و میگرید. آرى، مهربانى، ضرورىترین نیاز کودک است. بدین جهت، امام سجاد (علیه السلام) آن را اولین حق کودک برمیشمرد و بر حق تربیت و تعلیم مقدم می دارد.
این بدان معناست که کودک، پیش از نشستن در کلاس تربیت و تعلیم، باید نسیم خوش مهربانى و عطوفت را تجربه کند؛ اقلیم وجودش از بوى خوش مهربانى، عطرآگین گردد و حتى آموزش نیز باید در پرتو مهربانى و عطوفت، به انجام رسد. جالب آن است که در نسخه شیخ صدوق عبارت «فرحمته فى تعلیمه» به چشم میخورد که تصریح بدین امر است. بدین سان، در مییابیم که آموزش، به ویژه در دوره ابتدایى، باید با مهربانى و محبت همراه باشد. این اصلى اساسى و اجتنابناپذیر است.
۲ – تربیت کودک
… و تثقیفه.
اساسىترین و ضرورىترین حق فرزند و خردسال، تربیت اخلاقى و معنوى اوست. تربیت، با اهمیتترین هدف و بلکه هدف همه تعالیم و معارف اسلامی است. زندگى انسان مسلمان، در پرتو تربیت اسلامی، معنا پیدا میکند و ارج و ارزش انسان، به تربیت معنوى و اخلاقى اوست. وگرنه، به فرموده قرآن، مانند حیوان و بلکه از آن هم پستتر خواهد بود.
اهمیت والاى تربیت، وظیفه والدین را صد چندان میکند. آنان که در حیات تربیتى فرزندان، اولین نقش را بر جاى مینهند، نخستین و اساسىترین وظیفه را نیز به عهده دارند و ضرورى است بیش از هر حق دیگرى، بدین حق اساسى کودک توجه کرده، در انجام دادن درست آن، از هیچ کوششى دریغ نکنند.
۳ – تعلیم و آموزش کودک
… و تعلیمه.
از دیگر حقوق مهم فرزند، سوادآموزى و فراگیرى دانش است. اهمیت سوادآموزى و دانش، به توضیح و تاکید نیاز ندارد. پر واضح است، سعادت هرگونه که تفسیر شود، دانش آموختن، اولین و اساسى ترین گام رسیدن به آن است. اگر کسى سعادت را صرفا رفاه مادى و آسایش دنیوى معنا کند، دانش آموختن، گام نخست در تحصیل آن است و اگر آن را در قرب الهى و بندگى خداوند جستجو کند که حق همین است، باز هم دانش و معرفت، از مطمئن ترین راههاى وصول بدان شمرده میشود.
دانش، کلید حل بسیارى از مشکلات و ابزار دستیابى به بسیارى از مصالح و منافع مادى و معنوى است. بر والدین -که در برابر سعادت فرزندانشان مسئولند- ضرورى است تا زمینه تحقق این حق مهم را، برایشان فراهم سازند و آنان را از نعمت سواد و دانش، بهرهمند گردانند.
۴ – عفو
… و العفو عنه.
زمینه خطا و اشتباه، در اعمال و رفتار کودک بسیار است. آنان در ابتداى مسیر رشد هستند، نه رشد بدنى کافى یافتهاند و نه عقل و تدبیرشان به حد کمال رسیده است. بنابراین، امکان هر نوع لغزش و خطا در رفتار و گفتارشان وجود دارد. والدین و بزرگسالان باید این واقعیت را بپذیرند که کودکانشان انسانهاى کوچکى بیش نیستند و انتظار بزرگ از آنان داشتن، خطاست. پس بجاست که از خطاهاى آنان، با کرامت و بزرگوارى درگذرند و پوزش آنان را، براحتى بپذیرند.
۵ – خطاپوشى و تغافل
و الستر علیه… و الستر على جرائر حداثته فانه سبب للتوبه.
چنانکه بیان شد، در کودکان و نوجوانان، به خاطر عدم رشد کامل عقلانى، زمینه لغزش بسیار است و اشتباه و تقصیر در اعمال و رفتارشان، دور از انتظار نیست. واکنش والدین و بزرگترها، در برابر این لغزشها، دو نوع است:
یکى آن که خطاهایشان را سریع به آنان گوشزد کنند و احیانا به تنبیه و سرزنش آنان بپردازند و دیگر آن که، ضمن داشتن حساسیت و توجه، به روش خطاپوشى و تغافل که روشى درست و اثربخش است، روى آورند؛ چرا که تغافل، از اصول مهم تربیتى است؛ یعنى والدین، خود را به غفلت بزنند و چنان وانمود کنند که خطاى فرزندشان را ندیده اند.
چنانچه والدین چنین رفتارى داشته باشند، امکان پشیمانى و بازگشت از خطا بیشتر است؛ اما اگر کودکان و نوجوانان، در مقابل هر خطا و تقصیرى، با سرزنش و تنبیه والدین رو به رو شوند، احساس مجرم بودن کرده، چنان میاندیشند که دیگر اعتبار و ارزشى نزد والدین و بزرگسالان ندارند. این امر باعث میشود که در مراحل بعد نیز لغزش و خطا برایشان زشت نباشد و ارتکاب آن، امرى عادى شمرده شود.
گذشته از این، سرزنش و تذکرهاى پیاپى، بذر لجاجت را در وجود فرزند میافشاند و زمینه پذیرش اندرز را در او نابود میکند. امام زین العابدین (علیه السلام) به خاطر اهمیت اصل خطاپوشى و تغافل، این حق را مورد تاکید قرار داده و دو بار آن را بر زبان رانده است. آن بزرگوار، فایده و سبب خطاپوشى را نیز بیان کرده، میفرماید: پوشاندن لغزشهاى دوران کودکى و نوجوانى، به بازگشت آنان و پرهیز از خطا و لغزش میانجامد.
۶ – رفق و ملاطفت با کودک
… و الرفق له.
روحیه لطیف کودک، با اندک تندى و خشم، آزرده میشود. بنابراین بزرگسالان، به ویژه والدین، باید از گلهاى زندگى خویش، با لطافت و نرمی مراقبت کنند؛ با صبر و حوصله در برابر آزارهاى کودکانه آنان، عطوفت و ملاطفت نشان دهند و جز در موارد استثنایى، نگاه تند و چهره خشمگین به آنان نشان ندهند.
۷ – کودکان فقراى درگاه بزرگسالان
… و المعونه له.
کودکان، کانون نیازمندى و فقرند. نیازهایشان، فراوان و کمبودهایشان، نمایان است. آنان در لحظه لحظه کودکیشان، به حمایت و مراقبت والدین و بزرگترها نیازمندند. نیازهاى جسمانى، نیازهاى عاطفى، نیازهاى روانى و… از آنان، مسکینانى راستین ساخته است. آنها جز در پرتو کمک و حمایت بزرگترها و والدین، قادر به رشد و تکامل و حتى ادامه حیات نیستند. بنابراین بر بزرگسالان است که مستمندان درگاه خویش را یارى دهند و در رفع نیازمندیهاى آنان، بکوشند.
۸ – مدارا با کودک
… و المداراه له.
ضرورت مدارا و تحمل رفتارهاى ناسنجیده کودکان، امرى روشن است؛ چرا که آنان، در طریق رشد و تکاملند. هنوز درکشان کامل نگشته. خوب و بد کارها را به راحتى تشخیص نمیدهند. با آداب اجتماعى، آشنا نیستند. ارزش ها و ضد ارزش ها، برایشان بى معناست. خواسته ها و انتظاراتشان، لباس منطق بر تن نپوشیده است و همچنان در خیالات و پندارهاى کودکانه خویش، غوطه ورند.
کنجکاوى و انرژى زیادشان، اغلب آنان را به انسانهاى شلوغ و پر دردسر، مبدل ساخته و اعمال و رفتار نا سنجیده و آزار دهنده را، ویژگى طبیعىشان ساخته است. والدین و بزرگسالان باید این موقعیت کودکان را به درستى درک کرده، با بردبارى بسیار، خود را براى تحمل کردار نادرست آنان آماده سازند تا از امتحان بزرگ و سخت دوران کودکى فرزندان، سربلند برون آیند.
۹ – ترک لجاجت با کودک
… و ترک مماحکته فانه ادنى لرشده.
کودکان، به خاطر نداشتن آگاهى لازم و درک کافى، کمبودها و نقصهاى بسیار دارند. آنها چه بسا به لجاجت با والدین و بزرگسالان برخاسته، باعث آزار آنها میشوند. در چنین موقعیتى، بزرگترها باید با کودکان، مدارا کنند و از لجاجت و مخاصمه با آنان، جدا بپرهیزند. طبق سخن امام سجاد (علیه السلام)، این روش براى رشد و هدایت کودکان، مناسبتر است.
منبع: تبیان