- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مفهوم اراده در کودک
میزان اراده، از خواص فطری انسان نیست. انسان اراده را نه با ارث به دست می آورد و نه با اراده ضعیف و یا قوی به دنیا می آید، بلکه اراده نیز همانند بسیاری از صفات، در جریان فعالیت انسانی شکل می گیرد و شرایط زندگی سهم عظیمی در تکامل اراده دارد.
یک اراده پخته و رسیده، یک خاصیت ترکیبی است که تحت تأثیر جهانبینی و پایههای اخلاقی انسان، تمایلات او، شایستگیهای او، به دنبال هدف رفتنهای او و… شکل می گیرد و تکامل می یابد. طبیعی است که درباره اراده کودک خردسال نمیتوان آن مفهوم اراده بارور رسیده را که مربوط به انسان بالغ است تطبیق داد.
ابزار اراده
درباره ابزار اراده در کودکان، به مبانی متعددی می شود اشاره کرد:
– وجود هدف معین
– کوشش برای حفظ هدف
– استعداد کودک بر فائق آمدن به مشکلات به خاطر توفیق یافتن به هدف و خواسته خود
– استعداد کودک در به تأخیر انداختن امیال
– استعداد کودک در خودداری
– استعداد کودک در تأثیرپذیری و همانندسازی
دوستم می گفت: (این دختر من اصلا صبر ندارد، برای هر خواسته خودش گریه می کند، اصرار می کند و سرانجام مرا تسلیم می کند و راضی و خشنود پی کار خود می رود.)
در تحلیل رفتار این کودک، درمی یابیم که مادر با تسلیم شدن، زیانی جبرانناپذیر به کودک خود رسانده و در او یکی از مهمترین خصوصیات مربوط به اراده را که همانا صبر و تحمل است از بین برده و بدآموزی دیگری نیز به او انتقال داده است (گریه و شیون برای هر درخواستی).
واقعیت این است که هیچ ماشینی نمی تواند بی ترمز باشد و هیچ ارادهای نیر نمی تواند بی ترمز باشد. اراده نه تنها خواستن و توفیق یافتن است بلکه تسلط بر نفس و خودداری نیز هست.
اگر کودک عادت کند که همیشه امیال خود را به مرحله عمل درآورد و هیچ گاه تمرین ترمز کردن نکند، دارای اراده قوی نخواهد شد. فرم و شکل دادن اراده در کودک، می بایستی در همان خط سیر کامل آن خصوصیاتی که برای رفتار یک شخص بالغ با اراده لازم است جریان یابد. به کودک باید آموزش داده شود که در مقابل خود، هدفی قرار دهد و با استقامت به سوی آن هدف پیش برود و فعالیت کند.
دوستم در ارائه گلهمندی از کودک خود می افزاید: «همه جا را به هم می ریزد و هیچ توجه به حرفهای من که (ریختههای خود را جمع کن ) ندارد، البته نمی توانم زیاد او را تحت فشار قرار دهم چون چهار سال بیشتر ندارد». این، قضاوت نادرستی است، خواستن مسئولیت از کودک در حد امکانات او از همان اوایل زندگی دقیقا از آن لحظهای که می تواند مخاطب قرار گیرد و خطاب به خود را می فهمد و شروع به بیان مطلب می کند، باید شروع شود.
متاسفانه بسیاری از والدین کودک، خود را در محدودیت فوق العادهای بزرگسالان احاطه می کنند. این چنین کودکانی، کوچکترین کوششی برای نیل به خواستههای خود انجام نمی دهند و بعضا به جای کودک کارهای او را انجام می دهند، حتی آن کارهایی که کودک خود قادر به انجام آن است. در چنین شرایطی، هرگز کودک دارای اراده نخواهد شد و انسانی عاری از سجایای محکم و عقاید پایدار خواهد بود.
برای تقویت اراده کودک، قبل از هر چیز، می بایستی او را با یک روش منظم روزانه آشنا کرد، به طوری که زمان غذا خوردن، به بستر رفتن، جمع کردن اسباب بازیها، شستن دست ها قبل از غدا، بازی کردن، تماشای تلویزیون، رفتن به پارک و نظایر آن تعیین گردد، این برنامه منظم زندگی تشکیلات دادن و فعالیت را به کودک می آموزد و بدین و سیله خصوصیات اخلاقی مربوط به اراده او را شکل می دهد.
والدین به تدریج و از همان روزهای آغاز شکلگیری شخصیت کودک (مخاطب قرار گرفتن، فهمیدن خطاب) باید به او بیاموزند تا کارهای جسمانی مربوط به خود را مانند پوشیدن و در آوردن لباس، شانه کردن مو، مسواک زدن، جمع آوری لوازم بازی و غیره انجام دهد و در ضمن، حس همکاری و تعاون را نیز با دادن مسئولیت آب دادن گلدان ها و کمک کردن برای چیدن سفره و یا جمع آوری آن در او ایجاد کرد و از خسارت احتمالی که کودک بر اثر انجام امور ایجاد خواهد کرد، نهراسید چون تمامی این امور، منجر به پرورش اراده در کودک حساس می باشد.
تکامل اراده کودک
در بزرگسالان و والدین، رفتار واحدی نسبت به کودک وجود داشته باشد و در مناسبات خود با کودک، همیشه صادق باشند چون هیچ چیز بدتر از اختلاف عقیده بین پدر و مادر و سایر بزرگسالان در زمینه تربیت کودک نیست. مثلا پدر کاری را به کودک محول می کند، بزرگسالی می گوید او توان انجام آن کاررا ندارد و یا مادر می گوید: بچه را خسته نکن، و یا خود امور محوله به کودک را انجام می دهد.
در اثر این نوع برخوردها در کودک، دورویی در رفتار و حیلهگری و تزویر خاص به و جود می آید. در بسیاری از خانواده ها کودک خردسال، در سر دو راهی عاطفه قرار می گیرد و اختلاف بزرگترها، احساسات او را جریحهدار می کند. بهتر است که هرگز اختلافات، به کودکان معصوم انتقال داده نشود.
با صادق بودن و عمل به و عدههای داده شده، پایبندی به اصول اخلاقی را به کودک بیاموزید و به جای دادن وعده و عمل نکردن به آن، بر سر حرف خود ثابت قدم باشید تا کودک نیز به شما اعتماد کند و خود نیز بیاموزد که وقتی وعده می دهد، آن را اجرا نماید و بدین ترتیب در او پایبند بودن به گفته و حس مسئولیت، تقویت شود.
برای تکامل اراده در کودک، می بایستی مسلط شدن بر امیال و احساسات، هوی و هوس، احساس ترس، درد و رنج را تقویت نمود. چون این گونه اعمال اراده کودک را استحکام می بخشد و والدین باید به هوش باشند که سالهای اولیه زندگی کودک بهترین و مناسب ترین زمان برای پایه گذاری اساس خصوصیات اراده به یک انسان است و هر چه کودک بزرگتر می شود به همان اندازه خواستههای پدر و مادر از او باید بیشتر گردد و به همان نسبت او باید به دستورات آنان بیشتر پایبند گردد و خصوصیات اراده او تحت تربیت بیشتر قرار گیرد.
سخن آخر
استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در کتاب “ تعلیم و تربیت در اسلام ” نوشته است: تربیت عبارت است از پرورش دادن به معنای شکوفا کردن استعدادهای موجود زنده و اگر قر ار باشد کسی پرورش یابد و تربیت شود، باید کوشش کرد همان استعداد را که در او هست بروز و ظهور کند. آن چیزی را که نیست، نمی توان پرورش داد. در عصر کودکان، تقویت اراده در کودک با تربیت و تعلیم او عجین می شود، بدین منظور لازم است جهت اراده در کودک:
-رفتار والدین نسبت به کودک توأم با تفاهم باشد.
-در مناسبات خود با کودک صادق باشید.
-با ا نجام کارهای به استقلال او صدمه نزنید.
-به کودک مسئولیت در خور بدهید. در کودک حس به تأخیر انداختن امیال را تقویت کنید.
-در کودک حس تعاون را ایجاد کنید. برای کودک بر نامه روزانه منظمی تنظیم کنید.
-برای کودک همانند با ارادهای باشید.
منبع: بانک اطلاعاتى مقالات؛ نازخند صبحى