- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
ب خانواده آرمانی در قرآن
معروف است که اگر برنامهی یک ساله دارید، گندم بکارید؛ اگر برنامهی ده ساله دارید، درخت بکارید و اگر برنامهی صدساله دارید، انسان بسازید. تربیت انسان با موازینی که خالق او میطلبد و هدایت فرموده است، سرمایه گذاری صدساله، بلکه ابدی است.
«…و من احیاها فکأنّما احیا الناس جمیعاً…»(مائده، ۳۲) تربیت انسان از نگاه قرآن، احیای او و دمیدن جان الهی در کالبد اوست. محیط تحقق این مهم، خانواده است. خانوادهای که زمینهی پرورش انسان قرآنی در آن فراهم آمده است.
«و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربّه و الذی خبث لایخرج الا نکداً»(اعراف، ۵۸)، از سرزمین پاک و طیب، ثمرهای نیک به اذن پروردگار خارج میشود و از زمین آلوده و شوره زار، حاصلی ناقص و بیفایده خارج خواهد شد. بنابراین خانوادهی آرمانی قرآن، خانوادهای است که آمادهی پذیرش و پرورش انسان است.
خانوادهای که قرآن کریم تربیت میکند، حدود و وظایفش را تعیین مینماید و توصیههای لازم را برای روابط متعالی بین زن و مرد بیان میدارد، با مؤلفههای زیر شناخته میشود:
توحید محوری و جلب رضای حق، عدالتجویی و برقراری قسط، اخلاقمداری، وظیفهمندی، رعایت اصل صلح و احسان، گذشت و محبت، مشورت و مصلحتاندیشی.
۱– مبانی روابط در خانواده آرمانی
زیربنای ساختار کلی خانوادهی آرمانی قرآن، دو رکن اساسی اخلاق و حقوق است که با آشنایی همه جانبه اعضا و حاکمیت این دو رکن، استواری و پویایی این بنا تضمین میشود. چرا که رکن حقوقی، ضامن برپایی و استواری اصل خانواده و مانع از فروپاشی آن است و رکن اخلاقی ضامن رشد و بالندگی و تأمین اهداف خانواده میباشد.
خانواده، یک نظام کاملاً تألیف شده و به هم تنیده است؛ به طوری که تفکیک بعضی مسائل که در محیطها و مجموعههای دیگر ممکن است، در این فضای خاص ممکن نیست.
از آن جمله، تفکیک دو مقولهی «تکالیف حقوقی» و «وظایف اخلاقی» است. زیرا نظام حقوقی و نظام اخلاقی خانواده، کاملاً بر یکدیگر منطبق است و حوزهی عملیاتی آنها واحد میباشد. رعایت اخلاق در خانواده، وظیفه همهی اعضا است و تأمین حقوقی اعضا نیز امری اخلاقی و شایسته است.
بنابراین نمیتوان امری اخلاقی را در خانواده، جدای از حق افراد قلمداد کرد و آن را فضل نامید؛ زیرا فرض و واجب است؛ نه فضل. در خارج از محیط خانواده، مرز حقوق و اخلاق تا حدودی متمایز است؛ مثلاً، عدم تواضع در برابر دیگران در خارج از خانواده، امری غیر اخلاقی است؛ اما غیر حقوقی نیست؛ یعنی تجاوز به حریمی قلمداد نمیشود.
یا خشن و زبر صحبت کردن، مجازاتی نمیطلبد. اما همین امور در خانواده با حقوق خانوادگی افراد تلاقی دارد. همنشینی در خانه، باید نمایی از بهشت برین در آخرت باشد؛ یعنی کانون «لایسمعون فیها لغواً و لاتأثیماً الاّ قیلاً سلاماً سلاماً.»(واقعه، ۲۶-۲۴)
زندگی خانوادگی، صرفاً با حضور در خانه یا خانه داری یا انجام چند فعالیت دستهجمعی محقق نمیشود؛ بلکه واقعاً زمانی تحقق میپذیرد که با مبادله اندیشهها، احساسات، بحث و گفت و شنود همراه شود.(رک. کازنو، ۱۳۷۳)
حقوق و اخلاق در خانواده، دایرهی وسیعی از مباحث حقوقی و اخلاقی را به خود اختصاص داده است. در قرآن کریم نیز بخش عمدهای از آیات متعلق به حقوق افراد در خانواده و رعایت اخلاق در برخوردها و تعاملات خانوادگی است.
مبانی حقوقی و اخلاقی در روابط خانواده آرمانی
مجموعهی قوانین حقوقی خانواده قبل از ازدواج تا تشکیل خانواده و حتی در مرحلهی جدایی، تحکیم حقوقی خانواده را تضمین میکند.
شرط صحت عقد و وقوع زوجیت، اقرار طرفین به رضایت در قرارداد عقد است. قرائت خطبهی عقد در اسلام این واقعیت را آشکار میکند. طرفین با قرائت خطبه، زوجیت را میپذیرند؛ لذا واجب است که خواست خود را واضح به زبان بیاورند یا توسط وکیلی از جانب خود اعلام کنند.
در این امر، میان زن و مرد تفاوتی نیست. بنابراین از ابتدا عقل، اراده و تعهد اخلاقی بین زوجین است که پایداری این قرارداد را ضامن میشود؛ فلذا بنای حقوقی خانواده از آغاز بر اساس یک تصمیم عاقلانه و یک تعهد اخلاقی پایهگذاری میشود.
با اقرار به زوجیت، طرفین عهدهدار تعهداتی حقوقی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به یکدیگر میشوند. این تعهدات دو سویه است؛ یعنی هر یک علاوه بر آن که وظایفی را بر عهده میگیرند، حقوقی را از دیگری مطالبه میکنند.
عمدهی این تعهدات عبارتند از: حسن معاشرت، روابط زناشویی و جلب رضایت طرفین، نفقه، مهریه، اجرت المثل، توافق در داشتن فرزند و تمکین.
اینها و دهها تکلیف و وظیفه خرد و کلان دیگر که اصول آن بر اساس آیات قرآن کریم در قانون اساسی و حدود قانونی و اجرایی آن در قوانین مدنی و غیره آمده است، همه برای تعیین مرزها و محدودهی اختیارات و انتظارات زوجین میباشد که برای پایداری خانواده و اساس تحکیم روابط، رعایت آن لازم است.
اما روابط صحیح و محکم در خانواده تنها حفظ مرزها و حرکت بر روی خطوط تعیین شده نیست؛ آن چه از تعامل حقوقی و اخلاقی زن و مرد در همه موارد، یک خانوادهی پایدار و پویا میسازد، رعایت توصیههایی است که قرآن کریم بر آنها تأکید میفرماید:
۱- «هنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ»(بقره، ۱۸۷) زوجین در حکم لباس برای یکدیگرند. اگر برای تأمین اهداف کلی خانواده تنها همین توصیه مراعات شود، کافی است که زن و مرد لطیفترین روابط را با یکدیگر داشته باشند و در سایهی آن مطلوبترین فضای زندگی را برای افراد خانواده فراهم کنند. زیرا ارتباطی که انسان با لباس خود دارد، نزدیکترین، محرمانهترین و بیآزارترین روابط است.
این تشبیه در هیچ امر دیگری جز رابطه زن و شوهر مصداق ندارد؛ حتی در رابطه والدین و فرزندان.
۲- «…و عاشروهنّ بالمعروف…»(نساء، ۱۹) از جمله اصولی که قرآن کریم در کنترل رفتارهای انسانها نسبت به یکدیگر بکار میبرد، اصل «معروف» است که در قرآن کریم ۹ بار تکرار شده است.
بیشترین استعمال آن در حادترین مرحلهی روابط زن و شوهر و هنگام طلاق است: «و أتمروا بینکم بمعروفٍ…»(طلاق، ۶)، «روابط میان خودتان را با رفتارهای پسندیده و مورد پذیرش عرف، نیکو گردانید.»
«و لهنّ مثل الذی علیهن بالمعروف»(بقره، ۲۲۸)، «و برای زنان نیز همانند مردان چنان که وظایفی شناخته شده، حقوقی معین و مقرر شده است.»
«…فأمسکوهنّ بمعروف أو سرّحوهن بمعروف»(بقره، ۲۳۰) وقتی که دیگر امید بازگشت عاطفه، عشق و تداوم زندگی نیست، به دو نحو میتوانید عمل کنید: امساک به معروف یا جدایی به معروف.
«و علی المولود له رزقهنّ و کسوتهنّ بالمعروف»(بقره، ۲۳۳)، «هزینه مادر در امور خوراک و پوشاک بر عهده کسی است که فرزند از اوست؛ در حد معروف و پسندیده.»
زیباترین نکته در آیات مذکور و اصل قرآنی «معروف»، آن است که در تمام مراحل زندگی زناشویی از ابتدا تا انتها چه در شرایط عادی و چه در شرایط بحرانی، آن چه مورد نظر خداوند است، حفظ ارزشهای اخلاقی، تحت عنوان معروف(آن چه نفس سالم انسان به طور عموم میپسندد) میباشد و خشونت، اهانت و کم لطفی در خانواده قرآنی پسندیده نیست.
۳. «فان خفتم الاّ یقیما حدود الله، فلا جناح علیها فیما افتدت به تلک حدود الله فلا تعتدوها و من یتعّد حدود الله، فاولئک هم الظالمون»(بقره، ۲۲۹) هدف از وضع احکام و تمامی هدایتهای الهی توسط انبیا، اولیا و مربیان، رعایت حدود الهی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی است.
خداوند در آیاتی از قرآن کریم به این اصل اشاره میکند. نکتهی قابل توجه در این اشارات آن است که این آیات عموماً در مواضعی است که معمولاً بندگان رعایت نمیکنند.
مثل زمان طلاق؛ در آیات طلاق چندین بار واژه «حدودالله» و چندین تعبیر بازدارندهی دیگر نظیر «واعلموا ان الله بکل شی علیم»(بقره، ۲۳۱)، «ان الله بما تعملون بصیر»(بقره، ۲۳۷)، «و الله بما تعملون خبیر»(بقره، ۲۳۴) و… بکار رفته است.
خداوند در آیه ۲۲۹ سوره بقره، برای هدایت جریان طلاق در محدودهی اخلاق، سه بار به رعایت حدودالله تذکر میدهد و میفرماید: «هر کس از حدود الهی تجاوز کند، از ظالمین است.»
«الطلاق مرتان، فامساک بمعروف أو تسریح باحسان» مردان را بعد از طلاق بین دو امر مخیر کرده است: «امساک به معروف»، یعنی نگهداشتن همسر که همان رجوع در عده است یا «تسریح به احسان» یعنی رها کردن او تا از عده خارج شود.(رک. طباطبایی، ۱۳۶۳: ج۲، ص۳۵۰)
خداوند این دو عمل را که در استثناییترین روابط میان زن و مرد است، نیز به معروف و احسان مقید کرده است. حرمت فضای خانه، به حدی است که در هر شرایطی، اهانت، آزار دیگری و هر عمل ناپسند و غیر معروف دیگری در آن جای ندارد و باید این حرمت به بهترین شکل حفظ شود.
«چه بسا بتوان از آیه شریفه بویی از عدم جواز تفرقه میان احکام فقهی و معارف اخلاقی استشمام نمود و میتوان گفت که آیه اشعاری هم به این معنا دارد که صرف عمل به احکام فقهی و جمود به خرج دادن بر ظواهر دین، کافی نیست.
پس اکتفا نمودن بر عمل به ظواهر دین و رعایت نکردن روح آن، باطل کردن مصالح تشریع و از بین بردن غرض دین است، چون اسلام دین عمل است نه دین حرف و شریعت، کوشش است نه فرض…»(همان، ص۳۵۳)
نتیجه آن که در میان کارهایی که انسان انجام میدهد، یک سلسله مناطق ممنوعه وجود دارد که ورود به آنها فوق العاده خطرناک است. قوانین و احکام الهی این مناطق را مشخص میکند و حتی از نزدیک شدن به این مرزها نهی مینماید.
«تلک حدود الله فلا تقربوها.»(بقره، ۱۸۷) زیرا نزدیک شدن به این مرزها انسان را بر لب پرتگاه قرار میدهد؛ روابط حاکم بر خانواده را تهدید میکند و با اندکی غفلت، حدود الهی نادیده گرفته میشود و ظلم که موجب خشم خداوند است، واقع میشود. «و من یتعدّ حدود الله فاولئک هم الظالمون.»(بقره، ۲۲۹)
۲– هدف خانواده آرمانی
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودهً و رحمهً»(روم، ۲۱)، «یکی از نشانههای قدرت خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسر آفریده تا وسیله سکون و آرامش شما باشد و در میان شما دوستی و رحمت قرار داده است.»
زوجیت در قرآن کریم به انسان، حیوان و سایر موجودات نسبت داده شده و از آیات الهی برشمرده شده است، اما تفاوت انسان و حیوان در زوجیت دو چیز است:
زوجیت در حیوانات(به جز چند گونهی آنها) به تشکیل خانواده نمیانجامد؛ در حالی که در انسان بلا استثنا با هدف تشکیل خانواده انجام میگیرد.
گرچه زوجیت در مورد حیوانات نیز مانند انسان وجود دارد و به تولید نسل میانجامد، اما جفتگرایی در آنها ایجاد مودت و رحمت نسبت به یکدیگر را در پی ندارد.
آیهی فوق، تنها هدفی را که برای تشکیل خانواده برمی شمرد، «تسکین زوجین» است. گرچه در سایهی این آرامش مواهب دیگری نصیب انسان میشود و اهداف نسبی دیگری حاصل میگردد، اما خلقت انسان به نوعی است که اگر همهی مواهب اعم از فرزند، تأمین نیازهای مادی و… را در زوجیت بیابد، ولی سکون و آرامش نداشته باشد، انگیزهای برای تشکیل خانواده نخواهد داشت و خود را کامیاب نمیبیند.
«در محیط خانواده، اگر فقط روابط جسمی و واکنشهای فیزیکی مطرح باشد و بس، روحها سرگردان میمانند و در تمام عمر در حسرت ناکامی میسوزند و میسازند و بیتردید، هرگاه روحها ناکام و حسرت زده باشند، جسمها نیز پریشان و ناتوانند.»(بهشتی، ۱۳۷۷: ص۴۱)
با توجه به آیهی ۲۱ سورهی روم که هدف از خلقت زوج، سکونت ذکر شده است و نیز از آیهی ۴ سورهی فتح[۲]، این نکته به دست میآید که رابطهای مستقیم میان نزول سکینه و ازدیاد ایمان وجود دارد.
زوجیت نیز که تأمین کنندهی آرامش حقیقی در زن و مرد است، محملی دائمی برای افزایش ایمان و نزدیکی به خداوند است. یعنی این امر الهی در صورتی که با نیت قرب الی الله برپا شود و دوام پیدا کند، سراسر عبادت حق خواهد بود.
نتیجه آن که با عنایت به هدف اصلی از خلقت انسان، یعنی «عبادت» برحسب آیهی «و ما خلقت الجن و الانس الاّ لیعبدون»(ذاریات، ۵۶) هدف حقیقی از تأسیس خانواده، همان هدف متعالی خداوند در خلقت انسان میباشد که به حاکمیت توحید در جامعه خواهد انجامید.
ج- اصول تحکیم روابط خانواده
خداوند در قرآن کریم، تأسیس بنای خانواده را به خود نسبت میدهد و به طهارت، تعالی و پایداری آن، عنایت وافری دارد. در آیهی ذیل این نسبت تصریح شده است:
«و الله جعل لکم من انفسکم ازواجاً و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفدهً و رزقکم من الطیبات…»(نحل، ۷۲)
از این آیه سه نکته پیرامون موضوع برداشت میشود:
۱– خداوند زوجیت و منشأ آن را به خود نسبت میدهد.
۲– خداوند به دنبال زوجیت و تشکیل خانواده، به یکی از اهداف و ثمرات آن که تولید فرزند و بقای نسل است اشاره کرده و آن را نیز به خود نسبت میدهد.
۳– حمایت از خانواده و بقای آن را در قالب روزی دادن از پاکیها که شامل رزق مادی و معنوی میشود را به خود نسبت میدهد و همهی این امور را ارج میگذارد و از آنها به عنوان نعمت یاد میکند.
خداوند در سراسر قرآن برای حفظ بنای خانواده، احکام و اصولی را وضع نموده است و بر رعایت دقیق آن اصرار دارد.
احکامی چون وجوب حجاب، حرمت نگاه به نامحرم، رعایت دقیق روابط میان زن و مرد، حکم استیذان، نهی از قذف، حرمت زنا و احکامی پیرامون نشوز، شقاق، حسن معاشرت و واجباتی در روابط فرزندان و…،همه از لوازم حفظ یک خانوادهی قرآنی است.
از این اوامر و نواهی اصولی به دست میآید که در این جا به دو اصل آن اشاره میشود:
اصل طهارت
در خلقت الهی، شرط تکوین هر چیز، طهارت و صحت بنیان آن است. هیچ دانهی ناسالم و آلودهای منشأ خلقی پاک و سالم نخواهد بود. هر ثمرهی نیکویی، قطعاً بنیانی نیکو دارد. «ا لم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء… و مثل کلمه خبیثه کشجره خبیثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار»(ابراهیم، ۲۶-۲۴)
خداوند برای طهارت نسل انسان به عنوان برترین مخلوقش، خانواده را چون حریم امنی به این امر اختصاص داده است. خداوند به هیچ وجه اجازهی کمترین اهانت و سوءنیت به حریم مقدس خانواده را نمیدهد و مجازات شدیدی برای متجاوزین وضع نموده است.
خداوند برای حفظ طهارت کانون خانواده، زنا را تحریم نموده و جزایی برای آن تعیین کرده است و میفرماید: «و لا تأخذکم بهما رأفه فی دین الله»(نور، ۲) از این معنا چنین استفاده میشود که زنا مخالفت صریح با دین خداست و طهارت خانواده جزیی از این دیانت است.
حکم دیگری که بر اساس حفظ کرامت خانواده و احترام به انسان وضع شده، حکم قذف است که میفرماید: «و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعه شهدا فاجلدوهم ثمانین جلده…»(نور،۴)
در حکم زنا نظر بر آن است که اهل خانه(زن و مرد) خیانتی بر علیه خانواده و همسر مرتکب نشوند و در حکم قذف، خانه را از تیررس تهمت، افترا و خیانت خارجی مصون میدارد تا علاوه بر صیانت خانواده، جامعه نیز تربیت شود و حد و مرز پاکی را بشناسد.
سختگیری قرآن در اثبات این محرمات(آوردن چهار شاهد با شرایط دقیق فقهی) صرفاً برای حفظ شئون و خوش نامی خانوادهها و جلوگیری از اشاعهی فحشا در جامعه است.
مجازات محرمات دیگری چون لعان و ظهار نیز به حرمت خاص خانواده برمی گردد. خداوند در سوره مجادله با لحنی عتاب آمیز حکم ظهار را تعیین میفرماید:
«و الذین یظاهرون من نسائهم ثم یعودون…»(مجادله، ۳)، «کسانی که همسران خود را «ظهار» میکنند، سپس از گفته خود باز میگردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم، بردهای را آزاد کنند. این دستوری است که به آن اندرز داده میشوید و خداوند به آن چه انجام میدهید، آگاه است.»
با این حکم نیز، خداوند نهاد خانواده را پشتیبانی میکند و از زن به عنوان محور این کانون حمایت ویژه دارد؛ زیرا با سست شدن جایگاه زن در خانواده اصل خانواده تضعیف میشود.
از احکام دیگری که خداوند توسط آن «طهارت خانواده» را تضمین میکند، موضوع عده بعد از طلاق و بعد از فوت همسر است تا علاوه بر حفظ حرمت خانوادهی قبل و ایجاد فرصتی بین تشکیل دو خانواده، از تداخل نسلها و حتی ایجاد شک در این امر جلوگیری شود. «و المطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثه قروء…»(بقره، ۲۲۸)
البته عده در طلاق، فرصت و فراغتی است برای زن و مرد تا یک بار دیگر به ادامهی زندگی با یکدیگر و بازگشتشان بیندیشند؛ شاید از فروپاشی یک زندگی جلوگیری شود.
اصل امنیت
امنیت در حیات فردی و اجتماعی انسان، از حقوق اولیه و اصول مهم رشد و پایداری است. این اصل در خانواده از حساسیت ویژهای برخوردار است. خانواده، نیازمند امنیت درونی و بیرونی است. امنیت درونی بیشتر به جنبههای اخلاقی در روابط برمی گردد. فرد در خانواده باید از حیث مالی، جانی، اخلاقی و… امنیت داشته باشد.
کمترین احساس ناامنی در هر یک از اعضا، آرامش در خانواده را مختل میکند. آن چه در اصل طهارت اشاره شد، توجه خالق یکتا به امنیت معنوی خانواده است که از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ اما امنیت جانی و اقتصادی این نهاد نیز حایز اهمیت است و در تحکیم خانواده نیز بسیار مؤثر است.
کسب اجازهی مؤمنین برای ورود به خانهی یکدیگر در اسلام، از جمله سفارشاتی است که خداوند برای حمایت از حریم خانواده وضع نموده است.
در این حکم صیانت از دو جنبهی مادی و معنوی خانواده مورد نظر است؛ علاوه بر آن که تزکیه جامعه را در پی خواهد داشت (هو ازکی لکم) «یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم….»(نور، ۲۸-۲۷)
فرد در خانواده باید کاملاً احساس محرمیت و امنیت داشته باشد و حضور هیچ غیری نباید این آرامش را از او بگیرد و مالکیت او را مخدوش کند؛ لذا خداوند میفرماید: «چنان چه فردی در خانه نبود، داخل نشوید یا اجازه بگیرید و اگر اجازه ورود ندادند، برگردید که به پاکی نزدیکتر است.»
دفاع از حریم خانواده بر اعضای آن واجب است و اگر کسی در این راه کشته شود، شهید محسوب میشود. این دفاع از وظایف حکومت اسلامی است و باید در اولویت مصالح جامعه قرار گیرد.
فهرست منابع
بهشتی، احمد: «خانواده در قرآن»، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷؛
جوادی آملی، عبدالله: «زن در آیینه جمال وجلال»، تهران، رجاء، ۱۳۶۹؛
ساروخانی، باقر: «جامعهشناسی خانواده»، تهران، سروش، ۱۳۷۹؛
سیاسی، علی اکبر: «نظریههای مربوط به شخصیت»، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۴؛
طباطبایی، محمدحسین: «تفسیر المیزان»، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳؛
غزالی، محمد: «احیاءالعلوم»، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴؛
فرجاد، محمدحسین: «آسیبشناسی اجتماعی»، تهران، بدر، ۱۳۶۳؛
قرشی، سید علی اکبر: «قاموس قرآن»، تهران، بیان جوان، ۱۳۸۲؛
قنادان، منصور: «جامعهشناسی مفاهیم کلیدی»، تهران، آوای نور، ۱۳۷۵؛
کاتوزیان، ناصر: «حقوق مدنی خانواده»، تهران، بهمن برنا، ۱۳۸۲؛
کازنو، ژان: «جامعهشناسی وسایل ارتباط جمعی»، باقر ساروخانی و منوچهر محسنی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳؛
مجلسی، محمدباقر: «روضه المتقین»، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۴؛
مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه»، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۸؛
میبدی، رشیدالدین: «تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار»، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷؛
نجاریان، فرزانه: «عوامل مؤثر در کارایی خانواده»، دانشگاه آزاد اسلامی(پایان نامه کارشناسی ارشد)، ۱۳۷۵؛
پینوشتها
۱- «و من ایاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها»(روم، ۲۱).
۲- «هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم»، «خداوند آن کسی است که آرامش را در قلوب مؤمنین نازل کرد تا بر ایمان آنان افزوده شود.»
منبع: مجله کتاب زنان؛ شماره ۲۶؛ حسینی، اکرم؛ کارشناس ارشد الهیات و معارف اسلامی