- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
همانگونه که علمای متقدم شیعه تحریف قرآن را قبول نداشته و آن را بر خلاف آیات قرآن می دانند، علمای متاخر و معاصر شیعه نیز تحریف و تغییر قرآن را مردود دانسته و معتقدند قرآن مصون از هر نوع تحریف و تغییر بوده و همان گونه که بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده برای ما باقی مانده است. در این نوشتار به دیدگاه برخی از علما اشاره می شود.
دیدگاه محمد جواد بلاغی (متوفای ۱۳۵۲ قمری)
محمد جواد بلاغی از علمای شیعه می گوید قرآن از ابتدا تا به امروز بدون هیچ تغییری، در دست مسلمانان قرار داشته و از آن، هزاران نسخه تالیف شده و هزاران حافظ آن را حفظ کرده و پیوسته مصاحف، یکی از دیگری نسخه برداری شده و مسلمانان آنها را با تلاوت برای یکدیگر تطببق می دادند و هزاران هزار مسلمان و حافظ مراقب آن بوده اند و هیچ چیزی در تاریخ به تواتر قرآن و بدیهی بودن باقی ماندن آن بر اصل خود وجود ندارد.
چنانکه خداوند وعده حفظ قرآن را با آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» داده است و نیز در سوره قیامت فرموده است «انَّ عَلَینا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ». اگر در روایات شاذ و نادر چیزی از تحریف قرآن و ضایع شدن برخی از آنها گفته شده، هیچ ارزشی ندارد. [۱]
دیدگاه فیض کاشانی درباره تحریف قرآن (متوفای ۱۰۹۱ق)
فیض کاشانی بعد از اینکه آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» را دلیل بر نفی تحریف قرآن می دهد، می گوید اگر قرآن تحریف شده باشد هیچ اعتمادی بر قرآن باقی نمی ماند؛ زیرا این احتمال داده می شود که هر یک از آیات قرآن ممکن است در معرض تحریف و تغییر قرار گرفته باشد و خلاف آنچه باشد که خداوند نازل فرموده است. در این صورت هیچ حجتی برای ما در قرآن باقی نمی ماند و مطلوبیت تمسک به آن از بین می رود.
فیض کاشانی همچنین می گوید با وجود آیه «وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»، چگونه ممکن است تحریف و تغییر در قرآن راه پیدا کرده باشد؟
افزون بر این، روایات مستفیض از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) نقل شده که احادیث بر قرآن عرضه شود تا صحت آن با موافقت قرآن و فسادش با مخالفت با قرآن به دست آید. اگر قرآنی که در دست ماست تحریف شده باشد عرضه احادیث بر قرآن هیچ ثمره ای نخواهد داشت.[۲]
دیدگاه علامه مجلسی درباره تحریف قرآن
علامه مجلسی در پاورقی کتاب بحارالانوار درباره روایات تحریف می گوید این گونه روایات که درباره تحریف قرآن وارد شده از اخبار نادر است که با آنچه شیعه امامیه بر عدم تحریف قرآن اجتماع کرده اند نمی تواند مقاومت کند و این قرآن که امروز در دست ما است همان قرآنی است که بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردیده است. افزون بر این، بیشتر این احادیث ضعیف و مرسل هستند.[۳]
دیدگاه آیت الله خویی درباره تحریف قرآن (متوفای ۱۴۱۳ق)
مرحوم خویى در این مورد مى گوید: «مدلول این آیه «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»، حفظ و صیانت قرآن از هر گونه تحریفى است و تاکید دارد بر اینکه، امکان هر گونه دخل و تصرفى به وسیله دست هاى آلوده بر خیانت و جنایت در قرآن کریم منتفى بوده و هرگز بازیچه فتنه جویان قرار نمى گیرد.[۴]»
البته آیت الله خویی دلایلی متعددی را بر عدم تحریف قرآن اقامه نموده که در مقاله ای جداگانه به آن پرداخته شده است.
دیدگاه علامه طباطبایی درباره تحریف قرآن
علامه طباطبایى آیه «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» را دلیل بر این گرفته که قرآن قابل تحریف نیست و در توضیح آن فرموده است، معناى آیه – و خدا داناتر است – این است که خداوند خطاب به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
این ذکر را تو از ناحیه خودت نیاورده اى تا مردم علیه تو قیام نموده و بخواهند آن را به زور خود باطل ساخته و تو در نگهداری آن به زحمت بیفتى و سرانجام هم نتوانى، و همچنین از ناحیه ملائکه نازل نشده تا در نگهداریش محتاج آنان باشى تا بیایند و آن را تصدیق کنند، بلکه ما آن را به صورت تدریجى نازل کرده ایم و خود نگهدار آن هستیم و به عنایت کامل خود آن را با صفت ذکریتش حفظ مى کنیم.
پس قرآن کریم ذکرى است زنده و جاودانى و محفوظ از زوال و فراموشى و مصون از زیادتى که ذکر بودنش باطل شود و از نقصى که باز این اثرش را از دست دهد و مصون است از جابجا شدن آیاتش، به طورى که دیگر ذکر و مبین حقایق معارفش نباشد.
پس آیه شریفه، دلالت بر مصونیت قرآن از تحریف نیز مى کند، چه تحریف به معناى دستبرد در آن به زیاد کردن و چه به کم کردن و چه به جابجا نمودن، چون ذکر خداست و همانطور که خود خداى تعالى الى الابد هست ذکرش نیز هست.[۵]
نظر امام خمینی (ره) درباره تحریف قرآن
امام خمینی (ره) پس از آنکه با جدیت می گوید هیچ راهی برای تحریف قرآن وجود ندارد و همه محققین شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند در مورد کتاب فصل الخطاب میرزا حسین نوری چنین می فرماید:
«صاحب فصل الخطاب کسی است که کتاب هایش نه فایده علمی دارد و نه فایده عملی؛ بلکه تنها عبارت است از طرح احادیث ضعیف و غیر معتبر که علما از عمل به آن ها اعراض کرده و بزرگان پیشگام و خردمند ما، مانند محمدون ثلاث ـ رحمهم الله ـ [یعنی شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی] از نقل آن ها دوری جسته اند.
وضعیت کتاب های روایی اش غالبا مانند مستدرک چنین است و از دیگر کتاب هایش نپرس که مملو است از قصه ها و حکایات غریبی که اغلب آن ها به شوخی شبیه تر است تا جدی!
او ـ رحمه الله ـ شخص صالح و جستجوگری بود؛ لکن اشتیاقش به جمع آوری روایات غیر معتبر و مطالب عجیب و غریب و مسائلی که عقل سلیم و فکر درست آن را نمی پذیرد، بیشتر از [گردآوری] سخنان نافع بود و عجب از معاصرین هوشیارش که چگونه غافل شدند و شد آنچه شد [یعنی قول به تحریف قرآن] که آسمان ها برای آن بگریند و نزدیک بود زمین تکه تکه شود!»
اگر آنچه درست بود که محدث نوری و امثال او گفته است که کتاب خدا از ذکر اهل بیت (علیهم السلام) و فضل آنان پر بوده است و اسم امام علی (علیه السلام) و امامت و وصایت آن حضرت در آن بوده است، پس چرا امیرالمومنین، فاطمه، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و همچنین سلمان، ابوذر، مقداد و عمار و سایر اصحاب امام علی (علیه السلام) به یکی از آن ها احتجاج نکرده اند؟
اگر قرآن پر از اسم امام علی و سایر اهل بیت (علیهم السلام) و امامت آن حضرات بوده، نباید پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در آخر عمر و در حجه الوداع از ابلاغ آخرین وحی الهی می ترسید و خداوند نمی فرمود: «انّ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ».[۶]
یعنی از اینکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در اواخر عمر مبارکش برای تبلیغ امامت امام علی (علیه السلام) از مردم می ترسید و نمی توانست آن را ابلاغ کند و با تاکید خداوند در آیه تبلیغ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را در غدیر خم ابلاغ نمود، معلوم می شود که در قرآن چیزی از این امور وجود نداشته است تا بعدا حذف شده باشد.
نتیجه گیری
از آنچه بیان گردید این نتیجه به روشنی حاصل می گردد که اولا تحریف قرآن محال است و ثانیا شیعه امامیه هرگز قائل به تحریف قرآن نیست و کتاب فصل الخطاب محدث نوری هیچ ارزش علمی و عملی ندارد و شیعیان پیرو محدث نوری نیستند.
برخی از مغرضان، شیعه را متهم به تحریف قرآن می کنند در حالی که روایات تحریف – که از قضا در منابع اهل سنت بیشتر از منابع شیعی وجود دارد- از نظر سند ضعیف بوده و قابل توجه نیستند و عدم تحریف قرآن یکی از موارد اتقاق و اجماع بین شیعه و اهل سنت است.
پی نوشت ها
[۱]. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸.
[۳] . بحار الأنوار، ج۹، ص ۱۹۳.
[۴] . البیان فى تفسیر القرآن، ص ۲۰۷.
[۵]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص ۱۴۶.
[۶]. أنوار الهدایه فی التعلیقه على الکفایه، ج ۱، ص ۲۴۳- ۲۴۶.
منابع
- بلاغى، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، وجدانى ، چ۱، بیتا.
- خمینى، روح الله، أنوار الهدایه فی التعلیقه على الکفایه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) چ ۲، ۱۴۱۵ ق.
- خویى، ابوالقاسم، البیان فى تفسیر القرآن، موسسه احیاء آثار الامام الخوئی – ایران – قم، چاپ: ۱، ۱۴۳۰ ق.
- طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چ ۵، ۱۳۷۴ ش.