- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
تعیین جانشینی برای رهبری امت اسلامی از مهمترین و عمده ترین مسایلی بود که پیامبر اکرم در آخرین سال حیات، هنگام بازگشت از حجه الوداع، به همراهان خویش ابلاغ کرد. اگر چه این اعلام عمومی، به فرمان خداوند صورت گرفت، ولی صرف نظر از جنبه آن، می توانست حاکی از دغدغه طبیعی معمار و بنیانگذار مکتب نسبت به آینده امت باشد، این اقدام یک ضرورت اجتماعی اجتناب ناپذیر بود، و از انتظارات عقلای عالم به شمار می آمد و آن حضرت حتی در زمان حیات خویش از آن مهم غفلت نمی ورزید. او می دانست که جامعه بی سرپرست مانند رمه بی چوپان که هر لحظه در معرض اختلاف، گسستگی و هجوم فرصت طلبان است. (۱)
این بود که در زیر آفتاب سوزان بیابان تفتیده حجاز در میان جمعی از بزرگان اصحاب، کوشید تا رسالت خویش را به پایان رساند. علمای شیعه و شماری از دانشمندان اهل سنت بر این باورند که سوره مائده، بویژه آیه ۶۷، آخرین کلامی بود که بر پیامبر(ص) نازل شد.
بسیاری از علمای اسلام معتقدند که آیه مزبور در روز هجدهم ذی حجه، پس از تمام شدن اعمال حجهالوداع در غدیر خم و قبل از آنکه پیامبر علی(ع) را خلیفه خود معرفی کند، نازل شده است آنها شأن نزول این آیه را انتصاب علی(ع) به جانشینی پیامبر(ص) می دانند. (۲)
و باز هنگام حرکت به سوی تبوک به علی(ع) فرمود: انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛ نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پس از من پیامبری نخواهد بود. پیامبر(ص) با این سخن مقام وزارت، اختصاص در دوستی، برتری بر همگان و جانشینی در زمان حیات و پس از وفاتش را برای علی(ع) ثابت کرد. زیرا قرآن کریم به تحقق همه این موارد هارون گواهی می دهد. (۳)
ویژگی های علی(ع) از نگاه پیامبر(ص)
پیامبر(ص) بارها به موقعیت معنوی علی(ع)، فضایل آن حضرت، امتیازات او بر دیگران و مقام وصایت و وراثتش تأکید ورزیده است. آن بزرگوار در گفتار بلندی به دخترش فاطمه(س) می فرماید :
ای فاطمه، آیا خشنود نیستی من تو را به همسری کسی درآوردم که اسلامش پیشتر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ براستی خدای تعالی به اهل زمین توجه فرمود، از میان ایشان پدرت را برگزید و او را پیغمبر قرار داد؛ دوباره به آنها توجه فرمود، از ایشان شوهرت را برگزید و او را وصی قرار داد؛ خدای تعالی به من وحی فرمود: که تو را به ازدواج او درآورم. ای فاطمه، آیا نمیدانی که خداوند به خاطر بزرگداشت تو، تو را به همسری بزرگترین، بردبارترین و دانشمندترین مردان، کسی که پیش از دیگران اسلام اختیار کرد، درآورد؟ فاطمه . علیه السلام . از این سخنان خندان و شکفته شد، پس رسول خدا . صلی الله علیه و آله و سلم . به او فرمود: ای فاطمه، براستی برای علی هشت فضیلت است که مانند آن به هیچ یک از پیشینیان و آیندگان داده نشده: او در دنیا و آخرت برادر من است و این فضیلتی است که هیچ کس دارای آن نیست؛ تو، که بانوی زنان بهشتی، همسر او هستی؛ دو نتیجه و زاده رحمت [حسن و حسین] که فرزندزادگان منند، فرزندان اویند؛ برادرش [جعفر بنابی طالب] کسی است که با دو بال در بهشت آرایش شده و با فرشتگان هر کجا خواهد پرواز می کند؛ علم اولین و آخرین نزد اوست؛ او نخستین کسی است که به من ایمان آورد؛ او آخرین کسی است که هنگام مرگ با من دیدار میکند و او وصی من و وارث همه اوصیاست.
و باز رسول خدا . صلی الله علیه و آله و سلم . به علی . علیه السلام . فرمود: یا علی، با تو مخاصمه و پیکار می کنند و تو به سبب هفت خصلت و فضیلت بر دیگران پیروز میشوی که هیچ کس دارای آن هفت خصلت نیست: .۱ تو نخستین ایمان آورندگانی؛ .۲ در پیکار و جهاد با دشمنان دین از همگان بزرگتر و برتری؛ .۳ داناترین ایشان به روزهای خدا هستی؛ .۴ در پیمان با خدا با وفاترین و پایدارترین آنهایی؛ .۵ با مردم مهربانتر از دیگرانی؛ .۶ در تقسیم بیت المال به خاطر رعایت مساوات بر دیگران برتری داری؛ .۷ در فضیلت ها و مزیت ها در نزد خدا از همگان برتر و بزرگتری. (۴)
احادیثی که در باره فضایل و مناقب علی از پیامبر اکرم(ص) صادر شده به اندازهای است که موضوع کتاب های بسیاری گردیده و در این مجمل نمی گنجد.
به هر حال از مجموع این احادیث در مراحل مختلف چنین به دست می آید:
۱ . پیامبر اکرم(ص) در نخستین روزهای بعثت، که به نص قرآن مأموریت یافت خویشان نزدیکتر خود را به دین خدا دعوت کند، صریحا به آنان فرمود: هر یک از شما که در اجابت دعوت من از دیگران پیشی گیرد، وزیر، جانشین و وصی من است.
علی(ع) از دیگران سبقت گرفت و اسلام را پذیرفت. پیامبر(ص) از او قبول فرمود و او را وزیر و جانشین خود ساخت. علی(ع) خود این رویداد را اینگونه بازگو می کند:
من از همه کوچکتر بودم، عرض کردم: من وزیر تو میشوم، پیغمبر دستش را به گردن من گذاشته، فرمود: این شخص برادر، وصی و جانشین من است، از او اطاعت کنید. مردم می خندیدند و به ابوطالب می گفتند: تو را امر کرد که از پسرت اطاعت کنی! (۵)
۲ . پیامبر اکرم(ص) مکرر تصریح فرمود: که علی(ع) در گفتار و کردار خود از خطا و گناه مصون است، هر سخنی که بگوید و هر کاری که انجام دهد با دعوت دینی مطابقت دارد و داناترین مردم به معارف و شرایع اسلام است.
راویان عامه و خاصه نقل کردهاند که، پیامبر(ص) فرمود: علی همیشه با حق و قرآن است و حق و قرآن همیشه با اوست و تا قیامت از هم جدا نخواهند شد. (۶)
۳ . مجاهدت ها و خدمات علی(ع) او را از دیگر صحابه همواره ممتاز گردانید، خوابیدن او در بستر پیامبر در شبانگاهان هجرت و فتوحات او در بدر، احد، خندق و خیبر زبانزد همگان بود.
۴ . در غدیر خم پیامبر(ص) علی(ع) را به ولایت عامه مردم نصب و معرفی کرد و او را مانند خود سرپرست مؤمنان قرار داد. (۷)
رحلت پیامبر و منازعات سیاسی
هر چند رحلت پیامبر و منازعات دامنه دار اصحاب برای تصدی خلافت امری اسفان گیز و فاجعه آفرین است، اما پیامی مهم دارد و آن اینکه مسأله رهبری و حکومت از روشن ترین و بدیهی ترین نیازهای جامعه اسلامی است؛ نیازی که صحابه پیامبر یکصدا برای تحقق آن قیام کردند، هیچ کس در لزوم آن تردید روا نداشت و تنها مصداق و شیوه تعیین آن مورد اختلاف واقع شد. شیعیان معتقد بودند که انتصاب علی(ع) به خلافت از سوی پیامبر، نه تنها به موجب نص صورت گرفته است، بلکه از جهت عقلی هم از پذیرش آن گریزی نیست؛ زیرا عقل نمی تواند بپذیرد که رهبری در باره کوچکترین مسایل فردی و اجتماعی با پیروان خویش سخن بگوید اما مهمترین مسأله جامعه را در پرده ابهام و سکوت باقی گذارد. همچنین شیعیان ادعای تمسک به رأی اکثریت و یا اجماع امت در موضوع خلاف را بیوجه میدانند، خصوصا اگر کسی بخواهد آن را به گفتار و کردار پیامبر(ص) نیز مستند سازد؛ زیرا ارجاع به رأی اکثریت و یا واگذاری امر امت به اهل «حل و عقد» از سوی کسی که جز وحی سخن نمی گوید امری شایسته به نظر نمی رسد.
البته آنچه در سقیفه اتفاق افتاد، نه رأی اکثریت بود، نه انتخاب اهل حل و عقد، برای اینکه نه رأیگیری عمومی در کار بود و نه آنها که خلیفه تعیین کردند همه اهل حل و عقد به شمار می آمدند، به ویژه آنکه بسیاری از صحابه بزرگ رسول خدا(ص) مانند ابن عباس، زبیر، سلمان، ابوذر، مقداد و عمار در این انتخاب حضور نداشتند و بشدت با آن مخالف بودند. همه می دانند حتی بیعتی که انجام شد در سطحی گسترده و عمومی نبود و تنها به تنی چند از متنفذین و سران قبایل اختصاص داشت. (۸) خلیفه دوم، با آنکه خود بنیانگذار این خلافت بود، می گفت: «هر کس به چنین طریقی متوسل شود شایسته بیعت نیست و هر کس چنین بیعتی کند باطل خواهد بود». (۹)
اهل سقیفه حتی به همان شیوه که خود ابداع و عمل کردند وفادار نماندند، بلکه سالیانی بعد، خلیفه اول رسما عمر را به جانشینی خود برگزید.
در پی این عمل خلیفه اول، چنین پرسشی پدید آمد: اگر تعیین جانشین امری جایز است، چرا بر پیامبر روا نبود و اگر جایز نیست، چرا خلیفه بدان دست یازید؟
نظام رهبری در مکتب اهل بیت(ع) بسیاری از صحابه پیامبر با استفاده از مفاد آیاتی چون :
و جعلنا ائمه یهدون بامرنا و کانوا بایاتنا یوقنون.
و جعلنا ائمه یهدون بأمرنا لما صبروا…
و … قال انی جاعلک للناس اماما. (۱۰)
و همچنین با استناد به قول و فعل پیامبر بر این باور شدند که امام و پیشوای جامعه باید از سوی خدا و به وسیله پیامبر(ص) معرفی و معین شده، معصوم و از هر عیب و نقص خلقی و خلقی و سببی پیراسته باشد. و در خاندانی پاک و پاکدامن تولد یافته باشد. بنابر این در عرف خاص شیعیان: «امام» رهبری سیاسی، فکری، اخلاقی را در بر می گیرد و اداره امور اجتماعی، راهنمایی و ارشاد فکری و آموزش دینی و تصفیه و تزکیه اخلاقی از او انتظار می رود. (۱۱) چنین شخصی مسلما باید از رذایل اخلاقی وارسته، به فضایل آراسته و در دانش و بینش و بردباری و سایر صفات متعالی سرآمد همگان باشد.
«الامام المطهر من الذنوب، المبراء عن العیوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم» (۱۲)
امام در سایه این ویژگی ها که ارشاد و هدایت امت را عهده دار می شود، اما روشن است که به هنجار آوردن ملت، بدون نظام و برنامه و مدیریت نیرومند، هرگز ممکن نیست. از این رو امامت را «نظام دین و دنیا» دانسته اند: هشتمین پیشوای ما حضرت رضا(ع) می فرماید:
ان الامام نظام الدین، عز المسلمین، غیظ المنافقین و بوار الکافرین؛ امام سبب برپایی نظام دین، خشم منافقین و نابودی کافرین است.
آرمان طرفداران مکتب اهل بیت پیامبر این بود که چنین کسی بر جامعه اسلامی حکومت کند . و آنها در سایه چنین آرمان بلندی همواره بر سلاطین فاسد و ستمگر شوریدهاند. متفکر معروف عراقی دکتر علی الوردی در این باره می نویسد:
شیعه ائمه خود را معصوم از گناه (پیراسته از فساد اخلاقی و سیاسی و اجتماعی) میدانند و این عقیده یعنی اصل عصمت، نتایج اجتماعی و عملی سترگی در پی داشت؛ زیرا غیر مستقیم انتقادی از ستمگری هاو تباهکاری های خلفا، سلاطین و قدرتمندان بود. شیعیان، که اعتقاد به عصمت دارند، با عصمت ائمه خود، گناهان بزرگ ستمکاران و فرمانروایان را مورد حمله قرار می دادند و ائمه خود را به عنوان نمونه تمام عیار عصمت و پاکدامنی در برابر آنان می گذاشتند. تشیع، مانند هر مسلک انقلابی، ریشه فساد و تباه روزی و سیاه روزگاری جامعه را در سازمان حکومت جستجو می کند و ناآگاهان و شناخت نایافته ها (توده غافل و ناآگاه) را مسؤول و مقصر نمی شناسد. اعتقادی که شیعیان در باره امامت دارند همیشه آنها را به قیام بر ضد حکومت ها واداشته است؛ زیرا هر حکومتی در هر سیستمی؛ از نظر شیعه ستمکیش و بیدادگر فرمان است. شیعیان تنها حکومتی را بر حق میدانند و از آن رضایت دارند که امامی معصوم از آل علی آن را اداره کند. این عقیده موجب دوام و استحکام دشمنی میان شیعیان و صاحبان قدرت شده و بر این اساس بود که شیعه را گاهی به زندقه و الحاد متهم می ساختند . رافضی بودن، معنی تلویحی و ضمنی آن، عبارت از رفض (رد و انکار) دین و دولت بود و دورهای بر مسلمین گذشت که اگر به زندقه یا کفر یا الحاد متهم می شدند، بهتر از آن بود که به تشیع یا رفض متهم شوند و نشانه های آن تا امروز بر جای مانده است. (۱۳)
بحقیقت اصل عصمت و همچنین اندیشه ضرورت تنصیص امامت و رهبری از جانب خدا و پیامبر و حصر این رهبری در خاندان علی، درفش فکری و پرچم مقاومت سیاسی و مبارزه معنوی گروههای مخالف و انقلابی جامعه علیه خلفا و صاحبان امتیازات سیاسی و اجتماعی بود. حتی بارتلس، محقق و مورخ روسی، نیز می پذیرد که نهضت ها اغلب از آنجا آغاز می شد که داعیان از جانب مدعیان امامت به قصد متشکل ساختن پیروان در روستاها و میان قبایل و عشایر ظاهر می شدند و مخفیانه به کسانی که مورد اعتماد بودند، تلقین می کردند که قدرت و حکومت امویان و یا عباسیان از شیطان است و امیرالمؤمنین واقعی از اولاد علی . علیه السلام . ظهور کرده، زمین را از قسط و عدل پر خواهند کرد، چنانکه از جور و ستم پر شده است. (۱۴)
به گزارش قاضی نعمان، در طول قرن هشتم تا نهم میلادی در اصفهان، هرات، خراسان، فارس، ری و نقاط دیگر صد و نه جنبش به رهبری فرزندان علی برپا شد و همه آنها مدعی بودند که «علم حقیقی» محمد(ص) و کلید گنج اسرار رسالت نزد آنها و مسند خلافت حق آنهاست». (۱۵)
اما باید دانست که غیبت امام معصوم هرگز به معنای تعطیل شدن نظام دینی نیست؛ زیرا اولا اجرای بسیاری از احکام اسلامی متوقف بر وجود نظام است و ثانیا حفط کیان اسلام و مسلمین بدون برخورداری از قدرت و حاکمیت دین ممکن نیست. در عصر غیبت این مسؤولیت به عهده کسی است که از نظر علم و عدالت و دیگر ملاکها از دیگران به امام معصوم(ع) نزدیکترباشد.
پی نوشت:
۱. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به کتاب «ماجرای سقیفه» نوشته محمدرضا مظفر، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، ص ۳۹.
۲. سوره مائده، آیه ۶۷
۳. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به کتابهای «علی در قرآن و حدیث» و «تجلی امامت» تألیف سید علیاصغر ناظمزاده.
۴. ارشاد، ج ۱، ص ۳۲.
۵. طبری، ج ۲، ص ۶۳.
۶. غایهالمرام، ص ۵۳۹.
۷. برای آگاهی از منابع حدیث غدیر، رجوع شود به دو کتاب «عبقاتالانوار، میرحامد حسین هندی» و «الغدیر، عبدالحسین امینی.»
۸. تاریخ یعقوبی. ج ۲، ص ۱۰۳ و ۱۰۶؛ مروج الذهب. ج ۲، ص ۳۰۷ و ۳۵۲.
۹. کنزالعمال، ج ۳، ص ۲۳۲۶.
۱۰. سجده، آیه ۲۴؛ انبیاء، آیه ۷۳؛ بقره، آیه ۱۲۴.
۱۱. پیشوای صادق، آیتالله خامنهای، ص ۷۰ و۷۱.
۱۲. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۸۷؛ این حدیث در عیون الاخبار و تحف العقول نیز آمده است.
۱۳. وعاظ السلاطین، ص ۳۰۲ و ۳۰۳.
۱۴. ناصرخسرو و اسماعیلیان، بارتلس، ص ۱۵۱۵ .۷۶. همان کتاب، و نیز بنگرید به کتاب حکومت اسلامی از دیدگاه نائینی، حمیدرضا مستعان، ص ۸ – ۱۰.
منبع :محمدجواد صاحبی مجله کوثر شماره ۲.