- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
تبرک به اولیاء خداوند و اماکن مقدس از نظر اهل سنت مورد تأیید است. وجود روایات در متون حدیثی اهل سنت و سیره علما و عوام آنان دلیل بر جواز تبرک میباشد.
مسالۀ تبرک یکی از مسائل مورد اتفاق و متعارف و رایج بین مسلمانان صدر اسلام بوده است، زیرا مسلمانان در آن روز گار فرزندان خود را به نبی اکرم(ص) تبرک می نمودند، بلکه به هر چیز متعلق به آن حضرت از موی سر ولباس و خاک قبر و زیارت قبر و دست گذاشتن روی آن به عنوان تبرک استفاده می کردند، بنابراین اهل سنت نیز به این امر اهمیت می دهند که در زیر به دیدگاه اهل سنت از متون و منابع آنان اشاره میشود:
تبرک به پیغمبر در حال حیات
۱. عایشه می گوید: مردم بچه های خودرا برای تبرک نزد پیامبر(ص) می آوردند، آن حضرت خرما و مانند آن را می جوید و زیر گلوی بچه می مالید. نووی میگوید: از این روایت استفاده می شود که مستحب است نوزاد را نزد اهل فضل و صلاح ببرد تا آنها اورا تبرک نمایند.[۱]
۲. رسول خد به آرایشگر دستور داد سرش را بتراشد، وقتی طرف راست سرش را تراشید آن را به ابی طلحه تحویل داد، هنگامی که طرف چپ را تراشید موها را یکی دو تا (به عنوان تبرک) بین مردم تقسیم کرد.[۲]
تبرک به قبر و منبر
۱. عبداللَّه فرزند احمد بن حنبل میگوید: از پدرم سؤال شد که مس منبر رسول اللَّه (ص) و تبرک به آن و بوسیدن قبر شریف به قصد ثواب چه حکمى دارد؟ پدرم گفت اشکال ندارد.[۳]
۲. ابن زباله میگوید مطلّب گفت: مسلمانان برای تبرک از خاک قبر پیامبر اکرم(ص) بر می داشتند، عایشه دستور داد اطراف قبر را دیوار بکشد، و در دیوار سوراخ و پنجرۀ بود مسلمانان از آنجا خاک بر می داشتند، سپس عایشه دستور داد سوراخ را ببندد.[۴]
تبرک به قرآن وکتب حدیث وقبور صالحین
۳. ابن حجر می گوید: بعض از علما از مشروعیت بوسیدن ارکان کعبه جواز بوسیدن هرچیزی که مستحق تعظیم است از آدمی و غیر آدمی را استنباط کرده است، از یکی از علمای شافعی مکه به نام ابی صیف یمانی نقل شده که بوسیدن قرآن و اجزاء حدیث وقبور صالحین جایز است و اشکال ندارد.[۵]
تبرک به آب زمزم
۱. نووی میگوید: نصوص شافعی و اصحاب متفقند بر این که بردن آب زمزم به تمام شهرها جایز است، و مستحب است که از آن برای تبرک با خود بردارند.[۶]
تبرک به قبور اولیا
۱. در مصلای نماز عید قبریست معروف به قبر النذور، و گفته شده یکی از فرزندان علی ابن ابی طالب (ع) در آنجا مدفون است، مردم به زیارت او تبرک می جویند و حاجت مندان به منظور بر آورده شدن حاجت خود به زیارت او میآیند.[۷]
۲. خطیب بغدادی میگوید: علی بن محمد بشار زاهد دارای کرامات آشکاری بود و این خبر در میان مردم پیچیده بود و مردم به زیارت او تبرک می جستند.[۸]
۳. علی بن میمون میگوید: من از شافعی شنیدم که میگفت: من به ابوحنیفه تبرک میجویم و هرروز به زیارت قبر او می روم، هرگاه حاجتی داشته باشم دو رکعت نماز میخوانم و نزد قبر او می روم و از خدا حاجتم را می خواهم و حاجتم بر آورده میشود.[۹]
۴. شیخ زروق در کتاب المعیار میگوید: خاکی را که مردم از قبرها برای تبرک برمیدارند جایز است، مردم مدام از قبور علما، شهدا و صلحا خاک برمیداشتند و به عنوان تبرک از آن استفاده میکردند.[۱۰]
ابن مبارک، شافعی، احمد واسحاق میگویند: زیارت قبور و تبرک جستن به آنها اشکالی ندارد.[۱۱]
تبرک به حجر الاسود
۱. اگر قصد زائر از بوسیدن ضریح اولیاء تبرک باشد کراهت ندارد، علما تصریح کرده اند اگر کسی نتواند حجر الاسود را استلام کند مستحب است با عصای خود به آن اشاره کند و آن را ببوسد.[۱۲]
۲. عطا میگوید: ابوسعید، ابوهریره، ابن عمر و جابر را دیدم هنگامی که حجر الاسود را استلام میکردند دستهای خود را میبوسیدند، جمهور از علما میگویند: مستحب است که رکن را استلام نموده و دست خود را ببوسد، اگر با دست نتوانست استلام کند، با چیز دیگر استلام نموده و همان چیز را ببوسد.[۱۳]
تبرک به جنازۀ ابن تیمیه
۱. ابن کثیر میگوید: تشییع کنندگان دستمال و عمامههای خود را به عنوان تبرک روی جنازه ابن تیمیه انداختند… و آب غسل او را به عنوان تبرک نوشیدند، و گروهی سدر باقی مانده از غسل اورا بین خود تقسیم کردند، و دستمال سر او را به عنوان تبرک به پانصد درهم خریدند.[۱۴] این در حالی است که وهابیها تبرک را موجب شرک می دانند و ابن تیمیه هم شیخ الاسلام وهابیت است.
تبرک به میت
۱. بوسیدن صورت میت صالح برای تبرک اشکال ندارد.[۱۵]
اما در مقابل این دسته گروه اندکی از علما و دانشمندان اهل سنت همانند وهابیان تبرک به قبور را غیر مشروع و بدعت می دانند که به برخی از دیدگاه های آنان اشاره می شود :
۱. نووی میگوید: محمد بن مرزوق که از فقها ومحققین است در کتاب جنائز میگوید: دست کشیدن روی قبر و بوسیدن آن بدعت است و جائز نیست.[۱۶]
۲. فقها درمورد زیارت نبی اکرم(ص) گفتهاند که دست زدن به دیوار، حجره مشرفه و ضریح اقدس جایز نیست.[۱۷]
۳. غزالی میگوید: دست کشیدن بر قبر از عادات یهود و نصاری است.[۱۸]
۴. زعفرانی میگوید: گذاشتن دست بر قبر و بوسیدن آن بدعت است و انکار شده است؛ زیرا انس بن مالک شخصی را دید که دست خود را روی قبر گذاشته است، او را از آن عمل نهی و منع نمود و فرمود: ما این اعمال را در عصر حضرت انجام نمیدادیم.[۱۹]
۵. شربینی میگوید: بوسیدن قبر و دست کشیدن روی آن و بوسیدن درگاه در هنگام دخول برای زیارت اولیا، مکروه است و از بدعت هایی است که مردم مرتکب می شوند.[۲۰]
۶. ابوعبیدالله حلیمی میگوید: طواف نمودن قبر پیامبر(ص)، جایز نیست. چسباندن پشت و شکم به دیوار قبر مکروه است. و غیر او گفته اند: دست کشیدن روی قبر و بوسیدن آن کراهت دارد. فضل بن عیاض میگوید: هرکس تصور کند دست کشیدن روی قبر و مانند آن در برکت رساتر است، او در جهالت و غفلت است؛ زیرا برکت در موافقت شرع و اقوال علماست نه در مخالفت آنها.[۲۱]
پی نوشت:
[۱]. نووی، محیی الدین، شرح مسلم، ج۳، ص۱۹۴، دار الکتب العربیه، بیروت، لبنان، ۱۴۰۷ق.
[۲]. ابن حجر عسقلانی، فتح الباریشرح صحیح بخاری،ج۱، ص۲۳۹، دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، چ۲.
[۳]. احمدبن حنبل، العلل، ج۲، ص۴۹۲، دار الخانی، الریاض، چ۱، ۱۴۰۸ق. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، ج۱۲، ص۳۹۴، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چ۱، ۱۴۱۴ق.
[۴] . سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۳۴۵
[۵] . ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین، فتح الباری شرح صحیح بخاری، ج۳، ص۳۸۰، دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، چ۲.
[۶] . نووی، محیی الدین، المجموع، ج۷،ص۴۰۷، دار الفکر، بیروت، لبنان.
[۷] . خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۵، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چ۱، ۱۴۱۷ق.
[۸] . همان، ج۱۲، ص۶۷.
[۹] . همان، ج۱، ص۱۳۵.
[۱۰] . دسوقی مالکی، محمد عرفه، حاشیۀ دسوقی، ج۱، ص۴۲۲، دار احیاء الکتب العربیه عیسی البابی الحلبی و شرکاه.
[۱۱] . ترمذی، محمد بن عیسی، سنن تر مذی، ج۲، ص۲۵۹، دار الفکر للطباعه والنشر والتوضیع، بیروت، لبنان، چ۲، ۱۴۰۳ق.
[۱۲] . شیروانی شافعی و عبادی، عبدالحمید و احمد بن قاسم، حواشی شیروانی، ج۳، ص۱۷۵، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان.
[۱۳] . ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۳، ص۳۷۹.
[۱۴] . ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایه والنهایه، ج۱۴، ص۱۵۷، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ۱۴۰۸ق.
[۱۵] . نووی، محیی الدین، روضه الطالبیین، ج۷، ص۴۳۸، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان.
[۱۶] . نووی، محی الدین، المجموع، ج۵، ص۳۱۱.
[۱۷] . قاضی عیاض، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۸۴، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت لبنان، ۱۴۰۹ق.
[۱۸] . صالحی شامی ، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، ج۱، ص۸۴۶.
[۱۹] . همان، ج۱۲، ص۳۹۸.
[۲۰] . شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۱، ص۳۶۴، داراحیاء ، بیروت، لبنان، ۱۳۷۷ق.
[۲۱] . همان، ج۱، ص۵۱۳.