- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
از هوش هیجانی چه میدانیم؟
حتما تاکنون واژه هوش هیجانی را شنیدهاید. هوش هیجانی به معنای آگاهی از هیجانات و توانایی مدیریت احساسات فردی است و شامل درک هیجانات و احساسات دیگران نیز میشود. به عبارتی افرادی که هوش هیجانی خوبی دارند، قادرند نسبت به احساسات و هیجانات دیگران به خوبی واکنش نشان دهند.
آنچه اهمیت دوچندانی به هوش هیجانی میدهد، این است که هوش هیجانی بیش از بهره هوشی در موفقیت فرد در زندگی تاثیر دارد. نتایج تحقیقات نشان میدهد افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، بیش از افرادی که دارای بهره هوشی زیادی هستند، در روابط بین فردی موفق عمل میکنند. به این ترتیب واضح است که پی بردن به اهمیت هوش هیجانی، دانستن راهکارهایی برای افزایش آن، در بالا بردن کیفیت زندگی افراد نقش موثری ایفا میکند.
هوش هیجانی در کودکان
نتایج تحقیقات نشان میدهد کودکانی که هوش هیجانی بالایی دارند، هنگام قرار گرفتن در حالت ترس، اضطراب و استرس، میتوانند خود را آرام کنند و ضربان قلب آنها به سرعت پایین میآید و در نتیجه آرامش بیشتری را تجربه میکنند. آنها توانایی تمرکز بیشتری دارند، از سلامت جسمی بیشتری برخوردار هستند، عملکرد تحصیلی بهتری دارند دارای ارتباطات و روابط سالمی با دیگران هستند و زمانی که هیجان زده میشوند به راحتی میتوانند هیجانات منفی خود را کنترل و مدیریت کنند.
همچنین نتایج مطالعات نشان میدهد که تاثیر طلاق والدین روی بچههایی که هوش هیجانی بالایی دارند با بچههایی که هوش هیجانی پایینتری دارند، متفاوت است. معمولا طلاق یا ناسازگاری والدین باعث بروز مشکلاتی مثل افت تحصیلی، درگیری با همسالان و پرخاشگری فرزندان میشود، اما بچههایی که هوش هیجانی بالایی دارند، به خوبی میتوانند فشارهای روانی ناشی از طلاق یا ناسازگاری والدین را تحمل کنند.
در واقع آموزش تکنیکهای هوش هیجانی مانند ضربهگیر عمل میکند به این ترتیب با توجه به اهمیت آموزش هوش هیجانی به والدین، متخصصان روان شناسی راهکارهایی را در این زمینه ارائه کردهاند. نکته اینجاست که توانایی مدیریت هیجان از ابتدا در بعضی از کودکان بیشتر مشاهده میشود و بعضی از کودکان در مدیریت هیجانات مشکل دارند. خوشبختانه توانایی آموزش تکنیکهای مدیریت هیجانات برای همه بچهها امکانپذیر است.
آموزش هوش هیجانی
طی چند مرحله میتوان هوش هیجانی را به کودکان آموزش داد:
در گام اول بهتر است والدین به احساسات کودک توجه نشان دهند و از هیجانات وی آگاه باشند. به این معنا که احساس خشم، غم و ترس را در وی شناسایی و از آن برای نزدیک شدن به کودک و آموزش به وی استفاده کنند. والدین باید بدانند که کودک در هنگام تجربه اضطراب، غم و ترس به وجود آنها نیاز دارد و این بر خلاف تصور والدین است که میپندارند کودکان فقط در هنگام تجربه اتفاقات خوشایند به آنها نیاز دارند. این کار، مستلزم این است که احساسات منفی کودکان از سوی والدین انکار نشود بلکه پذیرفته شود.
گام دوم این است که والدین به احساس کودک همدلانه گوش دهند و آن را بپذیرند. والدین در چنین شرایطی بهتر است خود را جای کودک بگذارند تا دریابند وی چه احساسی را تجربه میکند. اشتباهی که بیشتر والدین مرتکب میشوند این است که هیجانات منفی کودک را کوچک و غیرواقعی تصور میکنند و از آن به سرعت میگذرند. بهتر است والدین از کودک نپرسند «چرا ناراحتی»، «چرا ترسیدی» زیرا کودک ممکن است نتواند علت احساسات ناخوشایند خود را بیابد.
در گام سوم بهتر است والدین به کودک کمک کنند احساسش را توصیف کند و برای آن واژهای بیابد؛ زیرا وقتی کودک بتواند واژه درستی برای توصیف احساسش بیابد، آرامش پیدا میکند. والدین در چنین شرایطی میتوانند به کودک خود که کلمات کمی میداند، کمک کنند تا احساسش را توصیف کند. وقتی کودک پس از کسب تجربه یک احساس ناخوشایند با کمک والدین توانسته است آن را توصیف کند، باید بتواند به حل مشکل بپردازد و راههای مختلف را برای کنار آمدن با ترس، پشت سر گذاشتن اضطراب و… پیدا کند.
نکته مهم این است که والدین، خود باید نسبت به اهمیت هوش هیجانی واقف باشند و روشهای آن را بدانند متاسفانه بیشتر والدین حتی با احساسات و هیجانات واقعی خود آشنا و صادق نیستند، بنابراین نمیتوانند مدیریت هیجان را به کودک آموزش دهند. بیشتر والدین نمیدانند با کودکی که به شدت گریه میکند، قشقرق راه میاندازد و ترسیده است، چه کنند و راحتترین کار را که سرکوب است انتخاب میکنند.
ظرافتهای تربیتی
اگر کودکی نسبت به سنش هیجانات و احساسات افراطی دارد مثلا به شدت میترسد و این امر، کیفیت زندگی کودک را تحت تاثیر قرار داده و به اختلال در روابطش با دیگران منجر شده است، والدین باید آن را جدی بگیرند و با متخصص در این باره مشورت کنند. گاهی بچهها هیجانی را تقلید میکنند و برای به دست آوردن سود یا نفعی، ادای ترسیدن را درمیآورند. مثل کودکی که وانمود میکند میترسد، تا اجازه پیدا کند به اتاق خواب والدینش برود. در چنین شرایطی، والدین باید هوشیار باشند و اجازه ندهند کودک با تقلید هیجانات، به آن چه میخواهد برسد.
خوب است بدانید تک فرزند بودن به تنهایی باعث کاهش هوش هیجانی کودک نمیشود به خصوص اگر والدینی در کنار وی باشند که ارتباط عمیق و عاطفی با وی برقرار کنند یا وی در تعامل دائم با همسالان خود باشد. اگر کودک تک فرزند، ارتباطات اجتماعی خوبی با دیگر همسالان و افراد در محیط پیرامون داشته باشد، تک فرزند بودن تاثیری در هوش هیجانی وی نخواهد داشت.
از سوی دیگر نتایج مطالعات نشان میدهد که جنسیت تاثیری بر هوش هیجانی افراد ندارد و دختران و پسران به یک اندازه توانایی درک احساسات و هیجانات دیگران و خود را دارند. تنها تفاوتی که در فرهنگ ما وجود دارد، این است که ابراز احساسات برای پسران دشوارتر از دختران است.
افزایش توانمندی با استفاده از هوش هیجانی
هوش هیجانی بالا به افزایش توانمندی فرد در استفاده از بهره هوشی منجر میشود. ثابت شده است افرادی که هوش هیجانی خوبی دارند، در روابط اجتماعیشان بهتر عمل میکنند و در پیدا کردن جایگاه اجتماعی خود موفقترند. این افراد میتوانند نهایت استفاده را از بهره هوشی خود که ممکن است معمولی باشد، ببرند.
در مقابل، افرادی که بهره هوشی بالایی دارند اما هوش هیجانی خوبی ندارند، به علت اشکال در برقراری ارتباطات و ناتوانی در درک هیجانات و احساسات خود و دیگران، نمیتوانند جایگاه اجتماعی مورد نظر را بیابند و از بهره هوشی خود استفاده کنند.
منبع: روزنامه خراسان(گفتگو با اسماء عاقبتی دکترای روان شناسی بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه نیشابور)