- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
۳- تأثیر آگهىهاى تلویزیونى
یکى از جنبه هاى تماشاى تلویزیون که زیاد مورد توجه قرار گرفته، تأثیر منفى آگهى هاى تبلیغاتى تلویزیونى بر نگرش ها و علایق کودکان (از نظر مصرف خوراکى ها) است. کودکان ۳ـ۴ ساله معمولا مى توانند تفاوت بین برنامه ها و تبلیغات تجارى را تشخیص دهند.
با این حال، کودکان تا ۸ سالگى از قصد تبلیغات تجارى به وضوح آگاه نیستند. کودکان معمولا اطمینان دارند که پیام هاى بازرگانى دقیق و درست است. آنها معمولا نمى توانند انگیزه شرکت ها را از تبلیغات به درستى درک کنند. از این رو، تبلیغاتى که مخاطبان آن کودکان و نوجوانان هستند، دست کم دو پیام منفى دارند:
نخست آن که کودکان ممکن است با والدینشان بر سر خرید محصولاتى که تبلیغات آن را در تلویزیون دیده اند دچار تعارض شوند. به دلیل آن که کودکان در مقایسه با بزرگترها آسان تر فریب مى خورند، پذیرش قضاوت والدین درباره ارزش واقعى یک کالاى تبلیغ شده برایشان دشوار است. دومین پیامد منفى این گونه تبلیغات تلویزیونى، مصرف زیاد محصولات غذایى قندى مانند آب نبات و نوشیدنى هاى شیرین میوه اى است. جالب تر این که تبلیغ این محصولات قریب ۸۰ درصد تبلیغات تلویزیونى مربوط به کودکان را تشکیل مى دهد.
مشاهده این تبلیغات بر باورهاى کودکان در خصوص تغذیه و نیز انتخاب آنها از مواد غذایى تأثیر مى گذارد. کودکان نمى توانند درک کنند که خوردن این گونه مواد غذایى داراى قند زیاد سبب افزایش وزن و پوسیدگى دندان هایشان مى شود. وقتى کودکان در معرض تبلیغات مربوط به این مواد خوراکى قرار گرفته و قدرت انتخاب داشته باشند به احتمال زیاد آنها را انتخاب خواهند کرد، حتى اگر بدانند که میوه ها و سبزیجات خوراکى هاى سالم ترى هستند.۲۸
۴- رواج خشونت
خشونت: ابراز آشکار قدرت فیزیکى (با سلاح یا بدون آن) علیه خود یا دیگرى، اقدام تحمیلى علیه خواست طرف مقابل از ترس صدمه دیدن یا کشته شدن و در واقع، صدمه زدن و کشتن است.
بحث تلویزیون و خشونت در کودکان یکى از پر سر و صداترین موضوعات دنیاى حاضر است، به گونه اى که کمتر اندیشمندى را مى توان یافت که در این موضوع داد سخن نداده باشد، بخصوص اگر اندیشمندى اجتماعى باشد؛ ولى چون موضوع بحث حاضر بیان برخى از کارکردهاى تلویزیون است به بحث هاى تفصیلى و جزئیات این معضل و مشکل اجتماعى وارد نمى شود، اما به اجمال، نظرى کوتاه به تأثیر تلویزیون بر میزان خشونت کودکان دارد:
با نگاهى به دنیاى اطراف خود، به روشنى درمى یابیم که در دنیاى امروز، خشونت موج مى زند و خشن بودن نشانه قدرت است و جذّابیت زیادى دارد. در این دنیا، انسان ها در لحظاتى که تحت فشارند خشن مى شوند و درست در همین لحظات، نوجوانان و بزرگ سالان به باورهاى قدیمى خود، درباره نقش خشونت در جامعه و رفتارهاى افراد رجوع مى کنند؛ باورهایى که بخش عمده اى از آنها متأثر و برگرفته از تلویزیونى است که نمایانگر اوج خشونت در زیباترین و فریبنده ترین جلوه هاست و این یک امر مسلّم و بدیهى است که کسى نمى تواند در آن شک کند.۲۹
البته ناگفته نماند که عوامل دیگرى نیز بر خشونت تأثیر مى گذارند. به همین دلیل، هر عمل خشنى مى تواند معلول حضور همزمان عوامل گوناگونى همچون فقر، بزهکارى، مصرف مشروبات الکلى، داروهاى مخدّر و فشار روانى باشد، اما یکى از این عوامل نیز تماشاى تلویزیون است، به گونه اى که اگر تلویزیون ابداع نشده بود در آمریکاى امروز قتل ها ۱۰۰۰۰ برابر کمتر و از تعداد تجاوزهاى جنسى و ضرب و شتم ها ۷۰۰ مورد کاسته مى شد.۳۰ براى مثال، در تمام بررسى هایى که در آمریکا و کانادا صورت گرفته، معلوم شده است که قرار گرفتن طولانى کودکان در معرض تلویزیون رابطه مثبتى با پرخاشگرى فیزیکى دارد.۳۱
نکته دیگرى که نباید از آن غافل شد این است که اگرچه در ابتداى امر، آنچه از خشونت مدّ نظر قرار مى گیرد، جنبه کمّى آن است، ولى تشخیص خشونت، باید بر بستر و شکل خشونت در برنامه ها نیز متمرکز گردد. به همین دلیل، پژوهشگران استدلال کرده اند که اندازه گیرى کمّى خشونت به تنهایى داراى اهمیت نیست، بلکه مهم ظهور آن دسته از اشکال خشونتى است که مى تواند تأثیرات بالقوّه اى بر بینندگان بگذارد. از این رو، برنامه هاى تلویزیونى را باید از لحاظ خشونت، درجه بندى کرد.
به هر حال، مطالعه کودکان در ایالات متحده و دیگر کشورها این اعتقاد را تأیید مى کند که دست کم، سه فرایند ممکن است سطح پرخاشگرى در کودکانى که برنامه هاى خشونت آمیز را دیده اند افزایش دهد:
نخست آن که کودکان در تلویزیون الگوهایى را مى بینند که اعمال پرخاشگرانه انجام مى دهند. کودکان، به ویژه علاقه دارند اعمال پرخاشگرانه قهرمانى را که برافروخته شده است و مقابله به مثل مى کند، تقلید کنند. بنابراین، تماشاى پرخاشگرى رفتارهاى خشونت آمیز تازه اى را به خزانه رفتار کودک مى افزاید. علاوه بر این، هنگامى که قهرمان به دلیل اعمال خشونت آمیز خود، پاداش دریافت مى کنند یا به عنوان فردى موفق معرفى مى شود، علاقه اش براى نشان دادن پرخاشگرى افزایش مى یابد.
دومین فرایندى که با تأثیر نمایش خشونت در تلویزیون مرتبط است افزایش برانگیختگى است. فعالیت سریعى که معمولا با خشونت همراه است، بیننده را مجذوب مى کند. حادثه خشونت آمیز سطح هیجان کودک را بالا مى برد و در نتیجه، موجب بروز احساسات، افکار و خاطرات پرخاشگر و علاقه به ابراز خشونت نسبت به دیگران مى شود. هر قدر فعالیت این شبکه عناصر بیشتر باشد رابطه آنها قوى تر است.
بنابراین، کودکانى که پرخاشگرى زیادى در تلویزیون مشاهده کرده اند و ذاتاً نیز پرخاشگرند احتمال دارد که به علت برانگیختگى شدید ناشى از محرّک هاى تلویزیونى، به اعمال پرخاشگرانه آشکار دست بزنند.
سومین فرایند در معرض نمایش خشونت بودن اثرگذارى بر باورها و ارزش هاى کودکانى است که مکرّر در معرض صحنه هاى خشونت آمیز تلویزیون قرار مى گیرند. بنابراین، بسیار احتمال دارد که آنان اعتقاد پیدا کنند رفتار پرخاشگرانه روشى قابل قبول براى حلّ تعارضات است. آنان در استفاده از پرخاشگرى براى تعامل با همسالان، راسخ مى شوند. این کودکان استفاده از پرخاشگرى را به عنوان پاسخى به ناکامى نیز بیشتر مى پذیرند.
علاوه بر این، کودکانى که در معرض صحنه هاى خشونت آمیز تلویزیونى هستند بیشتر احتمال دارد انتظار رفتار خشونت آمیز از دیگران داشته باشند و احتمال این که آنها در مورد قربانى خشونت شدن نگرانى داشته باشند و دنیا را مکانى خطرناک تصور کنند بیشتر است.۳۲
راههاى مقابله با کارکردهاى منفى تلویزیون
گرچه به صفر رساندن کارکردهاى منفى تلویزیون امکان پذیر نیست، ولى نباید نسبت به آنها بى تفاوت بود. از این رو، باید تمام همّ خود را به کار بست تا این کارکردهاى منفى به حداقل ممکن برسند.
به دلیل آن که تلویزیون در کشور ما یک رسانه ملّى و دولتى است، کاهش کارکردهاى منفى آن، همکارى همه جانبه اى مى طلبد که در یک سو، مسئولان و متولّیان امر قرار دارند و در سوى دیگر، خانواده ها و مددکاران اجتماعى. از این رو، باید از همه آنها ـ هرچند توان کمى داشته باشند ـ به نحو شایسته استفاده کرد؛ زیرا مسئله بسیار حایز اهمیت است. در پایان، به برخى از این راه کارها اشاره مى گردد:
۱- استفاده از تراشه رایانه اى V-ship: مى توان این وسیله را در دستگاه تلویزیون کار گذاشت تا والدین به کمک آن بتوانند در برنامه هایى که تصور مى کنند براى فرزندانشان مناسب نیست، اختلال ایجاد کنند.۳۳
۲- متولّیان امر سعى کنند برنامه هاى مخصوص بزرگ سالان را زمانى پخش کنند که تا حدّ امکان، کودکان موفق به دیدن آنها نشوند.
۳- والدین و مربّیان درباره اهداف آگهى هاى تجارى و این که چگونه باید آنها را ارزیابى کنند، با کودکان حرف بزنند.۳۴
۴- برنامه ریزى خانواده ها به گونه اى باشد که کودکان کمترین فرصت را براى تماشاى برنامه هاى تلویزیونى، آن هم برنامه هاى مخصوص خود، داشته باشند.
۵- والدین همراه کودکان تلویزیون تماشا کنند و درباره داستان ها و اطلاعات نمایش داده شده آن صحبت کنند؛ درباره این که موقعیت هایى که در تلویزیون ارائه شده، چگونه ممکن است با زندگى واقعى همخوان باشد یا نباشد، حرف بزنند.۳۵
۶- اندیشه ها و پیشنهادهایى را که در برنامه هاى آموزشى ارائه مى شود با فعالیت هایى که در خانه یا کلاس صورت مى گیرد پى گیرى کنند. چنین فعالیت هایى به کودکان کمک خواهند کرد تا از اطلاعاتى که از تلویزیون ارائه مى شوند فعّالانه تر استفاده کنند.۳۶
۷- کودکان را تشویق کنند که از میان انواع برنامه هاى تلویزیونى، دست به انتخاب بزنند؛ آنها را علاوه بر برنامه هاى کودکان، با اخبار، ویژه برنامه هاى علمى، فیلم هاى کلاسیک و برخى اخبار و رویدادها آشنا کنند.۳۷
۸- والدین از نوارهاى ویدئویى که از نظر سنّى براى کودکان مناسب است براى اوقاتى که آنها در خانه هستند و یا زمانى که تشخیص مى دهند یک برنامه تلویزیونى مناسب طبع یا سن کودک نیست استفاده کنند.۳۸
۹- محدود کردن تماشاى تلویزیون کودکان باید در دستور کار برنامه هاى بهداشتى قرار گیرد.
۱۰- توسط متولّیان امر، قفل هاى الکترونیکى در اختیار والدین قرار گیرد تا در برنامه ریزى تلویزیون به والدین کمک نمایند.۳۹
نتیجهگیرى
با توجه به آنچه ذکر شد، به این نتیجه مى رسیم که تلویزیون در زندگى کودک، نه یک هیولاى یک چشم است که با ورود در زندگى کودک، او را از بین ببرد و نه یک وسیله اى است که مطلقاً در بالا بردن و سرعت بخشیدن به توانمندى کودک در خدمت او قرار گیرد، بلکه تلویزیون یکى از فراورده هاى صنعت و فناورى است که با مدیریت صحیح متولّیان امر و خانواده ها، مى تواند وسیله اى براى ارتقاى توانمندى کودک به شمار آید، وگرنه در صورت مدیریت سوء متولّیان امر و غفلت خانواده ها، مى تواند همچون بمبى باشد که همه ابعاد زندگى کودک را ویران مى کند.
پینوشت ها
۱ـ ویلبر شرام، جک لایل و ادوین بى پارکر، تلویزیون در زندگى کودکان، ترجمه محمود حقیقت کاشانى، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه اى صدا وسیما، ۱۳۷۷، ص ۱ و ۵
۲ـ همان، ص ۲۱۲
۳ـ اقتباس از ویلبر شرام و دیگران، پیشین، ص ۴۰ـ۱۵۰ / امه دور، تلویزیون و کودکان، رسانه اى خاص براى مخاطبان خاص، ترجمه على رستمى، تهران، سروش، ۱۳۷۴، ص ۵ـ۱۵۲
۴ـ برى گوننز و بیل مک آلر، کودک و تلویزیون، ترجمه نصرت فتى، تهران، سروش، ۱۳۸۰، ص ۵۹ و ۶۰
۵ـ همان، ص ۶۶
۶ـ ر.ک. سدریک کالینگفورد، کودکان و تلویزیون، ترجمه وازگن سرکیسیان، تهران، سروش، ۱۳۸۰ / برى گوننز و بیل مک آلر، پیشین، ص ۵۶ـ۶۶
۷ـ ن. س. بیریوکف، تلویزیون و دکترین هاى آن در غرب، ترجمه محمّد حفاظى، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه اى، ۱۳۷۲، ص ۱۱۳
۸ـ «اثرات رفتاى تلویزیون بر کودکان و نوجوانان»، ترجمه و تلخیص سعید آذرى، مجله پژوهش و سنجش، ش ۱۵و۱۶ (پاییز و زمستان ۱۳۷۷)، ص ۷۷
۹ـ برى گوننز و بیل مک آلر، پیشین، ص ۴۱
۱۰ـ اثرات رفتارى تلویزیون بر کودکان و نوجوانان، ص ۷۷
۱۱ـ بروس کوئن، مبانى جامعه شناسى، ترجمه غلامعبّاس توسّلى و رضا فضل، تهران، سمت، ۱۳۸۲، ص ۱۷۳ / حسین بستان، اسلام و جامعه شناسى خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳، ص ۸۳
۱۲ـ ر.ک. ویلبر شرام و دیگران، پیشین.
۱۳ـ برى گوننز و بیل مک آلر، پیشین، ص ۱۰۸ و ۱۰۹
۱۴ـ همان، ص ۱۱۰
۱۵ـ همان، ص ۱۱۹
۱۶ـ شهلا عزیزى، خانواده و تلویزیون، تهران، مرندیز، ۱۳۷۳، ص ۹۳ـ۱۲۵
۱۷ـ ر.ک. ویلبر شرام و دیگراان، پیشین، ص ۱۲۲ـ۱۳۳
۱۸ـ مایکل راش، جامعه و سیاست، ترجمه منوچهر صبورى، تهران، سمت، ۱۳۸۳، ص ۱۰۳-
۱۹ـ همان.
۲۰ـ همان، ص ۱۰۳
۲۱ـ امه دور، پیشین، ص ۱۵۱
۲۲ـ اثرات رفتارى تلویزیون بر کودکان و نوجوانان به نقل از:
Edueatonal Television, Stanford Calif, 1982.
۲۳ـ همان، ص ۸۹ و ۹۰
۲۴ـ زهره سعادتمند، «اثرات تلویزیون بر کودکان و نوجوانان»، فصلنامه آموزش، ش ۵ (پاییز ۱۳۷۶)، ص ۳۸
۲۵ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن، «اثرات تلیزیون بر رشد کودکان و نوجوانان»، ترجمه اسماعیل بیابانگرد، فصلنامه پژوهش و سنجش، ش ۱۵ و ۱۶ (پاییز و زمستان ۱۳۷۷)، ص ۱۳۴
۲۶ـ همان، ص ۱۳۴
۲۷ـ همان.
۲۸ـ همان، ص ۳۵
۲۹ـ براندون اس سنتیروال، «آیا تماشاى تلویزیون موجب افزایش پرخاشگرى در کودکان مى شود؟»، ترجمه وحیده عرفانى، مجله پژوهش و سنجش، ش ۱۵و۱۶ (پاییز و زمستان ۱۳۷۷)، ص ۲۰۰
۳۰ـ همان، ص ۲۰۴
۳۱ـ همان، ص ۲۰۱
۳۲ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن، پیشین، ص ۴۵
۳۳ـ ملوین دفلور و اورت اى. دنیس، شناخت ارتباطات جمعى، ترجمه سیروس مرادى، تهران، دانشکده صدا و سیما، ۱۳۸۳، ص ۳۰۰ـ۳۰۱
۳۴ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن، پیشین، ص ۴۸
۳۵ـ همان، ص ۴۷
۳۶ـ همان، ص ۴۸
۳۷ـ همان.
۳۸ـ همان.
۳۹ـ ملوین دفلور واورت اى. دنیس، پیشین، ص ۳۰۰ـ۳۰۱
منبع: ماهنامه معرفت؛ شماره ۱۱۷؛ نویسنده: قاسم جوکار