- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
دانشمندان شیعه و سنى، براى ابنعباس در علوم مختلف اسلامى، به ویژه حدیث، جایگاه ممتازى قائل هستند. با این همه صحت هم? روایات منتسب به او به دلیل وجود تناقض در آنها، محل تردید است.
از شافعى گزارش شده است که مىنویسد: «لم یثبت عن ابن عباس فى التفسیر إلّا شبیه بمائه حدیث»؛ از ابنعباس در تفسیر جز نزدیک به صد حدیث، تأیید نشده است.
این سخن شافعى را که خاورشناسان، هم آن را براى تأیید تردید گسترد? خود به روایات او گزارش کردهاند، مبالغهآمیز مىنماید.
اندیشمندان اهل سنت، در بررسى سندى روایات او، برخى طرق روایت او را صحیح و برخى را ضعیف دانستهاند و بدینسان به گزینش میان آنها پرداختهاند.
پارهاى از دانشمندان شیعه نیز در بررسى روایات او، از نظر فراوانى و تناقض، در صحت هم? آن تردید کرده اند.
محمدتقى حکیم بر این باور است که نمىتوان صدور بیشتر این روایات را از ابنعباس تأیید کرد؛ چه اینکه عمر یک نفر، هر اندازه هم که طولانى باشد، نمىتواند کفاف این همه روایت را بدهد؛ همچنانکه تناقض و اضطراب محتواى این روایات آن چنان گسترده است که حتى یک موضوع و واقعه را نمىتوان یافت که از او در مورد آن بیش از یک قول نقل نشده باشد که برخى از این سخنان با توجه به نوع موضوعات، قطعاً به دورههاى بعدى مربوط است.
از دیدگاه این اندیشمندان نقاد، زمینههاى این جعل درازدامن، امورى گوناگون متعدد بوده است که جایگاه علمى و برجست? ابنعباس، که ضامنى براى پذیرش سخن منتسب به او بوده است، و نیز پیوند نهاد قدرت، یعنى عباسیان، با او، از جمل? این عوامل تلقى مىشود.
البته از دیدگاه اندیشمندان شیعه، بررسى سندى روایات او براى تشخیص روایات صحیح از ضعیف کافى نیست و در پارهاى از موارد، در نظر گرفتن شخصیت علمى، اجتماعى و سیاسى او مىتواند، به رد یا پذیرش برخى از روایات او کمک کند.
با در نظر گرفتن دیدگاه مسلمانان، مىتوان دیدگاه خاورشناسان را دربار? ابنعباس، به گونهاى جزئى پذیرفت؛ چنانکه پارهاى از نکاتى هم که آنها در نقد و تحلیل روایات او در نظر گرفتهاند، در آراى مسلمانان نیز او مورد توجه قرار گرفته است.
روى هم رفته نکات زیر دربار? دیدگاه خاورشناسان درخور تأمل است: الف) از آنجا که خاورشناسان شکاک، گزارشهاى تاریخى مسلمانان را شایست? اعتماد نمىدانند و آنها را فاقد ارزش تاریخى قلمداد مىکنند، رسیدن به تصویرى روشن از شخصیت علمى، سیاسى و اجتماعى ابنعباس که بتواند، دستکم در برخى موارد، مبناى ارزشگذارى روایات او قرار گیرد، در مباحث ایشان امکانپذیر نیست و خاورشناسان، این رویکرد را به دلیل اختلاف مبنا نمىپذیرند.
ب) خاورشناسان، بر خردسالى ابنعباس به هنگام وفات پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) بسیار تأکید کردهاند و آن را دلیلى روشن بر نادرستى روایات منتسب به او دانستهاند.
اما این تحلیل از روایات او، دستکم در بخشى از آن، در صورتى پذیرفتنى است که ما بر این باور باشیم که ابنعباس تمام این روایات را به طور مستقیم از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) شنیده است، این در حالیکه ارسال روایات، یعنى نیاوردن واسطه تا پیامبر (صلى الله علیه و آله)، در دور? او امرى شایع بوده و بسیارى از بزرگان تابعان نیز به داشتن مرسلات مشهورند و این پدیده، به تدریج با پختهتر شدن شیو? سنددهى، از بین رفته است.
ابنعباس هم خود در مواردى به منابع اطلاعاتیاش، از جمله امام على (علیه السلام)، اشاره کرده است که این مطلب، بیتوجهى او را به نقل واسطههاى خود نمودار مىسازد.
اسرائیلیات در روایات ابن عباس
پرداختن به منابع اطلاعاتى ابنعباس از جمله موضوعاتى بوده است که خاورشناسان، و از جمله گلدتسیهر، بدان توجه کرده اند.
گلدتسیهر در بحث خود دربار? ابنعباس، در کتابش مذاهب التفسیر الاسلامى، بر استفاد? علمى ابن عباس از عالمان یهودیُ الاصل بسیار تأکید کرده است.
او، ابنعباس را شخصى معرفى مى کند که از مراجعه به اهل علم، در جایى که خود تردید داشته و آگاهى کافى نداشته، ابایى نداشته است.
او بر این باور است که در بسیارى از موارد، عالمان یهودیاى که اسلام را پذیرفته بودند، مانند کعب الاحبار و عبدالله بن سلام، در شمار منابع برتر ابنعباس بودهاند.
او ادعا مىکند که ابنعباس تنها در موضوعات مربوط به بنیاسرائیل و داستانهاى گذشتگان، به این افراد مراجعه نمىکرده است، بلکه از کعب، حتى در تفسیر تعابیرى مانند «أمّ الکتاب» و «مرجان» نیز نظرخواهى کرده است.
گلدتسیهر چنین تحلیل مىکند که این عالمان یهودیُ الاصل، از مطالب دینی یادشده در قرآن و سخنان پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) برداشتى دقیقتر داشتهاند و بر همین اساس مدرس? ابنعباس نشان و اثرى از یهودیت دارد.
البته گلدتسیهر در این تلقى خود از ابنعباس، بر آراى خاورشناسان پیش از خود، مانند لوت و کایتانى، تکیه کرده است ادعاى گلدتسیهر دربار? مراجع? ابنعباس به عالمان یهودى موجب شده است تا پارهاى از دانشمندان مسلمان، که پس از او به جریانشناسى تفسیر پرداختهاند، تا حدى همین سخن را تکرار کنند و اسرائیلیات یا نقل از اهل کتاب را از ویژگیهاى مکتب تفسیرى ابنعباس و مکه بدانند یا اینکه هر چند گلدتسیهر را به طور کامل نپذیرند، اما مراجعه ابنعباس را به عالمان یهودیُ الاصل، در مواردى درست قلمداد و آن را توجیه کنند.
در حالیکه ابنعباس خود از سردمداران مبارزه با اسرائیلیاتپراکنان است؛ چنانکه او در مقابل اظهار نظرهاى کعب الاحبار دربار? قرآن به شدت موضع گرفته و خود، بر خلاف دیدگاه مشهور اهل سنت که نقل قول از یهودیان را در غیر مسائل مربوط به دین و احکام جایز مىدانند، روایاتى را از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) گزارش کرده است که ایشان، مسلمانان را از هرگونه مراجعه به اهل کتاب نهى کردهاند.
البته گلدتسیهر نیز به این گزارشهاى ابنعباس اشاره کرده، اما با تلقیاى که از شخصیت ابنعباس برساخته است، به آنها توجهى نکرده است و در واقع آنها راـ چه بسا ـ در شمار مواردى دانسته است که به او منتسب شده است.
گلدتسیهر در بررسى شخصیت ابنعباس، با توجه به نمونههاى اندک، به نتیجهگیریهایى کلى پرداخته و بدون هیچ دلیل روشن و معتبرى، فراوانى راویان اسرائیلى را در میان مشایخ ابنعباس ادعا کرده است؛ همچنانکه با برخورد گزینشى با اطلاعات تاریخى، آنچه را که با تئورى او سازگار درنمىآید، مانند مقابل? ابنعباس با اسرائیلیاتپراکنان، انگاشته است.
بررسى روایات تفسیرى ابنعباس و مدرس? مکه نشان مىدهد که نمىتوان وجود اسرائیلیات را یکى از ویژگیهاى این مدرسه دانست و این ادعاى نااستوار که برخى از مسلمانان نیز آن را تکرار پرداختهاند، در سخنان گلدتسیهر، در کتاب مذاهب التفسیر الاسلامى، که زودهنگام به عربى ترجمه شده است، ریشه دارد.
منبع:سایت الاهیات شیعه