- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
در سیستم سنتی، خانوادهها گسترده بودند و سازش میان زوجین از طریق بزرگان طایفه صورت میگرفت چرا که در گذشته تعلقات خانوادگی محور سازش زوجین بود و اقوام دلسوز یکدیگر به حساب میآمدند و خود زوجین هم افرادی را انتخاب میکردند که هم تقوا داشته باشند و هم دلسوز باشند و این تنها از طریق اعتمادی که خودشان پیدا کرده بودند ایجاد میشد اما روند جامعه صنعتی و دولتی شدن جوامع و در نهایت دیوانسالاری ایجاد شده، مشکلاتی را به بار آورده است که بسیاری از مسائل و از جمله احکام طلاق به کلیشه کشانده شده است.
ما هر چه از سیستم سنتی فاصله میگیریم، مشکلات پیش بینی نشده بیشتر خود را نشان میدهد. واژه “طلاق” از جمله واژههایی است که گروهی را به شدت به هراس میاندازد و برای گروهی دیگر تنها راه نجات از یک زندگی به حساب میآیند.
این معضل (مسئله) در هر جامعه و هر دین و مسلکی با توجه به شرایط و هنجارهای آن به وجود میآید و احکامی برای آن در نظر گرفته میشود. طبق آموزههای اسلامی، طلاق منفورترین حلال نامیده شده چرا که به اعتقاد بسیاری در اسلام آنچه اهمیت دارد تشکیل خانواده است و از این رو برای ثبات و پایداری آن تاکید فراوان شده و در مقابل، طلاق امری مذموم است و برای جلوگیری از آن از هر وسیله ممکن استفاده شده است.
اگرچه طلاق منفورترین حلالها نامیده شده است؛ اما در جایی که تحمل زندگی مشترک بر طرفین، ناممکن میگردد، با رعایت شرایطی، طلاق امری لازم و ضروری میشود به امید آن که هر یک از طرفین در پیوند بعدی، سعادت خویش را بیابند.
در آیه ۱ سوره طلاق آمده است: تو نمیدانی شاید خداوند بعد از این ماجرا وضع تازه و وسیله اصلاحی فراهم سازد.
احکامی که اسلام در باب طلاق بیان کرده است، بسیار عمیق و عجیب است چرا که در عین حال که طلاق را منفور میشمارد و سعی در ممانعت از شکلگیریاش میشود، اما در مواردی که ضرورت داشته باشد توصیههای جالبی به طرفین میکند به طوری که از آنها میخواهد در حق هم اجحاف نکنند، با خوش رویی و جوان مردی باهم رفتار کنند و با یکدیگر شایسته برخورد کنند.
از منظر کارشناسان دینی و حقوقی برای جاری شدن صیغه طلاق، یک سری گزارههای حقوقی و اخلاقی وجود دارد که به عنوان یک مکانیزم دفاعی به حساب میآید که از آن جمله حضور دو شاهد عادل در هنگام جاری شدن صیغه طلاق میباشد و در صورتی که در عدالت آنها شکی باشد، صیغه طلاق باطل است.
به اعتقاد کارشناسان، این شرط، به شکل مانعی برای طلاق قرار داده شده است. همچنین فقهای دینی همچون حضرت امام خمینی(ره) قبل از اجرای صیغه طلاق، ارجاع به داوری را لازم میدانستند تا با حضور دو نفر یکی از جانب زن و یک نفر از جانب مرد در صورت امکان داوران با حکمیت و سعی بسیار، اختلاف زن و مرد را از بین ببرند و محبت را به خانواده باز گردانند و سازش صورت بگیرد.
از سوی دیگر به اعتقاد کارشناسان و بر اساس احکام اسلامی، علاوه بر موارد بسیار حقوقی در زمینه طلاق، مهمترین اصل در هنگام جدایی دو طرف، محترم رفتار کردن آنها با هم است و این نکته بارها در آموزههای دینی مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین در مباحث اخلاقی طلاق آورده شده است که طرفین باید با رعایت موازین اسلامی از هم دیگر جدا شوند نه با رفتاری انتقامجویانه.
با توجه به تمام احکام ریز و درشتی که در اسلام در زمینه شرایط و نحوه ی جدایی زوجین بیان کرده است مشاهدات حاکی از این موضوع است که در اکثر موارد، احکام اسلامی و آن ضروریاتی که برای طلاق بیان شده است، در دادگاهها اجرا نمیشود و دادگاههای طلاق معمولا مسیری متفاوت از آنچه احکام اسلامی بیان کرده است طی میکنند.
بسیاری از زوجینی که برای طلاق مراجعه میکنند به شدت با اطاله دارسی، مشاوره و… مخالف هستند و از روی، اجبار این روند را میپذیرند و معتقدند وقتی آنها قرار است از همدیگر جدا شوند، چه ضرورتی برای به تعویق افتادن کارها وجود دارد.
در گذشته خود دادگاههای خانواده، مشاوره میدادند که کار درستی نبود و در حال حاضر هم باید قبل از این که پرونده به دادگاه برود و روند قضایی پیدا کرده و طرفین رویشان به هم باز شود، موضوع، وارد کانال مشاوره شود؛ بعد، در صورت بیفایده بودن به دادگاه مراجعه کنند.
مشاهدات دادگاههای خانواده نشان میدهد که همراه داشتن دو شاهد (یکی از احکام حقوقی در طلاق) به نمایشی تبدیل شده است که نه تنها هیچ تلاشی برای ایجاد صلح میان طرفین نمیکنند بلکه در مواردی هم با تایید نبود تفاهم (بدون داشتن شناخت!) شرایط را برای سریع تر جاری شدن صیغه طلاق مهیا میکنند.
در سیستم سنتی، خانوادهها گسترده بودند و سازش میان زوجین، از طریق بزرگان طایفه صورت میگرفت چرا که در گذشته تعلقات خانوادگی محور سازش زوجین بود و اقوام، دلسوز یکدیگر به حساب میآمدند و خود زوجین هم افرادی را انتخاب میکردند که هم تقوا داشته باشند و هم دلسوز باشند و این هم تنها از طریق اعتمادی که خودشان پیدا کرده بودند ایجاد میشد.
اما روند صنعتی و دولتی شدن جوامع و در نهایت دیوانسالاری ایجاد شده، مشکلاتی را به بار آورده است که بسیاری از مسائل، از جمله احکام طلاق به کلیشه کشانده است. و ما هر چه از سیستم سنتی فاصله میگیریم مشکلات پیشبینی نشده، بیشتر خود را نشان میدهد.
مشاهدات حاکی از این موضوع است که علاوه بر احکام حقوقی که جسته و گریخته به آن توجه میشود در بحث اخلاق هم در اکثر موارد طرفین که در بیشتر موارد بسیار جوان هستند حاضر نمیشوند به هیچ عنوان با رفتاری نرم و خوب از هم جدا شوند و به قولی تا لحظه آخر تمام تلاش شان را برای زجر دادن هم میکنند.
دین ما در هر زمینهای، دستورات کاملی دارد و منفورترین حلال هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر تمام مراحل برگشت به زندگی زناشویی اعم از مشاوره و…طی کردید و در مرحله ی آخر تصمیم به جدایی گرفتید، بهتر است به جهت اصلاح زندگی تان باشد و به دور از خصومت و انتقامجویی مخصوصا اگر فرزندی داشته باشید زیرا در اختلافات زناشویی فرزندان بیآنکه مقصر باشند، بیشترین سختی را متحمل میشوند.
بخش خانواده و زندگی آرزومند است هیچگاه کار زندگی زناشویی شما به این مراحل نرسد و در سایه ی عمل به دستورات دینی و صبر و تحمل، زندگی سرشار از محبت داشته باشید.
منبع: روزنامه ابتکار؛ بخش خانواده تبیان(با تغییرات)