- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
علىّ بن ابراهیم قمّى ، به نقل از یاسر خادم و ریّان بن صلت حکایت کند:
چون جریان ولایتعهدى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام تثبیت شد و عید سعید فطر فرا رسید، ماءمون – خلیفه عبّاسى – براى امام علیه السلام پیام فرستاد:
براى اقامه نماز عید آماده شود و در جمع مردم نماز عید را اقامه کند و براى ایشان خطبه و سخنرانى نماید.
حضرت رضا علیه السلام نیز براى وى ، پیام فرستاد: تو خود مى دانى که بین من و تو، عهد و پیمان بسته شد بر این که من در هیچ جریانى از امور حکومت دخالت نکنم .بنابر این ، مرا از اقامه نماز عید معذور و معاف بدار.
ماءمون پاسخ داد: مى خواهم مردم نسبت به ولایتعهدى شما مطمئنّ شوند و حقیقت فضل و علم شما را دریابند.
و آن قدر اصرار ورزید تا به ناچار حضرت رضا علیه السلام پذیرفت ؛ ولى مشروط بر آن که همانند حضرت رسول و امیرالمؤ منین صلوات اللّه علیهما نماز عید را اقامه نماید.
ماءمون نیز پیشنهاد حضرت را قبول کرد و اظهار داشت : به هر شکل که مایل هستى ، حرکت کن و نماز عید فطر را اقامه نما.
آن گاه امام علیه السلام فرمود که تمام افراد حکومت و مردمى که مایل به حضور در نماز عید هستند، فردا صبح ، اوّل وقت جلوى منزل حضرت آماده حرکت باشند.
پس تمامى دسته جات ، از اقشار مختلف مردان و زنان صبح زود جلوى منزل امام رضا علیه السلام حضور یافته و هر لحظه در انتظار خروج آن حضرت از منزل بودند.
و چون خورشید طلوع کرد، حضرت غسل نمود، لباس پوشید، عمامه اى سفید بر سر نهاد و یک سر آن را بر سینه و یک طرف دیگرش را بر شانه مبارکش قرار داد؛ و سپس خود را معطّر و خوشبو نمود و عصائى به دست گرفت و به اصحاب خود فرمود: هر کارى را که من انجام دادم و هر سخنى را که گفتم ، شما نیز همانند من انجام دهید و بگوئید.
بعد از آن ، حضرت با اصحاب خود، دسته جمعى با پاى برهنه و پیاده مقدارى حرکت کردند؛ و آن گاه حضرت سر به سوى آسمان بلند کرد و چند تکبیر گفت و تمام اصحاب و همراهان هم صدا با حضرت تکبیر گفتند.
همین که از منزل خارج شدند، جمعیّت انبوهى که از طبقات مختلف جلوى منزل گرد آمده بودند، حضرت را با آن حالت به همراه اصحابش مشاهده کردند، همگى سر تعظیم فرود آوردند و تمام آنچه بر تن پوشیده بودند بیرون آوردند و با پوششى ساده و پاى برهنه آماده حرکت شدند.
و حضرت همچنان تکبیرگویان به راه خویش ادامه مى داد و تمام جمعیّت نیز با حالت عجیبى تکبیر مى گفتند و به دنبال حضرت حرکت مى کردند، به طورى که گویا تمامى موجودات تکبیر مى گویند، در همین بین صداى تضرّع و شیون جمعیّت بلند شد.
و چون جریان را براى ماءمون تعریف کردند، فضل بن سهل به ماءمون گفت : چنانچه علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام با این کیفیّت به محلّ نماز برسد، احتمال آن مى رود که عامّه مردم بر علیه دستگاه حکومتى خلیفه شورش کنند و جان ما به خطر افتد، پس مصلحت آن است که خلیفه هر چه سریع تر او را از ادامه حرکت به سوى نماز باز دارد.
بنابر این ، ماءمون براى امام رضا علیه السلام پیام فرستاد: ما شما را به زحمت انداختیم و خسته شده اید، ما دوست نداریم که وجود شما صدمه اى ببیند، شما بازگردید و همان کسى که همیشه نماز را اقامه مى کرده است اکنون انجام خواهد داد.
پس از آن ، حضرت با شنیدن این پیام ، کفش هاى خود را پوشید و چون مراجعت نمود، و در بین مردم اختلاف شدیدى پدید آمد و جمعیّت متفرّق و پراکنده گشتند؛ و در نهایت نماز عید سعید فطر اقامه نگردید.(۱)
۱- اصول کافى : ج ۱، ص ۴۰۸، إ علام الورى طبرسى : ج ۲، ص ۷۶، عیون اخبارالرّضا علیه السلام : ج ۲، ص ۱۵۰، ضمن ح ۲۱٫