- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
شبهه: اگر واقعه غصب فدک صحت دارد چرا حضرت علی(علیه السلام) در زمان خلافتشان آن را بازنگردانیدند؟
پاسخ:
پیش از پاسخ به این پرسش توجه به یک نکته الزامی است و آن این که مسأله فدک با مسأله امامت و ولایت ارتباط نزدیکی دارد، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که علی(علیه السلام) را به جانشینی برگزیدند میخواستند نوعی منبع مالی نیز در اختیار ایشان و خاندانشان که از نسل حضرت زهرا(س) میباشند قرار دهند در حقیقت حضرت زهرا(س) به عنوان محور امامت و ولایت در موقعیتی قرار داشتند که بخشیدن فدک به آن حضرت اعطاء به بیت امامت بوده است.
گواه این ادعا روایات صحیحه ای است که در این رابطه نقل شده است؛ چنان که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) در گفتگویی که با هارون الرشید، خلیفه عباسی دارد به این مطلب اذعان میکنند: «روزی هارون خطاب به حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) میگوید: حدود فدک را مشخص کن تا آن را به شما بازگردانم، نخست آن حضرت امتناع میورزند ولی با اصرار هارون میفرمایند: نمیپذیرم مگر طبق مرزهای حقیقی آن را بازگردانی – .هارون میگوید: مرزهای حقیقی آن کجاست؟ حضرت میفرمایند: اگر مرزهای آن را مشخص کنم آن را باز نخواهی گردانید. هارون پاسخ میگوید: تو را به حق جدت سوگند میدهم که بگویی.
امام(علیه السلام) میفرمایند: نخستین مرز آن «عدن» است. با شنیدن این کلام رنگ هارون تغییر میکند. آن حضرت ادامه میدهد: و مرز دیگر آن سمرقند و مرز سوم آن آفریقا و آخرین مرز آن دریای خزر – سیف البحر – و ارمنستان ناراحتی هارون بیشتر شد.
هارون میگوید: این که همه دنیاست و برای ما چیزی باقی نمیماند، پس من برخیزم تا تو بنشینی! حضرت میفرماید: پیشتر به تو گفتم که اگر مرزهای آن را مشخص کنم آن را به من باز نمیگردانی!».[۱]
ابن ابی الحدید از علمای برجسته اهل سنت و شارح نهجالبلاغه در رابطه با مسأله فدک مطلبی دارد که شنیدنی است؛ او میگوید: «از استادم علی بن فارقی که از استادان مدرسه عربیه در بغداد بود پرسیدم: به نظر شما آیا فاطمه در مورد ادعای خود نسبت به فدک راست میگفت؟ گفت: آری، راست میگفت، پرسیدم: پس چرا ابوبکر فدک را به فاطمه بازنگردانید؟ پرسش مرا با کلام لطیفی پاسخ داد؛ گفت: اگر آن روز ابوبکر فدک را به فاطمه برگردانده بود، فردا فاطمه میآمد و مدعی خلافت میشود و ابوبکر نیز در رد ادعای آن عذری نداشت، زیرا صداقت فاطمه را نسبت به فدک بدون شاهد و دلیل پذیرفته بود.
سپس ابن ابی الحدید میافزاید: این کلام استادم حرف درستی است».[۲]
خلاصه آن که مسأله فدک تنها مسألهای اقتصادی و مالی نبوده است بلکه ارتباط نزدیکی با مسأله خلافت و جانشینی علی(علیه السلام) دارد، بنابراین باید توجه نمود هنگامی که حضرت امیر(علیه السلام) به حکومت رسیدند و به حق مسلم خود دست یافتند، طرح دوباره مسأله فدک لزومی نمییافت زیرا فدک در اختیار امام و سپس فرزندانش که امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) که وارث آن حضرت بودند قرار گرفته است. با این وجود، آن حضرت در نامه ۴۵ نهج البلاغه خطاب به عثمان بن حنیف به مالکیت فدک تصریح میکند: «بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء، فشحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین و نعم الحکم اللَّه»؛ آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده تنها فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن دیده پوشیدند امام صادق(علیه السلام) میفرماید: چون خداوند پاداش ستمگر و ستمدیده را داده است، دیگر حضرت علی نخواست – در مورد فدک – اقدامی انجام دهد».[۳] این حدیث نشان میدهد که در زمان خلافت آن حضرت فدک به ایشان و فرزندانشان باز گردانیده شده است.
اما سرنوشت فدک فراز و نشیب بسیار داشته و پس از غصب آن توسط خلیفه اول مراحل زیر را طی کرده است.
۱٫ خلیفه دوم پس از مرگ ابوبکر، فدک را به عنوان میراث پیامبر به وارثان ایشان بازگردانید.[۴]
۲٫ خلیفه سوم پس از مرگ عمر، فدک را ستاند و آن را به مروان بن حکم واگذارد.[۵]
۳٫ معاویه پس از شهادت امام حسن فدک را سه قسمت کرد، یک سوم آن را به مروان، یک سوم را به فرزند عمر و فرزند عثمان و یک سوم آن را به یزید واگذارد.[۶]
۴٫ مروان در زمان حکومتش تمامی فدک را تصرف کرد.[۷]
۵٫ عبدالعزیز آن را به فرزندش عمربن عبدالعزیز بخشید.[۸]
۶٫ عمر بن عبدالعزیز پس از خلافت در نامهای به فرماندار مدینه دستور داد تا فدک را به فرزندان فاطمه(س) برگرداند، از این رو در دوران خلافت او فدک در اختیار فرزندان فاطمه(س) قرار داشت.[۹]
۷٫ یزید بن عبدالملک آن را گرفت و به تصرف خود درآورد.[۱۰]
۸٫ در زمان حکومت عباسیان، سفاح فدک را در اختیار حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب قرار داد.[۱۱]
۹٫ منصور دوانقی دیگر بار آن را از فرزندان فاطمه ستاند.[۱۲]
۱۰٫ مهدی عباسی بار دیگر فدک را به اولاد فاطمه بازگرداند.[۱۳]
۱۱٫ هادی عباسی دیگر بار آن را غصب کرد.[۱۴]
۱۲٫ مأمون آن را به خاندان پیامبر پس داد.[۱۵]
۱۳٫ متوکل فدک را از تصرف اولاد فاطمه خارج کرد.[۱۶]
در جمع بندی این پرسش باید توجه نمود که نخست غصبی بودن فدک به طور کامل روشن و آشکار است چنان که روش خلفای اموی و عباسی در بازگردانیدن فدک به فاطمیان نشان میدهد که آنها نیز به غصبی بودن فدک اذعان داشته اند و حتی معاویه نیز تا زمان حیات امام حسن(علیه السلام) از فدک چشم میپوشد که این خود نیز دلیل مبرهنی در پاسخ به اقدام حضرت علی(علیه السلام) در باز گردانیدن فدک است چرا که اگر ایشان فدک را باز نمی گردانید دلیل نداشت که معاویه آن را پس از شهادت امام حسن(علیه السلام) غصب و تقسیم کند.
پی نوشتها
[۱].بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۱۴۴ و ج ۲۹، ص ۲۰۰٫
[۲].شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۸۰٫
[۳].بحارالانوار، مجلسی، ج ۸، ص ۱۴۱٫
[۴].الغدیر، ج ۷، ص ۱۹۴٫
[۵].همان، ص ۱۹۵٫
[۶].همان.
[۷].همان.
[۸].همان.
[۹].معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۳۹٫
[۱۰].بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۳۴۷٫
[۱۱].الغدیر، ج ۷، ص ۱۹۴٫
[۱۲].همان.
[۱۳].معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۴۰٫
[۱۴].الغدیر، ج ۷، ص ۱۹۵٫
[۱۵].معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۴۰٫
[۱۶].الغدیر، ج ۷، ص ۱۹۷٫