- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نوجوان و شوق عبادت
چگونه نوجوان را به عبادت ترغیب و تشویق کنیم، تا از ژرفاى جان و دل، عبادت را پذیرا باشد؟ آیا دوست داریم نوجوان به صورت عادت عبادت کنند یا با تفکر و آگاهى و عشق؟!
همه اعتقاد داریم که عبادت و بندگى، انسان را از سقوط در منجلاب فساد بازمی دارد، ولى چگونه بندگى و عبادتی؟ چه بسا افراد بسیارى را سراغ داریم که نمازشان ترک نمی شود، ولى از انجام گناه هم ابا ندارند! پس چه نوع عبادتى انسان را از منکر باز می دارد؟ عبادتى که بر بنیاد شناخت و تفکر باشد، یا عبادت تقلیدى، ساختگى و عادتی؟
عبادت واقعى
عبادت واقعى، هرگز با صرف انباشت اطلاعات مذهبى صورت حصول نمی یابد، بلکه با شناخت و حسى مذهبى به انجام می رسد. صرف انباشتن مساله ها و دانستههاى مذهبى، انسان را پرورش مذهبى نمی دهد و او را به عبادتى که به مبدا اعلى مرتبط می گرداند، رهنمون نمی شود. عبادت واقعى، اعماق روح انسان را به هیجان در می آورد؛ مانند انفجارى که چشمهسارهاى روحانى را به جریان می اندازد.
این هیجان می تواند تا فرجام زندگانى در موجودیت او اثر بخشد، اگر چه در دعا و خواستن از خدا، خداوند خواسته او را اجابت نکرده باشد، ولى آن حالت روحانى عالى ممکن است تا آخرین نفسهاى او نیرویى کلان در توجه به خدا به او بخشیده باشد، چنان که پلیدى ها و اعراض از مقام ربوبى، اگر چه یک لحظه باشد، اگر عمیق و ژرف باشد، ممکن است تا آخر عمر انسان را به سقوط بکشاند. (۱)
بنابراین میان دانستن و فهمیدن، یا ارزش گذاشتن و باورکردن فرق است. برخوردارى از اطلاعات و محفوظات فراوان دینى لزوما به معناى راغب بودن به ارزشهاى دینى و اعتقاد داشتن به آنها نیست و اگر این وضعیت در خانواده ها و مدارس ادامه یابد، ممکن است به جاى ترغیب و تحریک نوجوان در جهت دستیابى به ارزشهاى دینى و عبادت و بندگى به پیشگاه خداوند متعال، آنها را از مقصد دور سازد.
متاسفانه در کتب درسى آموزههاى دینى صرفا در حد تراکم اطلاعات دینى است و بارش و ریزش پى درپى مفاهیم مربوط به آن در لابه لاى کتابهاى درسى نهفته است و به علاوه اطلاعات و پیامهایى که ارائه می شود، غالبا شکلى تکرارى، یکنواخت و صورى دارد که نهایتا هدف آن افزایش بیشتر محفوظات است و فرصت یا موقعیتى براى برانگیختن خلاقیت ها، رغبت ها و عواطف دینى در نظر گرفته نشده است و در نتیجه موجب خستگى و دلزدگى نوجوانان از این درس ها می شود. (۲)
این در حالى است که رسالت این درس ها، ایجاد حس مذهبى است و حس مذهبى نه تنها تجلی گاه حضور خداوند در نهاد انسان است، بلکه مظهر عالیترین صفات والاى حق تعالى و سایر ارزشهاى عالى انسانى است.
اگر حس مذهبى و فطرت دینى نبود. بشر هیچ توجیهى براى وجود ارزشهاى عالى انسانى؛ چون حق طلبى، عدالت خواهى، مناعت طبع و کرامت نفس، عشق به جمال و کمال و علم و ادب، احسان و سایر انگیزههاى ارزشمندى که بشر در طول حیات خود از آن دم می زند، نداشته است.
مسلما تربیت دینى ذهن، باید سه ویژگى انتظام، استمرار و استدلال را داشته باشد، چون ساختار تکوینى ذهن به گونه اى است که اگر یافتههاى آن به طور منظم، مستمر و مستدل نباشد، آن را آبستن فهم و درایت نمی کند.
هرچه دامنه معرفت حصولى دین، گسترش یابد، ظهور حس دینى در زندگى نیز توسعه می یابد، به ویژه از آن جهت که انسان معمولى همواره در زندگى عادى نمی تواند، رابطه حضورى خود را با خدا حفظ کند، اما معرفت دینى می تواند این حضور را حفظ نماید و گاهى نیز یافتههاى حضورى یا اوهام و تمایلات درونى مشتبه می شود و در این صورت، ذهن تربیت یافته دینى، با آموزشهاى مستدل و منظم خود می تواند مرز بین حقایق فطرى با اوهام و تخیلات را تمایز بخشد.
احساس مذهبى در «اوضاع اضطراری» که انسان از اسباب مادى قطع امید می کند، ظهور بیشترى دارد. وقتى آدمى در عالم برونى با حوادث ناگهانى روبه رو شده و احساس یاس و ترس، وجود او را فرامی گیرد، به عالم درون پناه می برد تا به کانون آرامش لایزال فطرى؛ یعنى ذات حق تعالى متصل گردد.
اما اگر آدمى در عالم برون، احساس استغنا کند و امنیت برونى او فراهم شود و به منابع آرامش بخش برونى چون ثروت و قدرت اعتماد نماید، به همان میزان احساس حضورى خداوند در زندگى عادى او تضعیف می شود. به همین دلیل براى آن که حقیقت دین؛ یعنى احساس بندگى و عبودیت به محضر حق تعالى در حیات عادى متجلى شود، لازم است که از طریق ذهن و به طور منظم و مستمر به تحصیل معرفت دینى پرداخته شود. (۳)
پرورش مذهبى فرزندان در تربیت کودکانمان، باید تلاش ورزید که آنان را مذهبى پرورش دهیم نه این که آنان را مذهبى بار بیاوریم، زیرا بین تربیت کردن با بار آوردن فرق است. در پرورش مذهبى، پدر و مادر یا مربى، فقط شوق و شور، کنجکاوى و حس حقیقت جویى نوجوان را افزایش می دهد و مربى از هر گونه آموزش تحمیلى و انتقال مستقیم مطالب و مفاهیم می پرهیزد.
او باید به کودک و نوجوان فرصت دهد سرشت و فطرت خود را کشف کند. هدف تربیت دینى، برانگیختن شوق و رغبت دینى است و نه صرفا انتقال مطالب دینى. (۴)
همین که شور دینى را در کودک و نوجوان پرورش دادیم، بزرگترین تاثیر تربیتى را در ساختار شناختى و عاطفى او ایجاد کرده ایم، اما تلقین و تکرار، تحمیل بایدها و نبایدها، شکل دادن، پدیدآوردن عادتها از حیطه پرورش خارج است و در نتیجه با محدودکردن فعالیت آزاد طبیعى همراه است.
بنابراین، به جاى این که کودکان و نوجوانان را به عبادت وادار کنیم، انگیزه عبادت را در آنها به وجود آوریم، تا خود در پى عبادت بروند. اگر چنین شد با تفکر، تعمق و نیاز شدید درونى به دنبال آن خواهند رفت. این چنین عبادتى آنها را از فحشا و منکر باز می دارد، آنها را رشد می دهد و به مراحل عالى معنوى رهنمون می سازد.
بنابراین، براى این که کودکان و نوجوانان ما با روح مذهبى پرورش یابند و با جان و دل عبادت کنند و با روح نماز و سایر عبادات آشنا شوند، والدین باید حس مذهبى کودک را تقویت کنند. نباید کودک و نوجوان را مجبور کرد تا در مجالس مذهبى که خیلى طولانى و خسته کننده است، بنشیند. گاه مشاهده کردهایم که اشخاص با شور و شوق به دعاى روح بخش کمیل آمدهاند، ولى متاسفانه آن قدر این مراسم به درازا کشدیده می شود که نه تنها کودکان و نوجوانان، حتى افراد بزرگسال، به دلیل طولانى بودن آن، دل آزرده می شوند.
نقش والدین
والدین باید با ایجاد سؤالاتى، ذهن کودکان را به جست و جوى جوابهایى از درون خویش وادارند تا آنان درباره خدا، انسان، قیامت و عبادت و غیر آن، تفکر کنند و به نتایجى – هر چند سطحى – برسند و بعدا که آن نتایج را براى ما بازگو می کنند، آموزشهاى خود را در قالبى نو، دلنشین و دلپسند و قابل فهم به آنها ارائه دهیم و سپس به آنها فرصت دهیم که درباره گفتههاى ما دوباره فکرکنند.
نباید آنها را زیر بمباران مطالب و اطلاعات قراردهیم، در این صورت هیچ کدام «درونی » نمی شوند. بگذاریم کودکان آزادانه در محیطى معنوى که ما برایشان ایجاد می کنیم، با مسائل مذهبى انس بگیرند. یک کودک آنچه را به طور منظم در محیط خانواده می بیند، نسبت به آن انس پیدا می کند و همین انس اولیه، زمینه را براى پیدایش یادگیرى و انجام فرایض دینى در مراحل بعدى فراهم می آورد.
مشاهده عبادت و نمازى که اعضاى بزرگتر خانواده به صورت منظم در شبانه روز انجام می دهند، در ذهن و روان کودک نقش می بندد و نوعى انس روحى نسبت به این اعمال و آداب در او به وجود می آورد. با توجه به حس تقلید در کودک، معمولا مشاهده می شود که کودک از دوسالگى، حرکات پدر و مادر را تقلید می کند و برخى کلمات را به طور ناقص تکرار می کند. این حرکات، به تدریج کاملتر می شود و کودک گاهى در کنار پدر و مادر به نماز می ایستد.
اگر این حرکات کودک با نوازش و تشویق والدین همراه شود، بر رغبت کودک نسبت به این مسائل افزوده خواهد شد و خاطره شیرینى از آنها در ذهن و روان او باقى می ماند. همین تاثرات روحى و خاطرات شیرین، در آینده کودک و جهت گیرىهاى بعدى او بسیار مؤثراست و در واقع اولین سنگ بناى تربیت دینى و الهى کودک، در این سال ها گذاشته می شود.
بنابراین، نباید این قبیل اعمال یا حرکات کودک را بی اهمیت تلقى کرد. این فرصت از نظر ایجاد آمادگى روحى براى شکوفایى ایمان در نهاد کودک، بسیار مغتنم و با ارزش است و والدینى که براى پرورش دینى کودکان خود اهمیت قائل هستند، هرگز این فرصت را از دست نمی دهند. (۵)
البته باید توجه داشت زمانى که کودک با دوستش بازى می کند. نباید او را مجبور کنیم که با ما نماز بخواند و یا براى آنان از ابتداى کودکى تکالیف دینى معین کنیم، که در این صورت، باعث دلزدگى کودک می شود و در نتیجه با عشق و علاقه در پى عبادت نخواهد رفت.
والدین باید زمینه را براى عبادت کودک خود فراهم آورند. خانوادههایى که از فرصت دوران کودکى براى این منظور استفاده نمی کنند، در دوران بلوغ و نوجوانى، معمولا با مشکلات جدى مواجه می شوند، زیرا کسى که انجام تکالیف دینى را تا مرحله نوجوانى یا جوانى و بزرگسالى به تاخیر انداخته است، هر چند به موازین دینى معتقد باشند، به علت نبود ممارست عملى و آمادگى روحى، معمولا نمی تواند به راحتى به احکام دینى عمل کند.
اغلب کسانى که در سنین بالاتر وظایف عبادى خود را انجام نمی دهند، به مبانى دینى بی اعتقاد نیستند، بلکه قبلا ورزیدگى و آمادگى لازم را به دست نیاورده اند و لذا اراده آنها تابع اعتقادات آنها نیست؛ یعنى فاصله و شکافى بین فکر و عمل آنها وجود دارد؛ مگر این که از ایمانى محکم تر و اعتقادى قوی تر برخوردار بشوند، اما با ایمان معمولى و اعتقاد عادى، معمولا غلبه بر مقاومتهاى درونى و نفسانى کار آسانى نیست.
بنابراین، استدلال کسانى که معتقدند کودک پس از رسیدن به حد تشخیص و نوجوانى، باید مسیر خویش را انتخاب کند، به صواب نزدیک نیست. (۶)
خاطرههاى خوشایند
اگر خاطرههاى خوشایند اعمال مذهبى، در دوران کودکى وجود داشته باشد، در دوران نوجوانى آن تجربیات خوشایند به او کمک شایان توجهى خواهد کرد تا نگرش مثبتى به مذهب و آداب مذهبى داشته باشد. البته طبیعى است، فردى که به دوران نوجوانى پا می گذارد، درباره آموختههاى خود در دوران کودکى دچار شک و تردید می شود.
آنان با دست یافتن به رشد فکرى، قدرت تفکر در مسائل و موضوعات اساسى زندگى خود را پیدا می کنند و براى رسیدن به یک نظام فکرى و عقیدتى که بتواند پاسخ گوى نیازهاى فکرى و عاطفى آنها باشد، تلاش می کنند. از سوى دیگر در دوران بلوغ، همزمان با بیدارشدن سایر غرایز و نیازهاى روانى، وجدان دینى و اخلاقى نیز در نوجوان بیدار و فعال می شود و او را به تفکر درباره معنویات و حقایق دینى وا می دارد.
به همین علت، یکى از نیازهاى اصیل نوجوانان در این سنین، نیازها و انگیزههاى دینى آنهاست. در این سنین، نوجوان با کنجکاوى و خواست درونى، به دنبال دست یافتن به هویت عقیدتى است، به گونه اى که بتواند در پرتو آن به زندگى روشنى ست یابد. سؤالهاى زیادى در این دوران در باره مسائل فکرى و اعتقادى براى نوجوان مطرح می شود و او در پى یافتن پاسخ این پرسش ها به جست و جو مى پردازد. (۷)
در این بین، وظیفه والدین است که فرزند خود را به کتاب و مطالعه آشنا کنند، تا آنان در این سنین بتوانند، جواب سؤالات خود را از کتابهاى مفید به دست آورند، تا راه رشد و ترقى براى آنان باز باشد. و همچنین والدین وظیفه دارند که همیشه با کودک، نوجوان و جوان خود یک رابطه دوستانه داشته باشند، تا آنان بتوانند، آزادانه و راحت نظریات و حرفهاى خود را بیان کنند و والدین آمادگى قبلى داشته باشند که جوابهاى روشن، سازگار با ذهن آنها و در قالبهاى نو و جذاب به سؤالات آنها بدهند.
بنابراین، در آموزشهاى دینى و تشویق به عبادت، باید از روشهایى استفاده کرد که حتى پیام ها و مطالب عادى و آشناى دینى و مذهبى در قالب طرحهاى تازه و بدیع و با موفقیتهاى خلاق براى آنها مطرح شود. بدین طریق، حس کنجکاوى و رغبت و تمایل فطرى درونى آنان برانگیخته می شود و چون این برانگیختگى با نیازها و کششهاى روانى-عاطفى در هم می آمیزد، یادگیرى واقعى، تغییر رفتار و درون سازى ارزش ها و پیام ها حاصل می گردد.
بر عکس، اگر بهترین و مقدسترین و مهمترین پیام ها و مواد آموزشى و تربیتى را بدون برخوردارى از این اصل ارائه دهیم، احتمالا با دلزدگى و وازدگى در کودکان و نوجوانان مواجه می شویم. (۸)
روشهاى تربیتى دیگرى که به تحریک حس مذهبى و تشویق به عبادت و بندگى کودکان و نوجوانان کمک شایان توجهى می کند؛ رهاکردن آنان در فضایى مقدس، سیرو سیاحت در آیات هستى، آشنا ساختن با چهرههاى مؤمن و ذاکر، ارتباط دادن او با پدیدههاى اطراف؛ که این همه به او امکان می دهد تا خود از این نشانههاى به ظاهر سامان نایافته بیرونى، سامانیافتگى درون را بیافریند و این، یکى از بهترین و عمیقترین شیوههاى تربیتى دینى و تشویق به عبادت در کودکان و نوجوانان است. (۹)
پینوشتها
۱ – رک: محمدتقى جعفرى، تفسیر مثنوى معنوى، ج ۳، ص ۱۴۲٫
۲ – رک: عبدالعظیم کریمى، رویکرد نمادین به تربیت دینى، ص ۱۱۲٫
۳ – رک: سید مجتبى هاشمى، تربیت و شخصیت انسانى، ج ۳، ص ۳۰٫
۴ – رک: عبدالعظیم کریمى، تربیت آسیب ساز، ص ۲۵٫
۵ – رک: محمدعلى سادات، رفتار والدین با فرزندان، ص ۹۳٫
۶ – رک: همان، ص ۹۶٫
۷ – رک: همان، ص ۱۰۰٫
۸ – رک: عبدالعظیم کریمى، همان، ص ۱۲۹٫
۹ – رک: همان، ص ۱۳۶٫
منبع: پاسدار اسلام؛ شهریور ۱۳۷۶؛ شماره ۱۸۹٫؛ فرض الله قلی زاده کلان