- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
انس، یعنى خو گرفتن همدمى و مصاحبت انسان با فرد یا شى ء مورد علاقه اش. انسان به لحاظ این که وجودى گسترده دارد و مجمع امیال و گرایش هاى مختلف است، زمینه انس با امور گوناگون را داراست. انس انسان با امور متعالى و معنوى منوط به این است که بین او و مأنوسش سنخیت وجود داشته باشد، هر چه این سنخیت بیشتر باشد موانست نیز بیشتر خواهد بود. از این رو، هر کس به هر اندازه که از باطل دور باشد، انس با قرآن مجید که سرتاسر آن حق است و هیچ گونه باطلى در آن راه ندارد، بیشتر مى شود. انس کامل مختص کسانى است که در اندیشه، اخلاق و کردار از هرگونه باطلى به دور بوده، و حق محور باشند.
انس به یک شى ء درهاى دل را به روى آن شى ء باز مى کند، و باعث مى شود که روح و جان انسان تحت تأثیر قرار گیرد و رنگ و بوى آن شى ء را به خود بگیرد، این تأثیر به تدریج در تمام حرکات و سکنات فرد متبلور مى شود. بر این اساس، انس با قرآن مجید که تجلى حق تعالى در این جهان است و سرتاسر دعوت به تعالى و سیر به سوى حق است انسان را به اندازه استعداد و قابلیت هایش از نور و کمال برخوردار مى کند تا جایى که انسان در ابعاد مختلف وجودش قرآنى و مظهر قرآن مى شود.
قرآن کریم، مانند ریسمانى است که این عالم را به عالم غیب متصل مى کند، داراى مراتب و ابعاد گوناگون است. از سوى دیگر، انسان نیز داراى گسترده وجودى شگفت آور است که به او استعداد ورود به اعلى علیین را داده است. یعنى قرآن و انسان هر دو داراى مراتب ظاهر و باطن و باطن آنها نیز داراى مراتب گوناگون است، پس انس انسان با قرآن با توجه به این گستردگى، مراتب مختلفى پیدا مى کند.
بر این اساس، انس پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ که داراى مقام عصمت و طهارت است با قرآن، انس همه جانبه بوده و در تمام شؤون و مراتب قرآن با آن همراه بودند. به نحوى که خود تجسم قرآن مجید بودند، و تمام شؤون حضرت، تفسیر آیات الهى بود. زبانشان با تلاوت آیات قرآن انس داشت، ذهنشان با تدبر در معانى آن مأنوس بود و قلبشان آکنده از تجلیات الهى در قرآن بود، و باطنشان با لوح محفوظ ـ که حاوى حقیقت قرآن است ـ در تماس بود، و کردارشان تفسیر عینى قرآن در زندگى بود.
خلاصه آن که پیامبر و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ هم در قرائت، تلاوت و حفظ و هم در علوم و معارف و هم در عمل و تطبیق، همدم و همراه قرآن بودند. این موضوعى است که علاوه بر اصول کلى و نظرى مى توان آن را در پرتو شواهدى از زندگى حضرت بررسى کرد.
انس پیامبر گرامى با قرآن کریم
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ که وحى قرآنى را از منبع غیب دریافت کرد، و آن را به عنوان معجزه ابدى، و کتاب نور و هدایت براى بشر به ارمغان آورد، خود بیشتر از همه با این کتاب همدم بود، و اولین عالم و عامل به آن، و کاملترین الگوى انسان قرآنى، در اندیشه، اخلاق و رفتار بودند. ارتباط و انس پیامبر با قرآن ارتباط خاصى بود که در ابعاد خاصش براى هیچ کس ـ غیر از ایشان ـ محقق نشده و نخواهد شد.
قرآن مجید، مملو از دستورهایى است که مخاطب آنها شخص پیامبر گرامى ـ صلى الله علیه و آله ـ است، و مسئولیت انجام آن بر عهده آن حضرت است. هر کدام از این خطاب ها، از مجاهدت ها و تلاش ها و سیره هاى الهى پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ حکایت مى کند، و این آیات الهى لحظه به لحظه زندگى آن حضرت را شکل مى داده، و همراهى مستمر آن وجود گرامى را با آواى وحى موجب مى شد، به طورى که پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ در هر پیش آمدى، منتظر سروش غیبى بودند، و دلشان تنها با نزول آیات قرآن آرام مى گرفت و با تاخیر وحى، نگران مى شدند.
این حقیقت، هم در بعد اجتماعى و هم در بعد فردى شخصیت پیامبر به وضوح متجلى است. قرآن مجید در آیات متعدد، تلاوت آیات قرآن مجید، براى ابلاغ به مردم، و همچنین تبیین و تعلیم، و اجراى آن را، وظیفه اصلى پیامبر اسلام ـ صلى اله علیه و آله ـ دانسته است و پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ نیز در راستاى انجام این مسئولیت الهى، از هیچ کوششى فروگذار نکردند، و در راستاى رساندن پیامهاى الهى، تا آخرین لحظات عمر مبارک خود، تلاش کردند.
در کنار این وظیفه اجتماعى، پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ مأمور بودند که آیات قرآن مجید را در دل شبها براى خود تلاوت کنند.
خداوند متعال در سوره مزمل مى فرماید:
«یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا»
«اى جامه به خود پیچیده! شب را جز اندکى به پا خیز. نیمى از شب یا کمى از آن را کم کن یا بر نصف آن بیفزاى و قرآن را با ترتیل (دقت و تأمل) تلاوت کن.»
قرآن مجید از اهتمام پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ به انجام این دستور خبر داده است.
«ان ربک یعلم انک تقوم ادنى من ثلثى اللیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذین معک و الله یقدر اللیل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم فاقرؤا ما تیسر من القرآن علم أن سیکون منکم مرضى و آخرون یضربون فى الأرض یبتغون من فضل الله و آخرون یقاتلون فى سبیل الله فاقرؤا ما تیسر منه و اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه و أقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و أعظم أجرا و استغفروا الله ان الله غفور رحیم»
«در حقیقت پروردگارت مى داند و گروهى از کسانى که با تو هستند، نزدیک به دو سوم از شب یا نصف آن یا یک سوم آن را (به نماز) برمى خیزند، و خداست که شب و روز را اندازه گیرى مى کند (او) مى داند که (شما) هرگز حساب آن را ندارید، پس توبه شما را پذیرفت پس هر چه از (قرآن برایتان) میسر است تلاوت کنید و زکات را بپردازید و (قرض الحسنه اى) نیکو به خدا وام دهید و هر کار خوبى براى خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و یا پاداشى بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»
بیان آیات قرآن براى مردم ـ ولو با در خطر انداختن جان خود و نزدیکانش همه نمونه و نشانه هاى ارتباط و انس بى نظیر آن حضرت با این کتاب الهى است.
على ـ علیه السلام ـ که در طول عمر مبارکش همیشه همراه و همراز پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ بودند، در وصف شدت علاقه پیامبر به قرآن کریم مى فرماید:
«کان رسول الله ـ صلى الله علیه وآله ـ لا یحجزه عن قراءه القرآن الا الجنابه.»
«چیزى جز جنابت مانع از تلاوت قرآن رسول الله ـ صلى الله علیه و آله ـ نمى شد.»
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ هر شب به قرائت سوره هاى خاصى از قرآن کریم اهمیت مى دادند. جابر گفت:
«کان النبى ـ صلى الله علیه و آله ـ لاینام حتى یقرأ تبارک، و الم التنزیل.»
«پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه وآله ـ تا سوره هاى مبارکه “تبارک” و “الم تنزیل” تلاوت نمى کردند، نمى خوابیدند.»
«کان ـ صلى الله علیه و آله ـ لایرقد حتى یقرأ المسبحات، و یقول: فى هذه السور آیه هى أفضل من ألف آیه، قالوا: و ماالمسبحات؟ قال: سوره الحدید، و الحشر، و الصف، و الجمعه، و التغابن.»
«آن حضرت تا سوره هاى “مسبحات” را نمى خواندند، به خواب نمى رفتند و مى فرمود: در این سوره ها آیه اى است که آن آیه از هزار آیه برتر است.
سؤال کردند: مسبحات کدام سوره ها هستند؟ فرمود: ” سوره هاى حدید، حشر، صف، و جمعه، و تغابن” است.»
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ حتى در شدت بیمارى نیز از قرائت قرآن کریم دست نمى کشیدند.
بکر بن عبدالله گفت:
«شخصى در حالى بر پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ وارد شد که آن حضرت به شدت بیمار بود، و یا گفت: تب دار بود، به حضرت گفت: اى رسول خدا! چقدر تب شما شدید است؟!
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ فرمود: “آن تب از خواندن سى سوره از قرآن من مانع نشد، در حالى که هفت سوره از آنها از سوره هاى طولانى بودند.” پیامبر سپس فرمود: “آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم؟”!»
چیزى که قرائت قرآن کریم توسط پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ را بر قرائت دیگران برترى مى بخشد، این است که حضرت براى رسیدن به مقاصد دنیایى و یا آخرتى قرآن نمى خواندند، بلکه تنها براى شکرگزارى قرآن مى خواندند. از این رو، فرموده اند: «آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم؟»
این مقامى است که جز اولیاى خاص خدا به آن نمى توانند برسند.
عشق و علاقه حضرت به قرآن کریم به حدى بود که گاهى یک آیه را از شب تا به صبح تکرار مى کردند.
ابوذر گوید:
«یک شب رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ نزد ما بود، سپس برخواست و یک آیه را پشت سر هم تکرار مى کرد: «ان تعذبهم فانهم عبادک و ان تغفرلهم فانک انت العزیز الحکیم» “اگر آنان را عذاب کنى، پس آنان بندگان تو هستند، و اگر آنان را بیامرزى، قطعا تو شکست ناپذیر فرزانه اى”.»
همچنین محبت و علاقه پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ به قرآن کریم را مى توان از علاقه پیامبر به شنیدن قرائت قرآن به دست آورد.
رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ به ابن مسعود فرمود: «برایم بخوان».
ابن مسعود گوید: سوره نسا را آغاز کردم تا رسیدم به آیه اى که مى فرماید: «(حال تو) چگونه است، آن وقتى که از هر گروهى گواهى بیاوریم، و تو را بر (همه) آنان گواه آوریم» دیدم که اشک از دیدگانش جارى شد، و فرمود: «الان کافى است.»
انجام برخى از اعمال عبادى و از جمله قرائت قرآن براى برخى از افراد به صورت عادت در مى آید، در این حالت عمل عبادى ظاهرى بى محتوا و جسمى بى روح خواهد بود. اما عمل عبادى حقیقى آن است که با توجه و حضور قلب باشد، و همواره براى فرد طراوت و تازگى داشته باشد، حتى اگر بارها تکرار شده باشد. انس حضرت با قرآن چنین خصوصیتى داشت. از این رو پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ در حین قرائت قرآن به خصوص آیاتى که مسئولیت عظیم ایشان را بازگو مى کند، به شدت تحت تأثیر واقع مى شد.
«قال: و کان رسول الله ـ صلى الله علیه و آله ـ اذا قرأ هذه الآیه «و ما تکون فى شأنٍ و ما تتلو منه من قرآنٍ و لاتعملون من عملٍ الا کُنّا عَلیکُم شهودا اذ یفیضون فیه و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فى الأرض ولا فى السماء و لا أصغر من ذلک و لا أکبر الا فى کتاب مبین» بکى بکاء شدیدا.»
«هنگامى که پیامبر خدا ـ صلى اللّه علیه وآله ـ این آیه را قرائت مى کرد: “در هیچ حال نیستى و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمى کنى، و هیچ علمى را انجام نمى دهید، مگر این که ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن مى شوید. هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمى ماند، حتى به اندازه سنگینى ذره اى، و نه کوچک تر.” به شدت گریه مى کرد.»
این تأثر شدید به حدى است که پیامبر فرموده است:
«انى لأعجب کیف لا أشیب اذا قرأت القرآن.»
«من تعجب مى کنم که چگونه وقتى قرآن مى خوانم پیر نمى شوم.»
در حقیقت، آن چیزى که براى پیامبر گرامى از قرائت قرآن مجید متوقع بوده، محقق شده است. از این رو، در حدیث دیگر این گونه فرمود:
«قال رجل: یا رسول الله! أسرع الیک الشیب، قال: شیبتنى هود، و الواقعه، و المرسلات، و عم یتسائلون.»
«مردى از پیامبر پرسید: اى پیامبر خدا! چرا زود پیرى به سراغ شما آمد؟ حضرت فرمود: سوره هاى هود، واقعه، مرسلات و عم یتسائلون مرا پیر کرد.»
منبع :فرهنگ جهاد ، بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۴۳ و ۴۴.