- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
دوران امامت امام کاظم(ع) مقارن با دوران خلافت عبّاسى اول بود و آن امام با چهارتن از خلفاى عباسی به نامهاى منصور، مهدی، هادى و هارونالرشید هم عصر بود. بنابراین، در مطالعه اوضاع اقتصادى عصر امام کاظم (ع) باید به بیان وضعیت اقتصادى جامعه در عصر اول عبّاسى پرداخت.
این دوران را باید دوران اقتدار و ثبات خلافت عبّاسى دانست. خلفاى عبّاسى در این عصر کوشیدند تا در مناطق گسترده تحت قلمرو خود، که حاصل فتوحات قبلى مسلمانان بود، ثبات و امنیت ایجاد کنند. در این دوره، علم، فرهنگ و هنر تعالى پیدا کردند و اقتصاد رونق یافت و نسبت به دوره هاى قبل، سطح رفاه جامعه بالاتر رفت.
اقتصاد جامعه عبّاسی بر کشاورزی، بازرگانى و صنعت استوار بود. در این میان، کشاورزى مهمترین رکن اقتصادى به حساب مى آمد؛ زیرا هنوز تحولات عظیم صنعتى صورت نگرفته بودند. علاوه بر این، تسلّط مسلمانان بر آبها و مناطق حاصل خیز زمینه مناسبى براى توسعه کشاورزی ایجاد کرده بود. گسترش قراردادهاى کشاورزی، تأسیس دیوان، دریافت خراج از کشاورزان و «دیوان الماء» براى حفظ و صیانت از حقوق کشاورزان شواهد پیشرفت کشاورزى در این دورهاند.۱
پایتخت عبّاسیان دشت حاصلخیز «سواد» بود. هر شهر بزرگى مانند بغداد را روستاها و باغها احاطه کرده بود. شهر «واسط» منطقه اى کشاورزى بود که سالانه مقادیر هنگفتى محصول به بار مى آورد.۲ فراورده هاى کشاورزى بسیار گوناگون و متنوع گردیدند. محصولات عمده عراق جو، گندم، برنج، خرما، کنجد، پنبه و کتان بود. میوه ها و سبزى هاى گرمسیرى و سردسیرى در دشت حاصل خیز سواد یافت مى شدند.
کتابهاى فراوانى که در این دوره درباره گیاهان تألیف یا ترجمه شده نشان مىدهند که مردم تا چه حد به زراعت ارج مىنهادند.۳ وسعت فوق العاده قلمرو خلافت و اوجى که تمدن به آن دست یافته بود، بازرگانى جهانى و دامنهدارى پدید آورده بود. طولى نکشید که بنادری همچون بغداد، بصره، سیراف، قاهره و اسکندریه مراکز مهم تجارت خشکى و دریا شدند. تجّار مسلمان به سوى شرق تا چین مىرفتند.۴ بر آنچه گذشت، تراکم موجودى هاى نقدی در دولت اسلامى عهد عبّاسى را باید افزود که تأثیرى بسیار بر فعالیتهاى تجاری داشت. عوامل مهم دیگرى که باعث رشد اقتصادى در این دوره شدند عبارتند از:
ـ تسلط مسلمانان بر سرزمینهاى طلاخیز تحت نفوذ دول بیزانس و ساسانی؛
ـ خراج و جزیه فراوانی که اهل ذمّه به دولت عبّاسى پرداخت مى کردند؛
ـ زکات، خمس و مالیات هاى هنگفت دولتى که از کشاورزان و پیشه وران و سایر اصناف دریافت مى شدند.
جدول هاى مالیاتى دولت عبّاسى نمود آشکارى است از مقادیر سرشار ثروت هایى که به دست عبّاسیان مى رسیدند.۵
این همه بیانگر وضعیت اقتصادى دولت عبّاسى در این دوره است. اما اوضاع اقتصادى عامّه مردم چگونه بوده؟ آیا ثروت هاى دولتى صرف آبادانى و عمران جامعه مى شدند؟ و آیا همه مردم در سطح عادلانه از رفاه و آسایش به سر مى بردند؟
گرچه غالب گزارشهای تاریخى مربوط به وضعیت اقتصادى دولت هستند و مورّخان کمتر به وضعیت اقتصادى توده مردم پرداختهاند، اما شواهد فراوانى نشان مىدهند که طبقه وسیعى از مردم تحت حاکمیت عبّاسیان در فقر و تهى دستى زندگى مى کردند. نگاهى به اشعار شعراى اجتماعی این مطلب را تأیید مى کند؛ از جمله ابوالعتاهیه ضمن اشعارى شکایت آمیز، تصویر دقیقى از وضع اقتصادى جامعه ارائه کرده است:
من مبلغ عنّى الاما م نصائحا متوالیه
انّى اری الاسعارَ اسعا رَ الرعیّهِ غالیه
واری الیتامى والارا ملَ فى البیوتِ الخالیه…۶
شاهد دیگر، شورش ها و قیام هاى متعدد مردمى است که ریشه در نارضایتى عمومى از اوضاع اجتماعى و اقتصادی در این عصر داشته اند. آنچه مسلّم است اینکه اموال و دارایى هاى فراوان دولت، که متعلّق به عامّه مردم بود، به طور عادلانه در بین مردم توزیع نشدند و بیت المال صرف رفاه و آسایش صاحبان حقیقى آن نگشت. فاصله طبقاتى شدیدى حاکم شد. بغداد، که مرکز تجارت و بازرگانى بود، تنها جیب ثروتمندان و بازرگانان را پر مىنمود و طبقه متوسط و ضعیف جامعه تحت فشار خراج و مالیاتها نمىتوانستند سربلند کنند. خزینه ها و گنجینه هاى دولتى صرف امور دربار مى شدند و خلفا با کنار نهادن سیره و سنّت رسول خدا(ص) و موازین اسلامى و روى کردن به اخلاق و منش پادشاهان و ملوک کافر کیش، سعی در خوشگذرانى و اسراف و تبذیر مى نمودند. از خلافت اسلامى تنها اسمى بر جاى مانده بود. این دوران، دوران ظهور و بروز پادشاهان ثروتمندى است که نان دنیا را به نام دین مى خوردند و عنوان «خلافت» را یدک مى کشیدند. امیرالمؤمنین!هاى فاسد و عیّاش هدایاى هنگفت و گزاف به شعرا و آوازه خوانان و مطربان و رقّاصان مى دادند، در حالی که عامه مردم در فقر و تنگدستى و فشار زندگى مى گذراندند.
به گفته مسعودی، مجموعه اموالى که منصور به زور از مردم گرفته بود بالغ بر ۶۰۰ میلیون درهم و ۴۰۰میلیون دینار بود. او این اموال را به نام «بیت المال» در محل مخصوص نگهداری مى کرد و نام صاحب هر مال را بر روى آن مى نوشت، بدون آنکه مقدارى از آن را به خدمت عامّه مصروف دارد. این مبلغ غیر از مالیات اراضى و خراج هایى بود که منصور در زمان خلافت خود از کشاورزان گرفته بود.۷ سیاست سخت گیرانه اقتصادى و تحریم و فشار مالى را علیه مردم در پیش گرفته بود تا مخالفان سیاسى خود را به ضعف بکشاند و زمینه قیام ها و شورشهاى مردمى را از بین ببرد.۸
در دوران هارون الرشید، درآمد سرانه دولت به بالاترین حد خود رسید که تا آن زمان این مقدار براى هیچ حاکم مسلمانى سابقه نداشت.
ابن خلدون موجودی بیت المال در ایّام رشید را بالغ بر ۷۵۰۰ قنطار در سال تخمین زده است. و جهشیاری مجموع درآمد را قریب ۵۰۰ میلیون درهم و دویست و چهل هزار درهم مى داند.۹
عملکرد خلفاى عبّاسی از جمله هارون در صرف بیت المال براى برپایى مراسم جشن و پایکوبى و دادن هدایا و بخشش هاى مالى حیرت آور به مادحان و چاپلوسان دربارى بى سابقه بوده است. حکایات بسیارى از بذل و بخشش هاى دیوانه وار هارون در تاریخ ثبت شده اند.
این وضعیت نامطلوب اقتصادى و عدم توجه خلفا به رسیدگى به وضعیت معیشتى مردم و صرف ثروت هاى دولتى در جهت عیش و نوش و خوشگذرانی، پیامدهاى اجتماعى و فرهنگى خاصى را در این دوره به دنبال داشت؛ از جمله:
ـ پیدایش فرقه متطوّعه در بغداد؛
ـ گرایش به زهد و تصوف در افرادى که مأیوس از غنى و رفاه بودند و دست از کار اقتصادى کشیده بودند؛
ـ پیدایش شاعران و مادحان و مورّخان دربارى که دانش و هنر را در مدح و چاپلوسى خلفا به خدمت گرفته بودند؛
ـ گسترش علوم دنیوی همانند طب، فلسفه و ریاضى که در سایه توجه خلفا و امرا و ثروتمندان رشد یافتند، در حالى که نسبت به علوم دینى خارج از دربار هیچ گونه حمایتى صورت نمى گرفت؛
ـ بروز شورش ها و قیام هایى که یک پاى در مخالفت فکرى و سیاسى با دولت عبّاسى داشتند و پاى دیگر در بى عدالتى هاى اجتماعى و نابسامانى هاى اقتصادى در این دوره.۱۰
عصر امام کاظم (ع) مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگرى حکّام عبّاسى بود. آنها تا چندى پس از آنکه زمام حکومت را به نام علویان در دست گرفتند، با مردم و بخصوص با علویان برخورد نسبتا ملایمى داشتند، اما به محض اینکه در حکومت استقرار یافتند و پایه های سلطه خود را محکم کردند و از سوى دیگر، با بروز قیام هاى پراکنده اى که به طرفداری از علویان پدید آمد و آنها را سخت نگران کرد، بنا را بر ستمگرى گذاشتند و مخالفان خود را زیر شدیدترین فشارها قرار دادند.
امام کاظم (ع) در مرکز فشارهاى سیاسى و اجتماعى عبّاسیان قرار داشت، در عین حال، رسالت ایشان آن بود که در این حرکت علمی، توازن و تعادل فکرى را میان شیعیان برقرار کند و از هر جهت، به هدایت و رهبرى فکرى و معنوى جامعه بپردازد.۱۱
با توجه به شناخت اجمالى از اوضاع و شرایط اقتصادى این عصر، زندگى اقتصادى و وضع معیشتى امام کاظم (ع) تبیین مى گردد. در این نوشتار، رفتارهاى امام کاظم مورد مطالعه قرار مى گیرند تا اصول کلى حاکم بر سیره اقتصادى امام در تولید، مصرف و اصلاحات اقتصادى بیان گردند.
پى نوشت:
۱ ـ محمّدکاظم مکّی، المدخل الى حضاره العصر العبّاسی، ص۲۶۱.
۲ ـ صباح ابراهیم الشیخلی، اصناف در عصر عبّاسی، ترجمه هادى عالمزاده، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲، ص۱۱.
۳ ـ فیلیپ چتّی، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، آگاه، ۱۳۴۴، ص ۴۴۳.
۴ ـ همان، ص۴۳۷.
۵ ـ صباح ابراهیم الشیخلی، پیشین، ص۱۳.
۶ ـ احمد امین، ضحىالاسلام، مصر، النهضه المصریه، ج ۱، ص۲۳۳.
۷ ـ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، داراندلس، ج ۳، ص ۳۱۲.
۸ ـ باقر شریف قرشی، حیاه الامام موسىبن جعفر(ع)، (قم، اسلامیه، ۱۳۸۹ق)، ج ۱، ص۳۶۸.
۹ ـ همان، ج ۲، ص۲۹.
۱۰ ـ احمد امین، پیشین، ج ۱، ص۱۳۶ـ۱۴۰.
۱۱ ـ رسول جعفریان، حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۸۱، ص۳۸۵.