- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
ضرورت تربیت دینی کودک در اسلام
امروزه، کودکان ما در سپهر بیکران اطلاعات و ارتباطات، و در معرض پیام های بی شمار دینی قرار دارند که این مسئله، هشیاری درباره این مخاطبان کم سن و سال را وظیفهای انکارناپذیر می سازد.
یکی از مباحثی که دست اندرکاران حوزه تعلیم و تربیت دینی باید به طور گسترده با آن آشنایی پیدا کنند، نحوه استنباط کودکان در سنین مختلف، از موضوعات و مفاهیم دینی است. به یقین، شالوده تفکر دینی آنان را می توان در همین مفاهیم و برداشت های گوناگون جست و جو کرد. اگر درصدد هستیم تا پیام رسانی مذهبی، متناسب با ویژگی های دانش آموز را برنامه ریزی کنیم، ناچاریم در دنیای کودکانه آنان گام نهاده، از دید آنها به معارف دینی بنگریم.
مقوله تربیت، از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوه ای از آن است.
انسان، تنها در پرتو تربیت صحیح است که به عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف و آرمان های خود دست پیدا کرده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح می نماید؛ از این رهگذر، برای انسان مسلمان، تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی که گردنبند مروارید دانه دین و بندگی خالق متعال را بر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی، به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید، از سویی دیگر، چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی، احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصب العین قرار دادن دیدگاه ها و سیره عملی آنان، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی، سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصد نایل آید.
از این رو، معصومین (علیهم السلام) ـ که از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند.ـ بهترین و مطمئن ترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاه ها و کشف و عرضه سیره تربیتی آنان یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاه ها و سیره تربیتی امام علی (علیه السلام) ـ که خود “اَب الائمه” و سرسلسله جانشینان به حق نبوی و سرآغاز تجلی گاه امامت معصومین (علیهم السلام) و نخستین تشکیل دهنده حکومت اسلامی علوی است. ـ بر ضرورت این کار می افزاید.
مقدمه
دلیل عمده عدم موفقیت درباره تربیت دینی کودکان، نقص در برنامه هاست نه در کودکان. عدم آگاهی از برداشت های کودکانه، تعلیم و تربیت ما را دچار نواقص و کمبودهای گوناگونی خواهد کرد؛ از جمله این که سبب خواهد شد معارف دینی در سطوحی ارائه شود که با فهم کودکان متناسب نباشد و گاه این، مایه خستگی و دلزدگی آنان از معارف دینی و حتی اصل اسلام می شود.
افزون بر این که تفکر خام و محدود، آنان را نه تنها از تصورات و برداشت های غیرواقعی نجات نمی بخشد، بلکه این تصورات دور از واقعیت را تقویت خواهد کرد؛ زیرا کودک، ناچار است برای درک مفاهیمی فراتر از استعداد خویش، به همان تفکرات کودکانه و خام روی آورده، از این طریق خود را قانع سازد. از این روی، ضروری است دست اندرکاران تعلیم و تربیت دینی با پژوهش های انجام شده درباره برداشت کودکان و نوجوانان از مفاهیم دینی آشنایی پیدا کنند و یافته های آنها را مد نظر داشته باشند.
اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدف نهایی از آن
الف) اهمیت تربیت فرزندان
تربیت، از حیاتیترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن، انسان به سعادت مطلوب نائل می آید. بزرگ مربی اسلام، علی (علیه السلام) در سخنان دربار خود، بارها و بارها، از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتایج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی توجهی به آن را بیان داشتهاند. امّا پیش از بیان دیدگاه های حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم.
بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند بیشتر، به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته مییشود، امام علی (علیه السلام) به فرزند، بسی فراتر از این نگریسته و آن را، عطیهای الهی برشمرده اند که در پرتو توجه و تربیت والدین، به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین برمیآید.
در نهج البلاغه آمده است که: “در حضور امام علی (علیه السلام)، مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت: “گوارایت باد رزمجویی سوارکار!” آن حضرت از نوع تبریک گفتن او، نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین را به او توصیه نمود: ” امید که بخشنده اش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی، مبارکت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تو نیز از نیکی و خیرش بهرهمند شوی.
پس از آن که از نگرش علی (علیه السلام) نسبت به فرزند آگاه شدیم، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره میکنیم؛ آن حضرت در سخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادبآموزی را، میراثی بیمانند تلقی نموده اند.
معمولاً با درگذشت انسان، نگاهها به میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین، خانه و ماشین در نظر کوته نظران، بزرگ و مهم جلوه می نماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی (علیه السلام)، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد “لامیراث کالادب” (۲) و هرگز املاک و داراییهای باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست؛ و از این روست که در سخنی دیگر، آن حضرت فرمود: “گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث میگذارند، ادب است.”
علی (علیه السلام) ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی توجهی به امر خطیر تربیت را “رشد یافتن فرزند ناصالح ” برشمرده و برای هر یک از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نمودهاند. از دیدگاه آن حضرت، فرزند صالح، مایه انس و آرامش والدین است لذا میفرماید: “انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد.
همچنین در سخن دیگری، فرزند صالح را، نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی مینماید: “الولد الصالح احد الذِکرین” مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر “غررالحکم و دررالکلم” ذیل این حدیث میگوید: “فرزند صالح، نیکوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی، دوتاست: یکی، فرزند صالح که از او بماند و دیگری، سایر اسباب او. فرزند صالح، نیکوتر از همه آنهاست یا این که فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب، نیکوتر است.
از سویی دیگر، آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان صدیق خود را از بیتوجهی به تربیت صحیح فرزندان، برحذر داشته است. ایشان در سخنی، فرزند ناصالح را، مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناککننده پیشینیان خود، معرفی مینماید.
و در کلامی دیگر، از فرزند ناصالح، به آلودهکننده پیشینیان خود و فاسدکننده اولاد و بازماندگان یاد می کنند.
همچنین در سخنی دیگر، او را مایه محنت و شومی دانسته و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را، شدیدترین مصیبتها معرفی نموده اند. فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست میدهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را، به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی (علیه السلام) درباره زبیر فرمود: ” پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت بود تا این که فرزند شوم و ناخلف او عبدالله، بزرگ شد (و او را از ما جدا کرد).”
ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
برای موجوداتی که در طریق تغییر، تحول، رشد و تکامل هستند، معمولاً موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسبترین رشد خود میرسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی مییابد، گلها در موسم بهار میرویند، چشمهها در فصل زمستان جاری میشوند. ابرها در زمستان بارور میگردند و قطرات بارانش، میهمان زمین میگردند و… تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که در آن بهتر و آسانتر به بار مینشیند.
موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره کودکی، نوجوانی و عنفوان جوانی است، آن گاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بیآلایش دارد، آنگاه که هنوز هواهای نفسانی و خواهشهای غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده، آنگاه که هنوز پلیدیها و زنگارها میهمان ناخواسته دل او نگشته و کشت زار دل او آماده پذیرش هر بذری است.
از سوی دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز همیشه فرصت و حوصله تربیت ـ که امری ظریف و در عین حال پیچیده است را ندارند زیرا آن گاه که بهار عمر والدین به روزهای آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظهشان چونان جسمشان به ضعف و نقصان گرائید، توان تربیت و راهنمایی مفید را نداشته و از ایفای نقش مربیگری برای فرزندان، عاجز میگردند.
علی (علیه السلام) مربی بزرگ بشریت در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی (علیه السلام)، به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گران سنگی ارائه نموده است؛ آن حضرت فرموده اند:
“فرزند دلبندم! چون دیدم سالیانی را پشت سر نهاده و به سستی در افتاده ام، بدین وصیت برای تو مبادرت نموده ام و خصلت هایی را در آن بر شمردم پیش از آن که مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشهام همچون تنم، نقصان بهم رساند یا پیش از نصیحت من، پارهای خواهشهای نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگی های دنیا تو را بفریبد و همچون شتری گریزان و نافرمان باشی. و به درستی که دل جوان، همچون زمین ناکشته است، هر چه در آن افکنند، بپذیرد.
پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آن که دلت سخت شود و خِرَدت، هوایی دیگر گیرد… -و در قسمت دیگر آن، میفرماید: “…- چون به کار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم، چنان دیدم که این عنایت در عنفوان جوانیات به کار رود و در بهار زندگانی که نیتی پاک داری و نفسی صاف و بی آلایش..
ج) هدف نهایی از تربیت فرزند
در نظام تربیتی اسلام، بحث اهداف، از کلیدی ترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن، امکان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیت های تربیتی به آسانی ممکن نیست. در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی، داشتن هدف های الهی بسی مهمّ و تعیین کننده است.
اکنون سؤال این است که در نظام تربیتی اسلام، هدف از تربیت چه باید باشد؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف، تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است؟ و یا این که علاوه بر اینها، اهداف مهمتر و مقدس تری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام، علی (علیه السلام)، هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست؟
با نگاهی به دیدگاه ها و سیره تربیتی علی (علیه السلام) آشکار می شود که در نظام تربیت اسلامی، هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را به طور غیر مستقیم بیان نموده و به راستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش، بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نمودهاند. مرحوم ابن شهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل می کند که فرمود: “من از خداوند خویش، طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از پروردگارم خواستهام، فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم، مایه چشم روشنی من باشند.
روانشناسی دینی مخاطبان
سنت مطالعات فرهنگی، در مرز میان علوم اجتماعی و علوم انسانی قرار دارد. در حوزه روانشناسی، مکاتب مختلفی برای مطالعه و بررسی وجود دارد که از جمله آنها می توان به دو مکتب رفتارگرا و شناخت گرا اشاره کرد. رفتارگرایی بر تغییرات قابل مشاهده در رفتار تأکید داشته، و یادگیری را در یک فرایند ارتباطی بین محرک و پاسخ تحلیل می کند؛ حال آن که شناخت گرایی، بر مطالعه فرایندهای درونی انسان و درک و تفکر او متمرکز است و تفسیرگر برداشت ها و دریافتهای درونی او میباشد.
مکتب شناخت گرا در روانشناسی، با سنت مطالعات فرهنگی و در نتیجه نظریه دریافت، پیوندهای مفهومی و روش شناختی عمیقی دارد در این دیدگاه، این پیش فرض وجود دارد که پیامهای رسانهای دارای معانی ثابت یا ذاتی نیستند، بلکه به هنگام دریافت محتوا از سوی مخاطب است که آنها معنا پیدا می کنند. به این ترتیب، مخاطب مولد معناست و آنها را بر پایه مختصات ذهنی و شرایط فرهنگی خود دریافت و تفسیر می کند.
از نظر نگارنده، دیدگاه شناخت گرا زمینه ای را فراهم می آورد که پیامآفرینان با نحوه استنباط کودکان و نوجوانان در سنین مختلف از موضوعات و مفاهیم دینی آشنایی پیدا کنند و با پذیرش نوعی مخاطب محوری در ارتباطات، به راهحلهای نوین و بسیار مؤثری در ارتباطات دینی دست یابند.
خوشبختانه در سال های اخیر، موفقیت های قابل توجهی بر اثر این توجهات به دست آمده، که مجموعه کتاب های درسی هدیه های آسمان در دوره ابتدایی که به تازگی چاپ شده است، گواه این معناست. اما متأسفانه موارد متعددی نیز پیش می آید که وظایف اساسی در برنامه های دینی کودکان حکایت از واگرایی میان رسانههای سنتی، مکتوب و الکترونیک در حوزه ارتباطات دینی دارد.
منابع
قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، چ ۱، ۱۳۷۸.
نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام.
احمدی، سیداحمد، اصول و روش های تربیت در اسلام، اصفهان، دانشگاه اصفهان، چ ۳، ۱۳۸۴.
امینی، ابراهیم، تربیت، قم، بوستان کتاب، چ ۲، ۱۳۸۵.
انصاریان، حسین، دیار عاشقان، تفسیر صحیفه سجادیه حضرت زین العابدین (علیه السلام)، تهران، پیام آزادی، ج۵، چ۱،۱۳۷۲.
همو، نظام خانواده در اسلام، تهران، ام ابیها، چ۱، ۱۳۷۵.
ایمانی، محسن، کلاس اولی ها، تهران، انجمن اولیا و مربیان، چ ۵، ۱۳۸۶.
باهنر، ناصر، آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چ ۹،
خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج۶، ص۳۵۳،.
خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج۶، ص۳۵۳،.
خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج۶، ص۳۵۳،.
نهج البلاغه، قصارالحکم، شماره۳۵۴ و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج۷،ص۳۹۰۲.
نهج البلاغه، نامه۳۱، با استفاده از ترجمه نهج البلاغه اثر دکتر سید جعفر شهیدی، ص۲۹۷.
مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۹۸.
رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه (علیهم السلام) با ترحمه فارسی، ص۱۸۴.
محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۱،ص۷۵ به نقل از تنبیه الخواطر و نزهه الناظر، ص۳۹۰.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۱، ص۳۸۴ و مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۳۲
منبع: سایت سازمان تبلیغات اسلامی