- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
گروه «زمینه سازان » در منابع اسلامى
دسته اى از روایات که مؤید یکدیگرند، از شیعه وسنى، درباره گروه زمینه سازان رسیده است . این نصوص برخى مناطق معروف اسلامى را که این گروه از آنجا برخواهند خاست، مشخص کرده اند . مهم ترین این مناطق عبارتند از: مشرق وخراسان (که منظور از مشرق همان خراسان است)، قم، رى ویمن .
در روایات زیر، گروه زمینه سازان به مناطق فوق منتسب شده اند:
۱ . زمینه سازان مشرق
«حاکم » در مستدرک صحیحین از عبدالله بن مسعود نقل کرده است که وى گفت:
«اتانا رسول الله (ص) فخرج الینا مستبشرا یعرف السرور فى وجهه، فما سالناه عن شى ء الا اخبرنا به ولا سکتنا الا ابتدانا حتى مر فتیه من بنى هاشم منهم الحسن والحسین، فلما راهم التزمهم وانهملت عیناه، فقلنا: یا رسول الله، ما نزال نرى فى وجهک شیئا نکره؟ فقال: انا اهل بیت اختار الله لنا الآخره على الدنیا، وانه سیلقى اهل بیتى من بعدى تطریدا وتشریدا فى البلاد حتى ترتفع رایات سود فى المشرق، فیسالون الحق لا یعطونه، ثم یسالون فلا یعطونه، ثم یسالونه فلا یعطونه – فیقاتلون – فینصرون . فمن ادرکه منکم ومن اعقابکم فلیات امام اهل بیتى، ولو حبوا على الثلج، فانها رایات هدى، یدفعونها الى رجل من اهل بیتى » . (۱)
«[روزى] رسول خداصلى الله علیه و آله وسلم با شادمانى تمام به سوى ما آمد، به گونه اى که برق شادى در نگاهش مى درخشید . هر چه مى پرسیدیم، پاسخ مى گفت، وهرگاه سکوت مى کردیم، خود شروع مى فرمود؛ تا آن که گروهى از جوانان بنى هاشم – که امام حسن وامام حسین علیه السلام – در میانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند . حضرت همین که آنان را دید در آغوششان کشید واشک از دیدگان مبارکش جارى شد . گفتیم: اى فرستاده خدا! چیست که پیوسته در چهره شما چیزى مى بینیم که خوش نداریم . فرمود: ما خاندانى هستیم که خداى تعالى آخرت را در مقابل دنیا براى ما برگزیده است . پس از من خاندانم رانده وآواره شهرها گردند تا آن که پرچم هایى سیاه در مشرق سربلند کنند . حق را طلبند وبدیشان ندهند، در برهه اى دیگر حق را طلب کنند وبدیشان ندهند، وباز نیز چنین شود، پس آن گاه نبرد کنند وپیروز شوند . [سپس فرمود:] هر که از شما یا فرزندان تان چنین روزى را درک کرد نزد امامى که از خاندانم مى باشد حاضر شود – اگرچه جامه به خود پیچد وبر برف گام نهد – زیرا این پرچم ها پرچم هاى هدایتند که آن ها را به مردى از خاندانم تقدیم کنند.»
ابى خالد کابلى از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کند که فرمود:
«کانى بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلا یعطونه ثم یطلبونه، فاذا راوا ذلک وضعوا سیوفهم على عواتقهم فیعطون ما شاؤوا فلایقبلونه حتى یقوموا ولایدفعونها الاالى صاحبکم قتلاهم شهداء، اماانى لوادرکت ذلک لابقیت نفسى لصاحب هذاالامر» . (۲)
«گویا مى بینم مردمى را که در مشرق قیام کرده اند وحق را مى طلبند وبدیشان داده نمى شود، ولیکن از پاى نمى نشینند . از این رو سلاح بر مى گیرند، در نتیجه آنچه مى خواستند بدیشان داده مى شود، اما نمى پذیرند تا آن که قیام مى کنند و حکومت را به کسى جز صاحب شما [امام عصر (عج)] تحویل نمى دهند . کشته شدگان از آنان، شهیدند . آگاه باشید که اگر من در آن زمان حضور داشتم، وجودم را وقف صاحب این امر مى کردم .»
۲. زمینه سازان خراسان
محمد بن حنفیه، در روایتى که به صور مختلف نقل شده ولیکن ظهور دارد که از امام على علیه السلام است، گوید:
«ثم تخرج رایه من خراسان یهزمون اصحاب السفیانى حتى تنزل ببیت المقدس توطى ء للمهدى سلطانه .» (۳)
«پرچمى از خراسان بیرون مى آید، [حاملان این پرچم] اصحاب سفیانى را شکست داده تا به بیت المقدس مى رسند وزمینه حکومت حضرت مهدى (عج) را فراهم مى سازند .»
۳ . زمینه سازان قم و رى
علامه مجلسى در بحارالانوار روایت کرده است:
«رجل من اهل قم یدعو الناس الى الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لا تزلهم الریاح العواصف، لا یملون من الحرب ولا یجبنون وعلى الله یتوکلون والعاقبه للمتقین .» (۴)
«مردى از اهالى قم مردم را به حق مى خواند، گروهى که دل هاى آنان چون پاره هاى آهن است گرد او جمع شوند، طوفان هاى سخت نلرزاندشان، از جنگ خسته نشوند وبیمى به خود راه ندهند، بر خدا توکل کنند وعاقبت [نیک] از آن پرهیزگاران است .»
۴ . زمینه سازان یمن
حضرت امام محمدباقر علیه السلام درباره رهبرى یمانى قبل از ظهور امام عصر علیه السلام فرموده است:
«. . . ولیس فى الرایات اهدى من رایه الیمانى، هى رایه هدى لانه یدعو الى صاحبکم . . . .» (۵)
«. . . در میان پرچم ها پرچمى هدایت یافته تر از پرچم یمانى نیست . آن پرچم، پرچم ارشاد است؛ زیرا [مردم را] به سوى صاحب شما [امام عصر علیه السلام] فرا مى خواند . . .»
نشانه هاى زمینه سازان ظهور
۱. گروه محکم واستوار
نخستین چیزى که در این قشر جلب نظر مى کند، صلابت، نیرومندى واستوارى آنان است . بنابراین آنان قوى وزورمندند که زمین را براى ظهور امام علیه السلام آماده مى سازند .
حضرت امام جعفرصادق علیه السلام در روایتى که محمد بن یعقوب کلینى آن را در ذیل آیه «فاذا جاء وعد اولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا اولى باس شدید» (۶) آورده، «بندگان سخت نیرومند» را به همین قشر تفسیر کرده است .
چنان که در روایت، به صفت عجیب «قلوبهم کزبر الحدید، لا تزلهم الریاح العواصف » ، (۷) توصیف شده اند . با آن که داراى «دل » هستند وطبیعت دل، نرمى ورافت است، لیکن این دل ها در رویارویى با طاغوت ها وستمگران به تکه هاى آهن بدل مى شوند که دیگر نرمى ورقت نمى شناسند .
صلابت ونیرومندى از ویژگى هاى نسل هایى است که خداى تعالى مسؤولیت تغییر [نظام هاى اجتماعى] وایجاد انقلاب را به دوش آنان گذاشته است، همچنین این دو صفت از ویژگى نسل هایى است که خداى تعالى آنان را در گردنه هاى بزرگ تاریخ براى انتقال مردم از مرحله اى به مرحله دیگر برگزیده وگروه زمینه سازان، داراى این ویژگى هاست .
۲ . گروه مبارزه ونافرمانى
وظیفه این گروه، مبارزه با نظام جهانى وعصیان علیه آن است . چه مى دانى نظام جهانى چیست وچگونه این نظام در خدمت به ابرقدرت ها وهم پیمانان آن ها وحفظ مراکز قدرت وموقعیت استراتژیکى شان در مناطق مختلف دنیا عمل مى کند؟ !
مسؤولیت حفظ این مراکز قدرت، مسؤولیتى بسیار دشوار وظریف است که نظام جهانى در تمام سطوح دنیا – نه در سطوح منطقه اى یا کشورى فقط – بدان پایبند است .
این نظام، از یک سرى معادلات وموازنه هاى سیاسى، اقتصادى، نظامى وخبرى دقیق شکل گرفته است، ونیز از رژیم هاى اعضاى خانواده جهانى ومجموعه اى از خطوط قرمز وسبز وزردى که در میان این رژیم ها واین مجموعه در زمینه حوادث، امتیازها، تنظیم نقش ها، تقسیم درآمدها، بازار ومنابع ثروت ومناطق نفوذ برقرار است .
به نظر ما، این مجموعه پیچیده است که قدرت هاى بزرگ را به سلطه بر دنیا قادر ساخته است؛ چنان که یک اهرم (۸) کوچک، انسان را در جا به جایى اجسام سنگین به کم ترین حرکت، توانا مى سازد . از این رو نظام جهانى، قبل وبعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروى، همچنان نزد همگان احترامش را حفظ کرده است؛ زیرا هر یک از آنان به قدر گستره وتوان خویش از این نظام بهره مى برد .
این جوانان (زمینه سازان ظهور امام عصر علیه السلام) به سادگى وبى هیچ تردیدى، این خطوط قرمز را زیر پا مى گذارند، معادلات وموازنه هایى را که همه بر آن توافق دارند وبدان به دیده قبول واحترام مى نگرند بر هم مى زنند . همچنین استقرار وتوازن وهیبت جهانى این رژیم ها وسازمان هاى بین المللى را بى اعتبار مى سازند .
این سازمان ها ورژیم ها، نه قدرت سلطه بر این جوانان را دارند، نه قدرت تحمل اینان را ونه قدرت دفع شان را؛ زیرا بیشترین توان این حکومت ها وهیبت جهانى شان در رویارویى با حکومت ها وسازمان هایى همانند خودشان است وآخرین سلاح آنان قتل، زندان، شکنجه وتبعید، حال آن که این جوانان از هیچ یک از این امور نمى هراسند .
از این رو، وصفى که در روایت درباره این قشر به کار رفته، بسیار دقیق است:
«لا تزلهم الریاح العواصف، لا یملون من الحرب ولا یجبنون وعلى الله یتوکلون والعاقبه للمتقین .»
«آنان را تندبادها نلرزاند، از نبرد دلتنگ وملول نشوند ونهراسند، وبر خدا توکل کنند وعاقبت [نیک] از آن پارسایان است .»
بى گمان آن که [در دل] هراسى ندارد، از نبرد خسته ودلتنگ نمى شود وتندبادها نیز طبیعتا او را تکان نخواهند داد، نیرو وامتیاز اینان در آن است که نمى هراسند ومشکل اینان از دیدگاه حکومت ها وقدرت هاى بزرگ در همین نکته نهفته است .
در موسم انتخابات عمومى ریاست جمهورى امریکا، در دوره رئیس جمهورى اسبق (کارتر) گفتگویى تلویزیونى در ضمن فعالیت هاى تبلیغاتى اى که کاندیداهاى ریاست جمهورى امریکا داشتند میان رئیس جمهور اسبق وکاندیداى دیگرى که در انتخابات از کارتر پیشى گرفت، برگزار شد . در این برنامه، کاندیداى اخیر رو به کارتر کرد وگفت:
«در حادثه انفجار مقر نیروى دریایى امریکا در بیروت (مارینز)، به هیبت جهانى امریکا خدشه زیادى وارد شد وتو – خطاب به کارتر – به تنهایى بایدمسؤولیت کامل این خسارت را به عهده بگیرى .»
رئیس جمهور نیز در ک جمله پاسخ او را چنین داد:
«فکر مى کنى من در مقابل انسانى که به طلب کشته شدن آمده چه مى توانم بکنم؟ ! نهایت کارى که مى توانم بکنم این است که مردم را باترس وتهدید ازامثال چنین اقدامى بازدارم، امااگر کسى که دست به چنین انفجارى زده خود طالب مرگ باشد وبه سوى مرگ آغوش بگشاید، چگونه مى توانم وى را از این کار بازدارم؟ واگر تو در موقعیت من بودى چه کار مى توانستى بکنى؟ !»
این ها برخى مشخصه هاى نسل مبارزى است که در رویارویى با رژیم ها وقدرت هاى بزرگ در عراق، ایران، افغانستان، لبنان، فلسطین، الجزایر، مصر، سودان واخیرا در چچن وبوسنى وهرزگوین پا به عرصه نهادند .
کار این نسل بسیار عجیب است؛ در عین حالى که در قبضه قدرت وسلطه وشلاق جلادان قرار دارد وآنان انواع عذاب ها وشکنجه ها را بدو مى چشانند، بدیشان ناسزا مى گوید وفرزندانش در مقابل آنان سر خم نمى کنند ونرمى نمى پذیرند . . . ونه فریاد مى کشند . چنان که یکى از این فرزندان مبارز آن گاه که زیر شکنجه هاى جلادان، انواع عذاب ها را مى چشید، به شکنجه گر جلاد چنین گفت:
«حسرت شنیدن یک آخ را هم بر دلت خواهم گذاشت!»
۳. بازتاب هاى جهانى
بازتاب هاى جهانى در مقابل این نسل – چنان که در روایات بدان تصریح شده است – بازتابى خشمگینانه ومتعرضانه است؛ زیرا این نسل، معادلات وموازنه هاى جهانى را با چالش هاى سخت وحقیقى مواجه مى سازد؛ از این رو عکس العمل هاى جهانى در مقابل او با عصبانیت وغضب دایمى بازشناخته مى شود .
ابان بن تغلب از حضرت امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است:
«اذا ظهرت رایه الحق لعنها اهل الشرق واهل الغرب، اتدرى لم ذلک؟ قلت: لا، قال: للذى یلقى الناس من اهل بیته قبل ظهوره » (۹)
«آن گاه که پرچم حق آشکار شود، اهل شرق وغرب لعنتش کنند . آیا مى دانى، براى چه؟ گفتم: نه، فرمود: به دلیل مشکلات وچالش هایى که اهل بیت او براى [نظام هاى] شرق وغرب ایجاد خواهند کرد .»
اهل بیت وى قبل از ظهور، عادتا زمینه سازان ظهور هستند که مشکلاتى را براى این رژیم ها وسازمان ها فراهم کرده وراحتى وآرامش را از آنان سلب مى کنند . ثقه الاسلام کلینى در کتاب روضه کافى از امام صادق علیه السلام در تفسیر سخن خداى تعالى: «بعثنا علیکم عبادا لنا اولى باس شدید» (۱۰) چنین نقل کرده است:
«قوم یبعثهم الله قبل خروج القائم فلا یدعون واترا لآل محمد الا قتلوه » (۱۱)
«گروهى هستند که خداى تعالى قبل از ظهور قائم علیه السلام بر مى انگیزد، آنان هیچ ستم کننده اى به خاندان محمد صلى الله علیه و آله وسلم را رها نمى کنند، جز آن که او را به قتل مى رسانند .»
بازتاب هاى جهانى که در این روایات ذکر شده، تا حد زیادى به عکس العمل دنیاى امروز در برابر بیدارى اسلامیى که از آن به «بنیادگرایى اسلامى » تعبیر مى کنند وناجوانمردانه ترین صفات را چون خشونت وتروریسم بدان منتسب مى سازند، شباهت دارد .
برنامه زمینه سازى
آماده سازى دنیا براى انقلاب امام عصر (عج) وظیفه اى گسترده، بزرگ وپیچیده است که این گروه در رویارویى با ستمگران وطاغوت هاى مستکبر وسردمداران کفر بدان اقدام مى کند .
این ستمگران، روى هم رفته یک جبهه سیاسى وسیع را – به رغم تمام تناقضاتى که در میانشان حاکم است – تشکیل مى دهند . این جبهه اهرم هاى قدرت زیادى دراختیار دارد؛ اهرم هایى چون مال، اقتدار سیاسى، نظامى وتبلیغاتى، ارتباطات [گسترده] وتشکیلات [پیچیده]، واز تمام این وسایل در کوبیدن بیدارى نوپاى اسلامى ونابودى آن بهره مى برد .
از این رو گروهى که عهده دار آماده سازى جهان براى ظهور امام عصر علیه السلام است به ناچار مى باید در رویارویى با این نیروها از همان تشکیلاتى که جبهه استکبار جهانى برخوردار است، برخوردار باشد . بلکه با تربیت ایمانى وجهادى وآگاهى سیاسى از دشمن پیشى گیرد .
بنابراین، طرح زمینه سازى براى قیام امام عصر علیه السلام که گروه زمینه سازان تدارک مى بینند، داراى دو جنبه خواهد بود:
جنبه اول
رشد ایمانى، جهادى وآگاهى سیاسى، این، دقیقا همان چیزى است که جبهه مقابل فاقد آن است .
جنبه دوم
[ایجاد] تشکیلات سیاسى، نظامى، اقتصادى، ادارى واطلاعاتى که به ناچار در مانند چنین نبردى باید موجود باشد .
بى گمان، گروه مؤمنى که جهان را براى ظهور امام عصر علیه السلام مهیا مى سازد؛ باید چنین امکاناتى را فراهم کند؛ اگرچه [در این زمینه] قدرت برابرى با جبهه جهانى دشمن را نداشته باشد .
این تشکیلات سیاسى، نظامى، اقتصادى واطلاعاتى بدون وجود نظام سیاسى ودولت در جهان محقق نخواهد شد، واین، همان دولت زمینه سازان است که روایات زیادى مژده برپایى آن را داده اند وبه ناچار شکل گیرى چنین نیرویى در زمین، ظهور امام علیه السلام را نزدیک مى گرداند، وبدون آن، عوامل طبیعى ظهور امام فراهم نمى آید . کسب چنین نیرویى نیازمند عمل وحرکت در متن زندگى است وفقط «مترصد» بودن وبه «انتظار» نشستن، به معنى منفى آن، دردى را درمان نمى کند .
گروه انصار در روایات اسلامى
گروه زمینه سازان قیام امام مهدى علیه السلام، قبل از «گروه انصار» پا به عرصه مى گذارد وافراد گروه انصار از شاگردان نسل پیشین محسوب مى شوند واز آنان به واسطه ویژگى هاى منحصر به فردى که دارند بازشناخته مى شوند .
در این جا تنها یک نمونه از روایات وارد شده درباره این گروه را، که روایتى است در باب «جوانان طالقان » نقل مى کنیم . این روایات را فریقین (شیعه وسنى) با اسناد خود نقل کرده اند .
جوانان طالقان
متقى هندى در «کنزالعمال » وسیوطى در «الحاوى » درباره انصار امام از «طالقان » چنین نقل کرده اند:
«ویحا للطالقان، فان لله عز وجل بها کنوزا لیست من ذهب وفضه، ولکن بها رجال عرفوا الله حق معرفته وهم انصار المهدى .» (۱۲)
«خوشا به حال طالقان، همانا براى خداى باشکوه وبزرگ در طالقان گنج هایى است که از طلا ونقره نیست، بلکه در آنجا مردانى هستند که خدا را چنان که حق معرفت اوست شناخته اند وآنان از یاوران مهدى علیه السلام هستند .»
در روایتى دیگر چنین آمده است:«بخ بخ للطالقان؛ آفرین، آفرین بر طالقان »
علامه مجلسى در این باره حدیث مفصل ترى را نقل کرده است:
«له کنز بالطالقان ما هو بذهب ولا فضه، ورایه لم تنشر مذطویت، ورجال کان قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فى ذات الله اشد من الجمر، لو حملوا على الجبال لازالوها، لا یقصدون برایاتهم بلده الا خربوها کان على خیولهم العقبان، یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکه، ویحفون به ویقونه بانفسهم فى الحروب، یبیتون قیاما على اطرافهم ویصبحون على خیولهم . رهبان باللیل، لیوث بالنهار . هم اطوع من الامه لسیدها، کالمصابیح کان فى قلوبهم القنادیل وهم من خشیته مشفقون . یدعون بالشهاده ویتمنون ان یقتلوا فى سبیل الله . شعارهم: یا لثارات الحسین . اذا ساروا یسیر الرعب امامهم مسیره شهر یمشون الى المولى ارسالا، بهم ینصرالله امام الحق .» (۱۳)
«براى او گنجى است در طالقان که [از جنس] طلا ونقره نیست، وپرچمى است که از هنگام فرو پیچیده شدن، گشوده نشده است، ومردانى است که دل هاشان پاره هاى آهن است . در دل این مردان شک در ذات الهى راه نیافته وسوزنده تر از پاره هاى اخگر است . (۱۴) اگر به کوه ها حمله ور شوند، آن ها را متلاشى سازند، با پرچم هاشان آهنگ هیچ دیارى را نکنند جز آن که ویرانش سازند، گویى که بر اسب هاشان عقابانند . براى برکت به زین اسب امام علیه السلام دست کشند وگرداگرد او بگردند ودر نبردها با جان خویش یارى اش کنند . (۱۵) شب را به قیام وعبادت گذرانند وروز را بر اسبان خود، زاهدان شب وشیران روزند . اطاعت پذیرتر از کنیز به سرور خویشند . چونان چراغ هایند؛ انگار در دل هاشان چلچراغى هایى فروزان است واز بیم الهى ترسانند . براى شهادت دعا مى کنند وآرزوى کشته شدن در راه خدا را در سر مى پرورانند . شعارشان: “اى خون خواهان حسین! ” است . آن گاه که به راه افتند، ترس ووحشت پیشاپیش ایشان طول یک ماه را بپیماید . متوجه مولا شوند وبه حرکت درآیند . خداى تعالى بدیشان امام حق را یارى رساند .»
یاران امام، جوانانند
در روایات به این مساله اشاره شده که یاران امام عصر علیه السلام را جوانان تشکیل مى دهند ومیان سال وکهن سال در میانشان – جز به ندرت – پیدا نمى شود .
حضرت امیرمؤمنان علیه السلام فرموده است:
«اصحاب المهدى شباب لا کهول فیهم، الا کمثل کحل العین والملح فى الزاد واقل الزاد الملح .» (۱۶)
«یاران مهدى علیه السلام جوانند ومیانسال در میانشان نیست مگر به مثل سرمه چشم ونمک در غذا ونمک [همیشه] کم تر از غذاست (کنایه از آن که پیران بسیار کم هستند) .»
تعداد فرماندهان یاران امام
حضرت امام باقر علیه السلام در روایتى مفصل در این باره چنین فرموده است:
«فیجمع الله علیه اصحابه [وهم] ثلاثمئه وثلاثه عشر رجلا، ویجمعهم الله على غیر میعاد . . . فیبایعونه بین الرکن والمقام ومعه عهد من رسول الله (ص) قد توارثته الابناء عن الآباء . . . .» (۱۷)
«وخداوند بى هیچ میعادى یارانش را براى وى گرد مى آورد در حالى که سیصد وسیزده نفرند . . . وحد فاصل رکن ومقام [ابراهیم] با امام علیه السلام بیعت مى کنند وبا آن حضرت عهدى است از رسول خدا که پشت در پشت از پدرانش به ارث برده است .»
در برخى روایات این تعدادى که با امام عصر علیه السلام بیعت مى کنند – در حد فاصل رکن ومقام – تعداد فرماندهان لشکر امام علیه السلام معرفى شده اند .
پى نوشت:
۱) مستدرک الصحیحین، حاکم نیشابورى، صفحات ۴، ۴۶۴ و۵۳۳ .
۲) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، (دار احیاء التراث العربى ومؤسسه التاریخ العربى، لبنان) ؛ ونیز غیبت نعمانى، انتشارات صدوق، باب ۱۴، ح ۵۰ .
۳) عصر الظهور، ص ۲۰۶ .
۴) بحارالانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶؛ ونیز سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۴۶ .
۵) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۲ .
۶) سوره اسراء (۱۷) آیه ۵: «پس آن گاه که وعده تحقق نخستین آن دو فرارسد، بندگانى ازخود را که سخت نیرومندند بر شما مى گماریم . . . .»
۷) دل هاشان همچون پاره هاى آهن است که طوفان ها آنان را نلرزاند .
۸) اهرم: میله آهنى ضخیمى که به وسیله آن اجسام سنگین را جا به جا مى کنند .
۹) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۳ .
۱۰) سوره اسراء (۱۷) آیه ۵: «بندگانى از خود را که سخت نیرومندند بر شما مى گماریم .»
۱۱) کافى، ج ۸ (روضه)، ح ۲۵۰، ص ۱۴۲ (دار الاضواء بیروت) ؛ سیماى حضرت مهدى در قرآن، سیدمهدى حائرى قزوینى، نشر آفاق، ص ۲۱۳ .
۱۲) کنزالعمال، ج ۷، ص ۲۶ .
۱۳) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷ .
۱۴) در نسخه اى دیگر به «سخت تر از سنگ » تعبیر شده است .
۱۵) در برخى نقل ها پس از این جمله، فقره هاى زیر اضافه شده است: «ویکفونه ما یرید فیهم، رجال لا ینامون اللیل، لهم دوى فى صلاتهم کدوى النحل » ؛ «هر انتظارى که امام از اینان داشته باشد، کفایتش کنند، مردانى هستند که شب نمى خوابند . در نماز خویش صدایى چون صداى زنبوران عسل دارند (کنایه از ابتهالى که در نماز دارند) .»
۱۶) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۳ .
۱۷) همان، ص ۲۳۸ و۲۳۹ .
منبع:محمد مهدى آصفى؛ترجمه: تقى متقى؛ مجله انتظار ،شماره ۷.