- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکی از اهداف نهضت امام حسین (علیه السلام) امر به معروف و نهی از منکر بوده است. امام حسین (علیه السلام) در موعظه و سخنرانی های خود در موارد متعدد فرموده است که او برای امر به معروف و نهی از منکر علیه دولت اموی و یزید بن معاویه به دعوت مردم کوفه لبیک گفته است و برای همین هدف هم جان خود و یارانش فدای اسلام شد.
در قرآن کریم امر به معروف و نهی از منکر بر مسلمانان واجب شده و بر طبق روایات اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود فاسقان و فاجران بر مسلمانان مسلط می گردند.
امام حسین (علیه السلام) قبل از آنکه از مکه به سوی کوفه رهسپار شود در خطبه ای مردم و شخصیت های علمی را دعوت به امر به معروف و نهی از منکر نموده است تا همراه با آن حضرت علیه یزید قیام کنند؛ اما با کمال تاسف با ترک امر به معروف و نهی از منکر خواری و ذلت را به جان خریدند و هیچگاه رستگار نشدند.
در این نوشتار به ترجمه فارسی این خطبه اشاره خواهد شد.
عبرت گرفتن از علمای یهود
مردم! از آن نکوهش ها که خداوند به منظور پند دوستانش از علماى یهود کرده عبرت گیرید، که مى فرماید: «چرا روحانیون و علمای آن ها (یهود) را از سخنان گناه آمیز (و حرام خوارى) جلوگیرى نکردند؟»، آن گروه از اسرائیلیان که کافر شدند (به زبان داوود و عیسى بن مریم) لعنت شدند (این بدان جهت بود که معصیت کار و متجاوز بودند و از کار هاى ناپسندى که داشتند جلوگیرى نمى کردند) چه کار های ناپسندی که مى کردند».[۱]
بدین جهت خدا بر آنان عیب گرفت که از ستمگرانى که در برابرشان بودند اعمال ناروا و تبهکاری ها مى دیدند و منع نمى کردند، چون جیره خوار و طمع کار بودند، از عواقب اعتراض ها بیم داشتند (هدایا و مزایا مى گرفتند و به اسم تقیه و پرهیز، حفظ جان و مصلحت، لب فرو مى بستند) با اینکه خداوند فرموده: «از مردم نترسید، از من بترسید».[۲]
و نیز فرموده: «مردان و زنان مومن دوست (و یاور) یک دیگرند، به نیکى امر و از بدى جلوگیرى مى کنند، نماز مى گزارند، زکات مى دهند و اطاعت خدا و رسول مى نمایند.»[۳]
امر به معروف کلید انجام وظایف
خداوند نخست امر به معروف و نهى از منکر را به عنوان یک واجب ذکر کرده، او آگاه است که اگر این وظیفه انجام گیرد و اجرا شود، وظایف دیگر، چه سخت و چه آسان انجام می شود؛ زیرا امر به معروف (کافران را) به اسلام دعوت کند، حقوق ستمدیدگان را بازستاند، با ستمگر به مخالفت برخیزد، غنیمت ها (و بیت المال) را (عادلانه به اهلش) قسمت کند، زکات را از آنجا که باید بگیرد، و بدان جا که باید، صرف کند.
کوتاهی دانشمندان در انجام وظایف
سپس شما جمعیت (دانشمند) کسانى هستید که به علم شهره اید، نامتان به نیکى بر سر زبان هاست، به نصیحت و خیرخواهى معروفید، به نام علماى ربانى (و روحانیون) در نظر مردم مهابت دارید، شریفان از شما حساب مى برند، ضعیفان احترامتان مى کنند، کسانى شما را بر خود ترجیح مى دهند که احسانى به آن ها نکرده اید، و حق نعمتى بر آن ها ندارید، آنجا که حاجت ها برآورده نشود شما وساطت مى کنید و پذیرفته مى شود، در راه با هیبت سلاطین و عزت بزرگان حرکت مى کنید، مگر این همه احترام براى این نیست که انتظار دارند شما وظیفه الهى را انجام دهید و به حق خدا قیام کنید؟
پس چرا در بیشتر وظایف کوتاهى مى کنید، حق امامان را سبک مى شمارید، حق طبقه زیردست و ضعیف را پایمال مى نمایید، ولى حقوق خود را که به خیال خودتان دارید، مطالبه مى کنید؟ شما که نه مالى در راه خدا داده اید، نه جانى در راه جان آفرین نثار کرده اید، نه با قوم و قبیله اى براى خدا در افتاده اید، چگونه (با این سستی ها و آسایش طلبی ها) آرزوى بهشت و همنشینى پیمبران و امان از عذاب دارید؟
من از آن مى ترسم که شما که تکیه به آرزو داده اید، و عمل نکرده از خدا توقع ها دارید، به عذاب و انتقام خدا گرفتار شوید، چه به لطف و کرم خداوند از مزایا و امتیازاتى برخوردارید، اما آن ها را که به خداپرستى معروفند ارج نمى گذارید، و خود به نام خدا (و حقپرستى) در میان بندگانش محترمید.
بی تفاوتی دانشمندان نسبت به شکسته شدن پیمان های الهی
(به چشم خود) مى بینید که عهد و پیمان هاى الهى (به دست قدرتمندان) شکسته شده و هیچ باک ندارید، اما اگر میثاق پدرانتان را زیر پا نهند هراسان مى شوید (خدا در نظرتان به اندازه نیاکان ارج ندارد)، تعهد ها و قرارداد هاى پیامبر نقض شده، کوران، لالان، و زمین گیران در شهر ها نه سرپرستى دارند نه پناهى، و شما نه بر آن ها ترحم مى کنید نه با استفاده از مقام خود به نفع آن ها قدمى بر مى دارید، نه به آن ها که کارى مى کنند (و از هستى خود در راه بى پناهان مى گذرند) توجهى دارید.
با بند و بست و سازشکارى با ستمکاران خود را آلوده کرده اید، همه این رفتار ها همان منکراتى است که خدا دستور داده از آن ها جلوگیرى کنید ولى شما غافلید، مصیبت (و گرفتارى) شما از همه مردم بیشتر است، زیرا بر مسند علم تکیه زده اید (مقام دانشمندان راستین را غاصبانه اشغال کردهاید)، و اى کاش حس و حرکتى (و یا گوش شنوایى) داشتید.
سپردن کار ها به دانشمندان خداشناس
این (مصیبت ها) بدان جهت است که جریان کار ها، و احکام (رتق و فتق امور) باید به دست دانشمندان خدا شناس باشد که بر حلال و حرام خدا امینند، اما این مقام را از دست شما ربوده اند، و این عقب نشینى هیچ موجب و باعثى ندارد، جز تفرقه و کناره گیرى شما از حق و اختلاف کلمه در سنت پیامبر با وجود دلیل هاى آشکار و واضح.
اگر شما مردمى بودید که در برابر اذیت و آزار (دشمن) مقاومت داشتید و در راه خدا از بذل مال دریغ نمى کردید، کار هاى خدا (و اداره امور مسلمانان) به دست شما بود، و منشا و مرجع هر کار شما بودید، اما (افسوس که) ستمکاران را بر مقام خود مسلط کرده و امور الهى را به دست آن ها سپرده اید تا بر اساس شبهه (و کورکورانه) کار کنند، در راه شهوت رانى و کامجویى گام نهند.
گریزان بودن دانشمندان از مرگ، علت تسلط جباران
آنچه جباران را بر مقام شما مسلط ساخته این است که شما از مرگ گریزانید و به این زندگى (ننگین) ناپایدار دلخوشید، خلق ضعیف را تسلیم آن ها کرده اید، جمعى برده وار بى اراده و مقهورند و گروهى گرسنه و مغلوب، ستمگران به دلخواه در امور مملکت تصرف مى کنند، به هوسرانى رسوایی ها به بار آورند، سیرت اشرار پیش گیرند و بر خداى جبار دلیرى کنند، در هر شهر گوینده اى سخنور بر فراز منبر دارند، همه مملکت را قبضه کرده اند، دستشان همه جا باز است، مردم چون برده در برابرشان نیروى دفاع ندارند.
(این بیدادگران) برخى جبار و سرکشند، برخى با کمال سختگیرى همه قدرتشان را به رخ ناتوانان مى کشند. فرمانروا (و خدا نشناسند، خداى) آفریننده و بازگرداننده را نمى شناسند (به مبدا و معاد ایمان ندارند).
شگفتا! و چگونه در شگفت نباشم که سرزمین اسلام قبضه کسانى است که یا خائن و ستمکارند، یا باجگیر و نابکار، یا حکمران بی رحم و بى انصاف، میان ما و شما در آنچه کشمکش داریم داور خداست، و قاضى اختلافاتمان هم اوست.
خداوندا! تو آگاهى که آنچه (از جنبش و نهضت بر ضد مفاسد و منکرات) به دست ما صورت گرفت نه در طمع پادشاهى و جاه بود، نه در طلب ثروت و مال، ما خواستیم تا نشانه هاى راه دینت را ارائه دهیم، (مفاسد را) در شهر هاى تو اصلاح کنیم، باشد که بندگان مظلوم تو روى آسایش و امنیت بینند و آسوده خاطر به طاعت تو برخیزند.
ما مى خواهیم فرائض اسلام و سنن و احکام تو را اجرا کنیم، شما باید به کمک ما برخیزید، در حق ما انصاف دهید، که ستمگران بر شما مسلط شده اند و در خاموش کردن نور پیامبرتان کوشیده اند، خدا ما را بس است، بر او توکل داریم، به درگاهش توبه آوردهایم و بازگشت همه به اوست. [۴]
نتیجه گیری
امر به معروف و نهی از منکر از مهم ترین وظایف دینی مسلمانان به شمار می آید و جامعه ای که به این وظیفه مهم دینی عمل نکند، هرگز رستگار نخواهد شد. به همین دلیل امام حسین (علیه السلام) دلسوزانه و برای اینکه مردم از ذلت و خواری نجات یابند دعوت به امر به معروف و نهی از منکر نمودند.
امام حسین (علیه السلام) در این خطبه تلاش کردند که شخصیت های علمی را به مسئولیت خودشان آگاه نموده تا علیه ظلم قیام کنند؛ اما به علت وابستگی به دنیا، به مسئولیت و وظیفه خود عمل نکرده و امام حسین (علیه السلام) را تنها گذاشتند و خود گرفتار ذلت و خواری گردیدند. امروز خواری و ذلت مسلمانان دنیا را می بینیم که گرفتار قدرت های شیطانی شده و ستم گران بر آنان مسلط گردیده اند. این خواری و ذلت نتیجه فقدان امر به معروف و نهی از منکر در میان جوامع اسلامی است.
پی نوشت ها
[۱] . مائده، ۶۳.
[۲] . مائده، ۴۴.
[۳] . توبه، ۷۱.
[۴] . ابن شعبه حرانى، حسن بن على، ترجمه تحف العقول، ص۳۷۳ – ۳۷۷،
منبع
ابن شعبه حرانى، حسن بن على، ترجمه تحف العقول، ص ۳۷۳ – ۳۷۷، ترجمه: احمد جنتی، قم، انتشارات آل علی علیه السلام، چ۱، ۱۳۸۲ش.