- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شخصیت على (علیه السلام) با شخصیّت نبى اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جوانب گوناگون علمى و عملى شباهت فراوان دارد. نهج البلاغه و مجموعه سخنان امیرالمؤمنین به آیات و مضامین قرآن نزدیک است و شیوایى، ارجمندى و ژرف بودن پیام على (علیه السلام) و نبى (صلی الله علیه و آله و سلم) به اوج کمال رسیده است؛ به گونه اى که از جهت محتوا، نهج البلاغه برادر قرآن نامیده شده است.
سراسر وجود على (علیه السلام) تاریخ و سیرت على، خُلق و خوى على، رنگ و بوى على (علیه السلام) سخن و گفت وگوى على براى تمام انس آن ها درس، سرمشق، تعلیم و رهبرى است. [۱]
على (علیه السلام) انسان کاملى است که قهرمان همه ى ارزش هاى انسانى است. او مردى است که شب ها با روح کلى عالم به سر مى بُرد و روزها به تربیت ارواح آدمیان مى پرداخت.
جوانى، گوهر گرانبهایى است که به خاطر استعدادها و قابلیت شکوفایى و رشد، از ارزش و منزلت خاصى برخوردار است و بزرگان را به توصیه و ارآیه ى تجربیّات به جوانان واداشته است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز در این عرصه، کلمات حکمت آموزى را ارائه نموده است. جوانى و تندرستى را دو چیز با ارزش و منزلت معرفى مى کند و مى فرماید: «قدر و منزلت این دو چیز را کسى مى شناسد که آن دو را از دست داده باشد». [۲]
در بیان ارزش جوانى همین بس که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در قیامت از عُمْر و جوانى انسان مى پرسند که چگونه و در چه راهى آن را صرف نموده است». [۳]
على (علیه السلام) به اصحاب توصیه مى کند که «جوانى را قبل از پیری و سلامتى را قبل از بیماری دریابید». [۴] امام در بیان دوران جوانى غفلت برخى انس آن ها مى فرماید: «در ایام سلامت بدن، سرمایه اى فراهم و مهیا نساخته اند و در اوایل فرصت هاى زندگى و نیرومندى، درس عبرتى نگرفتند و درخشنده ترین ایام عمر را رایگان از کف دادند، آیا کسى که در جوانى اهل تن پرورى بوده، مى تواند در پیرى جز شکستگى و ذلّت انتظارى داشته باشد». [۵]
پس دوران جوانی را باید دریافت و از آن دوران گران سنگ و طلایى در خویشتن شناسى و کمال یابى بهره گرفت که شرط اساسى سعادت و شقاوت یا خوش بختى و بدبختى انس آن ها در دنیا و آخرت به توجّه و عدم توجّه آن ها نسبت به جوانى، بستگى دارد.
امام على (علیه السلام) تربیت کنندگان و والدین و مربّیان را نسبت به توجّه به عنصر زمان، هشدار مى دهد و مى فرماید: «فرزندان خویش را به جبر و استبداد بر آداب خود مجبور نکنید؛ زیرا آنان در زمانی غیر زمان شما آفریده شدند و زندگى مى کنند». [۶]
پس تحجّر و جمود بر آداب گذشتگان، مانع مهمى بر سر راه تربیت جوانان است؛ امّا این بدان معنا نیست که دست از سنّت هاى صحیح گذشتگان برداریم و به بهانه ى نوگرایى و تجددخواهى، ارزش های اسلامى را به حاشیه رانیم؛ بلکه باید با روش صحیح تربیتى و آگاهانه، فرزندان خویش را به ارزش هاى اسلامى رهنمون سازیم.
مردى به نام ابوجعفر احول از دوستان امام صادق (علیه السلام) مدتی به تبلیغ مذهب تشیع و تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) اشتغال داشت. روزى به محضر مبارک امام رسید و امام از او سؤال کرد: مردم بصره را در پذیرش اهل بیت و آیین تشیع چگونه یافتى؟ عرض کرد: مردم اندکى تعالیم اهل بیت را پذیرفته اند. امام فرمود: «توجّه تبلیغى خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروى خویش را در راه هدایت آنان به کار انداز؛ زیرا جوانان زودتر حق را مى پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحى مى گرایند.» [۷]
به همین دلیل، امام على (علیه السلام) مى فرماید: «جوانى ات را قبل از پیرى و سلامتت را قبل از بیمارى دریاب.» [۸] امام على (علیه السلام) به جوانان توصیه هاى آموزنده ى بسیار دارد. از جمله: به فرزند جوانش امام حسن (علیه السلام) سفارش می کند: «بنده ى غیر خود نباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.» [۹]
پرهیز از شهوت رانی و مغلوب شدن با شهوت نیز توصیه ى دیگر آن حضرت است: «کسى که مغلوب شهوت خویشتن است، ذلّت و خواریش بیش از برده ى زرخرید است.» [۱۰]
عزت مدارى و کرامت نفس نیز سفارش دیگری است که امام (علیه السلام) به فرزند جوانش بیان مى کند: «نفس خویش را عزیز شمار و به هیچ پستى و دنائتی تن مده، گرچه عمل پست، تو را به تمنیات برساند؛ زیرا هیچ چیز با شرافت نفس برابری نمى کند و هرگز به جاى عزت نفس از دست رفته، عوضى همانند آن نصیب نخواهد شد».[۱۱]
امام على (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) می فرماید:
«پسرم! من در تعلیم و تربیت تو شتاب کردم پیش از آن که قلب تو سخت گردد و عقل و فکرت به چیز دیگرى مشغول شود مبادرت ورزیدم تا با تصمیم جدّى به استقبال اموری بشتابى که اندیشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش بیش تر بى نیاز ساخته اند؛ بنابراین آن چه از تجربیات آن ها نصیب ما شده، نصیب تو هم خواهد بود.» [۱۲]
مستى جوانى نیز آسیب پذیر و هلاکت بار است که جوانان باید بدان توجّه نمایند. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «سزاوار است انسان عاقل، خویشتن را از مستى ثروت، مستى قدرت، مستى علم و دانش، مستى تمجید و تملق، مستى جوانى مصون نگه دارد؛ زیرا هر یک از این مستى ها بادهاى مسموم و پلیدى دارد که عقل را نابود مى کند و آدمى را خفیف و بى ارزش مى سازد». [۱۳] و راه درمان این مستى ها به تعبیر امام على (علیه السلام) شناختن شرافت باطنى و گوهر انسانى است که او را از پستى هاى شهوت و آرزوهاى باطل مصون نگاه مى دارد. [۱۴]
بر این اساس، امام على (علیه السلام) به جوانان خطاب مى کند: اى گروه جوانان! شرف انسانى و سجایاى اخلاقى خود را با ادب و تربیت محافظت نمایید و سرمایه ى گرانبهاى دین خویش را با نیروى علم و دانش از دست برد ناپاکان و خطرات گوناگون برکنار دارید». [۱۵]
توصیه ى دیگر امام على (علیه السلام) به جوانان در آیین دوست یابى است که مى فرماید: «پیوند دوستى را با برادران دینى خود محکم سازید که آنان ذخایر دنیا و آخرت هستند. مگر نشنیده اید که خداوند در قرآن شریف به تأثر گمراهان در قیامت اشاره کرده که مى گویند: در این روز سخت، نه شفیعى داریم و نه دوستى که در کارمان همّت گمارد». [۱۶] «کسى که دوست پاک خود را که برای خدا با وى پیوند دوستى داشته، از دست بدهد، مثل این است که شریف ترین اعضاى بدن خود را از کف داده است». [۱۷]
در وصیت نامه شان به امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «به اتکاى روابط دوستانه و رفاقت صمیمانه، حق برادرت را ضایع مکن؛ چه، در زمینه ى تضییع حقوق، روابط دوستى نابود مى شود و آن کسی که حقّش را تباه ساختى براى تو برادر نخواهد بود.» [۱۸]
امام (علیه السلام) در باب عوامل انحراف جوانان هشدار مى دهد و جهل و نادانى، هواپرستى و شهوت رانى، تقلید از فاسدان و منحرفان، عصبانیت و خشم افراطى، برترى جویى، تکاثرگرایى، غرور و خودخواهى، فقدان تربیت خانوادگى و ضعف ایمان را به عنوان ریشه هاى انحراف جوانان بیان مى کند. [۱۹]
پى نوشت ها
[۱]. جاذبه و دافعه ى على (علیه السلام)، ص ۱۷۷.
[۲]. ص ۴۴۹.
[۳]. ج ۱۷، ص ۲۳.
[۴]. ص ۳۴۰.
[۵]. تحقیق فیض الاسلام، ص ۱۸۰.
[۶]. ابن ابى الحدید، ج ۲۰، ص ۲۶۷.
[۷]. کافى، ص ۹۳.
[۸]. غررالحکم.
[۹]. نامه ى ۳۱.
[۱۰]. غررالحکم.
[۱۱]. نامه ی ۳۱.
[۱۲]. نامه ى ۳۱.
[۱۳]. ج ۵، ص ۸، حدیث ۹۰۷۵.
[۱۴]. غررالحکم.
[۱۵]. پیشین.
[۱۶]. غررالحکم.
[۱۷]. غررالحکم.
[۱۸]. نامه ى ۳۱.
[۱۹]. نامه ى ۵۳، خطبه ى ۱۰۸، ۱۹۲، حکمت ۲۵۵، ۲۳۲.
منبع: پایگاه بلاغ