- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
سپاس و ستایش خداوند یکتا را سزد که وعده هایش همواره صادق بوده و هست و خواهد بود و سعادت و خوشبختی ابدی را در صداقت صادقان وعده فرموده و درود بر روان پاک و مطهر سرور کائنات حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله که اصدق الصادقین است و با به ارمغان آوردن صداقت، کذب را از اعماق سینه ها بیرون کشید و روح انسانی را در قالب صدق، با صفا و محبت آشنا ساخت. و درود بر اهل بیت علیهم السلام گرانقدرش که چون ذبیح الله صادقانه راه سعادت و نجات را در مدرسه عشق و وفا و دوستی و محبت و زهد و پارسایی به بشر آموختند.
در طول تاریخ بشر همواره کسانی بوده اند که پس از وفاتشان خلاء نبودِ آنها کاملاً حس شده است، اما اندیشمندان پس از آنها آن خلاء را به نوعی پر کرده اند، ولی کم هستند کسانی که پس از حیاتشان اندیشه خود آنها به کمک جامعه آمده و بر جامعه حاکم شود به گونه ای که اندیشمندان بعد از او پیرامون محور فکری او بیندیشند. و امام جعفر صادق علیه السلام یکی از معدود کسانی است که خلاء وجودی حضرتش را جز اندیشه های والا و بلند او نتوانسته است پر کند. لذا او نه چون شمع است که از سوز و گدازش صحبت شود تا پروانه ها گرد آیند و نه چون خورشید است که از تابش نورش حرفی زده شود تا عوام راه جویند که او اظهر من الشمس است که پیران طریقت برای شناخت خود نیازمند مصاحبت وجود شریف اویند.
لذا لزوماً برای شناخت بهتر او به دنبال راهروان راه کمال که از راه پیمودن طریقه ی مقدسه ی سلوک حضرتش به اوج قله سعادت دست یازیده اند و بهره وافر برده اند و در نهایت از بلندای آن قله عظیم، معرفت و عشق را درک کرده و اعتراف به بزرگی و عظمت شخصیت شریفش نموده اند طی طریق خواهیم نمود و در این رهگذر از زبان معترف سالکان طریقتش سخن خواهیم گفت. و با استفاده از عنوان «ما قاله الاعلام فی فضائل الامام الصادق(علیه السلام)» ثمره نخل بارورش را بر تنگدستان خواهیم بخشید و با بر تن کردن جامه تقوی چون پاک باختگان، راه عزت و شرافت را خواهیم پیمود و تمام سعی و تلاش خود را در راه خدمت به خلق خدا به خاطر رضای حق تعالی به کار خواهیم گرفت و در این آشفته بازار محبت و صداقت را پسندیده و با قلبی مطمئن به مسیر آخرت قدم خواهیم گذاشت.
و اما از بزرگان علم و معرفت و محبان اهل بیت(علیهم السلام) زیادند کسانی که از محضر شریف حضرتش مستقیماً و یا غیر مستقیم بهره برده اند و درباره ایشان سخن ها گفته اند و مقالات با ارزش به رشته تحریر کشیده اند ولی ما در اینجا به اختصار از کتب اهل سنت به طور مستند و مستدل نظر تنی چند از اعلام ایشان را درباره ی آن حضرت ذکر می کنیم.
امام مالک بن انس
محمد بن زیاد ازدی گفت: شنیدم که مالک بن انس می گوید بر جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) وارد شدم به گونه ای که زیاد از من قدرشناسی می کرد و می فرمود: «ای مالک تو را دوست دارم» و من از این بابت مسرور می گشتم و خدا را سپاس می گفتم و هیچگاه نشد که ایشان را ببینم مگر این که یا روزه داشتند و یا نماز می خواندند و یا مشغول به ذکر خداوند تبارک و تعالی بودند.»
و نیز گفته اند: «هیچگاه ندیدم ایشان را مگر بر سه خصلت نیک یا نماز می خواند و یا روزه دار بود و یا به تلاوت قرآن مشغول بود و هیچگاه ایشان را بی وضو ندیدم.»
امام ابوحنیفه
و ابوحنیفه فرموده است: «فقیه تر از جعفر بن محمد به چشم ندیده ام.»
امام شافعی
ابن حجر عسقلانی گفته است: اسحاق بن راهویه گفت به شافعی گفتم: جعفر بن محمد نزد تو چگونه است؟ شافعی گفت: «ثقه».
یعنی «مورد اعتماد و اطمینان کامل من است.»
عمرو بن المقدام
ابونعیم اصفهانی در کتابش به نام حلیه الاولیاء از عمرو بن المقدام نقل می کند که گفت: «کنت اذا نظرت الی جعفر بن محمد علمت انه من سلاله النبیین»؛ «چون نگاه به جعفر بن محمد می کردم می دانستم که او از سلاله پیامبران است.»
ابن حبان
و باز ابن حجر عسقلانی از قول ابن حبان درباره امام صادق علیه السلام می گوید:
ابن حبان گفته: «وی از سادات اهل بیت است که فقیه و علیم و فاضل بود و به سخنش نیازمند بودیم.»
و در روایت دیگری آمده است که وی تنها کسی بود که همه فقها و علما و فضلا محتاج و نیازمند سخنش بودند.
ابوحاتم
و ذهبی در کتاب خود موسوم به تذکره الحفاظ می نویسد قال ابوحاتم «ثقه لایسأل عن مثله»؛ «امام صادق آنگونه مورد اطمینان است که از کسی همانند او سئوال نمی شود.»
ابن ابی حاتم
و در جای دیگر ابن حجر عسقلانی در کتاب تهذیب التهذیب از ابن ابی حاتم نقل می کند که گفت از قول پدرش: (جعفر الصادق) ثقه لایسأل عنه.
یعنی: «امام جعفر صادق(علیه السلام) شخصیت مورد اطمینانی است که نیاز نیست درباره او از کسی پرسش شود.»
شهرستانی
وی در کتاب خود موسوم به الملل و النحل درباره عظمت و بزرگی حضرت صادق (علیه السلام) می نویسد: «وی به جهت شدت محبتی که به اُنس با خدا داشت، وحشت داشت که با مردم تماس داشته باشد و همواره از مردم دوری می گزید و معتقد بود هر کس با غیر از خدا مأنوس شد متوجه وسواس می شود.»
ابن حجر هیثمی
وی که یکی دیگر از مؤلفین به نام اهل تسنن بشمار می آید در کتاب خود موسوم به الصواعق المحرقه موضوعی را در رابطه به این که شش فرزند از سلاله پاک محمد بن علی (علیهم السلام) به دنیا آمدند که افضل و کامل تر از همه آنها امام جعفر صادق (علیه السلام) بودند که پس از وی خلیفه و وصی ایشان شدند و مردم از علوم منتشره ایشان به تمامی شهرها سخن گفته اند و پیشوایان بزرگی از او حدیث روایت کرده اند.
عبدالرحمن بن الجوزی
ابن جوزی که خود از عرفاء به نام اهل تسنن می باشد و از مؤلفین مشهور جهان اسلام است در کتابش موسوم به صفه الصفوه می نویسد: «کان (جعفر بن محمد) مشغولا بالعباده عن حب الریاسه»؛
یعنی: جعفر بن محمد شخصیتی بود که مشغولیت فراوانش به عبادت او را از عشق ریاست بازداشته و سیراب کرده بود.
شبلنجی
این عارف بزرگ ربانی نیز که یکی دیگر از مؤلفین مشهور اهل تسنن است در کتاب معروفش به اسم نورالابصار نوشته است: «کان جعفر الصادق(رضی الله عنه) مستجابا لدعوه و اذا سأل الله شیئاً لم یتم قوله الا و هو بین یدیه.»
یعنی: جعفر صادق (رضی الله عنه) مستجاب الدعوه بود و دعایش همیشه مورد قبول حق تعالی واقع می شد و چون از خداوند چیزی می خواست هنوز قولش پایان نیافته بود چیز مورد نظر برایش مهیا بود.
ابن خلکان
این مؤلف مشهور و به نام اهل تسنن نیز در کتاب خود موسوم به وفیات الاعیان اظهار داشته است: «و کان من سادات اهل البیت و لقب بالصادق لصدقه فی مقالته… و کان تلمیذه ابوموسی جابر بن حیان الصوفی الطرسوسی قد ألف کتاباً یشتمل علی ألف ورقه تتضمن رسائل جعفر الصادق و هی خمس مأه رساله.»
یعنی: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) از سادات اهل بیت(علیهم السلام) بشمار می رود و به دلیل راستگویی در گفتارش ملقب به صادق شده است … و ابوموسی جابر بن حیان یکی از شاگردان اوست که کتابی مشتمل بر هزار برگ تألیف نموده که متضمن رساله های امام جعفر صادق (علیه السلام) است که مقدار آنها به پانصد رساله می رسد.
خیر الدین الزرکلی
وی یکی دیگر از مؤلفین به نام اهل تسنن می باشد که تألیفات ارزشمندی را از خود به یادگار گذاشته است او در کتاب الاعلام درباره امام جعفر صادق (علیه السلام) نوشته: «کان من أجلّاء التابعین و له منزله رفیعه فی العلم. أخذ عنه جماعه، منهم الإمامان ابوحنیفه و مالک و لقب بالصادق لأنه لم یعرف عنه الکذب قط له اخبار مع الخلفاء من بنی العباس و کان جریئاً علیهم صداعاً بالحق.»
یعنی: امام جعفر صادق (علیه السلام) از بزرگان تابعین بشمار می رود و در علم و دانش دارای منزلتی رفیع است و جماعت زیادی از او کسب علم کرده اند که از جمله آنها دو نفر از پیشوایان اهل تسنن امام ابوحنیفه و امام مالک هستند و لقبشان صادق است به خاطر این که هرگز کسی از او کذب نشنیده است و در خبرهای مربوط به او آمده است که وی برای اعتلاء حق پیوسته علیه خلفای بنی عباس در ستیز بوده و به مبارزه پرداخته است.
محمد فرید وجدی
این نویسنده به نام نیز که یکی از اندیشمندان بزرگ اسلام و صاحب تألیفات متعددی می باشد در دائره المعارف مشهور خود از امام جعفر صادق علیه السلام صحبت به میان آورده و به عنوان یک سنی مذهب می نویسد: «ابوعبدالله جعفر الصادق بن محمدالباقر بن علی زین العابدین ابن الحسین بن علی ابن ابیطالب هو احد الأئمه الأثنی عشر علی مذهب الامامیه کان من سادات اهل البیت النبوی، لقب الصادق لصدقه فی کلامه کان من افاضل الناس.»
یعنی: ابوعبدالله جعفر الصادق فرزند محمد باقر فرزند علی زین العابدین فرزند حسین فرزند علی فرزند ابیطالب یکی از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه است وی از سادات نبوی (صلی الله علیه و آله) می باشد و به دلیل صداقت در گفتارش به صادق ملقب شده است و یکی از بزرگان زمان خود در میان مردم است.
ابو زهره
محمد ابوزهره از دیگر نویسندگان جهان اسلام و از اندیشمندان به نام در کتابی که به نام الامام الصادق به رشته تحریر کشیده است درباره حضرت می نویسد: «امام صادق(علیه السلام) در طول مدت زندگی پر برکتش همیشه در طلب حق بود و هرگز پرده ای از ریب و شک و تردید بر قلب او مشاهده نشد و کارهایش به مقتضیات کج اندیشی سیاستمداران زمانش رنگ نباخت و لذا هنگامی که رحلت فرمود عالم اسلامی فقدان او را کاملا حس کرد زیرا که یاد او هر زبانی را عطرآگین می ساخت و همه علماء و اندیشمندان بر فضل او اجماعاً معترفند.»
و اضافه می کند «علماء اسلام در هیچ مسأله ای آنگونه که بر فضل امام صادق و دانش او اجماع نموده اند علیرغم اختلاف طوائفشان در امری به این شکل اجماع ننموده اند و تعداد زیادی از ائمه اهل تسنن هستند که معاصر با ایشان بودند و هم عصر با ایشان زیسته و از محضر مبارکشان فیض برده اند و بدین سان وی به پیشوایی علمی زمانش کاملا شایسته بوده همچنان که این شایستگی را قبل از او پدر و جدش و نیز عمویش زید رضی الله عنهم اجمعین داشته اند.
و همه پیشوایان راه هدایت به آنها اقتداء نموده و از حرف های آنها اقتباس نموده اند.»
ابن الصباغ مالکی
این نویسنده نامدار اهل تسنن نیز که در کتاب خود به نام الفصول المهمه در ارتباط با مناقب امام جعفر صادق (علیه السلام) مطالب قابل توجهی را ذکر نموده است در این باره می نویسد: «مناقب جعفر الصادق (علیه السلام) فاضله أو صفاته فی الشرف کامله، و شرفه علی جبهات الأیام سائله، و أندیه المجد و الغر بمفاخره و مآثره آهله.»
عبدالله بن شبرمه
ابونعیم اصفهانی در کتاب معروفش به نام حلیه الأولیاء به نقل از ابن شبرمه در باب احتجاج امام صادق (علیه السلام) می نویسد: «امام جعفر به هنگامی که من و ابوحنیفه به محضر ایشان وارد شدیم به ابن ابی لیلی فرمودند چه کسی با شماست؟ پس از معرفی ابوحنیفه (رضی الله عنه) بین امام جعفر الصادق (علیه السلام) و ابوحنیفه سؤالاتی رد و بدل شد و در قسمتی از آن سؤالات امام جعفر صادق (علیه السلام) به ابوحنیفه گفت: «کدام یک از جهت کیفر و عقاب عظیم تر است؟ آدم کشی یا زنا؟» ابوحنیفه جواب داد: آدم کشی. امام فرمود: «پس به درستی که خداوند عزّ و جلّ شهادت دو نفر در آدم کشی پذیرفته و در زنا نپذیرفته مگر این که چهار نفر باشند.
سپس گفت: «کدام یک از این دو عبادت عظیم ترند. نماز یا روزه؟» ابوحنیفه جواب داد: نماز. فرمود: «پس چگونه است که حائض قضای روزه دارد اما نمازهایش قضا نمی شود!» لذا به صراحت ابوحنیفه را از قیاس دین با رأی خودش بازداشت و فرمود: «از خدا بترس و دین را به رأیت قیاس مکن.»
و باز ابونعیم اصفهانی در همین کتاب به نقل از ابن بسطام می نویسد: «کان جعفر بن محمد یطعم حتی لایبقی لعیاله شیءٌ.»
یعنی: جعفر بن محمد به هنگام اطعام، فقیران را به گونه ای طعام می داد که چیزی برای خانواده اش باقی نمی گذاشت.
و در جلد سوم این کتاب در صفحه ۱۹۸ نوشته است: تعداد زیادی از تابعین از امام صادق (علیه السلام) حدیث روایت نموده اند که از میان آنها می توان یحیی بن سعید الأنصاری، و ایوب سختیانی و أبان بن تغلب و ابوعمرو بن المعلاء و یزید بن عبدالله بن بن الهاد را نام برد. مضافاً این که ائمه و أعلام اهل تسنن مانند مالک بن انس و شعبه بن الحجاج و سفیان ثوری و ابن جریح و عبدالله بن عمر و روح بن القاسم و سفیان بن عیینه و سلیمان بن بلال و اسماعیل بن جعفر و حاتم بن اسماعیل و عبدالعزیز بن مختار و وهب بن خالد و مسلم بن حجاج نیز از ایشان حدیث روایت نموده اند.
وی به گونه ای که ذهبی در کتاب تذکره الحفاظ یاد کرده است فرزند محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) است. و از قبیله بنی هاشم است. روز یکشنبه و بنا به روایت دیگری روز دوشنبه در حالی که سیزده شب از ماه ربیع الاول باقی بود در سال ۸۳ هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود و همزمان با روز ولادت رسول اعظم حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) می باشد و در سال ۱۴۸ هجری در سن ۶۸ سالگی به دست منصور دوانیقی به شهادت رسیده و به دیار باقی شتافتند و در جنه البقیع در کنار قبری که پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه السلام) و جدشان امام علی زین العابدین (علیه السلام) قرار داشتند مدفون گردیدند.
منبع:
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام، شبکه امام صادق علیه السلام،