- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مقدمه
امام زادگان بسیاری در شهرها و روستاهای کشور بزرگ اسلامیمان آرمیده اند، که مزارشان تجلی گاه عواطف انسانی و پناهگاه روحی مردم است. دوستداران اهل بیت علیهم السلام مزار امام زادگان را دری گشوده به سوی آسمان معنویت و معرفت می دانند و هرگاه حاجتی داشته باشند، با توسل به روح ملکوتی این بزرگواران و باتقدیم سلام به آستان متبرک یادگاران عترت و خواندن زیارتنامه، آرامش روحی خود را باز می یابند.
ضریح های امام زادگان جوششگاه عواطف و احساسات پاک مردان و زنانی است که باادب خاص در برابر مشاهد منور فرزندان حضرت فاطمه – سلام الله علیها – و با پیمودن راه های دور و نزدیک، احترام و ارادت قلبی خویش را به فرزندان حضرت زهراعلیها السلام وکاروان پراکنده کوثر ابراز می دارند.
بسیاری از امام زادگان دانشورانی بزرگ ومجاهدانی سترگ و زاهد بودند، که رسالت تبلیغ دین و آموزش حقایق مکتب احیاگراسلام را بر دوش داشتند. برخی از آنان پرستوهای مهاجری بودند که برای رساندن پیام ایمان در روستاهای دور افتاده و بر فرازکوه ها و در دل کویرها، زندگی رامخفیانه ومظلومانه سپری کردند. (۱)
یکی از این امام زادگان «شمس الدین محمد»، (۲) فرزند امام موسی بن جعفرعلیه السلام است که تربت پاک او در شهر علویجه اصفهان محل زیارت خاص و عام است. (۳)
پسوند «محمد» به این سبب است که وی ازسلاله و ذریه رسول الله صلی الله علیه وآله است.
این امام زاده منتسب به حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام در غرب شهر علویجه اصفهان واقع شده است. در تحقیقی که در باره فرزندان حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که وی یکی از فرزندان امام هفتم علیه السلام محسوب می شود. (۴)
در این جا لازم است به اختصار، نام و مدفن فرزندان حضرت موسی کاظم علیه السلام را ذکرنمایم: فرزندان آن حضرت را از ۳۷ تا ۵۰ نفرنوشته اند. (۵)
پسران موسی بن جعفرعلیه السلام
امام رضاعلیه السلام، اسماعیل، جعفر، هارون، (۶) حمزه، محمد، احمد، قاسم، عباس، ابراهیم،حسن، عبدالله، زید، حسین، فضل، سلیمان،سالم، سعید، عقیل، ابراهیم اکبر، عبیدالله،عون، (۷) ادریس، (۸) شمس، (۹) شرف الدین، (۱۰) صالح، اسحاق.
محل دفن فرزندان موسی بن جعفرعلیه السلام
۱ – امام رضاعلیه السلام: مشهد.
۲ – احمد، مشهور به شاهچراغ: شیراز.
۳ – محمد، مشهور به عابد: شیراز.
۴ – اسماعیل: مصر یا تویسرکان.
۵ – جعفر. (۱۱)
۶ – هارون: ساوه یا روستای تکیه طالقان. (۱۲)
۷ – حمزه: مشهور به اباالقاسم: ری یا اصطخر شیراز یا سیرجان. (۱۳)
۸ – قاسم: حله.
۹ – عباس: شوش نزدیک کوفه. (۱۴)
۱۰ – ابراهیم اصغر، مشهور به مجاب: کربلا.
۱۱ – حسن: بغداد.
۱۲ – عبدالله: نامعلوم. شاید امام زاده عبدالله در مسیر اصفهان – قم.
۱۳ – زید مشهور به زیدالنار: سامرا.
۱۴ – حسین: نامعلوم.
۱۵- فضل، معروف به شاه فضل: بهبهان.
۱۶ – سلیمان: نامعلوم.
۱۷ – سالم: نامعلوم.
۱۸ – سعید: نامعلوم.
۱۹ – عقیل: نامعلوم.
۲۰ – ابراهیم: زنجان.
۲۱ – عبیدالله: کوفه.
۲۲ – عون: نامعلوم.
۲۳ – ادریس: نامعلوم.
۲۴ – شمس الدین: علویجه اصفهان.
۲۵ – شرف الدین: نامعلوم.
۲۶ – صالح: تجریش – تهران.
۲۷ – اسحاق، ملقب به امین: گرگان.
۲۸ – ابراهیم اکبر، مشهور به شاه ابراهیم:قم.
دختران موسی بن جعفرعلیه السلام
۱ – آمنه. ۲ – حکیمه. ۳ – فاطمه.۴ – فاطمه الصغری. ۵ – ام عبدالله. ۶ -قسیمه.۷ – لبابه. ۸ – ام جعفر. ۹ – امامه. ۱۰ – کلثم. ۱۱ – بریهه. ۱۲ – ام القاسم. ۱۳ – محموده.۱۴ – امینه الکبری. ۱۵ – علیه. ۱۶ – زینب.۱۷ – رقیه. ۱۸ – حسنه. ۱۹ – عائشه.۲۰ – ام سلمه. ۲۱ – اسماءالکبری. ۲۲ – اسماء.۲۳ – ام فروه. ۲۴ – آمنه. ۲۵ – ام ابیها.۲۶ – حلیمه. ۲۷ – رمله. ۲۸ – میمونه.۲۹ – امینه الصغری. ۳۰ – زینب الکبری.۳۱ – فاطمه الکبری. ۳۲ – ام کلثوم الکبری.۳۳ – ام کلثوم الوسطی. ۳۴ – ام کلثوم الصغری. ۳۵ – عباسه. ۳۶ – خدیجه الکبری.۳۷ – خدیجه. (۱۵)
مورخان در مورد محل دفن بعضی ازدختران موسی بن جعفرعلیه السلام چنین گفته اند:
۱ – آمنه: مصر. (۱۶)
۲ – فاطمه، معروف به معصومه: قم.
۳ – فاطمه صغری: بادکوبه. (۱۷)
زمان ورود امام زاده شمس الدین به علویجه اصفهان دقیقا مشخص نیست، اماانگیزه وی از آمدن به این خطه چنین است:
«علویجه » – همان گونه که از وجه تسمیه آن برمی آید.- پایگاه علویون و شیعیان و عاشقان مولای متقیان، علی بن ابی طالب علیه السلام، به ویژه سادات علوی محسوب می شد. بیهقی درکتاب «لباب الانساب » می نویسد: «امام زاده شمس الدین به قصد خون برادرش (امام رضاعلیه السلام) از مامون، همراه سه هزار نفر از امام زادگان و فرزندانشان به سرپرستی «احمدبن موسی » (شاه چراغ) و محمدبن موسی درسال ۲۰۲ ه .ق. از مدینه و از راه شیراز به ایران آمد و در استان فارس (شیراز) تحت تعقیب بنی العباس قرار گرفت.
حاکم شیرازاجازه ادامه مسیر را به «احمدبن موسی » وهمراهانش نداد. سرانجام بین امام زادگان وحاکم شیراز جنگ در گرفت که عده ای شهیدو برخی در نواحی کوهستانی فارس پراکنده شدند. (۱۹) (۱۸) شمس الدین به سمت اصفهان حرکت می کند و به منطقه «عربستان » (۲۰) اصفهان می رسد. او وقتی مطمئن می شود که در این منطقه عشایر عرب ساکن هستند وسادات و شیعیان در«علوی جاه » (۲۱) مستقرند، تصمیم برماندن می گیرد و بامعرفی خودش به یکی ازشیعیان به نام حاج طاهر میهمان اومی شود.
وی مدتی در آن جا زندگی می کند تا این که در یکی از روزهای تابستان کنار نهری می رود و مشغول آب تنی می شود که توسطدشمنان اهل بیت علیهم السلام شناسایی و به شهادت می رسد و به وسیله علویون ومیزبانش، حاج طاهر در محل فعلی – بر فراز کوه کوچکی که مشرف به علویجه است. – مدفون می شود. به مرور زمان، شیفتگان و شیعیان علوی – باتوجه به کراماتی که با توسل به روح پرفتوح اومی بینند.- بر فراز مرقد مطهرش گنبد و بارگاه مجللی بنا می کنند.
کرامات امامزاده
علویون برای تهیه خشت و گل ساختمان امامزاده با مشکل آب مواجه بودند. درمکاشفه ای که صورت می گیرد، به متولی امام زاده (مرحوم حاج وکیل قدم) در عالم رؤیاگفته می شود که درچند قدمی محل دفن امام زاده، چاه آبی وجود دارد که یک آجر مربع بزرگ روی آن قرار دارد که پس از بیدار شدن،موضوع را با عده ای از معتمدین محل درمیان گذاشت و به اتفاق آن ها به جستجوپرداخت و نتیجه این کاوش، چاهی به عمق ۱۷ متر و به قطر یک متر در دل سنگ پیدامی شود.
قابل توجه است که آثار حفاری دراین چاه وجود ندارد. زائران حرمش از آب این چاه برای شفای بیماران استفاده می کنند، که تاکنون بسیاری را شفا داده است. مردم درباره این امام زاده کرامات متعددی را برشمرده اند. (۲۲)
یکی از افراد مورد اعتماد می گوید:
در سال ۱۳۵۰ شمسی از گوشه و کنارمی شنیدم که در مکان دفن بسیاری از امام زادگان دفینه است و این قضیه سبب شده بودتا نسبت به این امامزاده عقیده ام سست شود.یک روز وقتی از اصفهان به علویجه آمدم،سوار بر دوچرخه شده، رکاب زنان، به امامزاده رفتم. داخل محوطه امامزاده خلوت بود.
فقط متولی امامزاده، مرحوم حاج غلامعلی شفیعی و همسرش در اطاق های رو به روی حرم،حضور داشتند. وارد حرم شدم و کنار ضریح امامزاده شمس الدین محمد رفتم و خطاب به او گفتم: «برای اطمینان قلبم، معجزه ای کن!»از شبکه چوبی ضریح دست بردم داخل ومبلغ هفت تومان (یک تومانی و دو تومانی فلزی) از نذورات را – که روی خاک های اطراف مرقد بود.- برداشتم و از حرم بیرون آمدم.هیچ کس متوجه این قضیه نشد. سواردوچرخه شدم و رکاب زنان از امامزاده دورشدم. هنوز به پیچ کوه مقابل امامزاده (معروف به کوه امامزاده) نرسیده بودم که ناخودآگاه تعادل خود را از دست دادم و به سمت راست جاده و به طرف قبرستان پایین امامزاده،سقوط کردم; پولها به اطراف پراکنده شد.
نگاه کردم دیدم کف دستها و زانوهایم خراش برداشته و پای راستم به شدت درد می کند. به گنبد فیروزه ای امامزاده نگاه التماس گونه ای انداختم و یواش با خودم زمزمه کردم که: آقاجان! کار خودت را کردی؟ و بعد خودم راسرزنش کردم که: امامزاده می خواهی امتحان کنی؟! دست از این روشنفکری ها بردار! مگه نمی دونی اینا صاحب کرامات و معجزه هستند؟! خلاصه بگم. از آن روز به بعد، ارادت من به این امامزاده زیاد شد و تصمیم گرفتم به جای این هفت تومان، هر موقع که به زیارتش می روم، ده برابر و بیشتر داخل ضریحش بریزم یا برای او و در راه او – که راه احیای دین محمدی و مکتب علوی و مذهب حقه جعفری است.- خرج کنم.
خود نویسنده این مقاله هر وقت مشکلی برایم پیش می آید، به روح او توسل می جویم واو هم دستم را تا حالا گرفته است. حتی این امامزاده یکی از آن بزرگانی است که به اومتوسل شدم و خداوند پس از گذشت ۱۷سال از ازدواج، به من فرزند پسری عنایت فرمود. – محمدعلی گرچه عمرش کوتاه بود وبعد از ده ماه خاکیان را بدرود گفت; ولی من امتحان بزرگی پس دادم و امتحان و آزمایش الهی هم چنان استمرار دارد و ما به خدای منان توکل و به امامان و امامزادگان توسل داریم.
در سال ۱۳۷۶ از مرحوم حاج آقا کمال فرزند سید حسین – که یکی از معمرین علویجه بود و حدود یکصد سال عمر کرد و درسال ۱۳۷۷ شمسی از دنیا رفت.- شنیدم که در زمان تاسیس گنبد امامزاده و در زمان تولیت «حاج سید جلیل » در حالی که بنامشغول چیدن آجرهای دیوار گنبد بود،پسربچه ای دور از چشم پدر و مادرش بالای «گلوی گنبد» رفته بود و مشغول تماشامی شود که تعادلش را از دست می دهد و به پایین سقوط می کند و با توسل بنا و کارگران وفریاد «یا شاه شمس الدین محمد»، آن پسربچه بلند می شود و دوان دوان به طرف پدر و مادرش می رود و به کرامت امامزاده به وی آسیبی نمی رسد.
بازسازی حرم مطهر امامزاده
در پی دعوت هیات امنای امامزاده ازعده ای از خیرین تجار اصفهان – برای نوسازی بارگاه امامزاده شمس الدین محمد – و حضورجمعی از اهالی علویجه و زواری که از اطراف شهر علویجه درسالن بزرگ امامزاده گرد هم آمده بودند و سخنرانی پرشور حضرت حجه الاسلام و المسلمین سید حجت ابطحی برای آنان و توسل جستن وی به حضرت فاطمه زهراعلیها السلام و حضرت مهدی(عج) و توجه خاص ائمه اطهارعلیهم السلام ولطف ویژه امامزاده شمس الدین محمد،فضای معنوی ویژه ای حاکم بود و حضار باصلوات های پی در پی خود براین معنویت می افزودند.
وقتی سخنان شیوای حضرت آقای ابطحی به پایان رسید و همه آماده می شدند تا نماز جماعت اقامه شود، حاج آقای ابطحی پیش من آمد و گفت: این جوان را می شناسی؟ گفتم: بله، از جوانان حزب اللهی علویجه و از معلمان این شهر است. دربین نماز ظهر و عصر ایشان اعلام کرد:«می خواهم مژده ای به عاشقان اهل بیت علیهم السلام و زائران این امامزاده بدهم.
بعد از اتمام سخنرانی ام جوانی نزد من آمد و گفت: «دیشب خواب دیدم که شهر علویجه چراغانی و همه جا چمن کاری و گل کاری شده است.»آری، مردم! این به برکت حضور شما دوستان و شیعیان علی علیه السلام در کنار تربت پاک این سلاله رسول الله صلی الله علیه وآله است و احیای این مکان مقدس است.» و همان روز به برکت وجود میهمانان اصفهانی، کلنگ «مسجدحضرت فاطمه الزهراءعلیها السلام » شهر علویجه -واقع در اتوبان شهید بهشتی – توسط حاج آقای ابطحی و امام جمعه علویجه (حجه الاسلام والمسلمین حاج سیدضیاءالدین رفیعی طباطبایی) به زمین زده شد و مبلغی نیز توسط بازاریان اصفهان، برای احداث ساختمان این مسجد اختصاص داده شد که بدین وسیله از همه خدمتگزاران به ساحت مقدس ائمه اطهارعلیهم السلام وامامزادگانی که مظلومانه در گوشه و کنارممالک اسلامی به ویژه کشور عزیزمان به شهادت رسیدند و غریبانه اجساد مطهر آنان به خاک سپرده شده است، صمیمانه تشکرمی کنیم و توفیق شناساندن این چهره های گمنام را از درگاه رب جلیل مسئلت داریم.
به نقل از سیدعباس رفیعی پور
پی نوشت:
۱ – احمدبن موسی (آفتاب شیراز)، مقدمه.
۲ – دیباچه دیار نون، ص ۴۱.
۳ – لغت نامه دهخدا، واژه علویجه.
۴ – ر.ک: حیاه الامام موسی بن جعفر(ع)، ج ۲، ص ۴۳۷.
۵ – همان، ص ۳۷۷. به نقل از کشف الغمه، ص ۲۴۳ وتذکره الخواص، ص ۸۴.
۶ – جامع الانساب، ص ۵۵.
۷ – نورالابصار، ص ۱۳۸.
۸ – کنزالانساب، ص ۷۴.
۹ – سراج الانساب، ص ۴۴ و جامع الانساب، ص ۹.
۱۰ – نفس المصدر، ص ۴۴.
۱۱ – عمده الطالب، ص ۲۱۸.
۱۲ و ۱۳ – بحارالانوار، ج ۴۸ و پاورقی ص ۲۸۴ و۲۸۵.
۱۴ – عمده الطالب، ص ۲۲۹.
۱۵ – حیاه الامام موسی بن جعفر(ع)، ج ۲، ص ۳۷۸.
۱۶ – همان، ص ۴۳۷.
۱۷ – تحفه العالم، ص ۳۷. به نقل از حیاه الامام موسی بن جعفر(ع)، ج ۲، ص ۴۳۹.
۱۸ – آفتاب شیراز، ص ۴۹.
۱۹ – ریاض الانساب، ج ۲، ص ۱۴۶ و امامزادگان،ص ۲۲.
۲۰- عربستان اصفهان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شده است. عربستان شمالی تاگلپایگان وخوانسار امتداد داشت. عربستان جنوبی از اشن تاعلویجه که و از آن جا تا «گز و برخوار» اصفهان امتدادداشت و این منطقه عرب نشین و محل سکونت سادات علوی در علویجه بود. این بخش در حال حاضر به نام بخش «مهر دشت » معروف است.
۲۱- علویجه در فاصله ۷۰ کیلومتری اصفهان قراردارد و از مقابل پلیس راه اصفهان – تهران به سمت غرب بزرگراه امتداد پیدا می کند و فاصله آن ازبزرگراه تا علویجه ۴۰ کیلومتر است.
۲۲ – تحقیقات مؤلف از منابع مختلف و سالمندان علویجه.
منبع : کوثر ؛ مهر ۱۳۷۹، شماره ۴۳