- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اهل حدیث برای خداوند اعضا تصور میکردند، امام (علیه السلام) با رد این تصورات تفسیر درستی از مسئله رؤیت ارائه کرد که اگر مخالفت امام نبود اسلام نیز مثل دین مسیح منحرف میشد و پیامبر مثل مسیح پسر خدا نامیده می شد. (ریشه های بت پرستی در اسلام توسط ائمه خشکانده شده است)
۱.علم و قدرت خداوند:
درباره این مسئله که از جمله مسائل مهم دوره امام رضا(علیه السلام) بود، مواضع صریح و هدایتگر و شفاف امام در دفاع از دین اسلام و عقاید توحیدی مسلمانان، علاوه بر ترویج تشیع علوم اسلامی را غنا می بخشید. روزی فردی از بلخ به حضور امام آمد و گفت اگر به سؤالم پاسخ دهی، مؤمن به امامت خواهم بود. حضرت درباره خداوند و قدرت او و کیفیت بحث از خداوند، مسائلی مطرح کرد و آن مرد شیعه شد،[۱] از ماوراء النهر نیز جمعی آمده و در این زمینه سئوال کردند که پاسخ حضرت برای آنها راهنما بود.[۲]
حضور امام در ایران سبب شد که تمام شبهات عقیدتی که توسط فرقه های گمراه منتشر میشد رفع شود و جامعه اسلامی از آلودگی های فکری پالایش شود و مردم از اسلام ناب، آگاهی یابند و با خاندان پیامبر آشنا شوند، بدین ترتیب بنیانهای تشیع اصیل بوجود آمد.
۲.قضا و قدر و جبر و اختیار:
از جمله مسائل مهم و ریشهدار دورهی امام رضا (علیه السلام) بود، که از صدر اسلام وجود داشت؛ امویان جبر را توسعه میدادند و طرفدار جبر بودند، لذا اهل حدیث نیز که ریشه آنها در زمان امویان شکل گرفتته بود غا لبا طرفدار این اندیشه بودند. معتزله در مقابل آنها قائل به تفویض و اختیار کامل بودند، امام (علیه السلام) در این خصوص، استناد به حدیثی از امام سجاد وموضع امام صادق (علیهم السلام) در مقابل آنان کردودیدگاه اهل بیت را مطرح و مفهوم آنرا برای آنان بیان کرد:
. محمد بن ابی نصر بزنطی پرسید، برخی از شیعه قائل به جبر و برخی به تفویض (اختیار) شدهاند ، حضرت در پاسخ به او فرمود بنویس: «به نام خداوند بخشندهی مهربان. فرمود: علی بن الحسین. ای فرزند آدم به مشیت من و به قدرت من فرائض را انجام میدهی و با نعمتی که به تو دادهام (قدرت) به گناه من اقدام میکنی تو را بینا و شنوا قرار دادهام، گناهان از تو و به اختیار توست، نیرویی که به تو دادم حسنات را بوسیله آن انجام میدهی و نسبت دادن کارهای نیک به من شایسته است چون من قدرت را در تو برای اعمال خیر دادهام تا بوسیله نیروی الهی به تعالی برسی و به غایت آفرینش راه یابی نه اینکه با معاصی از هدف و غایت آفرینش باز مانی…»[۳]
امام (علیه السلام)در مقابل جبریه موضع سر سخت میگرفت و میفرمود: «کسانی که جبری هستند به آنها زکات و صدقات ندهید و شهادتش را نپذیرید.»[۴]
و در کلامی دیگر میفرماید: هر کس قائل به جبر و تشبیه باشد (مشبهه) کافر و مشرک است ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم.[۵] به خاطر اینکه اینها فاسد العقیده میشوند، لذا شهادتشان مشروع نیست از این رو امام شهادت آنها را باطل میداند. فلسفه موضع گیری ائمه در برابر افکاری نظیر جبر این است که انسان را ازحالت انفعال وسازش باظلم وزندگی ذلت بار خارج کرده وبفهمانند که انسان برسرنوشت خودمختار، و در دگرگون ساختن جامعه وپیشرفت آن، نقش مستقیم دارد که مضمون آیه کریمه :«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیر مابانفسهم….رعد/۱۱»می باشد ائمه با در نظر گرفتن پیامدهای سیاسی واجتماعی جبر و…برای انسانیت باآن مخالفت می کردند.
در زمینهی جبر و تفویص دهها روایت مهم که دربردارنده مواضع امام درمقابل این اندیشه است به ما رسیده است.[۶] اگر روشنگریهای امام نبود، نه تنها اسلام از بین میرفت، بلکه با تفاسیر غلط قرآن نیز، در معرض تحریف قرار می گرفت.
بدین سان میبینیم، تمام اصول مسلم اسلام از توحید و قرآن و نبوت و معاد توسط ائمه حراست شده، هیچ یک از مدعیان خلافت پیامبر(صل الله علیه وآله) این وظیفه را اتجام نداده و نمی توانستند انجام بدهند ، چون توانایی نداشتند، لذا خلفای واقعی پیامبر ائمه اند، که اگردر رأس حکومت و سیاست بودند، مسلماً جهان اسلام گرفتار این همه معضل و بحران نبود. علوم ائمه نیز با محدودیت کامل ترویج می یافت، چون از طرف حکومت آنها محصور بودند و هیچ کس با آزادی نمیتوانست به حضور آنها برسد و سؤالات دینی خود را پاسخ بگیرد، همه ائمه تحت نظارت شدید و مراقبت خلفای اموی و عباسی بودند. علت غیبت امام زمان(عج) همین جوّ اختناق بود. لذا از ولادتش جز معدودی آگاه نشدند.
۳. ایمان و کفر و مراتب ایمان:
یکی از مباحثی که در عقاید فرقههای مطرح شده و آنها بدون توجه به فضیلت ایمان با علوم ناقص خود دربارهی آن نظر دادهاند، مسئله ایمان است. برخی گفتهاند بین ایمان و کفر جایگاهی است که نه کفر است نه ایمان. برخی گفتهاند ایمان دارای مراتب و برخی آن را غیر قابل ترقی و نقصان دانستهاند. از اینرو ائمه (علیهم السلام) هر یک به مناسبت ضرورت و اقتضای حال، در این باره روایات فراوانی ذکر کردهاند که در منابع شیعه، این بحث بعنوان یک باب مجزّا و یک بخش مهم ذکر شده است، مرحوم مجلسی بخشهایی از بحار الانوار خود را به این موضوع اختصاص داده است، تاریخچهی ورود این مباحث بصورت مجادله از مرجئه شروع شده،[۷] آنها بدون تامل در آیات قرآن گرفتار تناقض در این مسئله شده و به تاخر عمل از ایمان و مباحثی از این قبیل شدند، لذا این مسئله یک بحث دامنهداری در بین اندیشهی اسلامی شد و هر یک از فرقهها، در این زمینه به ارائه نظریات خود پرداختند.
روایاتی نیز از امام رضا(علیه السلام) دربارهی این بحث وارد شده که شیعه و مسلمانان را به رأی صواب در این مسئله هدایت فرمودند، آن حضرت، ایمان را مقدم و افضل از اسلام و دارای درجاتی دانسته که برای کسب هر یک از درجات عمل لازم است ذکر خصایص مومن و کسی که به درجهی ایمان رسیده از جمله مواردی است، که برای تبیین ایمان و درجات آن بکار برده شده، در تعریف ایمان با استناد به روایات رسول الله (صلی الله علیه و آله) و سلم چنین فرمودند: ایمان شناخت قلبی و اقرار زبانی و عمل به ارکان است[۸]
۴.باب خلق القرآن:
این بحث نیز از جمله مباحث کلامی مهم بود، که تاریخچه و پیدایش آن قبل از دورهی امام رضا (علیه السلام) بود. امام جهت مصون ماندن افکار شیعه و پیروان خود، در این راستا مواضع روشن و راهنماییهای از خود ارائه داد، از جمله، نامهای به برخی از شیعیان نوشت و هشدار داد که از این مسائل پرهیز کنند و در مناقشات لفظی درباره قرآن وارد نشوند، که به گمراهی کشیده میشوند، قرآن کلام الهی است برای هدایت انسان نه مخلوق خدا هر کس ملتزم این قول شود به کفر کشیده خواهد شد، این بحث درباره حادث بودن یا قدیم بودن قرآن بود که بعدها نیز استمرار یافت ولی شیعه به برکت ائمه از این بحران فکری نیز رها شد.[۹] بدین ترتیب ، ائمه (علیهم السلام) دین اسلام را از بحرانهای فکری و اجتماعی مصون داشته و شیعه را حفظ و علوم مختلف اسلامی را تأسیس و استحکام و مبانی رونق و رشد تمدن اسلامی را به و جود آوردهاند.
۵. نبوت:
یکی از موضوعات و مباحث مهم علم کلام پس از مباحث توحید نبوت است، که علمای اسلام در آن آرای مختلف داشتهاند، مباحث کلامی امام((علیه السلام)) در این باب دو دسته است: ۱ـ نبوت عامه ۲ـ نبوت خاصه. در بحث عامه، از مسائلی نظیر وجود نبی، تعریف نبی، عصمت نبی، نبوت عامه و نبوت خاصه معجزات پیامبران و نسخ ادیان و مسائل دیگر بحث میشود.[۱۰]
از مهمترین مسائل کلامی که مورد اختلاف بین فرقههای اسلامی است «عصمت» انبیاء است، معتزله دربارهی عصمت انبیاء معتقدند که انبیای در دورهی قبل از بعثت، گناه کبیره انجام میدهند و برخی از معتزله عقیده دارند که گناه صغیر را پس از بعثت نیز مجازند مرتکب شوند.
از جمله بزرگان معتزله ابو علی جبائی و قاضی عبدالجبار هستند که طرفدار این نظریهها هستند.[۱۱]
اشاعره که قوشجی از بزرگان آنهاست عقیده دارند انبیا از ارتکاب معاصی کبیره و صغیره منع شدهاند پس از بعثت، ولی گناهان صغیرهی غیر عمدی از آنها پس از بعثت از آنها سر میزند.[۱۲] برخی از فرقه های اهل سنت معتقدند که پیامبر، پس از بعثت نیز مرتکب گناه میشود. این نظریه ها را با قصد تبرئه برخی از صحابه و بنی امیه ارائه داده اند تا افرادی چون معاویه و… را که مورد نفرین پیامبر بودند تبرئه کنند.
شیعه در این باره عقیده دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) قبل و بعد از بعثت از کبیره و صغیره چه عمداً و چه سهواً معصوم است. چون قائل شدن به عدم عصمت که معتزله و اشاعره به آن راه رفتهاند، تالی فاسد فراوان دارد. پیامدهای این نظریات، تمام دست آوردهای انبیاء را میتواند زیر سئوال ببرد. لذا شیعه این عقیده را با توجه به براهین منطقی و عقلی و با استفاده از پشتوانههای نقلی با استدلال قبول و طرفدار آن است چون ائمه ((علیهم السلام)) این روش را در پیش شیعه قرار دادهاند. آنها از مفاسدی که بر این اندیشهها مترتب بود آگاه بودند و میدانستند تمام اصول اسلام را با این افکار میتوان به زیر سئوال برد، چنان که میبینیم مستشرقین با این افکار چه اهانتهایی به قرآن و پیامبر می کنند و عدهای مریض و مغرض برای اسلام از این انکار سود می برند.
پی نوشت:
[۱]. کلینی، کافی، چاپ بیروت، دارالاضواء ۱۴۰۳ ج ۱ ص ۸۸.
[۲]. شیخ صدوق همان توحید، ص ۱۲۵.
[۳]. کلینی کافی، بیروت دارالاضواء ۱۴۰۵ ج ۱ ص ۱۶۰.
[۴]. صدوق توحید پیشین ص ۳۶۲.
[۵]. همان ص ۳۶۴.
[۶]. عطاردی پیشین ج ۱ ص ۳۵ ـ ۳۷.
[۷]. ابن سعد طبقات، ج۶، ص۳۰۷.
[۸]. کلینی پیشین، ج ۲ ص ۲۰۰ و خصال شیخ صدوق ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹ و برقی، محاسن، چاپ دوم قم درالکتب الاسلامیه ص ۱۳۱.
[۹]. صدوق، توحید پیشین ص ۲۲۴ (ظاهراً بحث خلق قرآن از دوره امویان شروع شد. و تا دوران امامت امام هادی خیلی داغ بود معتزله طرفدار حادث بودن قرآن ـ اشاعره قدیم بودن آن را ترویج میدادند) جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام ترجمه جواهر ـ امیر کبیر ۱۳۶۶ ج ۳ ص ۲۱۴.
[۱۰]. میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، چاپ دوم، قم، مرعشی نجفی ۱۴۰۶ ص ۱۲۱ ـ ۱۷۱.
[۱۱]. جعفر سبحانی، محاضرات فی الالهیات چاپ دوم، قم، مدرسین ۱۴۱۵ ص ۴۰۹.
[۱۲]. عطاردی پیشین ج ۱ ص ۴۸ و ۷۶.
نویسنده : امیرعلی حسنلو