- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
امام حسین (علیه السلام) در آثار مستشرقان از میان نگاه «تاریخیگری» و نگاه «پدیدارشناسانه» شرق شناسان آنچه برای شیعیان دارای اهمیت و ویژگی است، روش تحقیقی پدیدارشناسی است. روشی که ادموند هوسرل پایه گذارش بود و مستشرقینی چون کربن و شیمل و دیگران در آثارشان از آن پیروی کردند. شیوه و روشی که یک مستشرق فارغ از هر دین و آیینی که دارد، نوعی شیفتگی و دلدادگی در اثرش نسبت به موضوعی که به آن می پردازد، برایش حاصل می گردد و اندیشه خود را به آن نزدیک می کند. در این مقاله «امام حسین علیه السلام از نگاه شرق شناسان» سعی گردیده تا نگاه پدیدارشناسی در آثار شرق شناسان دنبال و ذکر شود.
تلاش دانش پژوهان و اساتید اسلامی باید آن باشد که دین پژوهان غربی را به نگاه پدیدارشناسی نزدیک تر کنند. از نگاه ما در تقسیمات ذکر شده برای شرق شناسان، فقط این گروه لایق عنوان «شرق شناسان راستین» هستند. “ادوارد گرانویل براون” از جمله کسانی که سعی کرده با این نگاه درباره واقعه کربلا کاوش کند و خود را به اعتقادات شیعی نزدیک نماید، ادوارد گرانویل براون[۱] (۱۹۲۶ـ۱۸۶۲م.) خاورشناس و متخصص در ادبیات فارسی و نویسنده کتاب بزرگ و جامع «تاریخ ادبیات فارسی» است. او به سال ۱۸۶۲م. در خانواده ای که در پزشکی و الهیات و نیز بازرگانی و امور لشکری شهرت داشت، در ایالت «گلاسترشر» در انگلستان به دنیا آمد. براون در مدرسه «گلنالموند» و مدرسه «ایتون» به تحصیل پرداخت. وی به اصرار پدرش درسال ۱۸۷۹م. به قصد تحصیل در پزشکی وارد دانشگاه کمبریج شد و در سال ۱۸۸۲م. رتبه دوم را در علوم طبیعی حایز گردید. ولی از آنجایی که به ادبیات فارسی علاقه زیادی داشت در سال ۱۸۸۷یا ۱۸۸۸م. به ایران سفر کرد. واقع نگری وی نسبت به اسلام و مسلمانان از برخی آثار او مشهود است. درباره براون، در میان ایرانیان حرف بسیار است، بعضی او را جاسوس انگلیس می دانند و بعضی او را صوفی. چنانکه در زندگی نامه او آمده از سوی حاج پیرزاده از پیشوایان نامدار طریقت در سال ۱۸۸۷م. لقب «مظهر علی» به وی داده شد. و در مکاتبات فارسی خود با این لقب امضا می کرد. به هر حال براون پس از ۶۴ سال عمر در پنجم ژانویه ۱۹۲۶م. در لندن درگذشت. از آثار وی می توان به: «یک سال در میان ایرنیان»، «تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت» و «تاریخ طب عربی» را نام برد. وی درباره واقعه کربلا چنین می گوید: «آیا قلبی پیدا میشود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.»[۲] “رینولد آلین نیکُلسون” از دیگر شرق شناسانی که امام حسین (علیه السلام) را ستود، رینولد آلین نیکُلسون[۳] (۱۹۴۵ـ۱۸۶۸م.) انگلیسی است. او می گوید: «[امام] حسین (ع) به خود تردید راه نداد و با گروه معدودی که تعدادی زن و بچّه نیز جزو آنها بودند و روی هم دویست نفر نمی شدند، به سوی شمال برگشت و در کنار فرات، در کربلا خیمه زد. در این وضع نا امید کننده او شرایطی را پیشنهاد کرد، اگر شمر ذی الجوشن که برای همیشه به رسوا و ملعون معروف شد، عبیدالله را ترغیب به این محاصره بلاشرط نمی کرد، شاید این امکان بود که پیشنهاد او مورد قبول واقع شود. و [امام] حسین (ع) یارانش را ـ تنی چند از مردان و پسران ـ علیه سپاه محاصره کننده برانگیخت. ذکر همه جزئیات این حادثه دلخراش توأم با غم و رنج هم، به سختی می تواند صحنه های آن فاجعه را بازگو کند. …. بنی امیه، سرکش و مستبد بودند، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند….. و چون تاریخ را بررسی کنیم، گوید: «دین بر ضد فرمان فرمایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراتوری ایستادگی نمود. بنابر این، تاریخ از روی انصاف حکم می کند که خون [امام] حسین(ع) به گردن بنی امیه است.»[۴] نیکُلسون در هشتم آگوست ۱۸۶۸م. در «کیگلی» به دنیا آمد. پس از فرا گرفتن زبان یونانی و لاتین در دانشگاه، به زبان های فارسی و عربی روی آورد. در ۱۹۰۱م. استاد زبان فارسی شد و سال ها در دانشگاه کمبریج تدریس کرد. در ۱۹۲۶م. جانشین ادوارد براون در کرسی زبان عربی «توماس ادامز» شد. وی سرانجام در ۲۷ آگوست ۱۹۴۵م. در «شستر» در گذشت. از آثار وی ترجمه و شرح «مثنوی معنوی» و «تاریخ ادبیات عرب» و مقالات متعدد در «دایره المعارف دین و اخلاق» و «دایره المعارف اسلامی» اشاره کرد. “آنتوان بارا” آنتوان بارا[۵] (معاصر ـ ۱۹۴۳م.) نویسنده مسیحی و عرب زبان و آگاه به تاریخ اسلام است در سال ۱۹۴۳ م. در سوریه متولد گشت. او در سال ۱۹۷۸م. کتاب «امام حسین(ع) در اندیشه مسیحیت» را منتشر کرد. وی به برخی شرق شناسان که واقعه دردناک کربلا را فقط یک درگیری نظامی که بدون تدبیر، تبدیل به قیام شده و بُعد الهی آن را لحاظ نمی کنند، خرده می گیرد و علت آن را «مسیحی غربی» آن عده از شرق شناسان می داند و علت این که خود، بُعد الهی را در واقعه کربلا لحاظ می کند، مسیحی عربی بودن خود می داند. و در خطاب به مسلمانان می گوید: «علت غفلت مسلمانان در معرفی چهره های خود (امامان) چه بوده است؟ و چرا بررسی وافی و منصفانه نکرده اند؟ آن را معرفی ننموده اند؟» از جمله آثار او می توان به: «چهارویژگی انقلاب حسین(ع)»، «من یک مسیحی شیعه گرا هستم» و «امام حسین در اندیشه مسیحیت» را نام برد. او با لحنی نزدیک به شیعه می گوید: «پس از دو سال مطالعهی سیره سید الشهداء بهتر دیدم که افکار و دیدگاه های خود را مرتب کنم تا از آن به بعد بر اساس آنچه به دست آوردم و در پرتو افکار و الهاماتی که با عنایت خداوند کسب کردم، یک سال را نیز در تألیف کتاب سپری کنم. اینک وقتی آن را بازخوانی می کنم، اطمینان می یابم که من در خلال تهیه آن تحت تأثیر الهاماتی قرار داشته ام که بدون آن هرگز نمی توانم این کار را به پایان ببرم به همین خاطر خدا را سپاس می گویم و یقین دارم که مشمول عنایت گل خشبوی پیامبر، سربریده از روی ستم و شهید راه حق در دل سرزمین کربلا [امام] حسین (ع) خواهم بود.»[۶] سپس می نویسد: «هیچ حماسه انسانی، چه در گذشته و چه در حال، به اندازه حماسه شهادت طلبانه کربلا موجب همدردی و درس آموزی نشده است. انقلابی بود در حد بزرگترین حادثه درونی امت اسلام که وجود آن نقطه عطف مؤثری در مسیر اندیشه اسلامی به حساب می آمد. اگر این حادثه نبود اسلام آئین بی خاصیتی می گشت که در کاسه ظاهری سر قرار داشت، نه عقیده ای محکم که در درون سینه ها جای گیرد و وجدان هر مسلمانی را لبریز نماید. بی گمان زلزله ای بود و چه زلزله ای، تمامی ارکان امت اسلامی را لرزاند. چشم ها را باز کرد و دل ها را متوجه سیطره گناه و شرارت ناشی از زورمداری و آمادگی دست پروردگان ستم بر کشت نهال فساد در سرزمین دلها نمود. تا در پس پرده ای دروغین ارزش های دینی را نابود نکنند و حقوق کسانش را نادیده نگیرند و پرتوهای درخشان جوهره سحر انگیزش را خاموش ننمایند. و بر این اساس انقلاب [امام] حسین(ع) در تاریخ انسانیت از آغاز تا ابد «برترین»، «سرآمد» و «یگانه» و «بی نظیر» است. و به جاودانگی انسانی که به خاطر آن قیام کرده، جاودانه و همیشگی خواهد بود.»[۷] آنتوان بارا در فصل اول از کتاب خود «امام حسین در اندیشه مسیحیت» بخشی را می گشاید با نام “اطلاع [امام] حسین (ع) از شهادت خود” در آنجا می گوید: «برخی از اهل بیت و یاران آن حضرت از ترس حیله گری کوفیان تلاش کردند که آن حضرت را از سفر منصرف کنند و یا حرکتش را به تأخیر اندازند. ولی او بر اساس آنچه برایش مقدر و بر قلبش الهام شده بود در برابر آنان مقاومت می کرد. عشق دیدار پدرانش، نور درخشانی را بر پیشانی او منعکس ساخته بود و هر کس به پیشانی نورانی آن حضرت نگاه می کرد، چنین گمان می کرد که تنها جسم آن حضرت است که بر روی زمین باقیست و عشق به شهادت روح و فکر او را به سوی آن مکانی به پرواز درآورده که خداوند لحظاتی بعد جایگاه بهشتی اش را به او می نمایاند. از این رو در پاسخ ابن زبیر فرمود: «پدرم برای من نقل کرد که گوسفندی در مکه است که با کشته شدن آن حرمت مکه شکسته می شود و من دوست ندارم که آن گوسفند باشم. اگر حتی به اندازه یک وجب بیرون از مکه کشته شوم، بهتر است از این که در آنجا به قتل برسم. به خداوند سوگند اگر هر کجا پنهان شوم، آنان مرا بیرون خواهند کشید تا نیاز خود را برآورند.»[۸] “مایکل آلن کوک” از جمله شرق پژوهانی که به اندازه فهم خود به اعتقادات شیعه پرداخته، مایکل آلن کوک[۹] (معاصر ـ ۱۹۴۰ م.) مورخ و اسلام شناس غربی است. او در سال ۱۹۴۰م. در انگلستان دیده به جهان گشود در دانشگاه «کمبریج» به آموختن تاریخ انگلستان و اروپا پرداخت و علاوه بر زبانهای رسمی اروپایی و عربی زبانهای فارسی و ترکی را نیز فرار گرفت. چند سالی در مدرسه «مطالعات شرقی و آفریقایی» لندن سرگرم تحقیق و تدریس تاریخ اسلام بود. در سال ۱۹۸۶ م. به قصد تدریس در دانشگاه «پرینستون» آمریکا، انگلستان را ترک کرد. بیشتر کتابهای او مربوط به شکلگیری تمدن اسلامی و نقش دین در روند تکوینی آن بوده است. کوک کتابهای دیگری در زمینه تفسیر، فقه، حدیث و تاریخ اسلام به رشته تحریر در آورده است. ولی تنها کتاب او که به زبان فارسی ترجمه شده «امر به معروف و نهی از منکر در اندیههای اسلامی» است. همچنین مقالهای با نام «مخالفان نگارش حدیث در صدر اسلام» از او به فارسی ترجمه شده است. دانشجویان شرق شناس خارجی از مذاهب و ملیتهای متفاوت پایاننامه دوره دکترای خود را در رشتههای مختلف اسلام شناسی با راهنمایی او نوشته و روش دستیابی به منابع اصیل اسلامی را از او آموختهاند. از جمله کتابهای او میتوان به: «اسلام: یک نکته»، «عقیده اسلام آغازین»، «معاد شناسی و تاریخ گذاری حدیثها» و «ظهور تمدن اسلامی» را نام برد. وی وقتی به شرط پنجم از شرایط امر به معروف در مکتب معتزلیان (نداشتن خطر برای خود) میرسد، میگوید: «اگر تحمل رنج برای او به منظور اعزار دین است، شایسته است اقدام به این کار کند. در غیر این صورت، لازم نیست. از این رو ما باید شرایط ]امام[ حسین بن علی علیه السلام را که بر امر به معروف و نهی از منکر اصرار ورزید تا به شهادت رسید، درک کنیم»[۱۰] در فصل یازدهم تحت عنوان «امر به معروف در مکتب امامیه» میگوید: «همان گونه که میدانیم ]امام[ حسین بن علی علیه السلام شخصیتی است که نهی از منکر و قیام معصومانه در سرشت اوست؛ زائران مرقد این شهید گواهی میدهند که او امر به معروف و نهی از منکر میکرد.»[۱۱] “آنه ماری شیمل” خانم پروفسور آنه ماری شیمل[۱۲] در ۷ آوریل ۱۹۲۲م. در شهر «ارفورت» آلمان به دنیا آمد و از ۱۵ سالگی به تحقیق درباره اسلام و یادگیری زبان های زنده مشرق زمین از جمله عربی، ترکی و فارسی پرداخت. وی در ۱۶ سالگی دیپلم گرفت و در سال ۱۹۴۱م. در سن ۱۹ سالگی به اخذ درجه دکترای رشته تمدن و زبان های اسلامی از دانشگاه برلین نائل آمد و چند سال بعد نیز دکترای تاریخ مذاهب را دریافت کرد. خانم شیمل علاوه بر حوزه عرفان به جنبه های دیگر اسلام نیز گرایش داشت، که از جمله آنها می توان به اسماء اسلامی اشاره کرد. وی کتابی تحت عنوان «از علی تا زهرا» تحریر نمود که در سال ۱۹۸۹م. ابتدا به زبان انگلیسی و در سال ۱۹۹۳م. به زبان آلمانی منتشر شد. این کتاب برای دانشجویان رشته های اسلام شناسی یا خاورشناسی دائره المعارف اسماء اسلامی به شمار میآید. کتابهای او بیش از هفتاد جلد میباشد، برخی از این کتابها عبارتند از: «و محمد پیامبر اوست»،«اسلام و دنیای مدرن» «درآمدی بر اسلام»،«ابعاد عرفانی اسلامی، تاریخ تصوف»،«در شکوه شمس» شیمل در ۸۰ سالگی دیده ازجهان فرو بست. وی در آثار خود یزید را شایسته لعن و نفرین مسلمانان می داند و مسئولیت فاجعه کربلا را متوجه او می کند: «خلیفه دوم اموی [یزید] که مسئول واقعه کربلا در سال ۶۸۰ میلادی بود. که در آن نوه پیامبر(ص) به همراه اعضای خانواده خود به شهادت رسید و از آن پس نام او موضوع سبّ و لعن همه مسلمانان مؤمن حقیقی گردید.»[۱۳] “سر پرسی مولز ورث سایکس” سر پرسی مولز ورث سایکس[۱۴](۱۹۴۵ـ ۱۸۶۷م.) فاجعه غم انگیز کربلا را به مجلسی تشبیه می کند که بعدها آن مجلس به شهر کربلا و زیارتگاه شیفتگان آن امام همام بدل گردید. او احساس خود را چنین بیان می کند: «در دهم محرم ۶۱ هجری (۶۸۰م) این مجلس غم انگیز که نمایش آن نزدیک بود؛ در میدانی تشکیل و تنظیم داده شد که در آن میدان، شهر کربلا بعداً برای حفظ این آثار تاریخی گرداگرد مرقد که آن را مشهد یعنی محل شهادت حسین (ع) می نامیدند، بنا شده و تدریجاً آباد گردید. این عده قلیل در حالتی که راه عبورشان را به نهر آب مسدود کرده بودند، برای این که از پشت سر محفوظ باشند، فقط خندق ناقص و ناهمواری حفر نموده و آن را با نی و بوته های گز پوشانیدند. مخصوصاً خیام را هم پشت سر، پهلوی هم نصب نموده و با تمام قوا حاضر شدند که برای دفاع از خود تا آخرین دقیقه حیات با دشمن جنگ کنند. حقیقتاً آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند، به درجهای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود…. این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل،[۱۵] نامی بلند غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.»[۱۶]
پی نوشت:
[۱] – EDWARD GRANVILLE BROWNE [2] – ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، بهرام مقدادی، تهران، مراورید، ۱۳۶۹، ج۴، ص۱۸۵٫ [۳] – REYNOLD ALLEYNE NICHOLSON [4] – رینولد نیلکسون، تاریخ ادبیات عرب، کیوانداخت کیوانی، تهران، ویستار، ۱۳۸۰، ص۲۱۱٫ ۵- ANTOVAN BARA [6] – آنتوان بارا، امام حسین در اندیشه مسیحیت، مترجمین دکتر فرامرز میرزایی و دکتر علی باقر طاهری نیا، همدان، دانشگاه بوعلی سینا، ۱۳۸۱، ۴۲ . [۷] – همان: ۴۸ ـ ۴۷ . [۸] – همان: ۸۴ ـ ۸۳ . ۱- Michael allen cook [10] – مایکل کوک، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشهی اسلامی، احمد نمایی، مشهد مقدس، آستان قدس، ۱۳۸۴، ج ۱، ص ۱۹ـ ۱۸٫ [۱۱] – همان: ج ۱، ص ۴۲۰-۴۱۹٫ [۱۲]- ANNE MARIE SCHIMMEL [13] ـ آنه ماری شیمل، ابعاد عرفانی اسلام، عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۴، ۱۱۰ـ ۱۰۹٫ [۱۴]- SIR PERCY MOLES WORTH SYKES [15] – تنگه ای است در تسالی (THESSALIE) بین کوه آنوپه و خلیج مالیاک که قریب یک فرسنگ طول آن است و در این محل لئونیدای پادشاه اسپارت با سیصد تن از سپاهیان خود وچهار یا پنچ هزار نفر یونانی با سپاهیان خشایار شا (پسر داریوش کبیر) مصاف داده بیست هزار نفر از لشکریان ایران را کشته و خود نیز به قتل رسید. [۱۶] – سرپرسی سایکس، تاریخ ایران، سیّد محمد تقی فخر داعی گیلانی، تهران، چاپخانه علمی، ۱۳۶۸، ج۱، ۷۵۲ـ۷۵۱٫