- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مقدمه
امامت در فرهنگ دینی جایگاه والایی دارد و نه تنها همردیف سایر اصول دین است، بلکه چون شناخت تفصیلی سایر اصول دینی منوط به امامت است، در قرآن و کلمات اهل بیت(ع)، به عنوان اصل اسلام و تمام دین و مبنای همه خیرات و نور الهی و تنها صراط مستقیم الهی معرفی شده است.
امامت، اساس اسلام و تمام دین
امامت، مبنا و معیار دین و در نتیجه، راه سعادت اخروی انسان است.
“قَالَ الْإِمَامُ الرِّضَا(ع): إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیَّهُ(ص) حَتَّى أَکْمَلَ لَهُ الدِّینَ… وَ أَمْرُ الْإِمَامَهِ مِنْ تَمَامِ الدِّینِ”[۱].
“عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَهِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَهِ قَالَ زُرَارَهُ فَقُلْتُ وَ أَیُّ شَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَایَهُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ”[۲][۳].
امامت؛ مبنای خیر و صلاح دنیا
پیروی از امامت، نه تنها صلاح آخرت، بلکه خیر و صلاح دنیا و عزّت مؤمنین را به دنبال دارد.
“إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْإِمَامَهَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی”[۴][۵].
امام؛ نور الهی در آسمانها و زمین
امامت، نور توحید در جهان است و طبعاً مایه روشنی و بقاء است.
“عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى- ﴿یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ﴾[۶] قَالَ یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا وَلَایَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع)بِأَفْوَاهِهِمْ قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى ﴿وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ﴾[۷] قَالَ یَقُولُ وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَهِ وَ الْإِمَامَهُ هِیَ النُّورُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنَا﴾[۸] قَالَ النُّورُ هُوَ الْإِمَامُ”[۹][۱۰].
حلاوت ایمان با قبول امامت
امامت، راه رسیدن به خداوند و مایه دستیابی به منابع علم الهی است که انسان از طریق آن طعم حلاوت ایمان را میچشد.
“عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِی خُطْبَهٍ لَهُ یَذْکُرُ فِیهَا حَالَ الْأَئِمَّهِ(ع) وَ صِفَاتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّهِ الْهُدَى مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّنَا(ع) عَنْ دِینِهِ وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِیلِ مِنْهَاجِهِ وَ فَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ یَنَابِیعِ عِلْمِهِ فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ(ص) وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَهِ إِیمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَهِ إِسْلَامِهِ”[۱۱][۱۲].
خلافه اللّه و خلافه الرسول
در روایات اهل بیت(ع) از امامت به عنوان خلافه الله و خلافه الرسول یاد شده است:”الْإِمَامَهَ خِلَافَهُ اللَّهِ وَ خِلَافَهُ الرَّسُول”[۱۳].[۱۴]
آیه اکمال دین
از احادیثی که در شأن نزول آیه اکمال دین ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی﴾[۱۵] روایت شده است نیز جایگاه بالای امامت به دست میآید.
مطابق این روایات، آیه مزبور ناظر به واقعه غدیر خم است که پیامبر(ص) به فرمان خداوند، علی(ع) را به عنوان پیشوای امت اسلامی پس از خود معرفی کرد [۱۶] بر این اساس، امامت آموزهای اسلامی است که دین اسلام با آن به کمال مطلوب خود رسیده است؛ چنان که آیه تبلیغ: ﴿یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾ [۱۷] نیز بیانگر این مطلب است، زیرا مطابق این آیه و با توجه به روایات شأن نزول آن، امامت علی(ع) از چنان جایگاهی برخوردار بوده است که اگر پیامبر(ص) آن را ابلاغ نمیکرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده است [۱۸][۱۹].
مفاد آیه: ﴿یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً﴾ [۲۰] این است که روز قیامت هر گروه و جمعیتی با نام پیشوایشان مورد خطاب قرار میگیرند؛ چنان که در حدیثی که شیعه و اهل سنت از امام رضا(ع) روایت کردهاند، آمده است که روز قیامت هر گروهی را با نام کتاب آسمانی و سنت پیامبر و امام زمان آنها فرا میخوانند [۲۱] از آیه و حدیث یاد شده نیز میتوان به اهمیت مسئله امامت پیبرد[۲۲].
امامان(ع)، رهبران و راهنمایان خداوند بر بندگان او
امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: امامان(ع)، رهبران و راهنمایان خداوند بر بندگان او هستند و کسی داخل بهشت نخواهد شد، مگر این که آنان را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند، و کسی داخل دوزخ نخواهد شد، مگر این که آنان را انکار کند و آنان نیز او را انکار نمایند[۲۳] ابن ابوالحدید این سخن امام(ع) را ناظر به آیه پیشین سوره اسراء دانسته و گفته است حدیث: “مَنْ مَاتَ بِغَیْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه” نیز بیانگر همین مطلب است. بر این اساس، امامان(ع) در قیامت پیروان خود را میشناسند هر چند در دنیا آنان را ندیده باشند[۲۴][۲۵].
در احادیث متعددی از امامان اهل بیت(ع) روایت شده که نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ارکان اسلام به شمار میروند و در این میان ولایت از جایگاه برتری برخوردار است، زیرا کلید و راهنمای آنها میباشد [۲۶][۲۷].
امامت در بایستههای فقه سیاسی
پیامبر اکرم(ص) امام را راعی امت و مسئول جامعه اسلامی شمرده است “الإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ”[۲۸]؛ و بنا به گفته پیامبر(ص) امام سپری مقاوم و دژی تسخیر ناپذیر است “الإمَامُ جُنَّهٌ”[۲۹].
و نیز امام عادل را به خاطر عدالت و امامتش، آرامیده در سایه لطف خاص الهی معرفی کرده است “سَبْعَهٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ تَعَالَى… إِمَامٌ عَادِلٌ”[۳۰]. حدیث “الْإِمَامُ ضَامِنٌ”[۳۱] اگرچه در مورد امامت نماز نقل شده ولی اطلاق آن شامل امامت جامعه نیز میگردد و مفهوم آن وسیعتر از معنی مسئول است که در حدیث اول آمده است[۳۲]. یکی از القاب پیامبر اسلام(ص) که در ضمن کیفیت تحیت بر آن حضرت نقل شده، عنوان “إِمَامِ الْخَیْرِ وَ قَائِدِ الْخَیْرِ” است که نمیتواند به غیر مفهوم وسیع هدایت و سیاست و اداره جامعه را در برگیرد.
علی(ع) در توصیف امام و بیان شئونات و مسئولیتهای امامت میفرماید: “فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِینِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَکَانَ أَوَّلُ عَدْلِهِ نَفْیَ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ یَصِفُ الْحَقَّ وَ یَعْمَلُ بِهِ لَا یَدَعُ لِلْخَیْرِ غَایَهً إِلَّا أَمَّهَا وَ لَا مَظِنَّهً إِلَّا قَصَدَهَا قَدْ أَمْکَنَ الْکِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ یَحُلُّ حَیْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ وَ یَنْزِلُ حَیْثُ کَانَ”[۳۳]. او انسان ممتاز و برتری است که گنجینه رسالت و دین خدا و نگه دارنده زمین، و خود ملتزم به عدالت است؛ و نخستین گام او در راه عدالت، اجتناب از هواپرستی و تمایلات شخصی است او چهره حق را آن چنان توصیف میکند که هست؛
و خود بدان عمل میکند و همه هدفهای خیر، موردنظر و مقصد اوست و هر کجا گمان خیری میرود وی در تعقیب آن است. خود را در اختیار کتاب خدا نهاده و آن را پیشوا و امامش قرار داده و هرکجا که قرآن امر میکند او در آنجا فرود میآید و آنجا که قرآن مأوی میگیرد و نیز منزل میگزیند.[۳۴]
امامت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل
مدارک عامه
هرچند درکتب عامه، درباره مقام امامت، به معنای خاصی که در این آیه ذکر شد، کمتر بحث شده، ولی ایشان مقام امامت در آیه را بر عصمت الهی حمل مینمایند.
آنها همچنین معتقدند بنابراین بیان که فرمود: ﴿لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾. امام باید از ذریه غیر ظالم حضرت ابراهیم(ع) باشد. در اینجا برای نمونه به یک مورد به اختصار اشاره میکنیم: ابنالمغازلی شافعی، در کتاب «المناقب» از عبدالله بن مسعود روایت میکند: “قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَنَا دَعْوَهُ أَبِی إِبْرَاهِیمَ. فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ کَیْفَ صِرْتَ دَعْوَهَ أَبِیکَ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾، فَاسْتَخَفَّ إِبْرَاهِیمُ الْفَرَحَ، فَقَالَ: یَا رَبِّ، ﴿وَمِنْ ذُرِّیَّتِی﴾ أَئِمَّهً مِثْلِی فَأَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَیْهِ: أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ، إِنِّی لَا أُعْطِیکَ عَهْداً لَا أَفِی لَکَ بِهِ. قَالَ: یَا رَبِّ، مَا الْعَهْدُ الَّذِی لَا تَفِی لِی بِهِ قَالَ: لَا أُعْطِیکَ لِظَالِمٍ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ. قَالَ: یَا رَبِّ، وَ مَنِ الظَّالِمُ مِنْ وُلْدِی الَّذِی لَا یَنَالُ عَهْدَکَ قَالَ: مَنْ سَجَدَ لِصَنَمٍ مِنْ دُونِی لَا أَجْعَلُهُ إِمَاماً أَبَداً، وَ لَا یَصِحُّ أَنْ یَکُونَ إِمَاماً. قَالَ إِبْرَاهِیمُ: ﴿وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ * رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ﴾[۳۵] قَالَ النَّبِیِّ(ص): فَانْتَهَتِ الدَّعْوَهُ إِلَیَّ وَ إِلَى أَخِی عَلِیٍّ لَمْ یَسْجُدُ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ، فَاتَّخَذِنیَ اللَّهُ نَبِیّاً، وَ عَلِیّاً وَصِیّاً”[۳۶].
مدارک شیعه
مقام امامت در فرهنگ شیعه همان مقامی است که خداوند در قرآن برای حضرت ابراهیم(ع) بیان میدارد. این مقام در نصوص روایی روح و باطن مقام نبوت و رسالت است که در طی براهین عقلی، به مقام ولایت کبرای الهی تعبیر شد. اول امام در چنین فرهنگی رسول اکرم(ص) است که ولایت او حاکم بر ولایت سایر انبیاء الهی(ع) است و بعد از رسول خدا(ص) به حضرات ائمه(ع) منتقل میگردد و در مرتبه بعد، سایر انبیاء اولوالعزم و غیر اولوالعزم، به میزان مقامی که دارند، از مقام امامت بهرهمند میگردند. “عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ نَبِیّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِیّاً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ خَلِیلًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْیَاءَ وَ قَبَضَ یَدَهُ قالَ لَهُ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾ فَمِنْ عِظَمِهَا فِی عَیْنِ إِبْرَاهِیمَ ﴿قَالَ﴾یَا رَبِّ ﴿وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾”[۳۷].
به این ترتیب، صفات امام در فرهنگ کلمات اهل بیت(ع) آن چنان برجسته است که بیان آن در قالب چند سطر میسور نیست؛ لذا تنها به ذکر گوشهای از آن در بیان نورانی امام هشتم(ع) خطاب به عبدالعزیزبن مسلم در خراسان اکتفا مینماییم. هنگامی که وی تشتت آرای مردم درباره امامت را به محضر حضرتش گزارش داد، امام(ع) بیان مبسوطی در مقام و منزلت امامت بیان فرمودند که هر فراز آن نیازمند شرح و بسط است؛ ذیلاً تنها به قسمتهایی از آن اشاره میکنیم:
“إِنَّ الْإِمَامَهَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَکَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ یَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ یَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ یُقِیمُوا إِمَاماً بِاخْتِیَارِهِمْ إِنَّ الْإِمَامَهَ خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلَ(ع) بَعْدَ النُّبُوَّهِ وَ الْخُلَّهِ مَرْتَبَهً ثَالِثَهً وَ فَضِیلَهً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِکْرَهُ فَقَالَ” ﴿إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾ “فَقَالَ الْخَلِیلُ(ع) سُرُوراً بِهَا”- ﴿وَمِنْ ذُرِّیَّتِی﴾ “قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى”- ﴿لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾. توضیح آنکه: در این قسمت، امام هشتم(ع) با استدلال به آیه مورد بحث، امامت را مقامی فوق نبوت و رسالت بیان میدارند. ایشان در ادامه به سایر صفات مقام امامت اشاره مینمایند.
“فَأَبْطَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ إِمَامَهَ کُلِّ ظَالِمٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ صَارَتْ فِی الصَّفْوَهِ ثُمَّ أَکْرَمَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِأَنْ جَعَلَهَا فِی ذُرِّیَّتِهِ أَهْلِ الصَّفْوَهِ وَ الطَّهَارَهِ فَقَالَ ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَهً وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ﴾[۳۸]﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ﴾[۳۹]. فَلَمْ تَزَلْ فِی ذُرِّیَّتِهِ یَرِثُهَا بَعْضٌ عَنْ بَعْضٍ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى وَرَّثَهَا اللَّهُ تَعَالَى النَّبِیَّ(ص)… فَکَانَتْ لَهُ خَاصَّهً فَقَلَّدَهَا(ص) عَلِیّاً(ع) أَمْرَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى رَسْمِ مَا فَرَضَ اللَّهُ فَصَارَتْ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْأَصْفِیَاءِ الَّذِینَ آتَاهُمُ اللَّهُ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ بِقَوْلِهِ تَعَالَى- ﴿وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِیمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتَابِ اللَّهِ إِلَى یَوْمِ الْبَعْثِ﴾[۴۰] فَهِیَ فِی وُلْدِ عَلِیٍّ(ع) خَاصَّهً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ…” توضیح آنکه: امام برگزیده الهی و خالص شده برای پروردگار است. در نتیجه، امام نه تنها معصوم از همه زشتیهای مادی و معنوی است، بلکه به تعبیر قرآن، از جهت ایمان در مقام «مخلَصین» قرار دارد؛ مقامی که از نظر مراتب اسلام و ایمان و یقین به عوالم توحیدی، در مرتبه حقالیقین است.
“إِنَّ الْإِمَامَهَ هِیَ مَنْزِلَهُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَهَ خِلَافَهُ اللَّهِ وَ خِلَافَهُ الرَّسُولِ(ص) وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ(ع)…”.
“إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ”.
“إِنَّ الْإِمَامَهَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ”
“الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ ﴿بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ﴾[۴۱] وَ الْحُجَّهِ الْبَالِغَهِ”
“الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَهِ الْمُجَلِّلَهِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِیَ فِی الْأُفُقِ بِحَیْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارُ”
“الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَى وَ أَجْوَازِ الْبُلْدَانِ وَ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ”
“الْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَى الظَّمَإِ وَ الدَّالُّ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِی مِنَ الرَّدَى…”
“الْإِمَامُ النَّارُ عَلَى الْیَفَاعِ الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَى بِهِ وَ الدَّلِیلُ فِی الْمَهَالِکِ مَنْ فَارَقَهُ فَهَالِکٌ…”
“الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَیْثُ الْهَاطِلُ وَ الشَّمْسُ الْمُضِیئَهُ وَ السَّمَاءُ الظَّلِیلَهُ وَ الْأَرْضُ الْبَسِیطَهُ وَ الْعَیْنُ الْغَزِیرَهُ وَ الْغَدِیرُ وَ الرَّوْضَهُ…”
“الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّهُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَهِ النَّآدِ الْإِمَامُ أَمِینُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلَادِهِ وَ الدَّاعِی إِلَى اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ…”.
“الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُیُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّینِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْظُ الْمُنَافِقِینَ وَ بَوَارُ الْکَافِرِینَ…”.
“الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَدٌ وَ لَا یُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا یُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِیرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اکْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ…”.
“فَمَنْ ذَا الَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَهَ الْإِمَامِ أَوْ یُمْکِنُهُ اخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَیَّرَتِ الْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَهٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ التَّقْصِیرِ وَ کَیْفَ یُوصَفُ بِکُلِّهِ أَوْ یُنْعَتُ بِکُنْهِهِ أَوْ یُفْهَمُ شَیْءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یُغْنِی غِنَاهُ لَا کَیْفَ وَ أَنَّى وَ هُوَ بِحَیْثُ النَّجْمُ مِنْ یَدِ الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَیْنَ الِاخْتِیَارُ مِنْ هَذَا وَ أَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَیْنَ یُوجَدُ مِثْلُ هَذَا أَ تَظُنُّونَ أَنَّ ذَلِکَ یُوجَدُ فِی غَیْرِ آلِ الرَّسُولِ مُحَمَّدٍ(ص) کَذَبَتْهُمْ وَ اللَّهِ أَنْفُسُهُمْ وَ مَنَّتْهُمُ الْأَبَاطِیلَ…”.
“الْإِمَامِ وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا یَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا یَنْکُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَهِ وَ النُّسُکِ وَ الزَّهَادَهِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَهِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَهِ الرَّسُولِ(ص) وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَهِ الْبَتُولِ لَا مَغْمَزَ فِیهِ فِی نَسَبٍ وَ لَا یُدَانِیهِ ذُو حَسَبٍ فِی الْبَیْتِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ الذِّرْوَهِ مِنْ هَاشِمٍ وَ الْعِتْرَهِ مِنَ الرَّسُولِ(ص) وَ الرِّضَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرَفُ الْأَشْرَافِ وَ الْفَرْعُ مِنْ عَبْدِ مَنَافٍ نَامِی الْعِلْمِ کَامِلُ الْحِلْمِ مُضْطَلِعٌ بِالْإِمَامَهِ عَالِمٌ بِالسِّیَاسَهِ مَفْرُوضُ الطَّاعَهِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ حَافِظٌ لِدِینِ اللَّهِ…”.
“إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ وَ الْأَئِمَّهَ(ع) یُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ یُؤْتِیهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِکَمِهِ مَا لَا یُؤْتِیهِ غَیْرَهُمْ فَیَکُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ الزَّمَانِ… وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَهِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا یُحَیَّرُ فِیهِ عَنِ الصَّوَابِ…”.
“فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ ﴿ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾[۴۲]…”[۴۳].
پی نوشت ها
- الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۱۹۹.
- الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۲، ص۱۸.
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۰۶.
- الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۲۰۰: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷.
- «بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند» سوره صف، آیه ۸.
- «و خداوند کاملکننده نور خویش است» سوره صف، آیه ۸.
- «پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستادهایم ایمان آورید» سوره تغابن، آیه ۸.
- الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۱۹۶.
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۰۷.
- الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۲۰۳: باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۰۷.
- اصول کافی، ج۱، ص۱۵۵.
- ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
- امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم؛ سوره مائده، آیه: ۳.
- (الغدیر، ج۱، ص۲۳۰ـ ۲۳۶؛ غایه المرام، ج۳، ص۳۲۸ـ ۳۴۰.
- ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ سوره مائده، آیه: ۶۷.
- الغدیر، ج۱، ص۲۱۴ـ ۲۲۳؛ غایه المرام، ج۳، ص۳۲۰ـ ۳۲۷.
- ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
- روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.
- مجمع البیان، ج۳، ص۴۳۰.
- ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
- نهج البلاغه، خطبه ۲۵۲
- شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.
- ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
- اصول کافی، ج۲، ص۱۶، ح۵و ۸.
- ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
- بخاری، صحیح بخاری، کتاب جمعه، باب ۱۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، کتاب احکام، باب ۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۲۱.
- بخاری، صحیح بخاری، کتاب جهاد، ص۱۰۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۲۳.
- سنن ابن ماجه، کتاب صیام، ص۴۸؛ بخاری، صحیح بخاری، کتاب حدود، ص۱۹.
- سنن ابن ماجه، کتاب اقامه، باب ۴۷.
- سنن ابن ماجه، کتاب اقامه، باب ۲۵.
- نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
- عمید زنجانی و موسیزاده، بایستههای فقه سیاسی، ص ۱۲۱.
- «و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دور بدار * پروردگارا! به راستی آنان بسیاری از مردم را گمراه کردهاند» سوره ابراهیم، آیه ۳۵-۳۶.
- الامالی (للطوسی) (ط. دارالثقافه , ۱۴۱۴ ه.ق.)، ص۳۷۹.
- الکافی، ج۱، ص۳۵؛ الاختصاص (ط. المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ه.ق.)، ص۲۳.
- «و اسحاق را و افزون بر آن (نوهاش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۲.
- «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- «و آنان که دانش و ایمان یافتهاند میگویند: بنا بر کتاب خداوند، به یقین شما تا روز رستخیز درنگ داشتهاید؛ اینک این روز رستخیز است ولی شما نمیدانستید» سوره روم، آیه ۵۶.
- «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- «این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
- الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
منبع:امامت پدیا