- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
با توجه به معنای لغوی شفاعت، می توان برای آن اقسامی برشمرد؛ اگر چه پاره ای از آنها شفاعت اصطلاحی نیستند:
۱. شفاعت تکوینی
شفاعت در جهان آفرینش و تکوین بدین معناست که نیروهای قوی تر این جهان به نیروهای ضعیف تر ضمیمه می شوند و آنها در مسیر تکامل و اهداف خلقت، به پیش می برند: آفتاب می تابد و باران می بارد و بذرها را در دل زمین آماده می سازد تا استعداهای درونی آنها به فعلیت برسد و جوانه های حیات از دانه ها و از زیر خاک بیرون آید و این خود نوعی شفاعت است، زیرا نیرویی به نیروی دیگر ضمیمه می شود تا راه برای تکامل نیروی ضعیف تر بازگردد.
از سوی دیگر، تمامی اسباب و علل تکوینی به ذات باری تعالی منتهی می شوند و همه ی آنها وسایطی بین خداوند و جهان خلقت و هستی، برای نشر رحمت بی پایان و نعمت های بی شمار الهی هستند. با این بیان، همه ی علل و عوامل طبیعت، مجرای فیض خداوند می باشند و هر سببی، واسطه ی رساندن فیض و مسبب و معلولش است.
علل تکوینی مخلوق ذات باری تعالی هستند و از خود هیچ گونه استقلال وجودی ندارند، وجود آنها از اوست و از صفات عالیه ی پروردگار استمداد می جویند و در حقیقت منشأ نشر رحمت و فیض وجود، صفات عالی پروردگار از جمله حیات، خالقیت، رازقیت و رحمانیت خداوند است که منشأ حیات، رزق، خلق و غیر آن می شود.
بنابراین، شفیع حقیقی در رسیدن فیض وجود و نشر و گسترش رحمت و نعمت ها ذات باری تعالی است و شفیع مطلق، اوست. خداوند است که اسباب و علل را ایجاد نموده و آنها را واسطه در رسیدن فیض وجود و رحمت واسعه اش قرار داده است.
بنابراین، اگر موجودی غیر از خداوند، شفیع قرار گیرد و شفاعت نماید، چه در مرحله ی تکوین و چه در مقام مغفرت و آمرزش اخروی، همه به اذن او و برانگیخته شده از ناحیه ی اوست.
در صحیفه سجادیه چنین می خوانیم: «اللهم صل علی محمد و اله و شفع فی خطایای کرمک،… و لا شفیع لی الیک فلیشفع لی فضلک »؛ (۱)
خداوندا! بر محمد و آل محمد دورد فرست و در خطاهای من، کرم خویش را شفیع قرار ده، خدایا! من شفیعی نزد تو ندارم، پس فضل تو باید برای من شفاعت نماید.
۲. شفاعت تشریعی یا شفاعت عمل
خداوند برای سعادت و کمال انسان ها دو چیز قرار داده است:
یکی اصل حکم و قانون و دیگری مجازات در مقابل تخلف از قانون و یا پاداش در مقابل عمل به آن؛ برای رسیدن به سعادت و نیل به کمال انسانی و یا به تعبیر دیگر برخورداری از ثواب های اخروی و نجات از مجازات های الهی، راه عاقلانه و صحیح آن است که به دستورهای الهی عمل شود و از پیامبران و رهبران الهی که واسطه ی ابلاغ این احکام و قوانین آسمانی هستند تبعیت گردد و کسانی که از رهبران الهی پیروی نموده و قوانین و دستورهای الهی را عمل کنند قهرا به ثواب ها، پاداش ها و کمالات مادی و معنوی نایل می گردند و از کیفرها و مجازات های تخلف از احکام و قوانین مصون خواهند ماند.
نکته ی مهم دیگر این است که پاداش ها و آثار اعمال، مخصوص به جهان آخرت نیست بلکه پاره ای از اعمال و دستورهای الهی، آثار خوب یا بد خود را در این عالم نیز نشان خواهند داد؛ یعنی علاوه بر مجازات یا پاداشی که معصیت یا اطاعت در جهان آخرت در پی دارد، در این جهان نیز آثار خوب یا بدی را به همراه خواهد داشت.
تبعیت از رهبران الهی و عمل به وظایف و دستورهای آسمانی نیز نوعی شفاعت است که در صورت ضمیمه شدن به انسان، موجب نیل به سعادت و کمال انسانی گشته و انسان را از مجازات ها محفوظ می دارد و به پاداش ها و رسیدن به رضوان الهی منتهی می گردد.
این قسم از شفاعت را می توان شفاعت تشریعی نیز نامید، زیرا تشریع و قانون گذاری است که شفیع و واسطه ی رسیدن انسان به کمالات و سعادت دنیوی و اخروی شده است.
هم چنین می توان آن را شفاعت عمل نامید، زیرا عمل ضمیمه و شفیع انسان شده و او از عذاب و مجازات رها گشته و به ثواب و پاداش عمل می رسد.
در روایات نیز گاهی کلمه ی «شفیع» بر اطاعت خداوند اطلاق شده است؛ چنان که در نهج البلاغه ی امیرالمؤمنین علیه السلام می خوانیم:
«فاجعلوا طاعه الله… شفیعا»؛ (۲)
اطاعت خداوند را شفیع قرار دهید.
بنابراین، اطاعت خدا خودش شفیع است و انسان به واسطه ی اطاعت خداوند به کمالات و سعادتی که شایسته ی آن است خواهد رسید.
تعبیر «شفیع» در مورد قرآن کریم نیز به کار رفته است و شفاعت قرآن این گونه است که وقتی جامعه ای و یا شخصی به قرآن عمل کرد، عمل به قرآن در روز قیامت برای او شفیع و واسطه است.
این مطلب در روایات به عبارات مختلفی بیان شده است، از جمله: «الشفعاء خمسه: القرآن و الراحم و الأمانه و نبیکم و أهل نبیکم»؛ (۳)
شفاعت کنندگان پنج تا هستند: قرآن، خویشاوندان، امانت داری، پیامبر شما و اهل بیت پیامبر شما.
۳. شفاعت رهبری
تمام اعمال و رفتاری که انسان در این عالم انجام می دهد، در جهان دیگر تجسم می یابد و به صورت های واقعی خود جلوه گر می شود؛ نه تنها اعمال بلکه روابط معنوی و مادی نیز که در این عالم بین مردم برقرار بوده است در آن جهان، صورت عینی و خارجی پیدا می کند.
اگر شخصی در این جهان، سبب هدایت دیگری شود، رابطه ی رهبری و پیروی بین آن دو، در قیامت به صورت عینی در می آید؛ شخصی که در این عالم امام و هادی بوده است، در آن جهان نیز به صورت امام و پیشوا و شخص هدایت شده به صورت مأموم و پیرو ظاهر می گردند و پیشوایان حق، پیروان خود را در قیامت به سعادت ابدی می رسانند و شفیع و واسطه ی آنان در رسیدن به کمالات و نعمت های الهی می شوند و پیشوایان باطل نیز که موجب ضلالت و گمراهی دیگران شده اند، در آن روز پیروان خود را به سوی مجازات و کیفر اعمال رهبری کرده و در واقع شفیع و واسطه ی آنان در رسیدن به عذاب های الهی می گردند، بدین لحاظ، یکی از اقسام شفاعت را باید «شفاعت رهبری» دانست.
خداوند در قرآن می فرماید: (یوم ندعوا کل أناس بامامهم…)؛ (۴)
روزی که هر جمعیتی از مردم را با امام و پیشوای آنان می خوانیم.
و در مورد فرعون نیز می فرماید: (یقدم قومه یوم القیامه فأوردهم النار…)؛ (۵)
(فرعون) پیشاپیش پیروانش حرکت می نماید، پس آنان را وارد آتش می نماید.
بنابراین، هم رهبران واقعی و حقیقی، شفیع و واسطه ی پیروان خود در جهان آخرت هستند و آنان را به سوی جنت و نعمت های الهی سوق می دهند و هم رهبران ضلالت و گمراهی مانند فرعون ها شفیع پیروان خود در رساندن آنان به دوزخ می باشند و این هر دو، تجسم رهبری و پیروی در همین جهان است.
در روایات به این نوع از شفاعت نیز اشاره شده که به نمونه هایی اشاره می شود:
الف- از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع و ما حل مصدق و من جعله أمامه، قاده الی الجنه و من جعله خلفه، ساقه الی النار و هو الدلیل یدل علی خیر سبیل و هو کتاب فیه تفصیل و بیان »؛ (۶)
آن گاه که فتنه ها مانند شب تاریک شما را فراگرفت به قرآن پناه ببرید، زیرا قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته می شود و سعایت کننده ای است که سعایت او تصدیق می گردد.
کسی که قرآن را قائد و پیشوای خود قرار دهد، او را به بهشت رهنمون می سازد و کسی که آن را پشت سر اندازد، به سوی آتش سوق می دهد. او راهنمایی است که به بهترین راه ها هدایت می کند و کتابی است که در آن تفصیل و بیان وظایف و راه های سعادت و شقاوت، موجود است.
ب- امام صادق علیه السلام در بیان آیه ی ذیل فرموده اند: (و أنذر به الذین یخافون أن یحشروا الی ربهم لیس لهم من دونه ولی و لا شفیع لعلهم یتقون)؛ (۷) و به وسیله ی قرآن انذار کن کسانی را که می ترسند در روز قیامت به سوی پروردگار خود محشور شوند، در حالی که برای آنان جز خداوند ولی و شفیعی نیست، شاید پرهیزگار شوند.
می فرماید: أنذر بالقرآن من یرجون الوصول الی ربهم ترغبهم فیما عنده فان القرآن شافع مسشفع لهم؛ (۸)
به وسیله ی قرآن، کسانی ر ا که امید رسیدن به لقای خدا را دارند، اندار کن (بیم ده) و به آن چه نزد خداوند است تشویق نما، زیرا قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته می شود.
ج – از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است: تعلموا القرآن، فانه شافع یوم القیامه. (۹)
قرآن را بیاموزید، زیرا قرآن شفاعت کننده ی در روز قیامت است.
د- از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «واعلموا أنه شافع مشفع و قائل مصدق و أنه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه»؛ (۱۰)
بدانید که قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته می شود و گوینده ای است که تصدیق می گردد و هر کس که قرآن برایش شفاعت نماید، شفاعت او نیز در مورد دیگران پذیرفته می گردد.
بنابراین، شفاعت قرآن این گونه است که هر کس در دنیا از آن پیروی نماید و بدان عمل کند و او را هادی و رهبر خود قرار دهد، این ارتباط و تبعیت در آن عالم، صورت عینی و خارجی پیدا می کند و قرآن، او را به سوی بهشت و کمالات معنوی و نعمت های الهی هدایت خواهد نمود. سعایت قرآن نیز تجسمی از پیروی نکردن از قرآن در این جهان است که در آن جهان انسان را به سوی دوزخ سوق می دهد.
۴. توبه
توبه و بازگشت به سوی حق با شرایط خاص خود، از جمله اسبابی است که به شخص گناه کار ضمیمه می شود و با تکمیل وی، او را برای شمول مغفرت حق آماده می سازد. در روایات نیز کلمه شفیع بر توبه اطلاق شده است. از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود:
– لاشفیع أنجح من التوبه. (۱۱)
– لاشفیع أنجح من الاستغفار. (۱۲)
– لاشافع أنجح من الاعتذار. (۱۳)
هیچ شفیعی نجات دهنده تر از توبه، استغفار و عذر آوردن [به درگاه خداوند] نیست.
علت این که توبه از هر شفیعی نجات دهنده تر است این است که: اولا:
توبه از جمله شفیعانی است که در این عالم به انسان ضمیمه می شود و بنابر وعده ای که خداوند فرموده است، مغفرت الهی شامل توبه کنندگان می گردد:
( و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا...)؛ (۱۴)
به راستی من حتما بسیار آمرزنده ام کسی را که توبه کند و ایمان آورد و عمل نیکو انجام دهد.
ثانیا:شفاعت، توبه ی عمومی و دارای اثر همگانی است و در مورد همه ی گناهان حتی کفر و شرک نیز اثربخش است؛ بدین معنا که اگر مشرک و کافر هم توبه کند و به سوی خدا باز گردد و اسلام آورد قهرا مشمول مغفرت خداوند قرار خواهد گرفت. اما این که در قرآن کریم فرموده است:
(ان الله لایغفر أن یشرک به و یغفرما دون ذلک لمن یشاء…)؛ (۱۵)
همانا خداوند کسی را که به او شرک ورزد ( و شریک برای او قرار دهد) نمی آمرزد و غیر از شرک، گناهان دیگر را برای کسانی که خود بخواهد می آمرزد.
منظور، کسی که با حال شرک و بدون توبه از کفر و شرک از دنیا برود، چنین فردی مشمول مغفرت الهی نمی گردد و اما گناهان دیگر از افرادی که با توحید و اسلام از دنیا رفته باشند حتی در صورت عدم توبه، امکان آمرزش برای آنها وجود دارد.
ثالثا: توبه با شرایطی که دارد انقلابی درونی در شخص گناه کار پدید می آورد و موجب اصلاح او شده و گناهان گذشته ی او، در پرتو توبه جبران می گردد. در خصوص همین مطلب از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود:
«ثمره التوبه استدراک فوارط النفس»؛ (۱۶)
فایده ی توبه، جبران کردن لغزش های نفس است.
۵. دعای پیامبران الهی
دیگر از اقسام شفاعت که ظرف تحقق آن -مانند توبه- در همین عالم می باشد، دعای پیامبران الهی، ملائکه، اولیای خدا و مؤمنین است که اگر به انسان ضمیمه شود ممکن است در همین عالم موجب مغفرت الهی گردد.
در داستان حضرت یوسف علیه السلام می بینیم هنگامی که فرزندان یعقوب از کار خود پشیمان می شوند، رو به پدر کرده و عرض می کنند:
(یا أبانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین)؛ (۱۷)
ای پدر! برای بخشش گناهان ما از خدا طلب آمرزش کن به راستی که ما خطا کار بودیم.
حضرت یعقوب علیه السلام نیز در پاسخ می فرماید: (… سوف أستغفرلکم ربی انه هو الغفور الرحیم)؛ (۱۸)
به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می خواهم، همانا او آمرزنده و مهربان است.
قرآن کریم هم چنین در مورد رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله می فرماید: (… و لو أنهم اذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما)؛ (۱۹)
و اگر آنان هنگامی که به نفس خود ظلم کردند نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و رسول نیز برای آنان استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
و درباره ی ملائکه می فرماید: (… و الملائکه یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فی الأرض ألا ان الله هو الغفور الرحیم)؛ (۲۰)
وملائکه به حمد پروردگارشان تسبیح می گویند و برای اهل زمین طلب مغفرت می کنند ( و ندا دهند) آگاه باشید که خداوند آمرزنده و مهربان است.
و باز در جای دیگر چنین می فرماید: (الذین یحملون العرش و من حوله یسبحون بحمد ربهم و یؤمنون به و یستغفرون للذین آمنوا ربنا وسعت کل شیء رحمه و علما فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم)؛ (۲۱)
آنان که عرش را حمل می کنند و آنان که در اطراف عرشند، به حمد پروردگارشان تسبیح گویند و بدان ایمان دارند و برای مؤمنین طلب آمرزش کنند [و گوید:] پروردگارا! همه چیز را با رحمت و علم خود فراگرفته ای، پس آنان را که توبه کرده اند و راه تو را در پیش گرفته اند، ببخشای و آنان را از عذاب دوزخ محفوظ نگاه دار.
تمام اقسام چهارگانه ی شفاعت؛ شفاعت هایی هستند که ظرف تحقق آن و انضمامش به انسان در این عالم است و به دنبال این شفاعت، مغفرت و آمرزش در همین عالم احیانا نصیب شخص می گردد و نتیجه و اثرش در آن جهان نیز عاید او خواهد گردید.
۶. شفاعت مغفرت
آن چه تاکنون از اقسام شفاعت بیان گردید، گرچه از مصادیق حقیقی شفاعت به معنای لغوی بود و بر پاره ای از آنها نیز در روایات و احادیث، کلمه ی «شفیع» و مانند آن اطلاق شده است و اگر این موارد را «شفیع» بنامیم، این واژه را به حق به کار برده ایم؛ ولی هیچ یک شفاعت اصطلاحی و مورد نظر آیات قرآن نیست . شفاعت اصطلاحی؛ آن است که وساطت برای مغفرت، عفو و بخشودن گناهان در روز قیامت صورت بگیرد و این قسم از شفاعت است که آماج ایرادها و اشکال ها قرار گرفته است.
آیات مربوط به شفاعت نیز -چه آیاتی که نفی شفاعت می کنند و چه آنها که اثبات می نمایند- ظرف شفاعت را روز قیامت قرار داده اند. در این جا به پاره ای از این آیات اشاره می کنیم:
۱٫ (و أتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا و لا یقبل منها شفاعه … )؛ (۲۲)
بترسید از روزی که کسی را به جای دیگری پاداش و جزا نمی دهند و از هیچ کس شفاعت نمی پذیرند.
۲٫ (یا أیها الذین آمنوا أنفقوا مما رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خله و لا شفاعه…)؛ (۲۳)
ای کسانی که ایمان آورده اید! از آن چه به شما روزی دادیم انفاق کنید پیش از آن که روزی فرارسد که در آن نه بیعی هست و نه دوستی و نه شفاعتی.
۳٫ (یومئذ لا تنفع الشفاعه الا من أذن له الرحمن و رضی له قولا)؛ (۲۴)
در آن روز، شفاعت نفعی نخواهد داشت مگر کسی که خداوند به او اذن دهد و گفتار او پسندیده باشد.
۴٫ (و کم من ملک من السموات لا تغنی شفاعتهم شیئا الا من بعد أن یأذن الله لمن یشاء و یرضی)؛ (۲۵)
و چه بسیار فرشتگانی که در آسمان هایند و شفاعتشان سودی نمی بخشد مگر پس از اذن خداوند برای آن کس که خدا بخواهد و از او خشنود باشد.
با تدبر در آیات، روشن می شود که شفاعتی که مورد نظر قرآن کریم است در روز قیامت واقع خواهد شد و در چنین روزی، گروهی با اذن خداوند عده ای از گناه کاران را که لیاقت شفاعت دارند شفاعت می نمایند.
البته شرایط برخورداری از شفاعت باید در این جهان فراهم گردد و لیاقت و اهلیت برای بهره مند شدن از شفاعت باید در دنیا تحصیل شود.
به قلم آیت الله سید حسن طاهری خرم آبادی