- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
امروزه یکى از مشکلات روحى روانى در میان دختران جوان کمبود و یا ضعف اعتماد به نفس میباشد. اعتماد به نفس یعنى علم و آگاهى و داشتن یک تصویر درست از استعدادها، توانایی ها، محدودیت ها و هدف ها؛ یعنى فرد باید بداند که چه هدفى را انتخاب میکند و آن هدف آیا با توان و قابلیت هاى او همخوانى دارد یا خیر؟
دخترى که اعتماد به نفس دارد، خود را میشناسد و به درجهاى از خودشناسى رسیده که از زندگیش لذت میبرد و یا به سطحى از رضایت درونى رسیده که قدر نعمت هایى که در اختیار دارد را میداند. او هرگز به دنبال چیزى نیست که ندارد بلکه از آنچه دارد حداکثر استفاده را میکند. او به دنیا با دید مثبت نگاه میکند و تلاش دارد جنبه هاى مثبت زندگى را ببیند.
قدم اول براى به دست آوردن اعتماد به نفس خودباورى است. چرا که خودباورى به فرد یارى می رساند تا خود را بهتر بشناسد. از نیازهاى اساسى هر فردى در زندگى، داشتن احساس خوب در مورد خود میباشد. هر دختر جوانى نیاز دارد تا خود را از نظر جسمى، فکرى، احساسى و عاطفى، انسانى سودمند، باارزش و متعالى بداند.
چنین احساس زیبایى انگیزه و محرک وى براى توفیق در اجراى امورى است که زندگى بر دوش و عهدهاش میگذارد. یک دختر جوان بدون دادن اعتبار و ارزش لازم به خود هرگز قادر نخواهد بود که از احساس آرامش و آسایش درونى بهرهمند گردد.
از طرف دیگر سعادت و خوشبختى در زندگى میتواند به عنوان یک هدف اصلى براى دختران جوان قلمداد شود. چرا که خوشبختى یک احساس درونى بوده و ایجاد یک چنین احساسى بستگى کاملى به طرز برخورد و مواجهه با موقعیت ها و مشکلات مختلف زندگى دارد. چرا که ما خود مسئول و موجد بدبختى یا خوشبختی مان میباشیم.
یک دختر جوان میتواند با برداشتى منفى از هر موقعیتى خود را نگونبخت و بیامید متصور ساخته و یا بالعکس با برداشتى مثبت و سازنده احساس شادى و خوشبختى نماید. در حقیقت، همه ما می توانیم در کنار آنچه که هست و داریم و آنچه که رخ میدهد احساس رضایت و خوشبختى نماییم.
انکار خود، نتیجه تلقینى منفى است که به اشتباه و با برداشتى غلط به طور ناخودآگاه در مغز جاى میگیرد. این تلقین مخرب باعث میشود که در تمام جنبه هاى مختلف زندگى احساس بیلیاقتى، ناتوانى و بی ارزشى بنماییم. چنین احساسى، ناامیدى و یأس را به دنبال خود خواهد داشت.
گاهى قبول خطر نشانهاى از وجود اعتماد به نفس میباشد. کسى که تصور مثبتى نسبت به خود دارد میداند که قبول خطر بهایى است که باید براى کسب موفقیت بپردازد. چنین فردى مشتاقانه از انجام دادن کارهاى جدید استقبال میکند چرا که او از شکست هراسى ندارد.
نداشتن هدف در زندگى یکى از وجوه ممیزه ضعف اعتماد به نفس میباشد. دختر جوانى که به خود و هدفش اطمینان ندارد، شک دارد بتواند به هدفش جامه عمل بپوشاند. او از مشکلات زندگى میهراسد و به همین دلیل آسانترین و بیمسئولیتترین راه را در پیش میگیرد. اما دختران جوانى که از اعتماد به نفس لازم برخوردارند نیازها و خواستههاى خود را به طور کامل و روشن بیان مینمایند.
آنان از ابراز حقیقت واهمهاى ندارند و همه مسایل را میان خود و دیگران به طور کامل مشخص مینمایند. با داشتن اعتماد به نفس میتوان احساس امنیت کرد. امنیتى که به دختران جوان اجازه میدهد به دنیاى خارج از وجود خود پاى گذاشته و مسئولیت کامل احساسات و رفتار خود را بر عهده بگیرند.
دختران و بحران نوجوانی
در دوران نوجوانى، ذهن انسان همانند سیستم بدن دستخوش تغییرات سریع مى شود.
پدر و مادرها نه تنها ناگزیر از انطباق با شرایط جسمانى تازه نوجوانانشان هستند بلکه در عین حال لازم است از تغییرات روانى دنیاى نوجوانان نیز آگاه باشند. روانشناسان اغلب قدرت اندیشیدن انتزاعى را امتیازى براى نوجوانان مى پنداشتند؛ یعنى داشتن «عقیدهاى در مورد عقیده».
ژان پیاژه روانشناس سوئیسى در این زمینه مى گوید قدرت پیشبینى بسیارى از احتمالات و یا پیامد موقعیتى حتى اگر فورى و مشاهده شدنى نباشد در نوجوانى آغاز مى شود؛ اگر چه پژوهشگران امروزى دریافتهاند که بسیارى از افراد هرگز به قدرت انتزاعى دست نمى یابند حتى در بزرگسالى.
بیان اینکه نوجوانان اغلب به پیامد کارهایشان نمى اندیشند، مگر آنکه دچارش شوند، بى مقدار شمردن دوران نوجوانى نیست تنها آگاهى از واقعیت آن است و به همین دلیل نوجوانان به پدران، مادران و بزرگسالان مسئول نیازمندند تا هدایتشان کنند. نوجوانان فکر مى کنند انسان از اشتباهات خود زندگى را مى آموزد و حق با آنهاست.
همه ما از خطاهایمان درس عبرت مى گیریم اما پارهاى از خطاها بسیار گران تمام مى شود. نوجوانان پیش از اقدام به هر کارى بهتر است فکر کنند که مرتکب اشتباهات جدى نشوند و این مهارت را تنها بزرگسالان پرحوصله و شکیبا مى توانند به آنان بیاموزند.
آنها به وسیله ارتباط با پدر و مادر خود و رهبران جوان یا دیگر نوجوانانى که مورد تحسین و احترامشان هستند با رفتارهاى مخاطرهآمیز آشنا مى شوند. فردى که راههاى بهترى را براى بیان احساسات خود به نوجوانان مى آموزد و صمیمانه به آنان علاقهمند است مى تواند برایشان الگو و سرمشق خوبى باشد. نوجوان با دیدن الگوى مورد تحسین خود که همواره درصدد ایجاد اهدافى براى آینده است، براى خود هدفهایى تعیین مى کند و براى تحقق آنها مى کوشد.
شما که درک نمى کنید
شاید زمانى که دخترى نوجوان به مادرش مى گوید، شما درک نمى کنید، حق با او باشد. دختر نوجوان همه چیز را از نگاه خود مى بیند و گه گاه مادر با پافشارى و سماجت مى خواهد دریابد که افکار دخترش از کجا سرچشمه گرفته است. نوجوانان تصور مى کنند در مرکز هستى قرار گرفتهاند و دنیا به تماشاى آنها ایستاده است.
از راه ایجاد ارتباط است که دخترى نوجوان به دیدگاههاى دیگر پى مى برد و نگرش خود را تقویت مى کند. اگر مادرى به فرزندش اعتماد دارد و این اعتماد و باور خود را با عشق و محبت به گوش نوجوان خود برساند توافق نداشتنشان به دشمنى و اجتناب از همدیگر منجر نمى شود، مادران و فرزندان درصدد حل اختلاف خود برمى آیند، گفتوگو قطع نمى شود و صداى هیچ کدام بالا نمى رود، آنان با آرامش به حرفهاى همدیگر گوش مى دهند و مادر از دیدگاههاى متضاد نوجوانش دچار ترس نخواهد شد.
با آموزش پذیرفتن دیدگاههاى دیگران شدت خودمحورى در آنان کاهش مى یابد. یکى از روشهایى که مادر براى کاستن از خودمحورى دخترش مى تواند به کارگیرد استفاده از همدلى و همدردى است.
دخترى مى گوید: دلم مى خواست فریاد بکشم و به مادرم بگویم که کمى هم با من همدردى کن و همیشه از دیگران طرفدارى نکن. این آرزوى هر دخترى است که مادرش آزادانه و به راحتى در مورد هر مسئلهاى با او درددل کند اما نوجوان مى خواهد مادرش از یاد نبرد که مسائل بزرگسالان ممکن است بیش از طاقت او باشد. نوجوانان خواهان آن هستند که مادرانشان با آنان صادق باشند و تنها در مورد پارهاى از مسائل و نه همه آنها حرف بزنند.
دخترهاى نوجوان روابط مستقیم و گفتوگوى بى پرده را دوست دارند و آن را کاملا درک مى کنند. آنان به دلیل سن ویژه خود همواره قادر به درک پیامهاى مبهم نیستند و احتمالا آن را به گونهاى نادرست تعبیر خواهند کرد. به همین دلیل است که طعنه و طنز، نوجوان را آزرده مى سازد.
نوجوانان همواره از شنیدن گفتههاى مثبت استقبال مى کنند نه گفتار مخرب، جملات منفى و مخرب معمولا به ناراحتى، شرم و عدمخلاقیت آنان منجر مى شود و تعبیر آنها نیز براى نوجوانان دشوار است. یکى از نشانههاى پایان یافتن نوجوانى زمانى ظاهر مى شود که دخترى بتواند به مادرش بگوید: مى دانى مادر: «شاید حق با تو باشد».
خلق اعتماد
اعتماد در دوران نوجوانى به همان اندازه کودکى اهمیت دارد با این همه باور من این است که در دوران نوجوانى پرسش این نیست که آیا من به مادرم اعتماد دارم؟ بلکه این سوال مطرح است، آیا مادرم به من اعتماد دارد؟ بهترین نقطه آغاز اعتماد به نوجوانان انجام دادن تکالیف مدرسه است. نوجوان دوست دارد به جاى گوشزد کردن بى وقفه به آنان در انجام دادن تکالیف، به آنها کمک شود. اعتماد به او در انجام دادن تکالیف به مفهوم انتظار داشتن از او در انجام دادن وظایف خود است.
خودباورى در سایه اعتماد
همه ما باید به اهمیت کمک براى ایجاد اعتماد به نفس یک دختر آگاه باشیم. یکى از بهترین راههاى موجود در این زمینه، ایجاد فضایى مالامال از اعتماد با اوست. اگر مادرى اعتماد خود را به توانایى و قدرت درونى دخترش نشان دهد دخترک احساس مسئولیت و اعتماد به نفس بیشترى خواهد داشت. در هر نوجوانى ترکیب دو ویژگى اعتماد به نفس و مسئولیتپذیرى بسیار مطلوب است. تنها مادر است که با نشان دادن اعتماد هشیارانهاش در طول سالهاى آغازین نوجوانى دخترش، به راحتى به خود یارى مى رساند.
به قول یکى از دختران نوجوان، آگاهى از اینکه مادرم مرا قادر به تصمیمگیرى درست مى داند، رابطه ما دو نفر را صمیمانهتر و نزدیکتر مى سازد و من به راحتى با او درد دل مى کنم. گروهى از مادران مى پرسند دوران نوجوانى چه زمانى به پایان مى رسد؟
نوجوانى زمانى به پایان خود مى رسد که مادر و دختر بتوانند در کنار هم بنشینند و گفتوگو کنند بى آنکه به گوشزد یا اخطار متوسل شوند. اگر مادر و دخترى نتوانند به این مرحله برسند روابط آنان ممکن است دچار تزلزل شود اما در هر حال دوران نوجوانى به پایان مى رسد حتى اگر دوران رضایتبخشى نباشد که به تبع آن مرحلهاى جدید در رابطه مادر و دختر آغاز مى شود. مادران براى بیشترین بهرهگیرى از لحظاتى که نشاندهنده تغییر در روابط است بایستى براى زمانى که دخترشان مایل به گفت و شنود با آنان است آمادگى کامل داشته باشند.
فرصتهایى که در آنها مادر و دختر مى توانند روحیات و خواستههاى یکدیگر را درک کنند، نباید نادیده گرفته شوند. مادرى مى گوید: زمانى که دخترم سوم راهنمایى بود خیلى چیزهاى منفى به نظر مى رسیدند، تصور مى کنم که بچهها در آن سن احساس خوبى در مورد خود ندارد، مهم نیست چه احساسى پس هر نظر منفى که ابراز دارید اوضاع را وخیمتر مى سازد.
داشتن قدرت خوددارى از بر زبان آوردن هر مطلب منفى در سالهاى آغازین نوجوانى مهارتى چشمگیر است. این خویشتن دارى سازنده است چون دخترش ابراز مى کند که تقریبا هر چیزى را مى تواند با مادرش در میان بگذارد.
اعتقاد بر این است که کسب آگاهى درباره دوران رشد نوجوانان علاقهمندى به آنان را آسانتر مى سازد. هر قدر که مادر در مورد مراحل مختلف زندگى نوجوانش اطلاعات بیشترى داشته باشد ارتباط بهترى با او برقرار خواهد کرد. او از نوسانات خلقوخوى دخترش دچار حیرت نخواهد شد و با وضوح و شفافیت بیشترى به نگرانى ها و ترسهاى نوجوانان پى خواهد برد.
چند نکته مهم
پدرانی که دختر دارند، باید توجه به نکات ویژهای داشته باشند تا روابط میان آنها و دخترشان و عزت نفس فرزندشان، تقویت شود. ما در این مقاله به ۱۰ نکته اشاره میکنیم که رعایت آنها بسیار مفید واقع میشود:
۱) به دخترتان گوش دهید. این مورد، از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. این که دخترتان به چه چیزی فکر میکند، به چه اعتقاد دارد، چه احساسی و چه رویاهایی دارد و حتی اینکه چه کارهایی میکند بسیار با اهمیتتر از ظاهر او میباشد.
جالب است که بدانید رفتار پدران بر نگرش دخترانشان نسبت به خود تاثیر زیادی دارد. زمانی که به فرزند دخترتان به دلیل آن چیزی که واقعا هست، ارزش می دهید، در واقع به او اطمینان خاطر میدهید تا بتواند از استعدادهای خویش به نحو احسن در زندگی استفاده کند.
۲) قدرت درک و فهم او را تحسین کنید. با تشویق و تحسین دخترتان، به او کمک می کنید تا تشخیص دادن، مقاومت و غلبه بر موانع و مشکلات را بیاموزد. بدین ترتیب او می تواند به اهدافش دست بیابد و دیگران را نیز در این راه یاری کند. و در نهایت قوی و دانا باشد.
۳) به او احترام بگذارید. سعی کنید او خودش را از لحاظ جسمی و شخصیتی دوست داشته باشد. این واقعیت را با او در میان بگذارید که:
الف) دختران در سنین رشد، نیاز به تغذیه خوب و سالم دارند؛
ب) رژیم غذایی نامنظم و موقت، فایدهای ندارد؛
ج) او، بدنش را برای تواناییها و عملکردش نیاز دارد نه برای شکل ظاهری آن.
۴) او را تشویق کنید که فعالیت ورزش کند. دخترتان را به انجام فعالیتهای ورزشی گوناگو تشویق کنید، حداقل، پیادهروی را فراموش نکنید! دخترانی که فعالیت جسمی دارند، کمتر به کارهای خلاف و غیر اخلاقی روی میآورند و فعالترین دختران، اصولا پدرانی دارند که در فعالیتها با آنها همراهی می کنند.
۵) با مدرسه او در ارتباط باشید. سعی کنید به طور منظم، به مدرسه بروید. از برنامهها و سیاستهای مدیر مدرسه آگاه شوید و در صورت امکان، به طور دواطلبانه در برخی فعالیتها شرکت کرده و از اوضاع فرزندتان اطلاع کامل حاصل کنید.
۶) خود را وارد کارهای او کنید. سعی کنید در ورزش، بازی، تفریح و حتی مهمانی، حداقل در مسیر راهی که میرود، دوستانه او را همراهی کنید. او را تشویق کنید که کیفیت کارهایش را بالاتر ببرد و به او اطمینان دهید که در صورت لزوم، از او حمایت می کنید.
۷) جهان بهتری برای دختران فراهم کنید. جهان امروز، خطرات بیشماری براى دختران دارد. انزوا و کنترل بیش از حد نیز سودی ندارد زیرا معنی آن این است که شما به دختران اعتماد ندارید. در عوض، سعی کنید با همکاری والدین دیگر محدوده امنی را برای او فراهم سازید تا او و دوستانش در آن محدوده آزادانه حرکت کند و فکر نکند «پسر بودن» لزوما بهتر از «دختر بودن »است.
۸) از دخترتان در کارها کمک بخواهید. گاهی اوقات برای وی از کارهایتان بگویند، در صورت امکان او را یک روز به محل کار خود ببرید تا از نزدیک شاهد زحمات شما باشد. بد نیست که گاهی اوقات قبوضی را که ماهیانه پرداخت میکنید نیز به او نشان دهید تا مدیریت مالی را از همین حال بیاموزد و بداند که شاید لازم باشد او نیز روزی کار کند و هزینههایی را تقبل نماید، بدین ترتیب او با جهان کار و اقتصاد آشنا میشود.
۹) از برنامههای مثبت استقبال کنید. برنامههای شاد و آموزنده و یا علمی را با خانواده تماشا کنید. فقط جنبههای منفی برنامههای تلویزیون، رادیو و حتی اینترنت را مطرح نکنید، مطمئن باشد برنامههای مثبت بسیاری نیز در این رسانهها وجود دارند که دخترتان میتواند به آنها بپردازد.
۱۰) از پدران دیگر نیز بیاموزید، همواره تجربههای گروهی بسیار ارزشمند هستند، پس از دیگران نیز بیاموزید. میتوانید در مسائل مختلف از تجربه تربیتی، آموزشی و یا حتی شغلی دیگر پدران نیز استفاده کرده و اطلاعات خود را افزایش داده و به روز کنید. بدین ترتیب روابط اجتماعی و رابطه میان خود و خانواده را استحکام ببخشید.
منابع اقتباس: روزنامه همشهرى، ترجمه لادن نصیرى؛ پیام زن؛ بانک اطلاعاتى مقالات؛ پویا فخر آبادى