- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
دین اسلام مشتمل بر اصول عقاید، احکام و دستورات عملی و علم اخلاق است. اصول دین که به آن اصول عقاید نیز گفته می شود، متعلق به ایمان و عقیده است که یک عمل قلبی است.
احکام عملی که به آن فروع دین گفته می شود، دستورات اسلام است که در خارج، قابل عمل است و دارای احکام پنج گانه واجب، مستحب، محرام، مکروه و مباح می باشد.
اخلاق اسلامی از کیفیت بهتر رابطه انسان با خدا، مردم و خود انسان سخن می گوید. در این نوشتار، به تفاوت اصول دین و فروع دین پرداخته شده است.
تعریف اصول دین
اصول دین در اسلام عبارت است از مبادى عقیدتى، که بنیان مسائل فقهى، سیاسى، اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى، قضایی، فرهنگى و دیگر موضوعات را در اسلام مى سازند. اصول دین با اعتقادات انسان ربط دارد؛ مانند اعتقاد به یگانگى خداوند، عدل، نبوت، امامت و معاد.
فروع دین، عبارت است از قوانینى که اسلام براى تنظیم رابطه انسان با خدا از یک سو و انسان با دیگران از سوى دیگر تشریع کرده است، مانند: نماز، روزه، خمس، زکات، حج و ….[۱]
پس اصول دین که در برابر فروع دین قرار دارد در حقیقت بخش اعتقادی دین اسلام را تشکیل می دهد اما فروع دین، امور عملی دین اسلام است.
تقلید در اصول دین و فروع دین
یکی از تفاوت ها بین اصول دین و فروع دین، تقلید است. اسلام تقلید در فروع دین را نه تنها جایز مى داند، بلکه آن را واجب ساخته است. مرجع تقلید در فروع دین به طور مشخص، «پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه السلام» است و در عصر غیبت براى آنان که در استنباط احکام اسلامى از کتاب و سنت، تخصصى ندارند، «مجتهد جامع شرایط» مرجع تقلید است.
اما تقلید در اصول دین و اعتقادات از دیدگاه اسلام جایز نیست. هر کس با قرآن و احادیث اسلامى آشنا باشد، مىداند که اسلام تقلید در اصول عقاید را به صراحت تحریم کرده است و با اصرار و تاکید، مردم را به تحقیق در مسائل اعتقادى وا داشته و از آنان خواسته با هیچ عقیده اى، مگر پس از دقت و وجود برهان عقلى دمساز نشوند.
خداوند عز و جل هرگز از مردم نخواسته است که در برابر کلام او (به عنوان مثال، در اثبات وجود خدا یا نبوت پیامبران)، به طور تعبدى و تقلیدى و بدون برهان عقلى تسلیم شوند؛ بلکه بر وجود خود و نبوت پیامبران خویش و …، با ادله عقلى استدلال مى کند و مردم را به داورى عقل فرا مى خواند. همچنین از سوی پیامبر اسلام و سایر معصومان نیز بیان شده که اصول عقاید باید با برهان و استدلال مورد قبول قرار گیرد.[۲]
از دیدگاه قرآن مجید و روایات اهل بیت (علیهم السلام) و دانشمندان اسلامى تقلید در اعتقادات به هر شکل و از هر کسى صد در صد مردود و تفکر و استدلال صد در صد مطلوب است. اسلام مى کوشد تا پیروان این مکتب مسائل بنیادى مکتبشان را با فکر و اندیشه انتخاب کنند و قرآن به صراحت مى گوید:
«فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ… ؛ پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مى شنوند و از نیکوترین آن ها پیروى مى کنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آن ها خردمندانند».[۳]
در قرآن آیات فراوانى از تقلید در اصول دین نکوهش نموده اند؛ از قبیل آیه ۱۰۴ سوره مائده، آیه ۷۸ سوره یونس، آیه ۵۳ سوره انبیاء، آیه ۷۴ سوره شعرا، آیه ۱۰۴ سوره مائده، آیه ۲۱ سوره لقمان و آیه ۱۷۰ سوره بقره و … به عنوان نمونه در آیه ۱۴ سوره مائده می فرماید: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یعْلَمُونَ شَیئاً وَ لا یهْتَدُونَ»
یعنی و هنگامى که به آن ها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید! مى گویند: آنچه از پدران خود یافته ایم، ما را بس است! ؛ آیا اگر پدران آن ها چیزى نمى دانستند، و هدایت نیافته بودندباز از آن ها پیروى مى کنند.[۴]
هر انسانی از نظر عقل وظیفه دارد که پس از رشد عقلی و علمی درباره دین خود تحقیق کند و آن را آگانه و با دلیل بپذیر د یا رد کند و دین حق را از میان ادیان بیابد. همچنین درباره اموزه های اعتقادی باید از عقل خود کمک گرفته و پس از آنکه حق را از باطل تشخیص داد، به حق گرایش پیدا کند.
علم اصول دین و فروع دین
علمی که در آن از اصول دین سخن گفته می شود و آن ها را مستدل می کند علم کلام یا علم اصول دین گفته می شود. همچنین به این علم فقه اکبر یا علم نظر و استدلال دینى و یا علم توحید و صفات نیز گفته می شود. به وسیله علم کلام به احوال مبدأ و معاد بر طبق قانون اسلام آگاهى مىتوان یافت.
در این تعریف، مقصود از مبدأ و احوال آن خداى تعالى و صفات اوست، و علم به مبدآ و خدای متعال به معنای علم به وجود و صفات او از روى برهان دینى و بر طبق عقاید اسلامى است. اما علم به ذات خدا براى بشر ممکن نیست.[۵] و ازاین رو امامان معصوم (علیهم السلام) از غور در ذات خدا منع کرده اند ؛ زیرا هرگز انسان ذات خدا را نمی تواند درک کند.
اما احکام عملی و فروع در علم فقه بیان می گردد. علمای شیعه و سنی کتاب های زیادی را برای بیان فروع دین و احکام عملی از خود بر جای گذاشته اند و در مدارس دینی تدریس می شوند. البته توجه به این مطلب لازم است که علم اصول فقه نیز از لوازم علم فقه و استباط احکام است. شهید مطهری می فرماید: علمى که متصدى عقاید است «علم کلام» است، و علمى که عهده دار اخلاق است «علم اخلاق» نامیده مى شود، و علمى که احکام عملی را بر ذمه دارد «علم فقه» نام گرفته است.[۶]
مصداق های اصول دین
اصول دین اسلام، عبارتاند از توحید، نبوت و معاد.[۷] این سه اصل ارکان اصلی اعتقادات را در اسلام تشکیل می دهند. از دیدگاه اسلام هرکسی که به این سه اصل اعتقاد داشته باشد مسلمان نامیده می شود و اگر کسی به این سه اصل باور نداشته باشد، مسلمان محسوب نمی گردد.[۸]
البته درخصوص جزئیات این اصول میان مسلمانان اختلافن ظر هست. برای نمونه بیشتر متکلمان شیعه و معتزله صفات خدا را عین ذات او می دانند؛ اما اشاعره بر این باورند که صفات خداوند چیزی به جز ذات خدا و زائد بر آن است.[۹]
مرتضی مطهری با تاکید بر این مطلب که واژه اصول دین را ائمه وضع نکرده اند، گفته است: این ها را علماقرارداد کرده اند تا اهداف اصلی دین را نشان دهند؛ وگرنه در دین اسلام باورهای بسیاری هست که باید به آن ها ایمان داشت؛ مانند ایمان به ملائکه و ضروریات دین چون نماز، روزه و امثال آن ها.[۱۰]
اصول مذهب
هریک از مذاهب اسلامی، علاوه بر اصول دین که میانشان مشترک است، باورهای بنیادین دیگری هم دارند که اصول مذهب نامیده می شوند. برای مثال شیعیان امامی علاوه بر اصول سهگانه فوق، به دو اصل عدل و امامت هم اعتقاد دارند. بنابراین اصول مذهب شیعه پنجتا است.[۱۱]
اصل عدالت به این معنا است که خداوند عادل است و هیچ ظلمی را بر هیچ موجودی مرتکب نمی شود. و مراد از اصل امامت این است که تعیین امام و پیشوای دینی پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ازسوی خداوند است که توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی گردیده اند.
مسائلی مانند امر به معروف و نهی از منکر و عدل از اصول مذهب معتزله هستند.[۱۲] در مسئله عدل مذهب معتزله با مذهب شیعه امامیه هم نظر است. برخلاف مذهب اشاره که می گویند خداوند هر کاری بخواهد انجام می دهد و هر کاری که خداوند انجام داد عین عدل است.
جمع بندی
از آنچه بیان شد این نتیجه به دست می آید که اصول دین اساس دین اسلام را تشکیل می دهد. اصول دین شامل توحید، نبوت و معاد است که همه فرقه های اسلامی آن ها را قبول دارند. اما در مذهب شیعه علاوه بر آن ها امامت و عدل نیز از اصول دین شمرده شده که معروف به اصول مذهب شیعه است. تقلید در اصول دین، جایز نیست بر خلاف فروع دین که با تقلید می شود به آن ها عمل نمود.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . دانشنامه عقاید اسلامى، ج۱، ص ۳۱..
[۲] . دانشنامه عقاید اسلامى، ج۱، ص ۳۳.
[۳] . زمر، ۱۸.
[۴]. شرح کشف المراد، ص۲۳.
[۵]. تاریخ علم کلام در ایران و جهان، ص۲۸.
[۶] . مجموعه آثار ، ج۳، ص۵۸.
[۷] . آموزش عقاید، ص۱۴.
[۸] . اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، ص۲۸۲.
[۹] . محاضرات فی الإلهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، ص۵۳، ۵۴.
[۱۰] . مجموعه آثار، ج۳، ص۹۶، ۹۷.
[۱۱] . مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۹۶.
[۱۲] . مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۶۹.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. حلبی، علی اصغر، تاریخ علم کلام در ایران و جهان، تهران، انتشارات اساطیر، چ۲، ۱۳۷۶ش.
۳. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الإلهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ق.
۴. محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه عقاید اسلامى، قم، دارالحدیث، چ۲، ۱۳۸۶.
۵. محمدی، سیف الدین، اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، مجله تحقیقات اسلامی، شماره ۱ و ۲، ۱۳۷۳ش.
۶. محمدی، علی، شرح کشف المراد، قم، دارالفکر، چ۴، ۱۳۷۸ش.
۷. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۴، تهران، امیر کبیر، چ۱۸، ۱۳۸۴ش.
۸. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، چ۱۵، ۱۳۸۹ش.