- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
چکیده
نویسنده ضمن بیان اصول و ضوابط دوستى دختر و پسر در اسلام معتقد است دوستى دختر و پسر تنها از طریق ازدواج موقت مورد تأیید اسلام است امّا حدود دوستى باید مشخص و معین باشد و به روابط جنسى منجر نشود.
هدف این نوشتار، هرگز ترویج ارتباط دوستى با جنس مخالف نیست و از آن حمایت نمی کند. در جامعه ایران با توجه به بنیان هاى دینى و باورهاى ایمانى، این نوع دوستى کمتر جاى دارد و می تواند جاى باز کند.
هدف از طرح ارائه شده، این است که اگر شخصى خواست از این باورها عدول و با الگوهاى دیگر هماوردى کند، از طرح دینى آن نیز آگاهى داشته باشد و در تنگناى زندگى اگر ناچار از برقرارى این نوع ارتباط دوستى شد، راهکار دینى آن را پیش گیرد تا به گناه و آلودگى مبتلا نشود.
مؤلفههاى ارتباط دوستى دختر و پسر
دوستى با جنس مخالف یکى از انواع مختلف ارتباط میان فردى است که مؤلفه هاى آن بر اساس تعریف فوق، به شرح ذیل می باشد.
۱) ـ برقرار کنندگان ارتباط
بر اساس قواعد کلى ارتباط میان فردى، دوستى با جنس مخالف، داراى دو ویژگى اساسى است که وجود آن دو براى برقرار کنندگان ارتباط لازم و ضرورى است. به گونه اى که اگر این دو شرط رعایت نشود، آن ارتباط را دوستى با جنس مخالف نمی نامند.
الف) ـ اختلاف طرفین ارتباط در جنسیت؛ دوستى با جنس مخالف، بر خلاف دیگر ارتباطها از قبیل ارتباط آموزشى یا اقتصادى، بر پایه اختلاف جنسیت دو طرف بنا می شود. بنابراین ارتباط، یک سویه و یک طرفه نیست بلکه هر دو طرف چه دختر و چه پسر، در این ارتباط نقش فعال دارند. لذا برقرار کنندگان ارتباط، حداقل یک دختر و یک پسر هستند.
ب) ـ برخوردارى از کارکردهاى مبتنى بر جنسیت و توان مندى جنسی؛ از این رو، هرگز ارتباط دوستى دو بچه خردسال، هرچند یکى پسر و دیگرى دختر باشد یا پیرمردها و پیرزن ها را ارتباط با جنس مخالف نمی گویند.
۲) ـ محتواى ارتباط
هدف این نوع ارتباط، غیر از اهداف یک ارتباط فرهنگى، آموزشى و اقتصادى است. هرگز به شریک تجارى یا کاسب محله که صرفاً با وى ارتباط تجارى برقرار است یا در مبادلات آموزشى و فرهنگى، به طرف مقابل خود، عنوان دوست را نمی دهند بلکه آنها را استاد، معلم، همکار و… می نامند. آن گونه که از اسم این نوع ارتباط، یعنى دوست پسر یا دختر داشتن پیداست، پیام و محتواى آن است که همانا دوستى، محبت، صمیمیت، عشق، رفاقت، یکدلى، عاطفه و… است.
البته چون دوستى و محبت، در روابط انسانى، داراى انواع و سطوح مختلف است، محبت مبادله شده در ارتباط با جنس مخالف، از نوع محبت مادرانه یا در سطح محبت دو همکار و شریک اقتصادى نیست و همچنین از نوع محبت همسرى هم نیست بلکه محبت آنها هم رنگ با محبت جنسیتى و در سطح جنسى است. بر همین اساس، رسانه و کانال در این ارتباط نیز، با دیگر ارتباطها تفاوت پیدا می کند.
محبت مادرانه، از طریق نوازش، خرید اسباب بازى و…، به طرف مقابل (بچه) منتقل می شود ولى در این ارتباط، محبت از کانال دیگرى که با رفتارهاى جنسى و جنسیتى بی ارتباط نیست، مبادله می گردد. لازم به یادآورى است که مقصود از رفتار جنسى مفهوم خاص نیست بلکه مفهومى فراتر از آن مورد نظر است و شامل هر نوع تمایل به جنس مخالف می شود.
یعنى رفتارى که تأثیر آن در ارتباط با همجنس یکى نیست و تأثیرى متفاوت با همجنس دارد، مثلاً براى انسان نیازمند ارتباط با جنس مخالف، حتى صحبت کردن با جنس مخالف داراى تأثیرى است که این امر در ارتباط کلامى با جنس موافق به دست نمی آید. بی تردید، همین تأثیر متفاوت، ناشى از جنسیت است. از این رو، به آن رفتار جنسى یا جنسیتى می گویند.
رابطه دختر و پسر از منظر اسلام
اصول ارتباط هاى انسانی
از منظر اسلام، تمام ارتباط هاى انسانى به تمام اقسام آن، باید از اصول و قواعدى پیروى کنند تا مهر صحت شرعى و امضاى شریعت به پاى آنها زده شود وگرنه آن ارتباط مردود شمرده شده و هرگز مورد پذیرش شریعت نیست و براى هیچ یک از طرفین الزام آور نیست و تعهدى را به نفع یا ضرر آنها به دنبال ندارد.
۱) ـ تعهد تضمینی
از جمله قواعدى لازم الاجرا در تمام روابط انسانى، تعهد آورى و تضمینى بودن آن است. یعنى دو طرف ارتباط، باید نسبت به اصل ارتباط و لوازم آن پایبند و متعهد باشند. شارع مقدس، بعد از قبول ضرورت این اصل در روابط بین انسان ها، براى تحقق عملى آن چاره اى دقیق اندیشیده است.
از این رو، در تمام ارتباطات اساسى و سرنوشت ساز، «عقد ارتباط» یا «پیمان ارتباط بستن» را یک عنصر ضرورى می داند و تمام انواع روابط انسانى را با «عقد» و «پیمان» مستحکم، براى طرفین لازم الاجرا می داند. اگرچه لازم نیست، این عقد و پیمان به شکلى خاص و به الفاظى معین بیان شود بلکه تنها وجود این پیمان و عقد ضرورى است تا طرفین را نسبت به مسئولیت خود، در برابر دیگرى متعهد سازد.
نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه شود. تعیین نوع عقد از بین انواع کلى عقد است. از آنجا که کارکرد و هدف مورد نظر در این نوع ارتباط، همانند ارتباط خانوادگى است و در سطوح ابتدائى یک ارتباط خانوادگى می گنجد، لذا از شرائط عقد و پیمان خانوادگى (ازدواج)، با رعایت شرائط مربوط پیروى می کند.
ارتباط خانوادگى، یک نوع ارتباط انسانى است که در نوع خود به شکل عقد ازدواج دائم و عقد ازدواج موقت محقق می شود. البته کارکرد و سطح ارتباط در این نوع عقود خانوادگى، یکسان نیست. برخى از آنها با توافق طرفین معین می شود و برخى بنابر مقتضیات خود عقد تعیین می گردد. به عنوان نمونه، در عقد ازدواج موقت، نوع کارکرد و ارتباط معین است. ولى سطح ارتباط، محدود و میزان آن با توافق طرفین معین می شود.
بنابراین، در ارتباط دوستى با جنس مخالف هم که یکى از اقسام عقد موقت است؛ نوع ارتباط معلوم است ولى سطح روابط، کیفیت، محدوده و میزان آن به توافق طرفین، در ضمن عقد معین شده و طرفین به رعایت آن ملزم می شوند.
۲) ـ تعریف و تعیین حدود ارتباط
دومین قاعده در ارتباطهاى بین فردى، تعیین و تعریف حدود ارتباطها است. از آنجا که طرفین ارتباط، در ضمن پیمان و عقد در برابر یکدیگر متعهد می شوند، باید محدوده این تعهد و التزام معین شود. در ارتباط دوستى با جنس مخالف براى طرفین معین است که هدف از این نوع ارتباط مبادله محبت، صمیمیت، مهر و عشق است اما حدود این نوع مبادلات را باید مشخص کرد تا طرفین در محدوده خاص و تعریف شده، از همدیگر انتظار داشته باشند.
مثلاً باید مشخص کرد که آیا ارتباط در سطح گفتگو است یا تماس بدنى هم، داخل محدوده است. مرز گفتگوها و ناحیه هاى تماس بدنى تا کجاست. فارغ از این اصل و قاعده، نه تنها این ارتباط درست نیست بلکه این ارتباط محکوم به شکست می باشد. چون سطوح ارتباط تعریف نشده است و چه بسا در فضاى دوستى غفلت آلود، به کارکردهاى جنسى در سطح ازدواج کشیده شود.
۳) ـ عدم مخالفت با شریعت
از دیگر اصول و قواعد حاکم بر روابط انسانى آن است که این ارتباط با احکام شریعت و اصول و مقررات اخلاق دینى، هماهنگى داشته باشد. به مقتضاى این اصل حتى اگر در ضمن پیمان ارتباط، شرطى گنجانده شود که با احکام دین و مسلمات شریعت، مخالفت و ناسازگارى داشته باشد یا پایبندى به آن ارتباط منجر به تغییر احکام دین شود، یعنى به تحریم حلال یا تحلیل حرام منتهى گردد، این ارتباط صحیح نیست. مثلاً تعهد به دوست پسر یا دختر نباید به ترک واجبات دین مانند نماز، روزه و… منتهى شود با آنها را به ارتکاب محرمات بکشاند.
شرائط ارتباط دوستى با جنس مخالف
انحصارى بودن ارتباط
بنابر مبناى عقلا، در یک پیمان و تعهد، یک چیز را نمی توان براى دو نفر تعهد نمود. مثلاً در ارتباط اقتصادى، یک شى یا یک خدمت را نمی توان در ظرف زمانى واحد، براى دو شخص متعهد شد و اگر هر دو تعهد در یک زمان باشد، هر دو باطل است و اگر اختلاف زمانى داشته باشند، تعهد و عقد مقدم صحیح و تعهد متأخر باطل است. در ارتباط خانوادگى، هر یک از زوجین نمی تواند خود را براى غیر از همسر خویش تعهد کنند.
در ارتباط دوستى با جنس مخالف هم، این سخن اهمیت دارد. چون در ارتباط با جنس مخالف، هر یک پیمان می بندد که فقط براى دوستش باشد و در خدمت اهداف و مقتضیات دوستى با هم باشند. بنابراین، حتى پسر نیز نمی تواند در یک زمان با دو دختر تعهد ببندد. در حالى که در ازدواج یک مرد می تواند با دو زن پیمان همسرى ببندد.
از این رو، مفاد این پیمان، گسترده تر از آن است که براى وى مجال متعهد شدن براى دو نفر را باز کند. این پیمان تمام زمان و حتى وجود هر یک را براى دیگرى متعهد می شود تا هر یک وجود خود را بدون محدودیت زمانى و مکانى، در تعهد دیگرى قرار دهد، لذا یک شخص دو وجود ندارد تا آن را براى دو نفر تعهد کند.
بنابراین ارتباط دوستى با جنس مخالف در ذات خود انحصارى بودن را اقتضا می کند و از پذیرش هر گونه اشتراک ابا دارد و نمی توان اشتراک را با برنامه ریزى و اعمال مدیریت در زمان و محدودیت در دوستى و سطح ارتباط بر این ارتباط تحمیل نمود.
تعیین محدوده ارتباط
از آنجا که سطوح ارتباط دوستانه، در بین انسان ها متفاوت است، هر سطحى از این ارتباط تعهد و مسئولیتى را متوجه طرفین می سازد. بنابراین، در ارتباط دوستى طرفین باید بدانند که این پیمان چه چیزى را بر عهده آنها می گذارد. چه بسا یکى از طرفین توقعى داشته باشد که دیگرى از انجام آن عاجز باشد و حاضر به انجام آن نباشد.
محدودیت هاى مورد نظر که باید توسط تمام افرادى که خواستار این نوع ارتباط هستند رعایت شود، بدین قرار است: ـ محدود بدون مکان ارتباط، ارتباط نباید به وسعت تمام صحنه هاى زندگى حتى زندگى خانوادگى نباشد. ـ محدود بودن زمان ارتباط، زمان آن به وسعت تمام ساعات شبانه روز نباشد. چون دوستى نمودن و دوست بودن هدف زندگى نیست.
همچنین سطح ارتباط، نباید به کارکردهاى جنسى خاص و ارتباط جنسى در سطح همسر برسد. به بیان دیگر، باید نوع ارتباط مورد نظر بیان شود. مثلاً کلامى یا غیر کلامى است. سپس تمام اقسام ارتباط مورد نظر معین شود. به خصوص ارتباطهایى که با قسمت هایى از بدن که عضو جنسى محسوب می شوند تکیه دارد. اگر ارتباطى به تماسى بدنى و در حدّ تماس اندام جنسى برسد، دیگر یک ارتباط دوستى نخواهد بود و یک ارتباط جنسى محسوب می شود، ماهیت این ارتباط با ارتباط جنسى تفاوت دارد.
آنچه در ارتباط دوستى مبادله می شود، محبت، مهر، عاطفه و صمیمیت است. پیام مبادله شده نباید در حدّ محتواى جنسى یا هر چیز دیگرى غیر از دوستى، مهر و… باشد. مبادله پیام و محتواى جنسى، موجب انحراف ارتباط دوستى می شود، به خصوص ضرر و خسران جنسى براى جنس مونث فراهم می شود که کاملاً با فضاى ارتباط دوستانه مغایرت و منافات دارد.
ادامه دارد…