- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره
حج و هر عبادت دیکری، زمانی به حقیقت عبودیت نزدیک شده و مقدمه ای برای رسیدن به معبود می شود که عابد رمز و راز اجزای آن را بفهمد و نسبت به حقیقت هر یک از اعمال و چگونگی انجام آنها آشنا باشد. حج در اسلام از عباداتی است که متشکل از عمال متعدد و مختلف است و این عمال دارای ترتیب و در مکانهای خاصی انجام می شود. در این مقاله به صورت کلی و مختصر به اسرار این اعمال پرداخته شده است.
ترتیب در هر عبادتی، دلیل روشنی است بر اینکه اعمال و اجزای آن عبادت در طول همدیگر هستند و درک حقیقت هر یک از اجزای عبادت و انجام صحیح آن، متوقّف بر درک حقیقت و انجام صحیح جزء قبلی آنهاست. کسی که نماز می خواند، هنگامی مقام و مرتبه و حقیقت تکبیره الاحرام را درک خواهد کرد که حقیقت و مرتبه نیّت را درک کرده و انجام دهد. و نیز زمانی به حقیقت قرائت و مفاد آن می رسد که تکبیره الاحرام را نیز آن گونه که شایسته آن هست انجام دهد و درک مقام والای رکوع و انجام صحیح آن نیز متوقف بر شناختن مرتبه و حقیقت قرائت است. و همینطور سجده را زمانی می توان درک کرد و به حقیقت آن رسید که رکوع را درک کرده باشیم و سایر اعمال و اجزای نماز نیز چنین است.
در حج نیز ترتیب ویژه ای برای اعمال و مناسک آن مشخص شده است. و حج زمانی به حقیقت عبودیت نزدیک می شود که اعمال و مناسک آن را با شناختن حقیقت و فهمیدن فلسفه و اسرار آنها به همان ترتیب که در شرع مقدس اسلام ذکر شده، انجام دهیم.
در بسیاری از روایات چنانکه خواهد آمد انجام حج بدون توجه به اسرار و حقیقت اعمال حج، تنها انجام ظاهری مناسک حج است و انجام ظاهری مناسک حج در واقع رفتن به میهمانی بدون استفاده از سفره میهمانی است.
ما در اینجا به ترتیب، مناسک حج را ذکر کرده و به فلسفه تشریع و اسرار نهفته آنها اشاره خواهیم کرد، اگرچه اسرار، منحصر به آنچه ما ذکر می کنیم نیست، ولی در حدّ مکان اسرار اعمال حج را ذکر می کنیم:
إحرام
احرام در ظاهر پوشیدن دو تکّه لباس غیردوخته (پارچه) پس از بیرون آوردن لباسهای دوخته است، ولی هر ظاهری را باطنی است و ممکن نیست مقصود از تشریع احرام، فقط بیرون آوردن لباسها و پوشیدن دو تکّه لباس غیردوخته باشد؛ زیرا خداوند، حکیم است و تمام دستورات او دارای حکمت و فلسفه می باشد، لذا اینجا این سؤال مطرح می شود که «سرّ احرام» چیست؟ و به عبارت دیگر: حقیقت و ماهیت این عمل و هدف از تشریع آن چیست؟
حقیقت این است که احرام اشاره به چند امر دارد:
۱ . بیرون آوردن لباسهای رنگین، اشاره دارد به اینکه اگر انسان تاکنون مرتکب گناه و معصیت خداوند شده است، از این لحظه باید لباس گناه و معصیت را از نفس خویش بیرون کند. و پوشیدن لباس احرام نیز اشاره دارد به اینکه از این لحظه، باید لباس اطاعت و فرمانبرداری از خداوند را بپوشد و به میهمانی او برود.
وقتی امام سجّاد(علیه السلام) از سفر حج برگشت، «شبلی» به استقبال آن حضرت آمد. امام سجاد(علیه السلام) به «شبلی» فرمود: «آیا تو به حج رفته ای؟»
شبلی گفت: بلی.
امام سجّاد(علیه السلام) به او فرمود: آیا در سفر حج، به میقات رفتی و لباسهای دوخته را از بدون بیرون آوردی و غسل کردی؟».
او گفت: بلی.
امام (علیه السلام) فرمود: «آیا وتی به میقات (برای احرام) رفتی، نیت کردی که لباس معصیت را از بدن بیرون آورده و لباس اطاعت از خدا را بپوشی؟».
او گفت: خیر.
امام (علیه السلام) فرمود: «آیا وقتی لباسهای دوخته را از بدن بیرون آوردی، نیت کردی که نفس خویش را از ریا و نفاق و مرتکب شدن شبهات، خالی کنی؟».
او گفت: خیر.
امام (علیه السلام) فرمود: «آیا وقتی غسل کردی، نیت نمودی که خود را از خطاها و گناهان پاک کنی؟»
او گفت: خیر.
امام (علیه السلام) فرمود: «در این صورت تو در واقع به میقات نرفته و لباسهای دوخته را از بدن بیرون ننموده و غسل نکرده ای».[۱]
لباس احرام، دو تکّه پارچه ساده است و انسان با پوشیدن لباس احرام، خود را با ظاهری ساده و بدون آلایش در برابر عظمت پروردگار احساس می کند.
پوشیدن لباس احرام یادآور پوشیدن کفن پس از مرگ می باشد. و یادآوری مرگ و قبر و معاد بهترین وسیله برای اخلاص در عمل است و در میهمانی خداوند اخلاص در عمل و عشق رسیدن به قرب الهی لازم است.
راز تلبیه
وقتی انسان لباس احرام را پوشید، لازم است بگوید: «لَبَّیْکَ اَلَّلهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إنّ الحَمْدَ وَالنِّعْمَهَ لَکَ وَالمُلْکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ».
«لبّیک یعنی: گوش به فرمان ت هستم». این کلمه در واقع، هنگامی استعمال می شود که کسی را برای امری دعوت کنند و آن کس جواب مثبت داده و می گوید: «لبیک»؛ یعنی: دعوت تو را پذیرفتم».
«تلبیه» هنگام احرام نیز پاسخ مثبتی است که زایران، به دعوت خداوند می دهند. گویا خداوند همه آنان را برای زیارت خانه خودش دعوت نموده است و آنان اکنون در عمل به دعوت خداوند خویش، «لبّیک» می گویند.
روایات، بیانگر این واقعیت است که وقتی خداوند به حضرت ابراهیم (علیه السلام) دستور داد که همه مردم را برای انجام مناسک حج دعوت کند، حضرت ابراهیم (علیه السلام) تمام انسانها را برای حج فراخواند، تمام کسانی که در روی زمین زندگی می کردند و نیز تمام کسانی که در آینده زاده می شوند و در صلب مردان و رحم زنان بودند، ندای ابراهیم (علیه السلام) را شنیدند و لبیک گفتند. اکنون که به حج می روند، دوباره لبّیک گفته و عملاً دعوت خداوند را اجابت می کنند. از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل شده است که آن حضرت فرمود: «لَمّا نادی اِبْراهِیمُ (علیه السلام) بِالحَجِّ لَبّی الخَلْقُ فَمَنْ لَبّی تَلْبِیَهً واحِدَهً حَجَّ واحِدَهً وَمَن لَبّی مَرَّتَیْنِ حَجَّ حَجَّتَینِ وَمَنْ زادَ فَبِحَسابِ ذلِکَ»[۲] یعنی: «وقتی ابراهیم (علیه السلام) مردم را به حج فراخواند، تمام آنان اجابت کردند، هر کسی که یک مرتبه اجابت کرد، اکنون یک مرتبه به حج می رود و کسانی که دو مرتبه اجابت کردند، اکنون دو مرتبه به حج می روند و کسانی که بیشتر اجابت کردند، بیشتر به حج می روند».
باید دانست که هنگامی می توانیم به دعوت خداوند پاسخ صحیح بدهیم که شرایط حج را اجابت کرده باشیم. و انسان هنگام تلبیه باید امیدوار به پذیرش و قبولی لبّیک باشد در حالی که می ترسد خداوند بفرماید: «لالبّیک ولاسعدیک»؛ یعنی: خداوند لبیک او را نادیده بگیرد. و روشن است که لبّیک گفتن، اولین قدم و در واقع کلید ورود در اعمال حج است و چنانچه تلبیه پذیرفته نشود، سایر اعمال نیز پذیرفته نمی شود.
در حالات امام سجاد(علیه السلام) نقل شده است که آن حضرت وقتی لباس احرام می پوشید، رنگ صورتش زرد شده و لرزه بر اندامش می افتاد، طوری که نمی توانست تلبیه بگوید: در این حال کسی از او پرسید: چرا لبیک نمی گویی؟ آن حضرت فرمود: «می ترسم پروردگارم بفرماید: «لالبّیک ولاسعدیک».
مستحب است مردها تلبیه را بلند بگویند. سرّش این است که بلند گفتن تلبیه، یک نوع اعلام برای دین خداست، علاوه بر اینکه انسان هنگام تلبیه گفتن، در مقام راه یافتن به درگاه ربوبی و وصول به دروازه رحمت الهی است، لذا هرچه بلندتر و باشکوه تر اعلان اجابت کند با این مقام سازگارتر است و اما وقتی به درگاه ربوبی راه یافت و مکّه و ظهر عرفه را درک کرد، باید تلبیه را تمام نموده و با متانت و بردباری در درگاه خداوند متعال حضور یابد.
مستحبات احرام
در احرام رعایت چند امر مستحب است:
۱. گرفتن ناخن و شارب.
۲. از بین بردن موی زیر بغل و عانه با نوره.
۳. پاکیزه نمودن بدن خود قبل از احرام.
۴.رها نمودن موی سر و ریش از اوّل ذیقعده.
۵.غسل نمودن پیش از احرام.
این پنج امر، حکایت از لزوم نظافت دارد؛ زیرا انسان در این هنگام به میهمانی خداوند می رود و کسی که به میهمانی می رود، باید نظافت و پاکیزگی را رعایت کند.
۶. دو جامه احرام از پنبه باشد.
۷. بعد از نماز ظهر محرم شود.
مکروهات احرام
۱. احرام در جامه سیاه
بهترین پارچه برای احرام، پارچه سفید است؛ زیرا پارچه سفید یادآور مرگ، قبر و کفن است و این امر موجب می شود انسان در آن حال، بیشتر به یاد آخرت باشد. علاوه بر اینکه انسان هرچه در میهمانی خداوند، پاکیزه تر باشد بهتر است و بهترین لباس برای پاکیزه ماندن، لباس سفید است؛ زیرا زود متوجه کثیفی آن می شود.
۲ . احرام بستن در جامه چرکین.
سرّ کراهت این امر نیز این است حضور در درگاه حضرت احدیت و رفتن به میهمانی خداوند با جامه کثیف و چرکین، شایسته نیست.
۳ . احرام بستن در جامه راه راه
۴ . استعمال حنا پیش از احرام در صورتی که اثر آن تا به حال احرام باقی بماند.
سرّ کراهت این دو امر این است که جامه رنگین و راه راه و همچنین استعمال حنا و زینت با مظاهر دنیوی سازش دارد، در حج، انسان به میهمانی خداوند می رود و باید تا ممکن هست از مظاهر دنیوی و متعلّقات فریبنده آن پرهیز نماید.
۵ . لبیک گفتن در پاسخ کسی که او را صدا می زند.
کلمه «لبیک» در حال احرام، پاسخی است که فقط دعوت خداوند را باید با آن پاسخ داد و اگر کسی ما را صدا بزند و در پاسخ او کلمه «لبیک» را استعمال نماییم در واقع او را شریک خداوند در این جهت قرار داده ایم.
۶ .حمام رفتن در حال احرام
سر محرمات احرام
سرّ حرمت محرمات احرام این است که تمام آن امور به گونه ای با مظاهر دنیوی مربوط می شود و اشتغال به آنها انسان را از ذکر خداوند و اخلاص در عمل، غافل می کند.
پی نوشت:
[۱] . مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۱۶۶، ح ۱۱۷۷۰.
[۲] . مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۱۷۶، ح ۱۰۶۰۱.
منبع: مرکز اطلاع رسانی الغدیر (گوشه ای از «اسرار حج» نویسنده : عباسعلی زارعی سبزواری)