- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
کتاب« أسرار الصلاه» در بیان اسرار این عبادت بىبدیل است که با صبغهاى روایى، به زبان عربی ، توسط آیت الله جوادی آملی در سال ۱۴۱۴ ق و در یک جلد تألیف گردیده و داراى نکاتى مهم و باارزش با توجهى ویژه به روایات معصومین علیهم السلام در این زمینه مىباشد. کتابهایى با همین اسم ، توسط بزرگانى مانند شهید ثانی و امام خمینی ( ره) و… نیز وجود دارد که هر کدام از ویژگى خاصى برخوردارند.
درباره مؤلف
ایشان در سال ۱۳۱۲ هجرى شمسى در شهر آمل در خانوادهاى روحانى دیده به جهان گشود. پدرش از علما و وعاظ شهر آمل بود.
بعد از پایان دروس دوره ابتدایى به حوزه علمیه آمل پیوست و در آنجا به مدت پنج سال از محضر اساتید بارز که بعضى از آنها از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی بودند بهره برد و مرحله متوسطه از مقدمات فقه و اصول و حدیث را به پایان رساند. در شهریور سال ۱۳۲۹ شمسى با هجرت به تهران شهر آمل را ترک نمود و به نزد آیه اللّه شیخ محمد تقی آملی رفت. سپس به مدرسه مروی منتقل شد و در آنجا مرحله عالى دروس حوزه و نیز معقول را تا سال ۱۳۳۴ شمسى نزد آیه اللّه شعرانی و آیه اللّه الهی قمشهای و خارج فقه و اصول را نزد آیه اللّه شیخ محمد تقى آملى فرا گرفت. در سال ۱۳۳۴ به حوزه علمیه قم هجرت کرد و مدتى در محضر درس آیه اللّه العظمی بروجردی و حدود سیزده سال در درس فقه آیه اللّه سید محمد محقق داماد حاضر شد. همچنین یک دوره از اصول فقه که مدت هفت سال بطول انجامید را نزد حضر ت امام خمینی گذراند. و نیز در محضر علامه سید محمد حسین طباطبایی به مدت ۲۵ سال اسفار ، الهیات شفا ، منطق شفا ، خارج حکمت متعالیه ، عرفان اسلامی و معارف موضوعى در حدیث و تفسیر قرآن را در جلسات خاص به اکمال رساند.
– تفسیر موضوعی قرآن مجید – کتاب الخمس- شریعت در آیینه معرفت – تحریر تمهید القواعد – کتاب الصلاه- عرفان حج – کرامت در قرآن – اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی – پیرامون وحی و رهبری – اسرار عبادات – ولایت فقیه – رحیق مختوم – سیره پیامبران در قرآن از تألیفات ایشان می باشد.
ساختار کتاب
کتاب، داراى یک مدخل است که توضیحاتى پیرامون سر و نیز جایگاه نماز را در بر گرفته است، سپس در سه بخش اسرار مقدمات نماز، اسرار اجزاى نماز و اسرار تعقیبات نماز به بیان توضیحات قابل توجهى پرداخته است. اسرار تکبیره الاحرام، اسرار نیت، سر قرائت، سر قیام و سر قنوت هم اجزایى هستند که در بخش دوم به طور خاص بحث شدهاند. [۱]
گزارش محتوا
مؤلف، در مدخل کتاب ابتدا اشاره به روایتى معروف در باره نماز دارد که مىفرماید:« إن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها». بعد اسرار نماز را ستون اسرار دین مىداند که رسیدن به آن اسرار باعث پى بردن به اسرار سایر عبادات خواهد بود و این غایت تلاش و مجاهدت یک عارف است که به اسرار آنچه که عمود دین است پى برده و آن را مشاهده نماید.[۲]
معنای سر
ایشان در ادامه وارد بحث ادبى کلمه« سر» شده و آن را در مقابل علن معرفى مىکند؛ چنانکه غیب در مقابل شهادت است. البته خود سر هم به دو صورت سر بحت و سر مقید است؛ چنانکه غیب هم به دو صورت مقید و مطلق مىباشد. مؤلف اضافه مىکند با اینکه سر به لحاظ مفهومى، روشن است و نیازمند تفسیر نیست اما به لحاظ کنه در نهایت خفا مىباشد. [۳]
اثبات سر داشتن هر چیز
سر داشتن نماز هم دو دلیل دارد که بیان گردیده است. اما سر داشتن هر چیزى به دو حالت قابل اثبات است: یا دلیل عقلى مشفوع به دلیل نقلى دارد یا دلیل نقلى مؤید با دلیل عقلى. ایشان در ادامه همین بحث را در دو مقام مذکور تعقیب مىنمایند.
آیات ۵۲ اعراف، [۴]، ۱۲۳ هود، [۵]، ۲۱ حجر، [۶]، ۷ منافقون [۷]و ۹۶ نحل، [۸] آیاتى هستند که در قسمت دلایل نقلى بدانها اشاره شده است. مؤلف، در پایان مقدمه به دسته بندى مطالب مذکور در آن پرداخته که از شیوههاى جالب وى در آثار گوناگونش مىباشد. [۹]
سر نماز
نماز، داراى حکمت، سر و آدابى است کما اینکه سایر عبادات نیز از این سه مؤلفه برخوردارند، اما در نماز، حکمت ، در نهایت عروج و نجات از جزع و زبونى مىباشد وادب آن بازگشت به اوصاف نمازگزار دارد؛ اعم از حضور قلب، خشوع، مواظبت از التفات به غیر معبود و… اما سر نماز غیر از اینهاست.
آداب نماز مقدمهاى است براى رسیدن به اسرار نماز، زیرا اسرار نماز براى غیر شخص داراى ضمیر طاهر و صفاى باطن و قلب سلیم میسر نمىگردد. قرآن نیز اشاره مىنماید به اینکه لا یمسه إلا المطهرون. [۱۰]
براى نیل به باطن نماز و شهود غیب آن، باید تناسبى بین شاهد و مشهود باشد، زیرا شخص محجوب در نشئهاى است که دسترسى به ما فوق خود ندارد؛ یعنى حس، آنچه را خیال مشاهده مىکند نمىبیند و خیال هم آنچه را که براى عقل قابل مشاهده است ملاحظه نمىکند. [۱۱]
سر وضو
ایشان بعد از بیان توضیحاتى راجع به سر و برداشتى که بزرگان از این واژه در باره نماز داشتهاند، به روایت ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد برقی از امام صادق (علیهالسلام) اشاره مىکند که از امیر المؤمنین (علیهالسلام) ادعیه وضو را نقل کرده و هر جملهاش داراى مضامین عالى و کم نظیرى مىباشد. [۱۲]
مؤلف مىگوید: اینکه گفته شده از هر قطره وضو ملکى خلق مىشود، نه در مورد هر وضو گیرنده و دعاى وضو خوانى است بلکه وضو گیرندهاى مانند علی بن ابی طالب با آن زبان علوى که دعاهاى علوى بخواند، باعث خلق ملک از قطره وضو مىگردد.
ایشان، براى اثبات باطندار بودن وضو به روایتى دیگر استناد کردهاند که موضوعش آمدن یک شخص یهودى به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سؤالش از چند مسئله، از جمله وضو مىباشد؛ پیامبر (صلیالله علیه و آله) نیز در جوابش سر وضو را در شستن تک تک اعضا بیان نمودند. این حدیث در جلد دوم وسائل آمده و مضمونش در رابطه با مکرى است که شیطان لعین در مورد حضرت آدم (علیهالسلام) به کار برد و حضرت با وضو از آن خلاص گردید مىباشد. ایشان در ذیل احادیث مطرح شده، جملاتى را تحت عنوان فقه الحدیث آوردهاند که در راستاى بیان باطن و مفهوم احادیث است.
وجود کامل براى وضو و آب در عرش و جریان آب از چشمه صاد که نام یکى از سورههاى قرآن هم مىباشد، از نکتههاى بازگو شده توسط مؤلف در این قسمت مىباشند. [۱۳]
سر تیمم
ایشان، به مناسبت به بیان اسرار طهارت ترابیه یا همان تیمم نیز پرداخته و آن را اظهار تذلل در مقابل عزت محضه و تخضع در ساحت کبریاى صرف و تخشع در نزد قدرت مطلقه دانستهاند. [۱۴]
ورود به صلههاى خمسه که هر یک در بیان سر یکى از اجزاى نماز است، بعد از این توضیحات شروع شده است.
سر تکبیرات
اولین صله، در اسرار تکبیرات افتتاحیه مىباشد. مؤلف، مىفرماید: صورت نماز یکى است و همه نمازگزاران در آن اشتراک دارند اما سیره و سیرت آن متفاوت مىباشد که این تفاوت باعث تفاوت نمازگزاران مىشود.
مؤید این کلام روایت نبوى است که مىفرماید:«إن الرجلین من أمتی یقومان فی الصلاه و رکوعهما و سجودهما واحد و أن ما بین صلاتیهما مثل ما بین السماء و الأرض»، این نشانگر تفاوت ماهوى در نمازهایى است که افراد با درجات مختلف اقامه مىنمایند.
روایت بعدى که از امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) است، در بیان علت تکبیرات افتتاحیه مىباشد که ما مضمون آن را نقل مىکنیم؛ حضرت مىفرماید: پیامبر (صلیالله علیه و آله) وقتى به معراج مىرفت هفت حجاب را از سر راهش برداشت که با رفع هر حجابى تکبیرى گفت و خداوند بدین وسیله او را به منتهاى کرامت نایل نمود. این روایت نیز همان گونه که ملاحظه مىشود بیانگر سرى از اسرار تکبیرات است. [۱۵]
انواع حجاب
مؤلف، در اینجا بحثى را راجع به انواع حجاب مطرح نمودهاند که عبارتند از: حجاب نورانی و حجاب ظلمانى که حجاب ظلمانی همان موجود مادى و متعلقاتش است و حجاب نورانى آن موجود نورى است که نور قاهرى دارد و مانع ادراکش یا ادراک ما ورائش مىگردد. سالک نیز وقتى از ماده بالاتر رفت و از موجود نورى متعالىتر گردید، ادراک آن حجاب برایش میسر مىگردد. تکبیرات هفتگانه آغاز نماز براى خرق حجابهاى طولى هستند که سالک را به مولاى خود نزدیک مىگردانند. البته این حال مختص پیامبر (صلیالله علیه و آله) نبوده و چنین حالاتى نیز فقط در معراج قابل تصور نیستند کما اینکه روایت جابر بن عبد الله انصاری از امیر المؤمنین (علیهالسلام) بر این مضمون دلالت واضحى دارد. این روایت در جلد ۵ جامع احادیث الشیعه آمده است.
مؤلف، در فقه الحدیث این روایت اوصاف جمالیه خداوند را عین اوصاف جلالیه مىداند و مىفرماید: با اینکه تکبیر از اوصاف ثبوتیه جمالیه است، لکن بازگشتش به اوصاف سلبى جلالیه مىباشد، زیرا تکبیر، تنزیه خداوند از اوصاف ممکن است. ایشان به اسرار دیگرى با استناد به روایات دیگر در باره تکبیرات هفتگانه افتتاحیه اشاره کرده و آنها را غیر منافى با آنچه ذکر شد مىدانند. [۱۶]
سر نیت
ابتدا، در این صله، مفهوم نیت بازگو شده است؛ به این صورت که منظور از نیت، قصد عنوان، مانند صلاه ظهر یا عصر یا مانند اداى دین در امر معاملى نیست کما اینکه مراد، قصد وجه مثل وجوب یا استحباب نیز نمىباشد بلکه مراد، خصوص قصد قربت به خداوند سبحان مىباشد، زیرا این قصد، مدار بحثهاى عرفانى، کلامى و اخلاقى پیرامون صلاح و فلاح قلب مىباشد.
در این زمینه آیات و روایات زیادى رسیده است، از آن جمله آیه ۲۶۴ بقره که مىفرماید:« لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الأذى کالذی ینفق ماله رئاء الناس» [۱۷]
یا آیه ۲۶۵ بقره که مىفرماید:«مثل الذین ینفقون أموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من أنفسهم کمثل جنه بربوه أصابها وابل» [۱۸]
و آیه دیگر که گویاتر از این دو آیه است، آیه ۱۶۳ و ۱۶۲ سوره انعام است که مىفرماید:«قل إن صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک أمرت و أنا أول المسلمین». [۱۹]
از روایات هم ما به یک روایت که در کتاب ذکر شده، اشاره مىکنیم و آن روایت حضرت علی (علیهالسلام) از پیامبر (صلیالله علیه و آله) است که فرمود:« لا عمل إلا بنیه و لا عباده إلا بیقین و لا کرم إلا بالتقوى». نیت از دید مؤلف به معنى قصد تقرب به خداوند سبحان است که روح عمل بوده و عمل با آن زنده و بدون آن مرده خواهد بود؛ با نیت است که عمل، صحیح گردیده و بدون آن باطل خواهد بود. براى نیت درجاتى و براى صحت مراتبى است، اگر چه در اصل امتثال مشترک مىباشند. [۲۰]
سر قرائت
آنچه در نماز معتبر است، قرائت فاتحه الکتاب و سوره است که در دو رکعت اول معتبر بوده و در رکعت سوم و چهارم واجب نمىباشد. روایت مشهور از پیامبر (صلیالله علیه و آله) در این زمینه چنین است:« لا صلاه إلا بفاتحه الکتاب».
از اشاراتى که به اسرار موجود در آیات قرآن، شده، آیه ۴ سوره زخرف است که مىفرماید:« إنا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و إنه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم». [۲۱]
مؤلف با بیان تفسیر این آیه و توجه به تک تک فقرات آن جنبه سر بودنش را روشن مىسازد. ایشان نظام عینى را مبتنى بر علیت و معلولیت مىداند و در این رابطه به روایتى از امام على (علیهالسلام) نیز استناد مىجوید و در معناى آن روایت مىفرماید: هر موجودى که وجودش عین ذاتش نباشد، معلول خواهد بود، به خاطر آنکه وجودش محض ذاتش مىباشد و شکى در لزوم قوى بودن علت از معلول نیست و با این وجود بعضى از اهل معرفت گفتهاند« بسم الله» از سوى بنده به منزله« کن» از سوى رب مىباشد.
از دیگر مطالبى که در مورد« بسم الله» گفته شده، این است که« بسم الله» به اسم اعظم از قرابتى که سفیدى چشم به سیاهى آن دارد نزدیکتر است. پس یک نمازگزار بامعرفت که مراعات آداب نماز را کرده و با حکمت آن آشناست، یقینا با توجهى تام این جمله را بر زبان جارى کرده و آن را به منزله« کن» از سوى خداوند متعال مىشمارد.
توجه به اسرارى که در تک تک آیات سوره حمد وجود دارد، باعث عروج یک نمازگزار مىگردد. صیغه متکلم مع الغیر بودن نعبد و نستعین از نکاتى است که مفسران و بزرگان از علما، در مورد آن به اظهارنظرهاى باارزشى دست زدهاند؛ مؤلف، نیز در اینجا به این احتمال اشاره مىکند که نمازگزار با این تعبیر خود را در ردیف سایر عبادت کنندگان قرار مىدهد؛ چرا که امر خداوند در آیه ۴۳ سوره بقره این است که:« و ارکعوا مع الراکعین». [۲۲]
اما آنچه از مجلسی اول در اینجا نقل شده جالبتر است و آن اینکه قلب و سایر اعضا و جوارح مؤمن به امام خود که همان عقل قاهر است، اقتدا نمودهاند، زیرا مؤمن به تنهایى جماعت است. [۲۳]
سر قیام، ورکوع و سجود
نماز، همان گونه که ذکر و قولى دارد، حال و فعلى هم دارد که هر یک از آنها داراى سرى مىباشند. مؤلف، مىگوید: همان گونه که قبلا گفتیم براى رسیدن به اسرار نماز تنها راه، کشف صحیح و نقل معتبر مىباشد و عقل راهى براى پى بردن بدانها ندارد.
حالات نماز، اعم از قیام و رکوع و سجود ، ریشه در حالاتى دارد که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در معراج پیدا کرده؛ بود حضرت بعد از وضو و غسل از چشمه صاد که قبلا به آن اشاره شد و قرآن با جمله« ص و القرآن ذی الذکر» [۲۴]
بدان اشاره دارد، اعمالى انجام داد که طبق نقل خود حضرت که در دعوات راوندى آمده به این صورت مىباشد:« أمرنی جبرئیل أن أقرأ القرآن قائما و أن أحمده راکعا و أن أسبحه ساجدا و أن أدعوه جالسا». [۲۵][۲۶]
سر قنوت، تشهد و تسلیم
سر قنوت ، تشهد و تسلیم : صله پنجم در بیان سر موارد مذکور است. مؤلف در اینجا مىفرماید: شکى نیست که نظام تکوین بر طاعت و هدایت استوار بوده و مجالى براى عصیان و گمراهى نیست، زیرا زمام تمام موجودات به دست خداوند و او نیز بر صراط مستقیم است و هر چیزى که زمامش به دست صاحب صراط مستقیم باشد، ناچار هدایت شده خواهد بود؛ آیه ۵۶ سوره هود نیز بر آن دلالت دارد که مىفرماید:«ما من دابه إلا هو آخذ بناصیتها إن ربی على صراط مستقیم»[۲۷]
و آنچه از گمراهى و عصیان در موجودات مشاهده مىشود، همگى در عالم تشریع مىباشد. عباداتى مانند نماز نیز براى تطابق این دو نظام؛ یعنى نظام تکوین و تشریع معین گردیدهاند و به همین جهت در نماز افعالى وجود دارد که تمثل نظام تکوینى مىباشند؛ از جمله این حالات قنوت است که عبارت از ابتهال و تضرع مىباشد. [۲۸]
اسرار تعقیبات نماز
تعقیبات نماز هم داراى اسرارند که دعا لب آنها بوده و شروع و پایان نماز با دعا نشان از حال بندگى براى خداوند سبحان دارد. [۲۹]
پی نوشت:
۱.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص۳ .
۲.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص۳ .
۳.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۴.
۴.قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۵۳.
۵.قرآن کریم، سوره هود، آیه ۱۲۳.
۶.قرآن کریم، سوره حجر، آیه ۲۱.
۷.قرآن کریم، سوره منافقون، آیه ۷.
۸.قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۹۶.
۹.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص۶ .
۱۰.قرآن کریم، سوره واقعه، آیه۷۹.
۱۱.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۱۰.
۱۲.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۱۱.
۱۳.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص۱۶ .
۱۴.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص۱۹ .
۱۵.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص۲۲ .
۱۶.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۲۳.
۱۷.قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۶۴.
۱۸.قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۶۵.
۱۹.قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۶۲ و ۱۶۳.
۲۰.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۲۹.
۲۱.قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۴.
۲۲.قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۴۳.
۲۳.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص۳۹ .
۲۴.قرآن کریم، سوره ص، آیه۱.
۲۵.الدعوات، ابن هبه الله راوندی، ج۱، ص۴۷.
۲۶.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۵۵.
۲۷.قرآن کریم، سوره هود، آیه ۵۶.
۲۸.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۷۲.
۲۹.أسرار الصلاه، آیت الله جوادى آملى، ج۱، ص ۸۳.
منبع: ویکی فقه