- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پیش از بیان مطالب درباره معارف دین اسلام به تعریف دین پرداخته میشود:
دین از الفاظی است که بسیار بر زبانها جاری است و معمولاً به کسی دیندار گفته میشود که خدائی برای جهان اثبات کند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام میدهد.(۱) بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت کنیم در این دنیای گذران، خوشبخت و در زندگی جاویدان و بیپایان جهان دیگر هم، سعادتمند خواهیم بود. بدین بیان که ما میدانیم سعادتمند کسی است که زندگی خود را در اشتباه و گمراهی بسر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و کارهای نیکو انجام دهد. دین خدا ما را به همین سعادت و خوشبختی هدایت میکند و دستور میدهد که اولاً عقاید درستی را که با عقل و وجدان خود درک کردهایم، محترم و مقدس بشماریم. ثانیاً: دارای اخلاق پسندیده باشیم و تا میتوانیم کارهای خوب و شایسته انجام دهیم.(۲)
دین اسلام دینی است جهانی و همیشگی و یک سلسله امور اعتقادی و مقررات اخلاقی و عملی است که به کار بستن آنها سعادت و نیکبختی انسان را در دنیا و آخرت تأمین میکند. مقررات دین اسلام که از جانب آفریدگار جهان فرستاده شده، طوری است که هر فردی از افراد بشر و هر جامعهای از جامعههای انسانی که آنها را به کار بندد، بهترین شرایط زندگی و مترقیترین کمال انسانی برایش فراهم خواهد شد. دین اسلام آثار نیکوی خود را به طور مساوی به همه کس و هر جامعهای میبخشد و بزرگ و کوچک، دانا و نادان، مرد و زن، سفید پوست و سیاه پوست، شرقی و غربی بدون تفاوت میتوانند از فواید و مزایای این آیین پاک برخوردار شوند و نیازمندیهای خود را به نحو احسن و اکمل رفع نمایند، زیرا دین اسلام معارف و مقررات خود را روی پایه آفرینش گذاشته و نیازمندیهای انسان را منظور داشته، به رفع آنها میپردازد و فطرت و ساختمان انسان نیز در همه افراد مختلف و نژادهای متفاوت و زمانها یکسان است، زیرا بدیهی است که جامعه انسانی از خاور گرفته تا باختر یک خانواده نوعی است، یعنی همه از نوع انساناند و بزرگ و کوچک، مرد و زن، دانا و نادان، سفید پوست و سیاه پوست، اعضاء و افراد این خانواده هستند و در اصول و ارکان ساختمان انسانی شریکند و نیازمندیهای افراد مختلف و نژادهای متفاوت، مشابه است و آیندگان بشر نیز فرزندان و زادگان همین خانوادهاند و قطعاً وارث حوائج و نیازمندیهای اینان میباشند.(۳)
معارف دین اسلام به طور کلی به سه بخش تقسیم میگردد:
الف. اصول دین: اصول اساسی و اعتقادی اسلام.
ب. اخلاق.
ج. فروع فقهی و احکام.
گرچه هر یکی از این امور نیازمند تحلیل مبسوط است، امّا در اینجا به طور خلاصه، مطالبی در تشریح آنها ارائه میشود:
الف. اصول اساسی و اعتقادی اسلام
اصول دین یعنی ریشه و پایههای اصلی آن که بر چند اصل استوار است:
۱. توحید، یعنی اعتقاد به یگانگی خدای جهان. قرآن کریم که کتاب آسمانی دین اسلام است از راههای گوناگون درباره اثبات توحید و تشریع معارف توحید برای بشر سخن گفته است. از آن میان فرمود: «در آفرینش آسمانها و زمین از برای اهل ایمان آیهها و نشانههائی است که آنان را به سوی توحید رهبری مینماید، و در آفرینش خودتان و این همه جنبندگان که در زمین پراکنده میباشند، علائم و آثاری است که اهل یقین و دانش را به یگانگی خداوند میرساند».(۴)
خلاصه پیام این آیه مبارکه آن است که در اختلافاتی که شب و روز پیدا میکند و در نتیجه گاهی با هم برابر، گاهی از همدیگر درازتر و کوتاهتر و گرمتر و سردتر میشوند و هم چنین در بارانی که خدای متعال از آسمان نازل میکند و به واسطه آن زمین مرده را زنده میسازد، و همچنین در متوجه ساختن و گردانیدن بادها از سوئی به سوی دیگر، دلایل و شواهد زیادی است که صاحبان عقل و فهم را به دین حق و پذیرش توحید فرا میخواند.
در نتیجه مشاهده اجزاء به هم پیوسته این جهان پهناور و گردش عمومی حیرتانگیز آن و نظامهای جزئی خیره کننده و مرتبط به هم که در هر گوشه و کنار آن در جریان است، برای هر انسانی خردمند روشن میسازد که جهان هستی و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود، از یک وجود و مقام فناناپذیری سرچشمه میگیرد که با قدرتی بیکران و علم بیپایان خود جهان را آفریده است.(۵)
۲. عدل: اصل دوم از اصول دین اسلام عدل است. بیعدالتی و ظلم ریشه در نیازمندی افراد ظالم و غیرعادل دارد و نوعاً برای رفع نیاز خود دست به بیعدالتی میزند. امّا از آن جا که هیچ گونه نیازمندی به ساحت مقدس آفریدگار جهان راه ندارد و هر حکمی که از مصدر جلال صادر میشود، اگر حکم تکوینی است برای تأمین مصالح عامه است که در محیط آفرینش باید مراعات شود و اگر حکم تشریعی است برای سعادت و نیکبختی بندگان است. پس نه در حوزه تکوین و نه در حوزه تشریع هرگز از خداوند ظلم صادر نمی شود چنانچه قرآن کریم میفرماید: ان الله لایظلم مثقال ذره(۶)، یعنی خدای متعال به اندازه سنگینی یک ذره ظلم نمیکند. و نیز فرمود: و ما الله یرید ظلماً للعباد.(۷) خدای متعال نمیخواهد به بندگان خود ظلم کند.
۳. نبوت: اصل سوم نبوت است. گرچه انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درک میکند، ولی همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهشهای نفسانی پیروی مینماید و گاهی نیز راه خطا میرود. و نمیتواند هدایت و سعادت را دریابد بنابراین باید هدایت خدائی از راه دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد که کاملا از خطا و لغزش مصون است و این راه همان راه نبوت است که خدای متعال دستورهای سعادتبخش خود را از راه وحی به یکی از بندگان خود بفهماند و به وی مأموریت دهد که آنها را به مردم برساند و آنان از راه امید و بیم و تشویق و تهدید به متابعت آن دستورات وادار نماید.(۸)
۴. امامت: اصل چهارم امامت است، مراد از امامت پیشوائی امت اسلامی در دین و دنیای آنها است شخص پیشوا امام نامیده میشود، شیعه معتقد است که پس از درگذشت پیامبر از جانب خدای متعال امامی برای مردم تعیین شود که حافظ و نگهبان معارف و احکام دین باشد و مردم را به راه حق هدایت کند. پس در هر حال وجود امام لازم است تا معارف و قوانین حقیقی دین خدا پیش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پیدا کردند، بتوانند از راهنمایی وی استفاده نمایند.(۹)
۵. معاد: اصل پنجم معاد است. ایمان به معاد یعنی اعتقاد به اینکه خدای متعال همه را پس از مرگ زنده نموده و به حساب اعمالشان رسیدگی فرموده، نیکوکاران را پاداش نیک خواهد داد و بدکاران را به سزای کردار و رفتارشان خواهد رسانید. قرآن کریم در صدها آیه معاد را به مردم تذکر میدهد و هرگونه شک و تردید را از آن نفی میکند. (برای اطلاع بیشتر دراین باره به منبع ذیل مراجعه شود).(۱۰)
ب. اخلاق
دین اسلام به بشر میگوید که در زندگی صفات پسندیدهای اختیار کند و خود را با خویهای ستوده و نیکو بیاراید، وظیفهشناس، خیرخواه، بشر دوست، مهربان، خوش رو و دادگستر باشد و از حق دفاع کند و از حدود و حقوق خود تجاوز نکند و به مال و عرض و جان مردم تعدی روا ندارد، در طلب دانش و بینش از هیچ گونه فداکاری و از خود گذشتگی کوتاهی ننماید و بالاخره عدل و اعتدال (میانه روی) را در تمام امور زندگی پیشه خود سازد (برای اطلاع بیشتر و موارد اخلاقی اسلام به منبع ذیل مراجعه شود).(۱۱)
ج. دستورات دینی و احکام فقهی
دین اسلام دستور میدهد که در زندگی به کارهائی که خیر و صلاح خود و جامعه در آن است، عمل شود و از کارهایی که فساد و تباهی به بار میآورد دوری گردد. و نیز میگوید به عنوان عبادت و پرستش پروردگار، اعمالی مانند نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف و نهی از منکر و نظایر آنها که نشانه بندگی و فرمانبرداری است به جای آورده شود. (برای اطلاع بیشتر در این باره که مطالب فراوان دارد به منبع ذیل مراجعه شود).(۱۲)
پی نوشت:
۱. طباطبایی، محمدحسین، آموزش عقاید و دستورهای دینی، نشر بنیاد مستضعفان و جانبازان، ج ۲، ص ۱۶، بخش۴.
۲. همان، ج ۱، ص ۱۵، بخش۱.
۳. آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج ۲، ص ۱۵، بخش ۳.
۴. جاثیه:۵.
۵. طباطبایی، آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج۲، ص۲۶ ـ ۲۸.
۶. نساء:۴۰.
۷. مؤمن:۳۱.
۸. آموزش عقاید، ج ۲، ص ۳۸.
۹. اموزش عقاید و دستورهای دینی، ج ۱، ص ۷۳، بخش ۲.
۱۰. همان، ص ۱۰۹.
۱۱. همان، ج ۲، ص ۱۴۰، بخش ۳.
۱۲. آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج ۱، ص ۸۰.