- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 18 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
عدالت موعود و یا به بیان دیگر عدالتى که وعده تحقق آن در زمان ظهور امام مهدى (ع ) داده شده ، از نظر دامنه ، گستره و ژرفا بى همتاست و درست به همین دلیل است که حکومت هاى بشرى از ایجاد نظام عادلانه اى مشابه آنچه در عصر موعود، محقق خواهد شد عاجزند.
براى درک ابعاد و زوایاى مختلف عدالت مهدوى در این مقاله نگاهى گذرا خواهیم داشت به بخشى از روایاتى که به توصیف قیام ظلم ستیز و عدالت گستر امام مهدى (ع ) پرداخته اند.
۱. دامنه عدالت موعود
در فرهنگ اسلامى ، ظلم معانى و مصادیق متعددى دارد و در آیات و روایات این کلمه به سه مفهوم به کار رفته است : ۱. ظلم در معناى کفر و شرک نسبت به خدا ۱ ؛ ۲. ظلم نسبت به خود (گناه و عصیان ) ۲ و ۳. ظلم نسبت به دیگران (ستم و تجاوز) ۳ . امام على (ع ) در بیانى بسیار زیبا معانى متعدد ظلم را اینگونه تبیین کرده اند:
ألا و إنّ الظلم ثلاثه : فظلم لایغفر، و ظلم لایترک ، و ظلم مغفور لایطلب فأمّا الظلم الذى لایغفر فالشرک بالله، قال الله سبحانه : «إنّ الله لایغفر أن یشرک به » ۴ و أمّا الظلم الذى یغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات و أمّا الظلم الذى لایترک فظلم العباد بعضهم بعضاً.
بدانید که ستم سه گونه است : ستمى که هرگز آمرزیده نشود و ستمى که بازخواست گردد و ستمى که بخشوده است و بازخواست نشود. امّا آن ستمى که هرگز آمرزیده نشود، شرک به خداست . خداى تعالى گوید: «مسلّماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمى بخشاید» و ستمى که آمرزیده شود ظلم بنده است به خود به ارتکاب برخى کارهاى ناشایست ، و ستمى که بازخواست مى شود ظلم کردن مردم بر یکدیگر است . ۵
همچنانکه «ظلم » مفاهیم و مصادیق متعددى دارد، کلمه مقابل آن ؛ یعنى «عدل » نیز از نظر معنا و مصداق بسیار گسترده است و حوزه وسیعى را شامل مى شود. به بیان دیگر براساس آموزه هاى دین اسلام ، عدالت و عدالت گسترى تنها به صحنه حیات اجتماعى انسان ها و روابط آنها با دیگران محدود نمى شود، بلکه حوزه وسیعى شامل رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود و رابطه انسان با دیگران را دربر مى گیرد. از همین روست که مى بینیم در روایات اسلامى هر زمان که از ظلم ستیزى امام مهدى (ع ) سخن به میان مى آید، همه مظاهر ظلم مورد توجه قرار مى گیرد و بر این نکته تأکید مى شود که آن حضرت نه تنها رسم ستم و تجاوز را در روابط انسان ها با یکدیگر برمى اندازد و این روابط را بر محور عدالت سامان مى دهد، بلکه با هرگونه کژروى ، کج اندیشى و انحراف اخلاقى و اعتقادى نیز مبارزه مى کند و رابطه انسان با خود و با خداى خود را نیز به عدالت برمى گرداند.
براى روشن تر شدن آنچه گفته شد به بررسى برخى از روایت هایى مى پردازیم که به توصیف ظلم ستیزى و عدالت گسترى امام مهدى (ع ) پرداخته اند تا مشخص شود که در هر یک از آنها کدام معنا از ظلم و کدام مصداق از عدالت قصد شده است : ۱-۱. عدالت در رابطه انسان با خدا
در برخى از روایات ، به معناى نخست ظلم ؛ یعنى کفر و شرک ، توجه شده و قیام عدالت گستر امام مهدى (ع ) را به عنوان قیامى که این نوع از ظلم را از صحنه روزگار پاک مى سازد، تفسیر کرده اند که روایت زیر از ابوبصیر از آن جمله است :
سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله تعالى فى کتابه : «هوالذى أرسل رسوله بالهدى و دین الحق ّ لیظهره على الدین کلّه ولو کره المشرکون ». ۶
از ابا عبدالله امام صادق که درود بر او باد ـ در مورد این سخن خداى تعالى در کتابش پرسیدم :
«او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».
آن حضرت در پاسخ فرمودند:
والله ما أنزل تاویلها بعد قلت : جعلت فداک و متى ینزل ؟ قال : حتى یقوم القائم إن شاء الله فإذا خرج القائم لم یبق کافر و مشرک إلاّ کره خروجه حتى لوکان کافر أو مشرک فى بطن صخره لقالت الصخره یا مؤمن فى بطنى کافر أو مشرک فاقتله قال : فینحیّه الله فیقتله . ۷
به خدا سوگند، هنوز تأویل این آیه نازل نشده است . گفتم : فدایت شوم ، پس کى نازل مى شود؟ فرمود: زمانى که به خواست خدا قائم به پا خیزد. پس هنگامى که قائم قیام کند، هیچ کافر و مشرکى نمى ماند مگر اینکه از قیام او ناخشنود است . حتى اگر کافر یا مشرکى در دل سنگى باشد، آن سنگ ندا مى دهد که : اى مؤمن ! کافر یا مشرکى در دل من است ، او را بکش . فرمود: پس خدا او را آشکار مى کند ] و آن مؤمن [ او را مى کشد.
در ذیل آیه یاد شده روایات دیگرى نیز وارد شده است که همه آنها دلالت بر این دارند که در زمان ظهور امام مهدى (ع ) جهان از همه مظاهر کفر و شرک پیراسته و دین حق بر سراسر گیتى حاکم مى شود. ۸
در تفسیر على بن ابراهیم قمى ، معروف به تفسیر القمى ، نیز در تفسیر این آیه چنین آمده است :
إنّها نزلت فى القائم من ال محمد علیهم السلام و هو الاءمام الذى یظهره الله على الدین کلّه فیملاء الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و هذا ممّا ذکرنا أنّ تأویله بعد تنزیله . ۹
این آیه در مورد قائم از آل محمد ـ که درود بر آنها باد ـ نازل شده است . او آن پیشوایى است که خداوند او را بر همه ادیان پیروز مى گرداند، و زمین را از قسط و عدل پر مى سازد. همچنانکه پیش از آن از جور و ستم پر شده بود. و این آیه از جمله مواردى است که گفتیم تأویل آن پس از تنزیلش خواهد آمد.
از دیگر روایاتى که در آنها مصداق اول ظلم ـ البته در معنایى وسیع تر که شامل هرگونه بدعت و باطل نیز مى شود ـ اراده شده است ، روایتى است که از امام باقر(ع ) در تفسیر این آیه شریفه وارده شده است :
الذین إن مکنّاهم فى الارض أقاموا الصلوه و اتوا الزکوه و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور. ۱۰
همان کسى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم ، نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و به کارهاى پسندیده وا مى دارند و از کارهاى ناپسند باز مى دارند، فرجام همه کارها از آن خداست .
آن حضرت در تفسیر آیه یاد شده مى فرماید:
فهذه لا´ل محمد صلّى الله علیهم إلى آخر الائمه و المهدیّ و أصحابه یملّکهم الله مشارق الارض و مغاربها و یظهر ] به [ الدین و یمیت الله به و بأصحابه البدع و الباطل کما أمات السّفهاء الحقّ حتّى لایرى أین الظلم و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر. ۱۱
این آیه درباره خاندان محمد ـ که درود خداوند بر آنها باد ـ تا آخرین امام نازل شده است . خداوند مشرق ها و مغرب هاى زمین را در اختیار مهدى و یاران او قرار مى دهد و دین را به دست او آشکار مى سازد. خداوند به وسیله مهدى و یارانش همه مظاهر بدعت و باطل را مى میراند، همچنانکه پیش از آن نابخردان حق را میرانده بودند. به گونه اى که ظلم در هیچ جا دیده نمى شود. و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند.
۲-۱. عدالت در رابطه انسان با خود
در پاره اى دیگر از روایاتى که به ظلم ستیزى امام مهدى (ع ) پرداخته اند، دومین چهره ظلم ؛ یعنى ظلم انسان به خود، با همه مظاهر آن ، مورد توجه قرار گرفته و بر این موضوع تأکید شده است که آن حضرت با هدف گسترش عدالت در جهان با هرگونه فساد و تباهى و گناه و نافرمانى خدا، مبارزه و زمین را از هرگونه پلیدى پاک مى کند:
یفرّج الله بالمهدى عن الامّه یملاء قلوب
در پاره اى دیگر از روایاتى که به ظلم ستیزى امام مهدى (ع ) پرداخته اند، دومین چهره ظلم ؛ یعنى ظلم انسان به خود، با همه مظاهر آن ، مورد توجه قرار گرفته .
برخى دیگر از روایات به سومین مصداق ظلم ؛ یعنى ستم و تجاوز به دیگران توجه کرده و از میان برداشتن همه روابط ظالمانه موجود در جوامع انسانى را به عنوان یکى دیگر از مظاهر عدل مهدوى برشمرده اند.
العباد عباده یسعهم عدله . به یمحق الله الکذب و یذهب الزمان الکلب و به یخرج ذلّ الرقّ من أعناقکم . ۱۲
خداوند به وسیله مهدى براى امت گشایش حاصل مى کند. او دل هاى بندگان را با عبادت پر مى کند و عدالتش را بر آنها دامن گستر مى سازد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغگویى را ریشه کن مى کند و خوى درندگى و ستیزه جویى را از بین مى برد و طوق ذلت و بردگى را از گردن شما برمى دارد.
در روایت دیگرى از امام على (ع ) تصریح شده که در زمان ظهور امام مهدى (ع ) عدالت بر جهان درون انسان ها نیز حاکم مى شود و همه به صلاح و رستگارى روى مى آورند:
… یملاء الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً، یدین له عرض البلاد و طولها، لایبقى کافر إلاّ امن ، ولا طالح إلاّ صلح و تصطلح فى ملکه السباع . ۱۳
… او زمین را از عدل و قسط و نور و برهان پر مى کند، طول و عرض جهان برابر او تسلیم مى شود. هیچ کافرى نمى ماند مگر اینکه ایمان مى آورد و هیچ نابکارى نمى ماند مگر اینکه به صلاح و پرهیزگارى مى گراید. در دولت او درندگان نیز از در سازش با یکدیگر درمى آیند.
۳-۱. عدالت در رابطه انسان با دیگران
برخى دیگر از روایات به سومین مصداق ظلم ؛ یعنى ستم و تجاوز به دیگران توجه کرده و از میان برداشتن همه روابط ظالمانه موجود در جوامع انسانى را به عنوان یکى دیگر از مظاهر عدل مهدوى برشمرده اند. از جمله در روایتى که از امام رضا(ع ) نقل شده در توصیف «قائم اهل بیت » چنین آمده است :
یطهّر الله به الارض من کلّ جور، و یقدّسها من کلّ ظلم … فإذا خرج أشرقت الارض بنور ربّها و وضع میزان العدل بین الناس فلا یظلم أحد أحداً. ۱۴
خداوند به وسیله قائم ، جهان را از هرگونه ناروایى پاکیزه و از هرگونه ستم پیراسته مى سازد… آنگاه که او قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن مى شود؛ میزان عدل را در میان مردم برپا مى سازد و هیچکس به دیگرى ستم روا نخواهد داشت .
۲. گستره عدالت موعود
گستره عدالت موعود را با دو نگاه مى توان مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار داد: نخست با یک نگاه کلان ؛ در این نگاه آنچه مورد توجه قرار مى گیرد فراگیرى عدالت آن حضرت و گسترش آن در جاى جاى کره خاک است . دوم ، با یک نگاه جزیى و موردى ؛ در این نگاه علاوه بر جهان شمولى و توسعه عام و فراگیر عدالت موعود، حاکمیت عدالت بر شئون مختلف حیات انسان نیز مورد توجه قرار مى گیرد. به بیان دیگر در نگاه دوم ، حاکمیت عدالت مهدوى بر هر یک از روابط فرهنگى ، سیاسى ، اقتصادى و حقوقى جوامع انسانى به تفکیک مطالعه و بررسى مى شود.
در اینجا تلاش خواهیم کرد گستره عدالت موعود را با توجه به دو نگاه یاد شده ، از منظر روایات مورد بررسى قرار دهیم ۱-۲.
جهان شمولى
از بررسى روایاتى که در زمینه ویژگى هاى عصر حکومت جهانى امام مهدى (ع ) وارد شده اند، چنین برمى آید که در آن عصر، جهان با همه وسعتش در دایره حاکمیت عدل مهدوى قرار گرفته و هیچ کجاى جهان از حوزه نفوذ عدالت موعود خارج نمى ماند.
از مهم ترین روایت هایى که با توجه به آنها مى توان به جهان شمولى عدالت مهدى پى برد، روایت هاى متواترى است که از شیعه و اهل سنت نقل شده و در آنها تصریح شده است که امام مهدى (ع ) جهان را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده از عدل و داد آکنده مى سازد.
پیش از این به چند مورد از این روایات اشاره کردیم و از این رو از تکرار آنها خوددارى مى کنیم .
پاره اى دیگر از روایات که مى توان جهان شمولى عدالت مهدوى را از آنها استفاده کرد، روایاتى است که در آنها تصریح شده با ظهور امام مهدى (ع ) همه زمین ـ و نه فقط قسمتى از آن ـ زنده مى شود و حیات دوباره مى یابد. این روایات خود کنایه از این است که با گسترش عدالت آن حضرت ، جهان خسته از ظلم و ستم ـ که رفته رفته به پیکرى بى جان تبدیل شده ـ حیات دوباره پیدا مى کند و نشاط و سرزندگى خود را باز مى یابد.
بخشى از این روایات ، روایاتى است که در تفسیر آیه شریفه زیر وارد شده است :
إعلموا أنّ الله یحیى الارض بعد موتها قد بیّنا لکم الا´یات لعلّکم تعقلون . ۱۵
بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مى گرداند. به راستى آیات خود را براى شما روشن گردانیده ایم ، باشد که بیندیشید.
در یک نمونه از این روایات که از امام باقر(ع ) نقل شده چنین مى خوانیم :
یحییها الله عزّوجلّ بالقائم علیه السلام بعد موتها. ۱۶
خداوند، صاحب عزت و جلال ، به دست قائم ـ که بر او درود باد ـ زمین را پس از مردنش زنده مى سازد.
از ابن عباس نیز در تفسیر آیه مذکور چنین نقل شده است :
یعنى یصلح «الارض » بقائم ال محمد من «بعدموتها» یعنى من بعد جور أهل مملکتها «قدبینّا لکم الا´یات » بقائم ال محمد «لعلّکم تعقلون ». ۱۷
خداوند به وسیله قام آل محمد «زمین را پس از مردنش »؛ یعنى پس از ستم ساکنان آن ، آباد و سرزنده مى سازد. «به راستى آیات را» به وسیله قائم آل محمد «براى شما روشن گردانیده ایم باشد که بیندیشید».
۲-۲. همه جانبه نگرى
با ظهور امام مهدى (ع ) و استقرار حکومت آن حضرت ، عدالت بر تمام روابط موجود در جوامع انسانى حاکم شده و ساحت هاى مختلف حیات بشر رنگ عدل و قسط به خود مى گیرد. به بیان دیگر عدالت مهدوى به عدالت اقتصادى یا عدالت قضایى محدود نشده و همه حوزه هاى فرهنگى ، سیاسى ، اقتصادى و حقوقى را شامل مى شود.
اگر چه همه جانبه نگرى عدالت موعود را مى توان از عموم یا اطلاق روایاتى که بر حاکمیت عدالت و نابودى ظلم در زمان ظهور امام مهدى (ع ) دلالت مى کنند، به دست آورد، اما براى روشن تر شدن این موضوع روایت هایى ناظر به گسترش عدالت در حوزه هاى مختلف اجتماعى را به تفکیک مورد بررسى قرار مى دهیم .
۱-۲-۲. عدالت فرهنگى و آموزشى
یکى از شاخصه هاى مهم عدالت مهدوى فراهم شدن امکان رشد و اعتلاى فرهنگى ، آموزشى براى همه مردم ـ صرف نظر از جنس ، طبقه و یا رنگ و نژاد ـ است . در نظام حکومتى امام مهدى (ع ) نادانى ، بى سوادى و کم خردى به طور کلى ریشه کن شده همه انسان ها به مقتضاى توانایى خود از بالاترین حد دانش و معرفت برخوردار مى شوند.
در روایتى که از امام باقر(ع ) نقل شده در زمینه رشد و توسعه خردورزى در زمان امام مهدى (ع) چنین مى خوانیم :
إذا قام قائمنا وضع الله یده على رؤس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم . ۱۸
هنگامى که قائم ما به پا خیزد خداوند دستش را بر سر بندگان مى گذارد و بدین وسیله عقول آنها افزایش یافته و خردهاى آنها به کمال مى رسد.
در روایت دیگرى که از آن حضرت نقل شده در زمینه همگانى شدن دانش و معرفت در عصر حاکمیت امام مهدى (ع ) چنین آمده است :
… و تؤتون الحکمه فى زمانه حتى أنّ المرأه لتقضى فى بیتها بکتاب الله تعالى و سنّه
به عدالت مهدوى به عدالت اقتصادى یا عدالت قضایى محدود نشده و همه حوزه هاى فرهنگى ، سیاسى ، اقتصادى و حقوقى را شامل مى شود.
حضرت تعدادى از یاران خود را برمى گزیند و براى قضاوت به سراسر جهان گسیل مى دارد.
آنها در بالاترین مراتب تقوى و پرهیزگارى قرار دارند و ثانیاً، در یک ارتباط مستقیم با امام خود، حکم کلیه قضایایى را که در آنها دچار شک و تردید شده اند دریافت مى کنند.
رسول الله(ص ).
… در دوران او شما از حکمت برخوردار مى شوید تا آنجا که یک زن در خانه خود برابر کتاب خداى تعالى و روش پیامبر ـ که درود بر او و خاندانش باد ـ همچون مجتهد با استنباط شخصى به انجام تکالیف شرعى ۱۹ خود پردازد. ۲۰
۲-۲-۲. عدالت قضایى
در زمان حکومت امام مهدى (ع ) عدالت به تمام معنا در مناسبات حقوقى و قضایى حاکم شده و داورى و قضاوت میان مردم از هرگونه شائبه خطا، اشتباه ، بى عدالتى ، جانبدارى و… پیراسته مى گردد که این امر به نوبه خود تأثیر مهمى در عادلانه شدن همه روابط اجتماعى و جلوگیرى از ظلم و تجاوز به حقوق دیگران خواهد داشت .
در این زمینه نیز روایت هاى فراوانى وارد شده که در اینجا به برخى از آنجا اشاره مى کنیم .
امام صادق (ع ) شیوه قضاوت امام مهدى (ع ) را به شیوه پیامبرانى چون حضرت داوود(ع ) ـ که قضاوت عادلانه و بدون اشتباه آنها در تاریخ مشهور است ـ تشبیه کرده ، مى فرماید:
إذا قام قائم آل محمد علیهم السلام حکم بین الناس بحکم داود لایحتاج إلى بیّنه یلهمه الله تعالى فیحکم بعلمه و یخبر کلّ قوم بما استبطنوه … ۲۱
زمانى که قائم ال محمد ـ که بر آنها درود باد ـ به پاخیزد، در میان مردم به حکم داود قضاوت خواهد نمود. او به بیّنه (شاهد) نیازى نخواهد داشت ؛ زیرا خداى تعالى امور را به وى الهام مى کند و او بر پایه دانش خود داورى مى کند و هر قومى را به آنچه پنهان نموده اند آگاه مى سازد.
بدیهى است قضاوتى که با الهام خداوند صورت گیرد در آن هیچ اشتباه و بى عدالتى نخواهد بود؛ اما در اینجا چند سؤال مطرح است : اول اینکه آیا امام مهدى (ع ) خود به تنهایى امر قضا را به عهده خواهد گرفت یا اینکه کسانى دیگرى را هم براى قضاوت برمى گزیند؟ و دوم اینکه اگر امام مهدى (ع ) کسان دیگرى را هم براى قضاوت میان مردم برمى گزیند، چه تضمینى وجود دارد که آنها دچار اشتباه و خطا و یا قضاوت ناعادلانه نشوند؟ در پاسخ این دو سؤال باید گفت : آنچه از روایات استفاده مى شود این است که آن حضرت تعدادى از یاران خود را برمى گزیند و براى قضاوت به سراسر جهان گسیل مى دارد، اما آنچه باعث مصون بودن آنها از اشتباه و قضاوت ناعادلانه مى شود این است که : اولاً، آنها در بالاترین مراتب تقوى و پرهیزگارى قرار دارند و ثانیاً، در یک ارتباط مستقیم با امام خود، حکم کلیه قضایایى را که در آنها دچار شک و تردید شده اند دریافت مى کنند.
در روایتى که در این زمینه از امام صادق (ع ) نقل شده چنین مى خوانیم :
إذا قام القائم بعث فى أقالیم الارض ، فى کلّ إقلیم رجلاً، یقول : عهدک فى کفّک ، فإذا ورد علیک أمر لا تفهمه ، ولاتعرف القضاء فیه فانظر إلى کفّک و اعمل بما فیها. ۲۲
هنگامى که قائم قیام کند در کشورهاى روى زمین کسانى را برمى انگیزد، در هر سرزمین یک نفر را، و به او مى گوید: فرمان تو در کف دست تو است ، هرگاه کارى براى تو پیش آمد که آن را نفهمیدى و ندانستى چگونه در آن حکم کنى ، به کف دست خود بنگر و به آنچه در آن (مکتوب ) است عمل کن .
۳-۲-۲. عدالت اقتصادى
عدالت اقتصادى یکى از مهم ترین شاخصه هاى عدالت اجتماعى است و به جرأت مى توان گفت که بسیارى از تحولات و نهضت هاى اجتماعى ، سیاسى که در طول تاریخ در جوامع مختلف رخ داده ، به نوعى با این موضوع مرتبط بوده است . اگر چه سوگمندانه باید اذعان داشت که هر چه انسان ها براى تحقق عدالت اقتصادى بیشتر تلاش کرده اند، کمتر بدان دست یافته اند و جز در مقاطعى محدود از حیات بشر در کره خاک ، عدالت اقتصادى بر جوامع حاکم نبوده است .
نگاهى اجمالى به تاریخ تحولات نظام هاى سیاسى ، اجتماعى نشان مى دهد که در گذر زمان نظام هاى مختلفى با داعیه برقرارى و گسترش عدالت اقتصادى به میدان آمده اند و پس از چند صباحى حاکمیت ، و اتلاف سرمایه هاى مادى و معنوى ملت ها صحنه سیاست را ترک کرده اند، که نظام هاى سوسیالیستى آخرین نمونه از این دست نظام ها هستند.
در دولت امام مهدى (ع ) به عنوان آخرین دولتى که بر کره خاک حکومت خواهد کرد، تأمین عدالت اقتصادى نقش و جایگاه برجسته اى دارد و در روایت هاى اسلامى نیز بر این بعد از ابعاد عدالت موعود بسیار تأکید شده است . با نگاهى گذرا به روایات اسلامى به روشنى مى توان دریافت که با استقرار حکومت مهدوى ، رفاه اقتصادى همراه با قسط و عدالت بر سراسر جهان حاکم شده و بشر به آرزوى دیرین خود دست مى یابد.
براى به دست آوردن تصویرى اجمالى از عدالت و رفاه اقتصادى عصر ظهور، به چند نمونه از روایت هایى که در این زمینه وارد شده اند، اشاره مى کنیم :
یکون المهدى فى أمّتى … تتنعّم أمّتى فى زمانه تنعّماً لم یتنعّم (یتنعّموا) مثله قطّ، البرّ منهم والفاجر. یرسل السّماء علیهم مدراراً ولا تحبس الارض من نباتها، و یکون المال کدوساً، یأتیه الرجل فیسأله فیحثى له فى ثوبه ما استطاع أن یحمله . ۲۳
مهدى در امت من است … . امت من ، ] اعم از [ نیکان و بدان آنها، در عصر او به آنچنان رفاه و آسایشى دست مى یابند که هرگز مانند آن سابقه نداشته است . آسمان بر آنها بارش فراوان مى فرستد و زمین گیاهانش را از آنها دریغ نمى دارد. در آن زمان مال و ثروت چون خرمن برهم انباشته مى شود. مردى پیش آن حضرت مى آید و از او درخواست ] کمک [ مى کند. ایشان هم به مقدارى که آن مرد مى تواند با خود بردارد در لباسش مى ریزد.
امام محمدباقر(ع ) نیز عدالت اقتصادى دوران ظهور را چنین توصیف مى کنند:
…فإنّه یقسم بالسویّه و یعدل فى خلق الرحمن ، البرّ منهم والفاجر. ۲۴
…او مال و ثروت را به مساوات ] بین مردم [ تقسیم و در میان آفریدگان ] خداى [ رحمان ، ] اعم از [ نیکان و بدان آنها، عدالت برقرار مى کند.
آن حضرت در روایتى دیگر در بیان رفاه عمومى و برابرى اقتصادى که در عصر حاکمیت حضرت قائم (ع ) ایجاد مى شود، مى فرمایند:
… و یعطى الناس عطایا مرتین فى السنه و یرزقهم فى الشهر رزقین و یسوّى بین الناس حتى لاترى محتاجاً الى الزکاه و یجى ء أصحاب الزکاه بزکاتهم إلى المحاویج من شیعته فلایقبلونها، فیصرّونها و یدورون فى دورهم فیخرجون إلیهم ، فیقولون : لاحاجه لنا فى دراهمکم ،… و یجتمع إلیه أموال أهل الدنیا کلّها من بطن الارض و ظهرها، فیقال للناس : تعالوا إلى ما قطعتم فیه الارحام و سفکتم فیه الدم الحرام ، و رکبتم فیه المحارم . فیعطى عطاء لم یعطه أحد قبله . ۲۵
… او بخشش هایش را دو بار در سال بر مردم ارزانى مى دارد و در هر ماه دو بار به آنها روزى مى دهد. او میان مردم چنان برابرى ایجاد مى کند ک هیچ نیازمند زکاتى یافت نمى شود. صاحبان زکات با زکات هاى خود به سوى مستمندان از شیعیان او روى مى آورند، اما آنها از پذیرش زکات خوددارى مى کند. پس صاحبان زکات ، زکاتشان را در همیان گذاشته ، در خانه هاى مستمندان مى گردانند و به آنها عرضه مى کنند، اما آنها مى گویند: ما را نیازى به دراهم شما نیست … همه اموال اهل دنیا، چه ] آنها که [ از دل زمین ] به دست مى آید [ و ] چه آنها که [ از روى زمین ] حاصل مى شود [ نزد او جمع مى شود؛ پس او به مردم مى گوید: بیایید به سوى آنچه در راه ] به دست آوردن [ آن پیوندهاى خویشى را گسستید؛ خون به ناحق ریختید و به محارم دست یازیدید. پس او آنچنان بخششى به مردم ارزانى مى کند که پیش از آن هیچکس ارزانى نداشته است .
نکته مهمى که از این روایات و برخى دیگر از روایات به دست مى آید این است که در زمان امام مهدى (ع ) مردم علاوه بر بى نیازى ظاهرى که در اثر گسترش رفاه عمومى و توزیع عادلانه ثروت ها، بدان دست مى یابند؛ از نظر باطنى نیز به بى نیازى مى رسند و روحیه زیاده خواهى و زیاده طلبى در آنها از میان مى رود تا آنجا که از پذیرش مال و ثروتى که احساس مى کنند نیازى بدان ندارند خوددارى مى کنند. روایت زیر که از پیامبر گرامى اسلام (ص ) نقل شده ، این نکته را به روشنى بیان مى کند:
إذا خرج المهدیّ ألقى الله تعالى الغنى فى قلوب العباد، حتّى یقول المهدیّ: من یرید المال ؟ فلا یأتیه أحد إلاّ واحد یقول أنا. فیقول : أحث فیحثى فیحمل على ظهره ، حتى إذا أتى أقصى الناس . قال : ألا أرانى شرّ من هاهنا، فیرجع فیردّه إلیه ، فیقول : خذ مالک ، لاحاجه لى فیه . ۲۶
هنگامى که مهدى ظهور کند، خداوند تعالى بى نیازى را در دل هاى بندگان جایگزین مى سازد، تا آنجا که وقتى مهدى مى گوید: چه کسى مال و دارایى مى خواهد؟ جز یک نفر هیچکس به سوى او نمى آید. پس او مى گوید: ] هر چه خواهى [ برگیر. آن مرد هم مقدارى مال برگرفته بر دوش خود گذاشته مى رود، تا آنجا که به دورترین مردم مى رسد. در این وقت مى گوید: آیا من از این مردم هم بدترم . پس باز مى گردد و آن مال را به مهدى برمى گرداند و مى گوید: مالت را بگیر نیازى به آن ندارم .
در زمان امام مهدى (ع ) مردم علاوه بر بى نیازى ظاهرى از نظر باطنى نیز به بى نیازى مى رسند و روحیه زیاده خواهى و زیاده طلبى در آنها از میان مى رود تا آنجا که از پذیرش مال و ثروتى که احساس مى کنند نیازى بدان ندارند خوددارى مى کنند.
عدالت مهدوى نه تنها نمودهاى مختلف روابط اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده و روابط فرهنگى ، آموزشى ، حقوقى ، قضایى و اقتصادى جوامع انسانى را عادلانه مى سازد، بلکه بر روابط فردى مردم نیز تأثیر گذاشته و تا اندرونى ترین و شخصى ترین روابط مردم نیز نفوذ مى کند؛ کارى که از عهده هیچ نظام سیاسى ، اجتماعى ساخته نیست .
براى روشن تر این موضوع توجه شما را به روایتى که از امام صادق (ع ) نقل شده جلب مى کنیم . آن حضرت در توصیف عدالت قائم آل محمد(ع ) مى فرماید:
… أما والله لیدخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ والقرّ. ۲۷
به خدا سوگند، او عدالتش را تا آخرین زوایاى خانه هاى مردم وارد مى کند، همچنانکه سرما و گرما وارد خانه ها مى شود.
براساس این روایت مى توان گفت که در زمان امام مهدى (ع ) روابط خانوادگى ، اعم از روابط زن و شوهر، روابط پدر و مادر و فرزندان و روابط سایر خویشان و بستگان با یکدیگر بر پایه عدالت سامان مى یابد و هرگونه ستم ، تجاوز، بى عدالتى و تضییع حقوق از نهاد خانواده ، به عنوان اساسى ترین رکن اجتماع ، رخت برمى بندد. قطعاً در چنین شرایطى همه آسیب ها و نابسامانى هاى اجتماعى که در اثر نبود روابط عادلانه و انسانى در کانون خانواده ها به وجود مى آید، از بین مى رود.
۴. اهداف عدالت موعود
از مجموعه آنچه تا کنون گفته شد به تصویر جامعى از شرایط اجتماعى ، فرهنگى و اقتصادى عصر ظهور دست مى یابیم و بر ما روشن مى شود که عدالت موعود چگونه جوامع انسانى را متحول ساخته و زمینه رشد و کمال معنوى انسان ها را فراهم مى سازد. به بیان دیگر عدالت موعود، همه ابعاد وجود آدمى را هدف قرار داده و چون میزانى دقیق ، زندگى مادى و معنوى انسان ها را به اعتدال مى کشاند.
عدالت مهدوى ـ چنانکه در کلام پیامبر گرامى اسلام (ص ) نیز بر آن تأکید شده ـ انسانى را که در پس قرون و اعصار از اصل خود دور و در حجاب هاى ظلمانى غوطه ور شده بود، با حقیقت خود آشنا و به اصل خود برمى گرداند:
تأوى إلیه أمّته کما تأوى النَّحله ] إلى [ یعسوبها، یملاء الارض عدلاً کما ملئت جورا، حتّى یکون الناس على مثل أمرهم الاوّل . ۲۸
امت مهدى به سوى او پناه مى برند، چنانکه زنبوران عسل به ملکه خود پناه مى آورند. او زمین را از عدالت پر مى سازد، همچنانکه از ستم انباشته شده بود؛ تا مردم آن گونه شوند که در آغاز ] آفرینش [ بودند.
با این بیان مى توان گفت که در فرهنگ مهدوى ، عدالت ، مظهر همه خوبى ها و ظلم ، نماد همه بدى هاست و از این رو عدالت جامع همه هدف هایى است که مى توان براى انقلاب رهایى بخش امام مهدى (ع ) تصور کرد. و به همین دلیل است که مى بینیم در روایات بیش از هر چیز بر عدالت گسترى و ظلم ستیزى آن حضرت تأکید شده است .
پى نوشتها:
۱ . قرآن کریم شرک را ستمى بزرگ برشمرده است : «… إنّ الشرک لظلم عظیم » (سوره لقمان (۳۱) آیه ۱۳.
۲ . در آیات متعددى از قرآن از «ظلم به خود» سخن به میان آمده است که براى نمونه به این موارد مى توان اشاره کرد: «ثمّ أورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و…» (سوره فاطر (۳۵) آیه ۳۲)؛ «… و من یتّعد حدود الله فقد ظلم نفسه » (سوره طلاق (۶۵) آیه ۱).
۳ . یکى از آیات قرآن که در آن از ظلم به مردم سخن گفته شده آیه زیر است : «إنمّا السبیل على الذین یظلمون الناس و یبغون فى الارض بغیر الحق …» (سوره شورى (۴۲) آیه ۴۲).
۴ . سوره نساء (۴) آیه ۴۸.
۵ . نهج البلاغه ، ترجمه مهدى فولادوند، خطبه ۱۷۴، ص ۲۲۸.
۶ . سوره توبه (۹) آیه ۳۳.
۷ . المجلسى ، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۰، ح ۵۸.
۸ . ر.ک : همان ، ص ۶۰-۶۱.
۹ . القمى ، ابوالحسن على بن ابراهیم ، تفسیر القمى ، ج ۱، ص ۲۲۸؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۵۰. گفتنى است آنچه در بحارالانوار از تفسیر یاد شده نقل شده ، اندکى با متن نسخه چاپى این تفسیر تفاوت دارد و آنچه در اینجا آمده عبارت نقل شده در بحارالانوار است .
۱۰. سوره حج (۲۲) آیه ۴۱.
۱۱. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۴۷-۴۸، ح ۹.
۱۲. الطوسى ، ابوجعفر محمدبن الحسن ، کتاب الغیبه ، ص ۱۱۴؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۵، ح ۲۹.
۱۳. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۰، ح ۶.
۱۴. همان ، ص ۳۲۱-۳۲۲، ح ۲۹.
۱۵. سوره حدید(۵۷) آیه ۱۷.
۱۶. الصدوق ، ابوجعفر محمدبن الحسن ، کمال الدین و تمام النعمه ، ج ۲، ص ۶۶۸، ح ۱۳.
۱۷. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۵۳، ح ۳۱.
۱۸. الکلینى ، ابوجعفر محمدبن یعقوب ، الکافى ، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۱.
۱۹. برخى از نویسندگان این روایت را این گونه ترجمه کرده اند: «در زمان مهدى (ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند. تا آنجا که زنان در خانه ها، با کتاب خدا و سنت پیامبر، قضاوت کنند» حکیمى ، محمد، عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام ، ص ۱۹۱.
۲۰. النعمانى ، ابن ابى زینب محمدبن ابراهیم ، غیبت نعمانى ، ترجمه محمد جواد غفارى ، باب ۱۳، ص ۳۳۷، ح ۳۰.
۲۱. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۹، ح ۸۶.
۲۲. غیبت نعمانى ، باب ۲۱، ص ۴۴۳، ح ۸.
۲۳. بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۹.
۲۴. همان ، ج ۵۱، ص ۲۹، ح ۲.
۲۵. همان ، ج ۵۲، ص ۳۹۰، ج ۱۲.
۲۶. ابن حماد، الفتن ، ص ۱۰۰، به نقل از: معجم احادیث الامام المهدى ، ج ۱، ص ۲۴۰، ح ۱۴۵.
۲۷. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۲، ح ۱۳۱.
۲۸. الفتن ، ص ۹۹ به نقل از: معجم احادیث الامام المهدى ، ج ۱، ص ۲۲۰، ح ۱۳۰.
منبع : ابراهیم شفیعى سروستانى ؛مجله موعود۳۶.