- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
پرورش جسم
اسلام، طرفدار پرورش جسم است؛ با اینکه مخالف تنپروری به مفهوم مصطلح آن میباشد. تردیدی نیست که آموزه های اسلام براساس حفظ، رشد و سلامت جسم قرار دارد. علت حرمت بسیاری از امور، مضر بودن آنها برای بدن است. یک اصل کلی برای فقها این است که هر چیزی که برای جسم انسان زیان داشته باشد، به طور قطع، حرام است.
البته برخی از زیان ها معتنابه هستند و بعضی غیرمعتنابه، یعنی زیان آن قدر کم است که قابل اعتنا نیست.اسلام در تکالیف خود، حَرَج ایجاد نمی کند؛ یعنی این مقدار از نظر اسلام، تحریم نیست و به صورت مکروه یا استحباب ترک، ذکر می شود.(۱)
براین اساس، اصل کلی در اسلام این است که هر چیزی که برای جسم انسان زیان داشته باشد، حرام است. در سنت دینی، گاه دیده می شود که گفته شده، خوردن فلان میوه یا فلان سبزی مثلاً مستحب است، چون دندان ها را محکم می کند، دیگر چیز، فلان بیماری را از بدن بیرون می برد.
در این موارد، ملاک یک حرام یا یک مستحب یا یک مکروه، زیان رساندن یا مفید بودن و یا مفید نبودن برای جسم انسان است. بنابراین، پرورش جسم به طوری که سبب بهداشت، سلامت و تقویت جسم شود، یک کمال است.(۲)
داشتن یک جسم سالم برای انجام تکلیف های عبادی و کارهای مهم زندگی، نیاز مبرم است. در آموزه های دینی مکرر به طلب عافیت از خداوند و شکرگزاری و کمال استفاده از آن سفارش شده است. بدن سالم و مزاج مناسب، یکی از اسباب دستیابی به سبک زندگی دینی است.
امام رضا (علیه السلام) داشتن یک جسم قوی را یکی از ویژگی های امام زمان (علیه السلام) در برقراری حکومت عدل جهانی می داند.
شیخ صدوق در کمال الدین از ریان بن صلت روایت کرده که گفت: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: آیا صاحب الامر شما هستید؟ حضرت فرمود: من صاحب الامر هستم، ولی نه آن صاحب الامری که زمین را پر از عدل و داد می کند؛ چنان که از ظلم پر شده باشد، چگونه من می توانم چنین کسی باشم با این ضعف بدن که در من می بینی؟ قائم کسی است که وقتی ظهور می کند، صاحب نیروی جسمانی عظیم و بنیه ی بدنی قوی است.(۳)
براساس منطق اسلام، اگر کسی تمام همّ خود را تقویت بدن قرار دهد، نقص کار او این نیست که جسم خود را تقویت کرده، بلکه این است که جنبه های دیگر را مهمل گذاشته است. اگر انسان بخواهد تمام وقتش را صرف تربیت جسم کند، کار بدی کرده، ولی نه از این جهت که تقویت جسم کرده، بلکه از این جهت که سایر جهات را تضعیف نموده است.(۴)
سلامتی و بیماری جسم
سلامتی، یکی از اسباب خوشبختی انسان است. کسی که دچار نقص جسمی و بیماری است، دستیابی به هدفها برای او دشواری بیشتری دارد. سلامت جسم، زمینه بسیاری از کمالات را برای انسان فراهم می کند. وصول شخص علیل و ناتوان، با سختی های زیادی همراه است. بیماری دائمی، روان انسان را خسته و قدرت اقدام را از انسان سلب می کند.
اهمیت خلقت سالم بدن تا حدی است که یکی از ویژگی های جسمانی که برای امام و خلیفه الهی ذکر می کنند، عدم نقص فطری و معلولیت جسمی در ایشان است(۵)؛
زیرا وجود چنین ویژگی، زمینه طعن و انکار را فراهم می کند. به طور کلی، عدم نقص مادرزادی، یکی از شرایط قابلیت شخص برای تصدّی مقام نبوت، امامت و جانشینی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار میآید که باید پیامبر و امامی که دارای منصب الهی هستند، از نظر جسم و بدن، کاملترین و معتدلترین مردم عصر خود باشند، چنانکه باید باهوش ترین آنها باشند.(۶)
فهم انسان از بیماری در شیوه مواجهه با آن تأثیر مهمی دارد و چه بسا در اثر تلقی صحیح از موضوع تحمل بیماری آسانتر باشد. در فرهنگ اسلامی، بیماری به طور مطلق شر تلقی نمی شود، بلکه گاه ناشی از آزمایش الهی و سبب تطهیر ذنوب است؛ چنانکه امام رضا (علیه السلام) بیماری را برای مؤمن، مایه تطهیر و رحمت و برای کافر عذاب و لعنت می داند و نیز سبب از بین رفتن گناهان مؤمن می شود.(۷)
امام رضا (علیه السلام) در حدیثی دیگر می فرماید که خداوند در برابر بلا و بیماری، پاداش فراوانی به بیمار می دهد، به طوری که بیماران در قیامت آرزو می کنند که کاش در دنیا گوشتشان با قیچی، پاره پاره شده بود.(۸)
از سوی دیگر، بسیاری از بیماری ها نتیجه ی قهری گناهان و اعمال زشت انسان است. چنان که از آن حضرت نقل شده، علت بیماری ها را گناه انسان میدانند و بسیاری را نیز خداوند به فضل خود، میبخشد. «ما تکونُ عِله إلا من ذنبٍ و ما یغفِرُ الله اکثر»(۹).
بنابراین، سالم نگه داشتن جسم یک وظیفه و برای کمال نیاز اساسی است، اما اگر در این راه مرض یا بیماری عارض انسان گردید(چه حاصل کوتاهی و چه عدم کوتاهی باشد)، مواجهه صحیح با آن را می طلبد. برخی از بیماری ها، معلول کوتاهی انسان در مسائل بهداشتی و پرخوری است و مسئول تقسیم آن، خود شخص است. امام رضا (علیه السلام) اصل رعایت اعتدال در خوردن را سبب حفظ سلامتی می داند.
از یک طرف، پرهیز بیش از حد، اسباب بروز بیماری را فراهم می آورد و از طرف دیگر، بیماری که پرهیز نمی کند، نیز همواره بیمار است: «دو گروه همیشه بیمارند: سالمی که پرهیز می کند و مریضی که پرهیز نمی کند.»(۱۰)
خوردن و آشامیدن
همانگونه که هر فرهنگ و مذهبی سبک تغذیه خاصی دارد، سبک زندگی دینی، تغذیه ی مناسب با خود میطلبد. یکی از موضوع هایی که مربوط به جسم انسان است و در عین حال، بر روح نیز تأثیر قطعی دارد، «خوردن و آشامیدن» میباشد. تا زمانی که بدن در نشئه مادّی به سر می برد، برای تداوم حیات مادی به خوردن و آشامیدن، محتاج است.
شرع مقدس نیز به این امر مهم توجه کرده و اصول و قواعد آن را در قالب احکام پنج گانه (حلال، حرام، مستحب، مکروه و مباح) تدوین نموده است. در احادیث مربوط به امام رضا (علیه السلام) نیز به این موضوع پرداخته شده است که در محورهای زیر بیان می شود:
الف) تغذیه حلال و طیب
در دین اسلام با تأسیس یک مجموعه احکام و دستورها که شامل حلال، حرام، مکروه، مستحب و مباح است؛ مصالح مربوط به روح و جسم انسان توأم با همدیگر در نظر گرفته شده تا انسان با رعایت این امور به کمال واقعی خود، برسد. جعل این احکام، مبتنی بر مصالح و مفاسد حقیقی انسان است.
امام رضا (علیه السلام) درباره ی حکمت احکام الهی می فرماید: «ما میبینیم هر آنچه که خداوند- تبارک و تعالی- حلال کرده، در آن، صلاح و بقای بندگان است و آنها ناگزیر به آن نیازمندند و می بینیم، همه آنچه که حرام شده است، بندگان بدان نیازی ندارند و موجب تباهی و زمینه نابودی انسان می شوند.»(۱۱)
بر این اساس، خدای سبحان آنچه را که مصلحت انسان در آن است، حلال کرده و آنچه را که سبب فساد جسم و روح می شود نیز حرام فرموده است.
بنابراین، چیزی نیست که مصلحت جسم و روح در آن باشد، یا به حال آن دو مضر بوده، دین به نحوی (چه به صورت خاص و چه به صورت عام) به آن اشاره نکرده باشد. امروزه تحولات اندیشه بشری و اظهار عجز و ضعف آن و اختلاف های بی شمار دانشمندان و تشکیکات آنها در عرصهی علوم، این حقیقت را روشن می کند که انسان ها از درک ظواهر اشیا نیز عاجزند تا چه رسد به فهم مصالح و مفاسد انسان.
دستورهای دینی که در مورد حلال یا حرام بودن غذا یا نوشیدنی آمده است، فقط یک سلسله امور اعتباری و انشایی نیست، بلکه از آنجا که واضع این دستورها خدای سبحان است که او به حقایق اشیا و نسبت آنها با انسان آگاه است، احکام و دستورهای دینی مبتنی بر مصالح حقیقی و حقایق تکوینی است که سبب کمال و سعادت اخروی انسان می شود. امام رضا (علیه السلام) در روایتی ملاک حرمت و حلیت اشیا را مصالح حقیقی موجود در آنها می داند:
«خداوند تبارک و تعالی، هیچ خوردنی و یا نوشیدنی را مباح نکرده، مگر آنکه در آن منفعت و صلاحی بوده و هیچ خوردنی یا نوشیدنی را حرام ننموده، مگر آنکه در آن تلف و فساد و زیانی بوده است. پس هر چیز سودمند و مقوّی برای جسم که سبب تقویت بدن است، حلال شده است و هر چیز زیان آور که نیروی آدمی را میگیرد یا کشنده است، حرام میباشد.»(۱۲)
در آموزه های دینی، توصیههای فراوانی به مسئله تغذیه حلال و نهی از غذای حرام شده است.(۱۳) در روایتها، پاکیزهترین کسب ها، کسب حلال معرفی شده است.(۱۴) روزی حلال شرط قبولی و استجابت دعاست.(۱۵)
امام رضا (علیه السلام) در مورد اهمیت کسب روزی حلال می فرماید: «کسی که با کار و تلاش در جست و جوی فضل الهی، برای تأمین خانواده خویش است، پاداشی بزرگتر از مجاهد در راه خدا دارد.»(۱۶)
پیوند تنگاتنگ جسم با روح و تأثیرپذیری روح از بدن، سبب شده که تغذیه، یکی از عوامل مؤثر بر رفتار و اخلاق آدمی باشد. امام رضا (علیه السلام) مسکرات و هر نوع نوشیدنی را که سبب زوال عقل شود، حرام می داند: «هر نوع مشروب الکلی که از نوشیدنش عقل تغییر می کند، زیاد و کمش حرام است.»(۱۷)
خوردن گوشت حیوانات وحشی سبب اتصاف به صفات آنها می شود. امام رضا (علیه السلام) در روایتی به نمونه ای از تأثیر غذا بر خُلق اشاره می کند و میگوید که چهل روز گوشت نخوردن، سبب بدخُلقی می شود.(۱۸)
سالکان طریق الهی، همواره بر مسئله تغذیه و تأثیرهای عجیب آن در روح و روان تأکید کردهاند. برخی از علما معتقدند، خوردنیها و نوشیدنیها می تواند منشأ ایمان یا کفر شود؛ به طوری که همان تناول از شجره ی منهیه (درخت ممنوعه) بود که در سلسله علل هبوط آدم (علیه السلام) قرار گرفت.
علت توفیق علمای سابق را در علم، عمل و سلامت از انحرافهای فکری در اثر خوردن غذای حلال و اجتناب از غذای شبهه ناک میدانند.(۱۹) بنابراین، تغذیهی حلال، طیب و اجتناب از محرّمات و خبائث، یکی از اصول اساسی سبک زندگی انسان دینی است.
ب) کم خوری و پرخوری
ائمه اطهار (علیهم السلام) همانگونه که به کیفیت غذا توجه کرده اند، به کمیت غذا نیز توصیه فراوانی داشته اند. «کم خوری و پرخوری» در اصلاح سبک زندگی، نقش مهمی ایفا می کند. تأثیر آن نیز هم بر جسم و هم بر ساحت روح آدمی است.
روایتهای فراوانی در مذمّت پرخوری وارد شده است. مطابق روایتی، هیچ ظرفی به اندازه پُر بودن شکم برای انسان، شر نیست.(۲۰) امام رضا (علیه السلام) به نقل از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «در سه مورد از امت خود، نگران میباشم: گمراه شدن بعد از معرفت و شناخت، فتنههای گمراه کننده و شهوت شکم و دامن.»(۲۱)
یکی از آثار مهم پرخوری، زوال «عقل و تفکر» است. پرخوری با تفکر، سازگار نیست. اندیشه و تعقل، قوه ممیّز انسان از حیوان است. در اثر پرخوری، قوهی عاقله، تضعیف و قوای حیوانی و شهوانی تقویت می شود و هرچه این عمل بیشتر تکرار شود، آثار روحی آن بیشتر است.
یکی دیگر از آثار پرخوری، سنگدلی و قساوت قلب و دوری از امور معنوی است.(۲۲) امام رضا (علیه السلام) در مورد زیان های پرخوری و توصیه به اعتدال در غذا خوردن می فرماید:
«هر که زیاد از اندازه غذا بخورد، گوارایش نشود؛ هر که به اندازه بخورد، نه کم و نه زیاد، برایش مفید باشد؛ آب نیز چنین است. پس راهش این است که به اندازهی کفایت از غذا بخوری و در حالی که اندک اشتها داری، دست از خوردن بکشی که این کار، بدن و معده را سالمتر، عقل را بارورتر و جسمت را چابک تر میسازد.»(۲۳)
آن حضرت در روایتی دیگر در مورد حفظ اعتدال در خوردن می فرماید: «همانا جسم انسان مانند زمین پاکی است که اگر به اندازه به عمارت و آبادانی آن بپردازی، به گونه ای که اعتدال را رعایت کنی، نه بی اندازه آب دهی که غرق شود و نه از آن دریغ کنی که تشنه و خشک شود.این زمین، همیشه آباد و معمور خواهد بود و محصول فراوان، بهره پاکیزه و طیب می دهد؛ ولی اگر درباره ی آن غفلت شود، تباه می گردد و دیگر سبزه ای در آن نخواهد رویید.»(۲۴)
نقطه مقابل پرخوری، کم خوری است که برکتهای فراوانی دارد. روح در وضعیت کم خوردن، فرصت بیشتری برای تفکر و اندیشه می یابد؛ زیرا کمتر به تدبیر بدن و تحلیل غذا توجه می کند. امام رضا (علیه السلام) در مورد کم خوردن و نقش آن در بهبود بدن می فرماید: «به اندازهای غذا بخور که متناسب بدنت باشد و بیشتر از آن ارزش غذایی ندارد و هر کس به اندازه بخورد او را سود دهد.»(۲۵)
آن حضرت در حدیث دیگری درباره ی نقش کم خوری در استقامت بدن می فرماید: «اگر مردم در خوردن، به کم بسنده کنند، بدنشان با استقامت گردد.»(۲۶)
بنابراین، کم خوری از یک سو، سبب اصلاح و سلامت جسم می شود و از سوی دیگر، در تکامل معنوی و سلامت فکری انسان تأثیر دارد.
ج) اصل پرهیز
یکی دیگر از مسائلی که در دستورهای مربوط به بدن در روایتهای ائمه اطهار (علیهم السلام) مورد تأکید قرار گرفته، «اصل پرهیز» است. این اصل یکی از نکات اساسی در مدیریت سبک زندگی دینی است. امام رضا (علیه السلام) «پرهیز» را سرآمد درمان بیماری ها می داند: «الحِمیهُ رأسُ کلِّ دواء»(۲۷)؛ پرهیز، سرآمد هر درمانی است.
پرهیز و فایدههای آن چیست؟ برخلاف تصور رایج که پرهیز را نخوردن میدانند، امام رضا (علیه السلام) در پاسخ شخصی به نام اسماعیل، پرهیز از چیزی را واگذاردن آن به طور کلی نمی داند، بلکه پرهیز را کم خوردن و مناسب خوردن می داند: «إنما الحِمیَه منَ الشیءِ الاقلالُ منهُ»(۲۸).
در حدیث دیگری سرآمد پرهیزها، مدارا با بدن بیان شده است: «رأسُ الحمیهِ الرفقُ بالبدنِ»(۲۹). مدارا و سازش با بدن، در واقع، تعامل متعادل و متناسب با بدن است؛به گونه ای که نه افراط در آن باشد و نه تفریط، که موجب اختلال بدن شود. براین اساس پرهیز، نابجا و افراطی و غیرمناسب، نه تنها سبب سلامتی نمی شود، بلکه آن شخص، همواره در رنج به سر می برد.
پی نوشت ها
۱- مطهری، همان، ج۲۲، ص ۶۹۰،
۲- مطهری، همان، ج۲۲، ص ۶۹۱،
۳- ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۶۵۲،
۴- مطهری، همان، ج۲۲، ص ۵۵۹،
۵- «ما لم یکن به عاهه ای آفه بدنیه، فان الامام مبرأ من نقص فی الخلقه یوجب شینه او دینیه»(مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآه العقول، ج۳، ص ۲۰۷).
۶- حجتی، محمدباقر، مسائل تربیتی در اسلام، ص ۱۴۱،
۷- ابن بابویه، محمدبن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۲۹،
۸- علی بن موسی (علیه السلام)، همان، ص ۳۴۱،
۹- همان، ص ۳۴۰،
۱۰- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، ج۵۹، ص ۲۶۰،
۱۱- ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرائع، ص ۵۹۲،
۱۲- نوری، همان، ج۱۶، ص۳۳۳؛ امام صادق (علیه السلام) نیز مصالح حقیقی موجود در اشیا را ملاک حرمت و حلیت آنها بیان می کند.
«إن الله تبارک و تعالی لم یحرمّ ذلک علی عباده و احلّ لهم ما سواه من رغبه منه تبارک و تعالی فیما حرّم علیهم و لا زهد فیما احلّ لهم، لکنّه خلق الخلق و علم ما یقوم به ابدانهم و ما یصلحهم فأحلّه و اباحه تفضّلاً منه علیهم لمصلحتهم، و علم ما یضرّهم فنهاهم عنه حرمه علیهم.»(عیاشی، محمدبن مسعود، تفسیر العیاشی، ص ۲۹۱).
۱۳- در قرآن، به خوردن غذاهای حلال و طیب سفارش شده است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ»(بقره(۲): ۱۷۲) «وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلاَلاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ»(مائده(۵): ۸۸)«یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً»(مؤمنون(۲۳):
۵۱). خداوند همچنین سفارش کرده که انسان به ماهیت غذایی که میخورد، توجه کند: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ»(عبس(۸۰): ۲۴). انسان باید به غذای خویش(و آفرینش آن) بنگرد.
۱۴- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص ۱۲۶۳،
۱۵- نوری، همان، ج۲، ص ۴۱۸،
۱۶- کلینی، همان، ج۵، ص۸۸،
۱۷- مجلسی، همان، ج۶۳، ص ۴۸۶،
۱۸- مجلسی، همان، ج۵۹، ص ۲۹۳،
۱۹- رخشاد، محمدحسین، در محضر آیه الله بهجت، ص۳۳۷،
۲۰- «ما ملأ آدمی وعاء شراً من بطنه»(طبرسی، ابوالفضل علی بن حسن، مشکاه الانوار، ص ۳۲۷).
۲۱- عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج۱، ص ۲۷۹،
۲۲- مجلسی، همان، ج۶۹، ص ۱۹۹،
۲۳- همان، ج۵۹، ص۳۱۱،
۲۴- همان، ج۶۲، ص ۳۱۰،
۲۵- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص ۲۷۲،
۲۶- مجلسی، همان، ج۵۹، ص ۱۴۲،
۲۷- همان، ج۵۹، ص۲۶۰،
۲۸- ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، ج۲، ص ۹۰؛ پرهیز از یک چیز، واگذاری آن به طور کلی نیست، بلکه مراد، کم خوردن آن است.
۲۹- علی بن موسی (علیه السلام)، همان، ص ۳۴۰،
منبع مقاله: همایش ملی سبک زندگی رضوی (مقالات برگزیده)، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول(۱۳۹۳).