- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
با همسایگان
آیا تا به حال از دست همسایه ناراحت شده اید یا به عکس، همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟ علت چیست و چگونه می توان از آن پیشگیرى کرد و راه همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟
این مساله گاهى به نشناختن حقوق همسایه مربوط می شود گاهى هم ریشه در رعایت نکردن آن دارد. ببینیم در دستورالعمل هاى مکتب چه نکاتى وجود دارد؟
سایه همسایه
آیا دو همسایه تنها در سایه شریکند و نزدیک به هم یا حق و حقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟ بعضى می گویند: چهار دیوارى اختیارى!؛ اما این سخن نه معقول است نه مشروع؛ نه با عرف سازگار است نه با شرع و عقل.
گرچه انسان ها را دیوارهاى خانه ها از هم جدا می کند و هر کس وارد محدوده خانه و زندگى خویش می شود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را به صورت اعضاى یک خانواده در می آورد که پیوسته با هم در ارتباط رفت و آمد برخورد و تعاونند و نیازهاى متقابل به یکدیگر دارند.
از این رو، سایه هر کدام از دو همسایه، باید آرامبخش دیگرى باشد و هر یک زیر سایه همسایه خود، احساس امنیت، آسودگى و اعتماد کنند. این چیزى است که دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاکید اکید دارد.
در متون دینى، چیزى به نام حسن الجوار یا تعهد الجیران و … دیده می شود یعنى رسیدگى و سرکشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیک با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات از آن ناحیه سر می زند.
همچنان که خود شما نیز از همسایه تان توقع دارید، سازگارى نشان دهند و با اندک چیزى، عصبانى نشوند و پرخاش نکنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.
هر چه روحیه دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاکم باشد، به همان اندازه رابطه ها نزدیکتر و صمیمی تر و فاصله ها کمتر و کمتر می شود و دو همسایه، بازوى یکدیگر می شوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شریک هم می گردند.
بر عکس آن در جوامع غربى و اروپایى و غربزده است که هر چه علایق مذهبى کمرنگ تر و ضعیف تر باشد، زندگی ها حالت سردى و کسالت بار می یابد و به زندگى غربی ها شبیه می شود که نه تنها یک دیوار بلکه دیوارهاى متعددى میان دو همسایه و دو هم محل یا کسانى که در یک خیابان یا یک و مجتمع مسکونى به سر می برند، پدید می آید و همسایه از حال و روزگار همسایه بغلى یا طبقه بالا یا پایین یا خانه رو به رویى بی خبر است.
راستى این گونه زیستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاه عواطف اجتماعى کجاست؟ همسایه کیست؟ وظیفه ما نسبت به او چیست؟ و حد و حریم همسایگى تا کجاست؟…
همسایگى و حسن همجوارى
حسن همجوارى، تنها یک اصطلاح سیاسى در ارتباط میان کشورها نیست و تنها کاربرد بین المللى ندارد. میان اهل یک محل یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه اما با همسایه اى بد و ناهنجار و مردم آزار، مفت هم گران است!
افراد عاقل و هوشیار در جایى خانه می خرند که محلش خوب و همسایگانش سالم و بافرهنگ باشند وگرنه یا باید خانه را عوض کنند یا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل کار، نشانه خردمندى است.
پیشواى نخستین ما در نامه اى که به فرزندش امام حسن مجتبى (علیه السلام) به عنوان توصیه هایى از پدرى دنیادیده و باتجربه می نویسد از جمله می فرماید: «سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار»(۱)؛ پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه!
آرى بسا کس اند از این همرهان آرى گوى، که دل به وسوسه راه دیگرى دارند، بسا کس اند که جایى موافقان رهند که خود نه جاى هماهنگى است و همراهى است. بدین سبب نخست باید آیین همرهى دانست!
همسایه خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسایه خوب بودن، محبت آور و رفیق ساز است. همیشه دلها متوجه جایى می شود که دوستى و نیکى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهد خیر باشد، افراد هم گرد می آیند و افراد و جامعه دلگرم شده محیط هم آباد می گردد.
نقش رفتار نیک در همسایگى و در ایجاد تجمع هاى پرشکوه و الفت هاى اجتماعى فراوان است. حضرت على (علیه السلام) می فرماید: آن که همسایگی اش نیکو باشد، همسایگانش روزافزون می شوند. «من حسن جواره کثر جیرانه»(۲).
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار»(۳) خوش همسایگى، هم آبادی ها را آبادان می سازد و هم عمرها را می افزاید.
در این دو حدیث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوک شایسته در همسایگى اشاره شده هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته در پاداش هاى اخروى آن، احادیث فراوانى نقل شده است.(۴)
توصیه به حسن جوار
حضرت امیر (علیه السلام) پس از آن که از دست شقی ترین افراد کوردل و کج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشى از آنها هم به حقوق همسایه مربوط می شود:
«الله الله فى جیرانکم فانها وصیه نبیکم ما زال یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم»(۵).
این سفارش على (علیه السلام) در واپسین لحظات عمر است که فرمود: خداى را خداى را درباره همسایگانتان که این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش می فرمود تا حدى که گمان کردیم آنان را از ارث برندگان قرار خواهد داد!
امام صادق (علیه السلام) نیز در سخنى فرموده است: بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسایگى خوب با مردم.(۶)
اگر به دستور مکتب، رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستی ها را جلب می کند و افراد در مشکلات و گرفتاری ها و نیازهاى متقابل با بهره گیرى از این تکیه گاه می توانند از قوت روح برخوردار باشند. گاهى هم باید جور همسایه را کشید. این شرط همسایگى خوب است.
حسن جوار، تنها به این نیست که اذیت و رنجى به همسایه نرسانیم. گاهى تحمل سختی ها و ناملایماتى که از سوى او برایمان پیش می آید، مصداق این حسن همجوارى است.
اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد، باید صبور بود و با تحمل و گرنه پاسخ بدى را با بدى دادن و در زشتی ها مقابله به مثل کردن، نشان حقارت روح و دون همتى است. به علاوه این کار از همه بر می آید.
گذشت و تحمل است که اراده و ایمان و بزرگوارى می طلبد. در عالم رفاقت، شراکت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى، محیط کار و … نیز باید گاهى سنگ زیرین آسیا بود نه کم ظرفیت و بی طاقت.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى: «لیس حسن الجوار کف الاذى و لکن حسن الجوار صبرک على الاذى».(۷)
روشن است که این گونه حدیث ها، هرگز مجوز همسایه آزارى نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبت به آزار همسایه شده، بیش از آن و اکیدتر و شدیدتر، سفارش به خوش رفتارى و نرساندن آسیب و آزار به همسایگان شده است. مزاحمت براى همسایه، از بدترین رفتارهاى اجتماعى است.
آخرین مرز
در هر چیزى، حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صفحه برمیگردد و اوضاع به گونه اى دیگر می شود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینى همسایه نیز این گونه است.
گاهى مزاحمت به حدى می رسد که پایان خط است و حریم ها و حرمت ها دیگر فرو می ریزد چون خود همسایه مردم آزار، حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است که مردى خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و از آزار همسایه اش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد.
آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار شکایت از همسایه کرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش کرد:
روز جمعه وقتى مردم به سوى نماز جمعه می روند تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده تا همه آنان که به نماز می روند این صحنه را ببینند، وقتى علت را می پرسند ماجرا را به آنان بگو.
آن مرد نیز چنان کرد. همسایه مردم آزار که آبروى خود را در خطر دید، بی درنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست که دیگر آن گونه رفتار نکند.(۸)
این نتیجه بی پروایى و قدرنشناسى نسبت به لطف ها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا می کند ولى … چون که از حد بگذرى رسوا کند.
از حلم و بردبارى دیگران نباید سوءاستفاده کرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بی عرضگى آنان گذاشت.
حد و حق همسایه
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمی شود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمی گردد.
سرکشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و … از جمله امورى است که بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است.
پیشواى جوانمردان على بن ابىطالب (علیه السلام) فرمود: «من المروه تعهد الجیران»(۹)؛ رسیدگى به همسایگان، از مروت و جوانمردى است.
حضرت امام باقر (علیه السلام) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت (علیهم السلام) یکى هم همین را دانسته و فرموده است:
«و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنه و الغارمین و الایتام …»(۱۰)؛ از نشانه هاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهکاران و یتیمان است.
چگونه انسان شرافتمند و باوجدان می تواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد در حالى که در همسایگانش محرومان تهیدست یتیمان بی سرپرست گرسنگان بینوا و بدهکاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشاید اما بی تفاوت باشد؟
اینجاست که کلام نورانى پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر تارک تاریخ می درخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد در حالى که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است: «ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جایع».(۱۱)
آرى مسلمانى به عمل است نه به ادعا و شعار! این حقوق و رعایت ها به تعبیر احادیث تا مرز چهل همسایه از هر طرف است.
امام صادق (علیه السلام) از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب می شود.(۱۲)
امام باقر (علیه السلام) نیز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من کل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله»(۱۳) که مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه از چهار طرف است.
اگر این حق و حد و حریم که اسلام بیان کرده است، مسئولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بی سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا کوتاه و آبرومندانى که صورت خود را با سیلى سرخ نگه می دارند یافت نخواهد شد.
سخن را در این بخش با کلامى از محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمى به پایان می بریم که چنین نوشته است:
… در زمینه معاشرت نیکو با همسایه، حدیث بسیار است و حسن جوار هم تنها پرهیز از همسایه آزارى نیست بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است.
همچنین از امور مربوط به خوش همسایگى، ابتدا کردن به سلام، عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگ ها و مصیبت ها، تبریک و تهنیت گفتن در شادی ها و اعیاد، چشم پوشى از لغزش ها، سرک نکشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه، مضایقه نکردن از کمک هایى که مورد نیاز او است حتى اگر می خواهد چوبى و تیرآهنى بر دیوارت بگذارد یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد و از این گونه امور … مضایقه نکنى و سخت نگیرى …(۱۴)
پی نوشت ها
۱ـ نهج البلاغه؛ صبحى صالح؛ نامه ۳۱
۲ـ غررالحکم؛ چاپ دانشگاه؛ ج۷ ص۴۹
۳ـ کافى؛ کلینى؛ ج۱ ص۶۶۷؛ احادیث ۷ و ۸ و ۱۰
۴ـ در اصول کافى؛ ج۲ (عربى) باب حق الجوار؛ همچنین در سفینه البحار واژه (جور) ملاحظه شود.
۵ـ نهج البلاغه؛ صبحى صالح؛ نامه ۴۷ خطاب به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام).
۶ـ کافى؛ ج۲ ص۶۳۵
۷ـ همان؛ ص۶۶۷
۸ـ سفینه البحار؛ ج۱ ص۱۹۱ واژه جار؛ کافى ج۲ ص۶۶۸
۹ـ غررالحکم؛ چاپ دانشگاه؛ ج۷ ص۴۹
۱۰ـ کافى؛ ج۲ ص۷۴
۱۱ـ سفینه البحار؛ ج۱ ص۱۹۲
۱۲ـ کافى؛ ج۲ ص۶۶۹ باب حد الجوار.
۱۳ـ همان
۱۲ـ سفینه البحار؛ ج۱ ص۱۹۲ حسن الجوار.
منبع: پیام زن؛ شماره ۷۱؛ نویسنده: جواد محدثی