- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
هرچند رعایت حریم خصوصی در بسیاری از فرهنگ ها و جوامع امری ضروری است، اما گاهی اوقات و در صورت تعارض، امکان نقض آن وجود دارد. البته، این موارد نقض هم امری نسبی است و ممکن است در برخی جوامع نسبت به برخی دیگر، موارد نقض آن متفاوت باشد. اجمالاً در یک جامعهی سکولار به سه دلیل زیر، معمولاً حریم خصوصی افراد نقض می شود:
موارد نقض حریم خصوصی
هرچند رعایت حریم خصوصی در بسیاری از فرهنگ ها و جوامع امری ضروری است، اما گاهی اوقات و در صورت تعارض، امکان نقض آن وجود دارد. البته، این موارد نقض هم امری نسبی است و ممکن است در برخی جوامع نسبت به برخی دیگر، موارد نقض آن متفاوت باشد. اجمالاً در یک جامعهی سکولار به سه دلیل زیر، معمولاً حریم خصوصی افراد نقض می شود:
۱. وقتی فردی، شخصیتی عمومی پیدا کرد، طبیعی است که حریم خصوصی خود را از دست بدهد.
۲. وقتی منافع معین عمومی را بتوان با افشای منافع خصوصی برآورده ساخت.
۳. وقتی عمومی نسبت به دانستن امور خصوصی علاقه مند باشند.
در یک جامعهی دینی، براحتی و به صورت مطلق نمی توان این قیود را پذیرفت. آیا فردی که شخصیت عمومی پیدا کرده، مطلقاً حریم خصوصی نخواهد داشت؟! آیا در همه جا و همه حال، منافع عمومی معین را در یک جامعه دینی می توان با افشای منافع خصوصی برآورده ساخت؟! طبیعی است که افراد مزبور در شرایط خاصی می توانند دارای حریم خصوصی باشند و همواره، و در هر شرایطی نمی توان منافع خصوصی را تابع منافع عمومی قلمداد کرد. اما بند سوم، به راحتی قابل پذیرش نیست؛ بدین معنا که بسیاری اوقات مردم علاقه مند به دانستن بسیاری از چیزهایی هستند که ما مجاز به انتشار آنها نیستیم. به راستی، آیا انتشار صحنه هایی از زندگی خصوصی یک هنرپیشنه و یا حتی یک فرد عادی، که اتفاقاً ممکن است بسیاری از مردم علاقه مند به دانستن آن باشند، برای ما مجاز است؟! برای مثال، انتشار خبر پیرامون «لکنت گفتاری یا کهولت سن و مرض لاعلاج» یک فرد عادی، تجاوز به حریم خصوصی محسوب می شود و غیر قابل توجیه است. اما بیان همین ویژگی ها، برای فردی که نامزد مجلس و یا شورای شهر می باشد، ممکن است خارج از عرف و نزاکت نباشد و حتی بیان آن به نفع عموم باشد. همچنین کشف و معرفی جرم و جنایت، حفظ سلامت عمومی و جلوگیری از انحراف مردم است. همگان بر این باورند که معرفی مقام های دولتی فاسد، ناکارآمد، فریب کار، در جهت منافع عمومی است.
بنابراین، پارادوکس وجود حق آزادی اطلاعات و حرمت حریم خصوصی بدین صورت قابل حل است که اولاً حق برخورداری از آزادی اطلاعات مطلق نیست، بلکه مقیّد به قیودی از جمله رعایت حریم خصوصی با شرایط خاص خود است. ثانیاً، این حق خاص افراد، در تعارص با منافع عمومی می باشد و هنگام تعارض، منافع عمومی مقدّم است. به عبارت دیگر، اگر حق آزادی اطلاعات برای فردی در تعارض با منافع سایر افراد جامعه قرار گیرد، حق عموم مقدّم است. به بیانی دیگر، مردم برخوردار از حق آزادی اطلاعات هستند، اما نه در گرفتن اطلاعات از زندگی خصوصی افراد جامعه، و یا در جایی که این آزادی، به ضرر جامعه بوده وبه منافع عمومی لطمه ای برساند، آزاد نیستند. ثالثاً، نباید این آزادی گرفتن اطلاعات در یک جامعه دینی، با ارزش او هنجارهای دینی در تنافی باشد؛ به عبارت دیگر، خطوط قرمز جامعه باید مراعات شود.
روزنامه نگاری، شغل و یا حرفه؟
بحث دیگری که روزنامه نگاری مطرح می شود، شغل یا حرفه بودن روزنامه نگاری است. میان شغل و حرفه تفاوت وجود دارد. دربارهی شغل، به هر کسی که به هر کاری مشغول باشد شاغل اطلاق می شود. اشتغال در فرهنگ غرب، ترجمهی واژهی انگلیسی «employment» است و به اشتغال در یک پیشه، کسب، تجارت و یا… اطلاق می شود.(۱) به طور معمول، فعالیت های اقتصادی در بخش های رسمی اشتغال نامیده می شود. منظور از بخش رسمی اقتصاد، صنعت، خدمات و آن بخش از کشاورزی است که دارای نیروی کار مزدبگیر باشد.(۲) پس، شاغل فرد مایل و قادر به کار است که با توجه به سطح دستمزد رایج در بازار کار می کند.(۳) بنابراین، کار و شغل در اینجا، به معنای شغل و حرفه ای است که دارای دستمزد است و ترجمهی «work» می باشد. به هر فعالیت بدنی یا فکری، که منجر به تولید کالا یا ایجاد خدمت می شود، اطلاق می شود.(۴) تعبیر دیگر، حرفه یا کار و کسبی که شخص بدان اشتغال دارد، کار است.(۵) بنابراین، شاغل کسی است که به کاری اشتغال دارد و برای او منشأ درآمدی است.
اما حرفه، از شغل متفاوت است. فرد صاحب حِرَف، صاحب مهارت، تخصص و دانشی است که بر آن حقوقی مترتب است، دارای هویت خاصی است، و بر آن آثار و حقوقی مترتب می شود. بنابراین، می توان حرفه را دارای چنین شرایطی دانست:
۱. مبتنی بر دانش، مهارت و یا هر دو می باشد؛
۲. دارای هویت صنفی، گروهی، حقوقی و جمعی است؛
۳. با هدف ارائه خدمتی بر پا شده است؛
۴. دارای مجموعه ای از قوانین حقوقی، قانونی و اخلاقی است.
آیا روزنامه نگاری یک شغل است، حرفه است، صنعت است، ویا تجارت؟ در پاسخ باید گفت: روزنامه نگاری یک حرفه است، مثل کسانی که به گرایش های علمی همچون حقوق و یا طب یا مهندسی اشتغال دارند. در عین حال، روزنامه نگاری، همچون بسیاری از حِرَف، حرفه و صنعتی است که باید آموخته شود.
روزنامه نگار موفق، لزوماً روزنامه نگاری خوب نیست، اما روزنامه نگار خوب، باید روزنامه نگاری موفق هم باشد. اولین هدف روزنامه نگار، ایجاد ارتباط است؛ نشریه و روزنامه ای که پس از چاپ فروش نرود، به اولین هدف خود دست نیافته است. روزنامه نگار حرفه ای و خوب، زمانی که مطلبی را به گونه ای حرفه ای نگاشته، و به گونه ای جذاب در روزنامه و نشریه ای چاپ نماید، این سرمایه مطلوب و ارزشمندی برای او محسوب می شود و البته، خوب هم به فروش می رسد. مسئول تنظیم اخباری که صفحات نشریه را خوب تنظیم می کند، تا روزنامه او به فروش برسد، کاملاً حرفه ای است. گفتن اینکه صفحه آرایی، یک حرفه است، نه یک هنر، برداشت غلطی است. بی شک، روزنامه نگاری یک حرفه است، اما روزنامه نگاری که خودش را به حرفه اش محدود کند، به احتمال زیاد خواهد فهمید که استعدادش چندان رشک برانگیز نیست: دانشی است بی مشتری، تاریخ روزنامه نگاری سرشار از سرگذشت مردانی است که غرورشان به آنها اجازه نمی داد که خود را دلال و تجارت پیشه بدانند.(۶)
توجه به نکته ای در این باب حایز اهمیت است و آن اینکه فرد شاغل در عرصه رسانه ها و ارتباطات، در سنّت علوم کاربردی مشاغل، صرفاً نظاره گر فرهنگ جامعه نخواهد بود، بلکه انتقال دهندهی فرهنگ، دلبسته و علاقه مند به علوم فرهنگ کاربردی آموزشی و پرورشی، علوم سیاسی، مددکار اجتماعی، و شاید هم مفهوم آیینی الهیات ساده و بی پیرایش خواهد بود. شیوه و عادت آموختهی مشاغل ارتباطی، نه تنها جویای نوع فرهنگی است که ما خلق می کنیم، بلکه به دنبال نوع فرهنگی است که باید خلق می کنیم.(۷)
از سوی دیگر، در این زمینه باید گفت: آیا روزنامه نگاری نیز همچون مشاغل پزشکی، پرستاری، مددکار اجتماعی و دبیری است که در آنها، فرد شاغل موظف به ارائهی خدمت یا مراقبت از افراد خاص و یا ارباب رجوع (دانش آموز یا بیمار) است؟ آیا حرفهی روزنامه نگاری می تواند در این قالب شکل بگیرد و همچون حِرَف و مشاغل مزبور تلقّی شود؟ در پاسخ باید گفت: با توجه به شباهت هایی که حرفهی روزنامه نگاری با حرفه های سنّتی دارد، به دو دلیل این مسئله را به آسانی نمی توان پذیرفت:
اول اینکه، روزنامه نگاری حرفه ای قانونمند نیست و شاید در واقع اصلاً یک شغل و یا حرفه نباشد: هر شخص که بتواند شغل مناسبی در صنعت رسانه ای به دست آورد، یک روزنامه نگار است. دوم اینکه، حتی اگر روزنامه نگاری یک حرفه باشد، مطمئناً این حرفه، همچون سایر حرف، کار «مواظبت و نگه داری» از افراد خاص و مشخص نیست، اما کاری است که در چارچوب تجاری و نیز شرایطی بسیار رقابتی قرار می گیرد.(۸)
شرایط حرفه ای شدن روزنامه نگار
با توجه به تعریف، جایگاه و منزلت روزنامه نگار حرفه ای، این سؤال مطرح می شود که فردی با این منزلت که در استخدام یک سازمان است و می تواند نقش های گوناگونی را ایفا کند، دارای چه شرایطی است؟ چنین فردی فرایند حرفه ای شدن را از کجا به دست می آورد؟ نیازمند چه نوع آموزشی هایی است؟ برای ایفای درست نقش های حرفه ای و کاری خود، چه نوع آموزش ها تخصصی، تکمیلی و ضمن خدمت برای او لازم است؟
پیش از هر چیز باید گفت: روزنامه نگاری برای کسی که آموزش های لازم و تخصصی را در زمینهی کار پیچیده روزنامه نگاری دیده است، یک موفقیت بزرگ محسوب می شود. این موضوع، دربارهی روز نامه نگاران غیر حرفه ای و آماتور صادق نیست. برای یک روزنامه نگار، آموزش های تخصصی کافی، مناسب و صحیح، اهمیت بسزایی دارد. در عین حال، لزوماً هر کسی که دارای مدرک روزنامه نگاری است، روزنامه نگار، به ویژه روزنامه نگار حرفه ای نیست. ارائه آموزش های لازم، تخصص و تجربهی کاری، برخوردار از آموزش های کلاسیک و آکادمیک، ازجمله پیش شرط های روزنامه نگاری است. به عبارت دیگر، علاوه بر آموزش، تجربهی کاری نیز از جمله پیش شرط های روزنامه نگاری است.
برخی صاحب نظران عرصهی روزنامه نگاری، در پاسخ به اینکه چه چیزی یک روزنامه نگار را به روزنامه نگار حرفه ای تبدیل می کند، چنین پاسخ داده اند (در واقع، شرایط حرفه ای شدن را چنین ترسیم کرده اند):
جیمز رستون از نیویورک تایمز، «سرحالی و زنده دلی» را در این زمینه اصلی اساسی می داند. پل میلر از گروه روزنامه هایگانت در آمریکا، «زرنگی و حیله گری» را مهم می داند. هربرت بروکر، یکی از سردبیران معروف، «روکردن حقیقت و مو از ماست کشیدن» را ویژگی اصلی روزنامه نگار حرفه ای می داند. البته، یک روزنامه نگار باید پر انرژی باشد و بتواند حقیقت را بازگو کند، و حتی اگر لازم باشد از فریب کاری استفاده کند، اما اینها همه پاسخ هایی جزئی هستند. روزنامه نگار شدن، احتیاج به بسیاری چیزهای دیگر غیر از انرژی یا علاقه به کار دارد. با وجود این، آقای رستون در مدرسهی روزنامه نگاری کلمبیا می گوید:
من طرفدار پر و پا قرص تربیت و آموزش تخصصی روزنامه نگاران هستم. در عین حال، ما در بین روزنامه نگاران نیویورک تایمز افرادی را داریم که چندین مدرک دانشگاهی دارند و افرادی هم هستند که تحصیلات عالیه را بنا به دلایلی به پایان نرسانده اند… اما هر دو گروه، خوب کار می کنند. وقتی پرونده این آدم ها را ورق می زنیم، با این واقعیت مواجه می شویم که همه آنها این کیفیت بالا یعنی “سرحالی، انگیزه، زنده دلی” را دارند. حال شما هر نامی که دوست دارید، به آن بدهید. بنابراین، به نظر من، کامل ترین و بهترین آموزش ها در امور تخصصی نمی تواند یک روزنامه نگار برجسته بسازد، مگر اینکه ویژگی اصلی، سرحالی و زنده دلی نیز همراه تخصص باشد.(۹)
بدین ترتیب، در خصوص حرفه ای گری در روزنامه، صِرف تحصیلات و مدرک دانشگاهی شرط کافی نیست، هرچند از جمله شرایط لازم است. نکته مهم در مورد چنین افرادی این است که علاوه بر مدرک دانشگاهی، نیازمند آموزش های عملی لازم نیز هستند. اما گاهی اوقات، افرادی فاقد مدرک دانشگاهی هستند، اما دارای نیرو بوده و علاقهی کافی به کارشان دارند و از تجربهی لازم در این زمینه برخوردارند. در این زمینه، ارائهی آموزش های مورد نیاز تخصصی ضروری است.
بنابراین، برای شروع کار، دانشجوی روزنامه نگاری باید از نظر معلومات هنری، علمی، نویسندگی، روابط عمومی و یا تجاری قابل قبول باشد. با نویسندگی، ادبیات، رعایت قواعد دستور زبان، و ساخت جمله آشنا باشد. دانشجویی که در محیط غیر انگلیسی فارغ التحصیل شده است، باید درس های تخصص انگلیسی را بگذراند تا بیش ترین بهره مندی را از منابع انگلیسی در زمینهی روزنامه نگاری ببرد. هرچند افرادی که با زبان انگلیسی هم آشنا نیستند، می توانند روزنامه نگار حرفه ای خوبی باشند، اما عملاً امکان استفاده از منابع انگلیسی برای آنان فراهم نیست. برای کار کردن در یک روزنامه خوب و معتبر، روزنامه نگار باید با زبان انگلیسی آشنا باشد. دقت، امانت و حساسیت نسبت به انتشار اخبار، سرمایه های اصلی یک روزنامه نگار حرفه ای است. آنچه مهم است، اینکه روزنامه نگار باید بتواند مطالب خود را به راحتی و به زبانی روان بنویسد و با قلم خود با مخاطب ارتباط برقرار کرده، با او حرف بزند. روزنامه نگاران معمولاً با واقعیت ها سروکار دارند، اما همین واقعیت ها در قالب زبان، قلم و واژگان بیان می شوند. روزنامه نگاری که با زبان تسلط نداشته باشد، نمی تواند امیدی به تأثیرگذاری بر خوانندگانش داشته باشد. این نکته اهمیت تسلط بر چند زبان را نشان می دهد. هر چه فرد با زبان های بیشتری آشنا باشد، شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل دارد.(۱۰)
علاوه بر آن، «سرحالی و زنده دلی»، «زرنگی و حیله گری»، «مو از ماست کشیدن»،«پر انرژی و پر کار»، «بیان حقیقت»، «آموزش تخصصی روزنامه نگاری»، «ترجیحاً دارای مدرک دانشگاهی و تحصیلات عالی»، «علاقه و انگیزه نسبت به کار»، «دارای معلومات هنری، علمی، یا تجاری و تجربه کافی»، «آشنایی با زبان های زنده و رایج دینا»، «دقت، امانت و حساسیت نسبت به اخبار» و… از جمله شرایط لازم برای یک روزنامه نگار حرفه ای است.
بدین ترتیب، روزنامه نگار حرفه ای کسی است که آموزش های لازم را در رشتهی تخصصی خود دیده است. برای مثال، اگر فردی تحصیلات کلاسیک و دانشگاهی در زمینهی روزنامه نگاری ندیده است، دست کم باید دوره های لازم آموزشی را در این زمینه دیده باشد. در چنین شرایطی تنها راه تشخیص یک روزنامه نگار حرفه ای از روزنامه نگار آماتور، داشتن تجربه، سوابق فعالیت مطبوعاتی، و اشتغال تمام وقت و فعال در یک نشریه و روزنامه است. در این صورت، با اندکی مسامحه، می توان چنین فردی را حرفه ای دانست.
پی نوشت:
۱- منوچهر فرهنگ، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی (تهران، البرز، ۱۳۷۱)، ج ۱، ص ۶۶۸.
۲- مجموعه مقالات هم اندیشی بررسی مسائل و مشکلات زنان، اولویت ها و رویکردها، ج ۲، ص ۱۰-۱۲، مقالهی محسن ثدیر، اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب، به نقل از: راهنمای آموزشی اقدام محلی تغییر جهانی، مرکز مشارکت نهاد ریاست جمهوری با همکاری یونیسف.
۳- مرتضی قره باغیان، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی (تهران، مؤسسهی فرهنگی رسا، بی تا)، ص ۲۲۵.
۴- غلامعباس توسّلی، جامعه شناسی کار و شغل (تهران، سمت، ۱۳۷۵)، ص ۱۰ و ۱۱.
۵- منوچهر فرهنگ، پیشین، ج ۲، ص ۲۴.
۶- سید فرید قاسمی، پیشین، ص ۱۶، به نقل از:
M.v. Kamath, so you want to be a Journalist? , in: Professional Journalism, new Dehli: WiKAS Publishing HOUSE Pvt LTD, 1988, p.1-7.
۷- استیفن جی. ای ادوارد، «مبانی فلسفی اخلاق جهانی روزنامه نگاری»، ترجمهی پیروز ایزدی، رسانه ۶۶ (تابستان ۱۳۸۵)، ص ۱۴۶.
۸- Routledge Encyclopedia of Philosophy, Version 1: London & New York: Routledge (1998): The Ethics of Journalism.
۹- استیفن جی. ای ادوارد، پیشین، ص ۱۴.
۱۰- همان، ص ۱۵.
منبع: مجله ی معرفت شماره ی ۱۲۳.
نویسنده:محمّد فولادی