- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 23 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
اخلاق اجتماعی از منظر امام رضا(علیه السلام) و سیره رضوی چگونه است؟ این پرسش، پرسش آغازین و اصلی این پژوهش است و نوشتار حاضر می کوشد پاسخی مناسب برای آن بیابد. سیره اخلاقی امامان شیعه و الگوگیری از رفتار و گفتار آن انسانهای وارسته و کمال یافته، همواره یکی از دغدغه های شیعیان و شیفتگان ائمه اطهار بوده و می باشد. از این رو، پژوهشهای متعدد و متنوعی در سیره اخلاقی ائمه اطهار به ویژه سیره اخلاقی امام رضا(علیه السلام) انجام شده است.
در این موضوع، سه تحقیق مستقل و درخور توجه انتشار یافته است. نخستین آنها کتاب “جنبه های اخلاقی و سیره های عملی حضرت رضا(علیه السلام)” است که سید هاشم رسولی محلاتی آن را نگاشته و کنگره جهانی امام رضا(علیه السلام) در سال ۱۳۶۲ه.ش./ ۱۴۰۴ ه.ق.، در شصت صفحه، در شهر مشهد مقدس منتشر نموده است. کتاب بعدی “سیره امام رضا(علیه السلام)” به قلم امیر مهدی حکیمی است که دفتر نشر فرهنگ اسلامی تهران در سال ۱۳۸۲ ه.ش. آن را در اختیار پژوهشگران قرار داده است. این کتاب شانزده بخش دارد که شامل عناوینی اعم از عناوین اخلاقی است؛ به عنوان مثال: عناوین سرشتهای انسانی، تهاجم فرهنگی، سرگذشت شیفتگی، راویان طلایی و آزادی انسانی عناوینی بیرون از محدوده سیره اخلاقی هستند که در این نوشتار ارائه شده است. تتبع ناکافی، نقدی است که به هردو کتاب مذکور وارد است. کتاب سوم، کتاب “اخلاق رضوی: درسهایی برای زندگی از امام رضا(علیه السلام)” نوشته ولی الله ملکوتی فر است که نشر آژند در زمستان سال ۱۳۸۳ه.ش.، در شهر سبزوار چاپ کرده است. این کتاب شامل دویست صفحه و چهل درس می باشد. مراتب ایمان، شناخت مقام امامت، اسرار نماز شب، حسن ظن به خدا، طول امل، فضیلت ماههای رجب و شعبان و رمضان و فضایل زیارت امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) ازجمله عناوین درسهای این کتاب است. عدم دسته بندی و آشفتگی مطالب، نقصی است که در هرسه کتاب مذکور، به ویژه نگاشته ی اخیر به چشم می خورد.
هیچ یک از این سه کتاب، پاسخ مناسبی به پرسش آغازین ما نداده اند. بنابراین، پاسخگویی به این پرسش، ویژگی اساسی تحقیق حاضر است. علاوه برآن: کیفیت ارائه و جامعیت مطالب نیز وجه تمایز این نگاشته با نگاشته های مذکور خواهد بود. بدین منظور، ساختار این مقاله و اصول اخلاقی ارائه شده، براساس منزلت اجتماعی افراد جامعه ساماندهی می شود. برهمین اساس، ابتدا مفاهیم اخلاق اجتماعی و سیره را تبیین می کند؛ سپس به ذکر اصول اخلاق اجتماعی در تعامل با افراد مختلف جامعه می پردازد که این افراد عبارتند از: پدر و مادر، خانواده، خویشاوندان، دوستان، همسایگان، کارگران و خدمتگذاران، میهمانان، ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله)، محبین اهل بیت(علیه السلام)، عالمان دین، نیازمندان و سایر مردم.
مفهوم شناسی
۱. اخلاق؛ “اخلاق” جمع واژه “خُلق” یا “خُلُق” و کلمه ای عربی است.(الخوری الشرتونی، ۱۹۹۲م.، ج۱، ص۲۹۷)”خُلق” یا “خُلُق” عبارتست از: “خوی، خصلت، عادت، طبیعت، نهاد و سرشت”.(همانجا؛ معلوف، ۱۴۲۳ه.ق، ص۱۹۴)و از آنجا که “خُلق” درباره ویژگیهای باطنی انسان به کار می رود،(مصطفوی، ۱۴۱۶ه.ق.، ج۳، ص۱۱۲) باید گفت: “اخلاق” یعنی خویها، خصلتها، صفات و خصایص نفسانی پایدار که منشاء افعال نیک و بد آدمی اند. این صفات و ویژگیهای نفسانی پایدار را آنگاه که در ارتباط با زندگی شخصی فرد و صرف نظر از ارتباط وی با دیگران ظهور و بروز یاد، اخلاق فردی می نامیم.؛ در مقابل، آنگاه که در ارتباط و تعامل با دیگر افراد جامعه بروز می یابد، آن را اخلاق اجتماعی نام می نهیم.
۲. سیره:”سیره” واژه ای عربی و اسم مصدر از واژه “سیر” است.”سیر” به معنای “رفتن” و “سیر کردن در زمین” است.(ابن منظور، ۱۴۱۶ه.ق.، ج۶، ص۴۵۳)و نیز بر “گذشتن”، “روان شدن” و “حرکت کردن” دلالت می کند.(احمد بن فارس بن زکریا، ۱۴۰۴ه.ق.، ج۳، ص۱۲۰)راغب اصفهانی در این باره می نویسد: “سیر یعنی گذشتن و عبور کردن در زمین.”(راغب اصفهانی، ۱۴۲۳ه.ق.، ص۲۸۳)
سه حرف “سین”، “یاء” و “راء” به صورت “سیر”، حرکت در روز و نیز حرکت در شب را معنا می دهد؛(احمد بن فارس بن زکریا، ۱۴۰۴ه.ق.، ج۳، ص۱۲۰؛ ابن منظور، ۱۴۱۶ه.ق.، ج۶، ص۴۵۳) درحالی که به صورت “سری” تنها حرکت در شب را می رساند.( ابن منظور، ۱۴۱۶ه.ق.، ج۶، ص۴۵۳)
از آنجا که وزن فِعلَه در زبان عربی بر نوع، کیفیت و هیئت عمل دلالت می کند، پس “سیره” به معنای حالت و چگونگی حرکت است مانند: “جلستُ جلسه العبد: مانند عبد نشستم”. از این رو، معنای لغوی “سیره” عبارتست از “طریقه، هیئت و حالت”؛(المقری الفیومی، ۱۴۰۵ه.ق.، ج۱و۲، ص۲۹۹؛ ابن منظور، ۱۴۱۶ه.ق.، ج۶، ص۴۵۴)و نیز آن را به “سنّت”، “مذهب” و “راه و روش” نیز معنا کرده اند.(الخوری الشرتونی، ۱۹۹۲م.، ج۱، ص۸۶۲؛ معلوف، ۱۴۲۳ه.ق.، ص۳۶۸).
در این راستا، از “سیره فرد”، به “صحیفه اعمال” و “کیفیت سلوک” او در میان مردم تعبیر می کنند. راغب اصفهانی می نویسد: “سیره حالتی است که نهاد و وجود انسان و غیر انسان بر آن است؛ چه غریزی چه اکتسابی. چنانکه گفته می شود فلانی سیره و روشی نیکو یا سیره و روشی زشت دارد.”(راغب اصفهانی، ۱۴۲۳ه.ق.، ص۲۸۳)
با توجه به آنچه بیان شد و با عنایت به آثار نگارش یافته در عرصه سیره، برای این واژه دو مفهوم اصطلاحی لحاظ می شود: ۱. فعالیتها و عملکردهای یک شخصیت در عرصه های مختلف؛ که با توجه به آثار نگاشته شده در سیره، این اولین مفهومی است که از این واژه به ذهن تبادر می کند و به نظر می رسد که این معنا استعمال بیشتر و رایج تری در میان سیره نویسان و تاریخنگاران گذشته و حال داشته و دارد: سیره به معنای سرگذشت و زندگینامه یک شخصیت. ۲. سبک، شیوه و قاعده رفتار: توجه به این معنا، رویکردی تازه و نو در سیره نگاری است. این جریان از عملکرد سیره نگاران پیشین انتقاد می کند و برخلاف آنان که به شرح حال نویسی و گزارش وقایع و اتفاقات زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار اکتفا می کردند، به شناخت و تبیین اصول، سبک و رفتار و کردار پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان شیعه(علیه السلام) می پردازد.(ر.ک: دلشاد تهرانی، ۱۳۷۶ه.ش.، دفتر اول، ص۳۹؛ مطهری، ۱۳۷۶ه.ش.، صص۴۷-۵۳)
آنچه مراد و منظور این پزوهش از سیره است، همان معنای اصطلاحی دوم می باشد. از آنجایی که رفتارها و کردارهای آدمی بروز و ظهور اندیشه های اویند و از افکار و باورهای او سرچشمه می گیرند، سخنان و احادیث رضوی را نیز ملحق به سیره رضوی می نماییم.
اصول اخلاق اجتماعی
همچنانکه در مقدمه ذکر شد: اصول اخلاقی استخراج شده در رابطه با اخلاق اجتماعی را براساس منزلت اجتماعی کسانی که مورد تعامل قرار می گیرند ارائه می نماییم:
۱. پدر و مادر
والدین در تعالیم اخلاقی اسلام و پییشوایان شیعه اهمیت و جایگاه ویژه ای دارند و همواره به حفظ و حقوق آنان سفارش شده است. براساس رهنمودهای آنان، پدر و مادر به عنوان نخستین کسانی که در راه نگاهداری، تعلیم و تربیت انسان نقش اساسی ایفا می کنند حق بزرگی بر گردن انسان دارد و هر انسانی ملزم به رعایت و ادای این حق است. امام رضا(علیه السلام) درباره چگونگی رفتار با پدر و مادر و ادای حقوق آنان سه اصل اخلاقی را متذکر می شود:
۱-۱. اصل تدبّر؛ امام رضا(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل می کند که “نگاه به والدین، عبادت است”.[۱](اربلی، ج۲، ص۲۶۸)واضح است که منظور از نگاه آن نگاهی است که از روی عطوفت و مهربانی باشد نه خشم و ناسپاسی. از سویی، به روشنی می توان دریافت که توصیه به نگریستن بدین منظور است که فرزند با نگاه به چهره رنج دیده پدر و مادر متوجه دردها، رنجها و آلامی شود که آنها در راه تربیت او متحمل شده اند. از این رو، نگاه به آنها عبادت محسوب می شود.
۱-۲. اصل سپاسگذاری؛امام رضا(علیه السلام) می فرماید: خداوند به سپاسگذاری و شکرگویی الهی فرمان داده و آن را به قدردانی و سپاس از پدر و مادر مقرون و مشروط کرده است؛ پس کسی که شکرگوی و سپاسگذار والدینش نباشد، خدا را شکر نکرده است.[۲](شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۱۵۶، رقم۱۹۶؛اربلی، ج۲، ص۲۹۳؛ شیخ حر عاملی، ج۹، ص۲۵، حدیث۱۱۴۲۹)
۱-۳. اصل نیکی:امام رضا(علیه السلام) می فرماید: ((و نیکی به پدر و مادر- گرچه مشرک باشند، البته در شرک از آنها اطاعت و پیروی مکن- و در دنیا با آنها به نیکویی رفتار کن؛ زیرا خداوند می فرماید:”سپاسگذار من و والدینت باش، بازگشت به سوی من است و اگر تو را وادار کردند که آنچه را بدان معتقد نیستی با من شریک سازی، اطاعتشان نکن.”(لقمان: ۱۴و ۱۵).))[۳](ابن شعبه حرانی، ص۴۲۰)
۲. خانواده
خانواده کوچکترین و بنیانی ترین نهاد جامعه است و پیشوایان اسلام با درک اهمیت و کارکرد ویژه آن در تامین امنیت اخلاقی جامعه پیروان خویش را به حفظ آن ترغیب نموده اند. برهمین اساس برخی از اصول اخلاقی ضروری و مهم در رابطه با نحوه رفتار با اعضای خانواده را بیان کرده اند. امام رضا(علیه السلام)، هشتمین امام شیعیان نیز چهار اصل اخلاقی را برای یاران و پیروان خویش ذکر کرده است که عبارتند از:
۲-۱. اصل حسن خلق؛ علی بن موسی الرضا(علیه السلام) معتقد بود: کسی که اخلاق نیکو نداشته باشد، نباید به سعادت دنیا و آخرت امید داشته باشد.[۴](ابن شعبه حرانی، ص۴۴۶) وی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل می کرد که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ((نزدیکترین شما به من در روز قیامت به لحاظ جایگاه، کسی است که در دنیا خوش اخلاق تر و نسبت به خانواده خود نیکوکارتر باشد.)).[۵](شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۳۸، حدیث۱۰۸؛ کنگره جهانی امام رضا(علیه السلام)، ص۶۷، حدیث۱۲۴)
۲-۲. اصل کار و تلاش؛کار و تلاش برای تامین نفقه و نیازهای اقتصادی خانواده همواره مورد تاکید پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان شیعه قرار گرفته است. برهمین اساس، امام رضا(علیه السلام) می فرماید: ((آنکه در تلاش روزی رود تا عائله ای را اداره کند، اجرش از مجاهد در راه خدا بیشتر است.))[۶](ابن شعبه حرانی، ص۴۴۵)
۲-۳. اصل توسع: تاکید بر بهره مند نمودن اعضای خانواده از امکانات متعارف زندگی و سعی در ایجاد رفاه و آسایش خانواده را می توان در این سخن امام رضا(علیه السلام) مشاهده نمود: ((افرادی که از جنبه مالی قدرت دارند، باید بر زن و فرزند خود توسعه و گشایش دهند.))[۷].(ابن شعبه حرانی، ۴۴۲)
۲-۴. اصل مشی صحیح اقتصادی:تصمیم گیری صحیح اقتصادی نشانگر بلوغ فکری شخص در مسائل اقتصادی و بیانگر رشد شخصیتی اوست. به همین سبب، امام رضا(علیه السلام) اندازه گیری صحیح معاش، (به خصوص وضعیت معیشتی و اقتصاد خانواده) را یکی از سه ویژگی لازم برای تکمیل حقیقت ایمان می داند.[۸](ابن شعبه حرانی، ص۴۴۶)
۳. خویشاوندان
خویشاوندان به عنوان بزرگترین گروهى که از انسان پشتیبانى مى کنند، پراکندگى و پریشانى او را از بین مى برند و در مصائب و مشکلات، بیش از همه به نسبت به وی مهربان و دلسوزند، مورد توجه و سفارش ائمه اطهار بوده اند.(نهج البلاغه، خطبه ۲۳)امام رضا(علیه السلام) در رابطه با آنها سه اصل اخلاقی ذکر می کند:
۳-۱. اصل صله رحم؛می فرماید: ((صله رحم کن ولو به شربتی از آب(جرعه ای آب)…)).[۹](ابن شعبه حرانی، ص۴۴۵) و نیز می فرماید: خداوند عزوجل به تقوا امر کرده و آن را مشروط و مقترن به صله رحم فرموده است؛ بنابراین، کسی که صله رحم نکند، تقوای الهی ندارد و پرهیزگار نیست.[۱۰](شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۱۵۶، رقم۱۹۶؛اربلی، ج۲، ص۲۹۳؛ شیخ حر عاملی، ج۹، ص۲۵، حدیث۱۱۴۲۹)
۳-۲. اصل کمک و یاری:امام رضا(علیه السلام) در نامه اش به امام جواد(علیه السلام) نگاشت:((ای اباجعفر! به من خبر رسیده است: هنگامی که سوار بر مرکب می شوی، غلامانت تو را از درب کوچک بیرون می برند و این از بخل آنهاست تا خیری از تو به کسی نرسد. به حقی که بر گردنت دارم، از تو می خواهم که ورود و خروجت جز از درب بزرگ نباشد و هنگامی که بر مرکب سوار می شوی با خود دینار و درهمی داشته باشی و سپس هرکس که از تو خواست به وی عطا کنی! و اگر یکی از عموهایت از تو درخواست احسان کرد به وی کمتر از پنجاه دینار نده و بیش از این را خود می دانی؛ و اگر یکی از عمه هایت از تو درخواست نمود، کمتر از ۲۵ دینار به وی مده و بیش از آن را خود می دانی. من خواستار آنم که خداوند تو را به مرتبه رفیع برساند؛ پس انفاق کن و به لطف خدا از تنگدستی بیمناک نباش.))[۱۱](شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۸، حدیث۲۰؛ کلینی، ج۴، ص۴۳، باب الانفاق)
۴.دوستان
امام رضا(علیه السلام) در رفت و آمد و تعامل با دوستان می کوشید و رفتارش به گونه ای بود که آنها را نیازارد، حتی به صورت ناخودآگاه. برهمین اساس، محمد بن فضل نقل می کند: امام رضا(علیه السلام) روز عید فطر درحالی که دعا می کرد به یکی از دوستان(محبین) خویش فرمود: فلانی! خداوند از تو و ما قبول کند! این ماجرا گذشت تا روز عید قربان. در روز عید قربان فرمود: فلانی! خداوند از ما و از تو قبول کند! به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! روز عید فطر به یک شیوه سخن گفتی و روز عید قربان به شیوه ای دیگر سخن می گویی! فرمود: بله، روز عید فطر به او گفتم: خداوند از تو و از ما قبول کند، زیرا او همانند من کار کرده بود؛ بنابراین، خودم و او را در این فعل شریک کردم. در عید قربان به وی گفتم: خداوند از ما و از تو قبول کند؛ زیرا من توانسته ام قربانی کنم و او نتوانسته است؛ بنابراین، ما کاری غیر از کار او انجام داده ایم.[۱۲](کلینی، ج۴، ص۱۸۱، باب النوادر؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۷۳، حدیث۲۰۵۳)
۵. همسایگان
حفظ و رعایت حقوق همسایگان یکی از مهترین بایسته های اخلاقی یک مسلمان است.امام رضا(علیه السلام) در این باره می فرماید:((مومن کسی است که احسان می کند خرسند می شود و هنگامی که اشتباه می کند استغفار می نماید. و مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. از ما نیست کسی که همسایه اش از آزار و اذیت او ایمن نباشد)).[۱۳](شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۲۴، باب۳۱، حدیث۳)
۶. کارگزان و خدمتگزاران
کارگران و کارگزاران گرچه به لحاظ رتبه شغلی و پایگاه اجتماعی در زیردست قرار بگیرند، رفتار و تعاملی شایسته را می طلبند که امام رضا(علیه السلام) این گونه بدان اشاره می کند:
۶-۱. اصل عهد و پیمان؛سلیمان جعفری نقل می کند: برای انجام کاری همراه امام رضا(علیه السلام) بودم. خواستم به خانه ام برگردم که امام فرمود: با من بیا و امشب را پیش من باش. با آن حضرت رفتم تا اینکه غروب هنگام وارد خانه اش شد. غلامانش مشغول کار بنایی بودند، گل درست می کردند و میخ آخور چارپایان را می بستند. غلامی سیه چرده هم با آنها بود که ازجمله ی خدمتگزاران امام نبود. آن حضرت از غلامان خود پرسید: این مردی که با شماست کیست؟ پاسخ دادند: کمکان می کند و در مقابل به او مزدی می دهیم. پرسید: دستمزدش را تعیین کرده اید؟ گفتند: خیر! هر مقدار که به او بدهیم راضی می شود. امام رضا(علیه السلام) بسیار خشمگین شد. عرض کردم: فدایت شوم چرا خشمگین شدید؟ فرمود: بارها آنها را از این قبیل کارها نهی کرده ام؛ از اینکه کسی را پیش از تعیین اجرتش به کار گیرند! بدان و آگاه باش، هر کارگری که بدون تعیین مزد، کاری برای تو انجام دهد، اگر سه برابر آنچه مزدش است به او بپردازی بازهم گمان می کند که از اجرتش کاسته ای و هنگامی که مزدش را تعیین کنی سپس آن مزد را پرداخت کنی تو را به خاطر وفای به عهدت می ستاید و اگر ذره ای بر آنچه تعیین کرده بودی بیفزایی آن را می داند و می فهمد که تو افزوده ای.(شیخ طوسی، ج۷، ص۲۱۲، باب الاجارات، حدیث۱۴)
۶-۲. اصل تواضع؛هرگاه برای امام رضا(علیه السلام) سفره ای می گستراندند، خدمتکاران و بردگانش نیز با او بر سر سفره می نشستند حتی دربانان و مهتران.(شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۸۴، باب۴۴، حدیث۷) عبدالله بن صلت از زبان یکی از اهالی بلخ روایت می کند: در سفرش به خراسان با او بودم. روزی هنگام غذا دیدم که بردگانش از سودانی و غیرسودانی با او همسفره شدند. عرض کردم: فدایت شوم! کاش اینها از سفره کنار می رفتند. فرمود: صبرکن! به طور مسلم خداوند تبارک و تعالی یکی، مادر یکی و پدر یکی است و پاداش را به کردارهای آدمی می دهند.(کلینی، ج۸، ص۲۳۰، حدیث یأجوج و مأجوج)
۶-۳. اصل احترام؛ از یاسر و نادر خدمتگزاران امام رضا(علیه السلام) نقل است که ابوالحسن الرضا(علیه السلام) به ما خدمتکاران فرمود: اگر من بر فراز سر شما بایستم درحالی که مشغول تناول طعامید، از جای خود برنخیزید تا زمانی که از خوردن غذا فارغ شوید. نقل می کنند: چه بسا مواردی که بعضی از خدمتکاران را صدا می زد و می گفتند: مشغول غذاخوردن هستند و امام می فرمود: بگذاریدشان تا از غذاخوردن فارغ شوند.(کلینی، ج۶، ص۲۹۸، باب النوادر؛ شیخ حر عاملی، ج۲۴، ص۲۶۶، حدیث ۳۰۵۰۹)نادر خادم می گوید: امام رضا(علیه السلام) زمانی که یکی از ما مشغول غذا بود، به کارش وانمی داشت تا اینکه غذایش را تمام کند و از غذاخوردن فارغ شود.(کلینی، ج۶، ص۲۹۸، باب النوادر؛ شیخ حر عاملی، ج۲۴، ص۲۶۷، حدیث ۳۰۵۱۰)
۶-۴. اصل تکریم؛نادر خادم نقل می کند: امام رضا(علیه السلام) جوزینجه را بر روی یکدیگر می گذاشت و من می خوردم.[۱۴](کلینی، ج۶، ص۲۹۸، باب النوادر)ابراهیم بن عباس نقل می کند: هیچگاه ندیدم که امام رضا(علیه السلام) یکی از غلامان و بردگان خود را دشنام دهد.[۱۵](شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۸۴، باب۴۴، حدیث۷)امام رضا(علیه السلام) معتقد بود: کسی که غلامش را شلاق بزند جزو بدترین مردمان است.[۱۶](ابن شعبه حرانی، ص۴۴۸)
۷. میهمانان
میهمان نوازی در فرهنگ اسلامی یک فضیلت اخلاقی است و احادیث متعددی از پیشوایان دینی در ارجگذاری این خُلق انسانی ذکر شده است.(میزان الحکمه، ج۶، صص۴۵۰-۴۵۸، باب الضیافه) سیره رضوی نیز دو اصل اخلاقی در ارتباط با میهمان را خاطر نشان می شود:
۷-۱. اصل تکریم؛ثامن الائمه از مهیمانانش با آغوش باز استقبال می کرد و به سخنانشان گوش می سپرد. اطعامشان می نمود و تکریم و بدرقه می کرد. حتی امکانات بازگشت امن به خانه شان را فراهم می نمود.(مجلسی، ج۴۱، ص۹۷)
۷-۲. اصل احترام:برای امام رضا(علیه السلام) میهمانی رسید و تا پاسی از شب نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می گفت. در این میان، چراغ رو به خاموشی گذاشت. مرد میهمان دستش را دراز کرد تا چراغ را روبه راه کند، اما امام وی را از این کار بازداشت و خودش چراغ را درست کرد. سپس فرمود: ما گروهی هستیم که هرگز میهمان را به کار وانمیداریم.(کلینی، ج۶، ص۲۸۳، باب کراهیه استخدام الضیف؛ مجلسی، ج۴۹، ص۱۰۲)
۸. ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله)
امام رضا(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل می کرد: ((چهار دسته اند که من شفیع آنها در روز قیامتم: تکریم کننده ذریه ام پس از من؛ و برآورنده حاجات آنها؛ و کوشنده در انجام امور آنها هنگام نیاز آنها به او؛ و دوست دارنده آنها به قلب و زبان.)).[۱۷](شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۱، ص۲۵۳، باب۲۶، حدیث۲) چهار اصل اخلاقی از این حدیث استخراج می شود: ۱. اصل تکریم ذریه نبی(صلی الله علیه و آله)؛ ۲. اصل برآوردن حاجات؛ ۳. اصل تلاش برای انجام کارهای آنها؛ ۴. اصل محبت.
۹. محبین اهل بیت(علیه السلام)
موسی بن سیار می گوید: همراه امام رضا(علیه السلام) بودم و به حوالی دیوارهای طوس رسیده بودیم که آواهای فریاد و شیون شنیدیم. به دنبال صدای شیون رفتیم و جنازه ای دیدیم. در این هنگام دیدم که مولایم علی بن موسی الرضا(علیه السلام) از اسب پیاده شد، به سوی جنازه رفت، آن را برداشت و همچون فرزندی که مادر را در برمی گیرد جنازه را دربر گرفت. سپس رو به من کرد و فرمود: کسی که جنازه دوستی از دوستان ما را تشییع کند از گناهان خویش پاک می شود به مانند روزی که از مادر متولد شده است. پس از آن برخاست و به دنبال جنازه تا لب قبر آمد. آنگاه مردم را از اطراف جنازه کنار زد و سپس دست مبارک خود را روی سینه میت گذارد و فرمود: ای فلانی! مژده گیر به بهشت! از این ساعت دیگر خوف و ترسی بر تو نیست. عرض کردم: فدایت شوم! این سرزمینی است که پیش از این در آن قدم نگذارده ای! آیا این مرد را می شناختی؟! فرمود: ای موسی بن سیار! مگر نمی دانی که اعمال شیعیان ما را هر صبح و شام بر ما عرضه می کنند و هر تقصیری که در کارهای آنها باشد ما از خدا می خواهیم که از آن بگذرد و آنچه کارهای خوب و نیک باشد ما سپاس و تقدیر صاحب آن را از خدا می طلبیم.(ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۴۱؛ مجلسی، ج۴۹، ص۹۸؛ محدث نوری، ج۱۲، ص۱۶۴، حدیث۱۳۷۸۹)
۱۰. نیازمندان
کمک و دستگیری دیگران در نیازهای اقتصادی و غیراقتصادی ازجمله توصیه های مهم ائمه اطهار و کتاب آسمانی اسلام است. امام رضا(علیه السلام) در این ارتباط به این اصول رهنمون می شود:
۱۰-۱. اصل عدم رد محتاج؛آن حضرت(علیه السلام) می فرمود: مرد مسلمان تا ده صفت نداشته باشد عقلش کامل نیست. یکی از این صفات این است که از رجوع حاجتمندان به وی خسته نشود.(ابن شعبه حرانی، ص۷۰۸)ابراهیم بن عباس درباره سیره امام هشتم می گوید: ((هیچگاه ندیدیم که حاجت کسی را ردّ کند، درحالی که توانایی انجام آن را دارد.)).(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۹۷)
۱۰-۲. اصل انفاق؛مردی نزد امام رضا(علیه السلام) آمد و عرض کرد: به من به مقدار کرم و مروت خود عطا کن! امام فرمود: توانایی این کار را ندارم. عرض کرد: پس به اندازه کرم و مروت خودم به من عطا فرما! فرمود: این آری! سپس به غلام خود فرمود: دویست دینار به این مرد عطا کن!(ابن شهرآشوب، ج۴، صص۳۶۰-۳۶۲؛ مجلسی، ج۴۹، ح۱۶)
آن حضرت(علیه السلام) در روز عرفه، در خراسان تمام دارائی خود را میان مستمندان تقسیم کرد. فضل بن سهل در واکنش به این بخشش وی گفت: این زیان بزرگی بود. امام فرمود: بلکه غنیمتی بود. چیزی که من به وسیله آن پاداش و کرامت خریداری کردم را زیان محسوب نکن!(ابن شهرآشوب، ج۴، صص۳۶۰-۳۶۲؛ مجلسی، ج۴۹، ح۱۶)
غفاری نقل می کند: مردی از خاندان ابی رافع – آزادشده رسول خدا(صلی الله علیه و آله)- از من طلبی داشت. او پیوسته طلب می کرد و مرا تحت فشار قرار داده بود. من که چنان دیدم روزی از روزهای ماه رمضان نماز صبح را در مسجد مدینه خواندم و به قصد زیارت آن حضرت و استمداد از آن بزرگوار که در “عریض”- چند فرسخی مدینه- سکونت داشت حرکت کردم. هنگامی که به خانه آن حضرت رسیدم او را دیدم که پیراهن و عبائی بر تن داشتوسوار بر الاغ از خانه اش خارج شد. وقتی او را دیدم شرم و حیا بر من مستولی شد و چیزی نگفتم. امام توقف کرد و نگاهی به من انداخت. سلام کردم و عرض نمودم: فلانی که یکی از دوستان شماست، از من طلبی دارد و به خدا سوگند نام مرا بر سر زبانها انداخته و مرا رسوا کرده است. با این گفتارم فکر کردم امام به آن مرد طلبکار دستور می دهد از مطالبه طلب خویش خودداری کند و به خدا سوگند نه گفتم که طلب او چقدر است و نه چیز دیگری گفتم. امام به من دستور داد بنشینم تا ایشان برگردد.
من درحالی که روزه بودم همچنان نشستم تا هنگام مغرب و نماز مغرب را نیز خواندم. دلم گرفته بود و می خواستم برگردم که دیدم آن حضرت پیدا شد و مردم دورش را گرفتند؛ جمعی از سائلان و نیازمندان هم بر سر راهش نشسته بودند. امام به آنها صدقه داد، احسان کرد و همچنان آمد تا وارد خانه شد؛ طولی نکشید که از خانه بیرون آمد و مرا به درون خانه دعوت کرد. برخاستم و به درون خانه رفتم، نزد آن حضرت نشستم و از ابن مسیب برای او سخن گفتم. وقتی سخنانم پایان یافت فرمود: گمان دارم افطار نکرده ای! عرض کردم: نه. امام ظرف غذایی طلبید و پیش من گذارد و من با غلامان خوردیم. چون فارغ از غذا شدیم فرمود: این زیرانداز را بلند کن و هرچه زیر آن است بردار. من زیرانداز را بلند کردم و دینارهایی را در زیر آن دیدم. آنها را برداشتم و در جیبم گذاشتم. سپس به چهارتن از غلامان خود دستور داد تا همراه من بیایند و مرا به خانه ام برسانند، عرض کردم: قربانت شوم! شبگردان ابن مسیب، اطراف شهر می گردند و من خوش ندارم مرا همراه غلامان شما ببینند. امام به غلامان دستور داد همراه من بیایند تا هرکجا که من از آنان خواستم بازگردند و آنها همین کار را کردند. وقتی به نزدیک شهر رسیدم به آنها گفتم بازگردند. به خانه خود آمدم، چراغی خواستم و دینارها را شمردم. دیدم ۴۸ دینار است و طلبی که آن مرد از من داشت ۲۸ دینار بود. در میان دینارها دیناری دیدم که برق می زد و می درخشید؛ از آن دینار خوشم آمد. آن را برداشتم و نزدیک چراغ بردم. دیدم به خط خوانا و آشکار روی آن حک شده: طلب این مرد از تو ۲۸ دینار است و بقیه مال خودت!(مجلسی، ج۴۹، ص۹۷، حدیث۱۲)
منقول است که امام(علیه السلام) وقتی دید غلامانش میوه ای را خوده اند و نیم خورده رها کرده اند، آنها را مورد عتاب قرار داد و فرمود: ((سبحان الله! اگر شما به آن نیازی ندارید، مردم به آن نیازمندند! به کسی که اححتیاجش دارد بدهید.))(مجلسی، ج۴۱، ص۱۰۲) می فرمود: خداوند ضایع کردن مال را دشمن می دارد.(ابن شعبه حرانی، ص۷۰۹)
امام رضا(علیه السلام) همواره از مرغوبترین و بهترین اموال و دارایی های خود انفاق می کرد. معمر بن خالد می گوید: امام رضا(علیه السلام) قبل از شروع غذا ظرفی می طلبید. آن را نزدیک سفره می گذاشت. سپس به بهترین غذایی که برایش می آوردند می نگریست و از هر غذا مقداری برمی داشت و در آن ظرف می گذاشت. پس از آن دستور می داد آن سینی را برای بینوایان ببرند. سپس این آیه را تلاوت می کرد: ((فلاقتحم العقبه))و می فرمود: خداوند عزوجل می داند که هر انسانی قادر بر آزادی رقبه نیست، به همین دلیل به وسیله اطعام، برای آنها راهی به سوی بهشت گذارده است.(برقی، ص۳۹۲؛ کلینی، ج۴، ص۵۲؛ مجلسی، ج۴۹، ص۹۷)او می کوشید به شیوه ای انفاق کند که عزت نفس فرد مورد کمک خدشه دار نشود.
یسع بن حمزه نقل می کند: در محضر حضرت رضا(علیه السلام) نشسته بودم و جمع بسیار زیادی از مردم نزد آن حضرت آمده و درباره حلال و حرام از آن بزرگوار سوال می کردند. مردی سیه چرده و بلندقامت به حضور آن امام آمد و سلام کرد. گفت: من مردی از دوستان شما و پدران و اجداد شما هستم که از سفر حج باز می گردم، پولم گم شده و چیزی ندارم که به شهر و دیار خود بروم. اگر بتوانی مقداری به من بده تا به شهر خود برسم و پس از رسیدن به شهر خود آن را از طرف شما صدقه خواهم داد چون خود مستحق صدقه نیستم. امام به او فرمود: خدایت رحمت کند، بنشین. سپس رو به مردم کرد و به گفتگوی خود با آنها ادامه داد تا وقتی که یکی یکی رفتند و به جز من و سلیمان جعفری و خثیمه و آن مرد کسی نماند. آنگاه امام از ما اجازه گرفت، برخاست و به داخل اندرون خانه رفت؛ پس از مدتی به پشت در اطاق آمد، دست خود را از بالای در بیرون آورد و فرمود: مرد خراسانی کجاست؟ آن مرد برخاست و عرض کرد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را بگیر و در خرج راه خود مصرف کن و صدقه هم نده و از اینجا برو که من تو را نبینم و تو هم مرا نبینی. سپس خود بیرون آمد. سلیمان جعفری عرض کرد: قربانت گردم! شما احسان و کرم کردی، پس چرا روی خود را از این مرد پوشاندی؟ فرمود: از این بیم که خواری سوال –به خاطر قضای حاجتش- را در چهره او مشاهده کنم. مگر نشنیده ای که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: کسی که کار نیک را پنهان دارد با هفتاد حج معادل است و کسی که کار بدی را آشکار سازد خوار و زبون گردد و گناه در پنهان مستحق آمرزش است.(کلینی، ج۴، صص۲۳و ۲۴؛ مجلسی، ج۴۹، ص۱۰۱، حدیث۱۹)
۱۱. سایر مردم
علاوه بر اصول ذکر شده تا اینجا اصولی عام و همگانی وجود دارد که امام رضا(علیه السلام) و سیره رضوی با صرف نظر از موقعیت و منزلت اجتماعی افراد بر آنها تاکید می کند. این اصول عبارتند از:
۱۱-۱. اصل مدارای با مردم؛امام رضا(علیه السلام) فرمود: ((مومن واقعاً مومن نیست مگر اینکه سه خصلت در او جمع باشد: یک خصلت از پروردگارش، خصلتی از پیامبرش و خصلتی از امامش. اما خصلتی که از پروردگارش باید دارا باشد رازداری و سرّداری است که خدای متعال می فرماید: دانای غیب و نهان است و احدی را بر اخبار غیبی مطلع نسازد، مگر رسولی را که بپسندد.(جن ۲۶ و ۲۷) اما خصلتی که از رسول خدا باید داشته باشد: مدارا و سازش با مردم است، زیرا خدای تعالی پیامبرش را به مداراکردن با مردم دستور داده است: راه گذشت و مدارا را پیش بگیر و به نیکی حکم کن و از جاهیل روی گردان باش.(اعراف، ۱۹۹) اما خصلتی که باید از امامش اخذ کند: صبر و شکیبایی در سختی ها و فشارهای زندگی است. و خداوند می فرماید: و در سختى (زندگى) و زیان (جسمى) و به هنگام سختى (جنگ)، شکیبایند
(بقره:۱۷۷).))[۱۸](شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۱، ص۲۵۶، حدیث۹)
۱۱-۲. اصل تواضع؛امام رضا(علیه السلام) با مردم بسیار متواضع بود و متواضعانه رفتار می کرد. وی روزی به حمام رفت و مردی که او را نمی شناخت از او خواست که بدنش را کیسه بکشد. امام تقاضای او را پذیرفت و به کیسه کشیدن مشغول شد. دیگران که امام را در این حال دیدند و او را شناختند آن مرد را از جریان آگاه کردند. آن مرد وقتی امام را شناخت پریشان و پشیمان شد و عذرخواهی نمود. اما، امام همچنانکه از او دلجویی می کرد به کار خود ادامه داد و بدن او را کیسه کشید.(مجلسی، ج۴۹، ص۹۹، حدیث۱۶)
ابراهیم بن عباس می گوید: امام رضا(علیه السلام) هیچگاه پای خود را در برابر کسی که نشسته بود، دراز نمی کرد و در برابر کسی که روبرویش نشسته بود تکیه نمی نمود و هرگز قهقه نمی زد. خنده اش تبسم بود.(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۸۴، حدیث۷)
۱۱-۳. اصل نیکو سخن گفتن؛امام رضا(علیه السلام) با مردم کم حرف می زد(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۷۹، حدیث۳) و هیچگاه دیده نشد که با سخن خود بر کسی جفا کند. او سخن کسی را قطع نمی کرد تا اینکه شخص از گفتار فارغ می شد.(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۸۴، حدیث۷) هیچ کس نمی توانست در خانه او صدایش را بالا ببرد، هرکس که بود.(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۷۹، حدیث۳)
۱۱-۴. اصل یاری ناتوان؛علی بن موسی الرضا(علیه السلام) می فرمود: ((یاری کردن افراد ناتوان، از برترین صدقات است.))[۱۹](ابن شعبه حرانی، ص۴۴۶)
۱۱-۵. اصل دوستی؛می فرمود: ((دوستی با مردم نیمی از عقل است.))[۲۰](ابن شعبه حرانی، ۴۴۳)
۱۱-۶. اصل سخاوت؛می فرمود: ((انسان سخی به خدا نزدیک است، به بهشت نزدیک است، به مردم نزدیک است، از آتش دوزخ دور است و بخیل از بهشت دور است، از مردم دور است، به دوزخ نزدیک است. می فرمود: سخاوت درختی است در بهشت که شاخه هایش در دنیایند. هرکس به شاخه ای از شاخه های این درخت بیاویزد، داخل بهشت شده است.))[۲۱](شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۲، حدیث۲۷)می فرمود:((سخاوتمند از غذای مردم می خورد تا آنها از غذای او بخورند و بخیل از غذای مردم نمی خورد تا آنها از غذای او نخورند.))[۲۲](ابن شعبه حرانی، ۴۴۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۱۱، حدیث۲۶)
نتیجه
در پاسخ بدین پرسش که می پرسد: ((با توجه به سیره اخلاقی امام رضا(علیه السلام) چه اصولی در ارتباط با اخلاق اجتماعی، می توان ارائه و پیشنهاد کرد؟))دریافتیم: در برابر پدر و مادر باید اصل تدبر در رنجها و زحمتهای آنها، سپاسگذاری از نیکیهای آنها و نیکی کردن به آنان را باید به خاطر داشته باشیم. در برابر خانواده باید اصل حسن خلق، کار و تلاش برای کسب روزی حلال، توسع و مشی صحیح اقتصادی را مد نظر قرار دهیم. در برابر خویشاوندان باید اصل صله رحم، کمک و یاری آنها و اجتناب از آزار و اذیت آنان را به خاطر بسپاریم. در برابر دوستان و همسایگان اصل پرهیز از رنجش و آزار آنها را سرلوحه رفتار خود قرار دهیم. در برابر کارگران و کارگزاران زیردست خویش، اصل تعیین دستمزد، همسفرگی، تناول، احترام و اجتناب از تنبیه بدنی را به یاد داشته باشیم. در برابر مهیمانان اصل تکریم و اجتناب از به زحمت انداختن آنان را مد نظر بگیریم. در ارتباط با ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به اصل تکریم، برآوردن حاجات، تلاش برای انجام کار آنها و اصل محبت عمل کنیم. درباره محبین اهل بیت(علیه السلام) به اصل تکریم و تشییع جنازه پایبند باشیم. در برابر نیازمندان اصل عدم رد محتاج، انفاق و شیوه انفاق را با دقت و احتیاط به کار بندیم. اصول رازداری، مدارای با مردم، تواضع، دقت در سخن گفتن، یاری ناتوان، دوستی با مردم و سخاوت را از یاد نبریم.
فهرست منابع:
- ابن شعبه حرانى، حسن(قرن چهارم)؛ تحف العقول؛ قم: انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ ه.ق.
- ابن شهرآشوب مازندرانى(م۵۸۸)؛ مناقب آل أبی طالب (علیه السلام)؛ قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ ه.ق.
- ابن منظور(م۷۱۱ه.ق.)؛ لسان العرب؛ تصحیح: امین محمد عبدالوهاب و محمد الصادق العبیدی، بیروت: دار احیاء التراث العربی و موسسه التاریخ العربی، چ۱، ۱۴۱۶ه.ق.
- احمد بن فارس بن زکریا، ابوالحسین(م۳۹۵ه.ق.)؛ معجم مقاییس اللغه؛ تحقیق: عبدالسلام محمد هارون؛ قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ه.ق.
- إربلى، علی بن عیسی(م۶۹۳)؛ کشف الغمه؛ تبریز: چاپ مکتبه بنى هاشمى، ۱۳۸۱ ه.ق.
- برقى، احمد بن محمد بن خالد(م۲۷۴)؛ المحاسن؛ قم: دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۱ ه.ق.
- الخوری الشرتونی، سعید؛ اقرب الموارد فی فصح العربیه والشوارد؛ بیروت: مکتبه لبنان، چ۲، ۱۹۹۲م.
- دلشاد تهرانی، مصطفی(معاصر)؛ سیره نبوی؛ تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ۲، ۱۳۷۶ه.ش.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد(م۵۰۲ ه.ق.)؛ معجم المفردات فی غریب القرآن؛ ضبط: ابراهیم شمس الدین؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۲۳ه.ق.
- شیخ حر عاملى(م۱۱۰۴)؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسه آل البیت(علیه السلام)، ۱۴۰۹ ه.ق.
- شیخ صدوق(م۳۸۱)؛ الخصال؛ قم: انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ ه.ق.
- شیخ صدوق(م۳۸۱)؛ عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ ه.ق.
- شیخ صدوق(م۳۸۱)؛ من لایحضره الفقیه؛ قم: انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ ه.ق.
- شیخ طوسى(م۴۶۰)؛ تهذیب الاحکام؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه.ش.
- کلینى(م۳۲۹)؛ الکافی؛ دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه.ش.
- کنگره جهانی امام رضا(علیه السلام)؛ صحیفه الرضا(علیه السلام)؛ انتشارات کنگره جهانى امام رضا (علیه السلام)، ۱۴۰۶ ه.ق.
- مجلسی(م۱۱۱۱)؛ بحار الانوار؛ بیروت: موسسه الوفاء، چ۲، ۱۴۰۳ه.ق.
- محدث نورى(م۱۳۲۰ه.ق.)؛ مستدرک الوسائل؛ قم: مؤسسه آل البیت(علیه السلام)، ۱۴۰۸ ه.ق.
- مصطفوی، حسن(معاصر)؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ۱، ۱۴۱۶ه.ق.
- مطهری، مرتضی(معاصر)؛ سیری در سیره نبوی؛ تهران: انتشارات صدرا، چ۵، ۱۳۷۶ه.ش.
- معلوف، لویس(معاصر)؛ المنجد فی اللغه؛ نشر ذوی القربی، چ۴، ۱۴۲۳ه.ق.
- المقری الفیومی، احمد بن محمد بن علی؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی؛ قم: دارالهجره، چ۱، ۱۴۰۵ه.ق.
پی نوشت:
[۱]. قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): ((مجالسه العلماء عباده و النظر إلى علی عباده و النظر إلى البیت عباده و النظر إلى المصحف عباده و لنظرإلى الوالدین عباده.)).
[۲]. عن أبی الحسن الرضا ع قال إن الله عز و جل أمر بثلاثه مقرون بها ثلاثه أخرى أمر بالصلاه و الزکاه فمن صلى و لم یزک لم تقبل منه لاته و أمر بالشکر له و للوالدین فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله و أمر باتقاء الله و صله الرحم فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عز و جل.
[۳]. قال الرضا(علیه السلام): و بر الوالدین و إن کانا مشرکین فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا لأن الله یقول اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما.
[۴]. قال (علیه السلام): خمس من لم تکن فیه فلا ترجوه لشیء من الدنیا و الآخره من لم تعرف الوثاقه فی أرومته و الکرم فی طباعه و الرصانه فی خلقه و النبل فی نفسه و المخافه لربه.
[۵]. قال(علیه السلام) قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): أقربکم منی مجلسا یوم القیامه أحسنکم خلقا و خیرکم لأهله.
[۶]. قال (علیه السلام): إن الذی یطلب من فضل یکف به عیاله أعظم أجرا من المجاهد فی سبیل الله.
[۷]. قال (علیه السلام): صاحب النعمه یجب أن یوسع على عیاله.
[۸]. قال (علیه السلام): لا یستکمل عبد حقیقه الإیمان حتى تکون فیه خصال ثلاث التفقه فی الدین و حسن التقدیر فی المعیشه و الصبر على الرزایا.
[۹]. قال (علیه السلام): صل رحمک و لو بشربه من ماء و أفضل ما توصل به الرحم کف الأذى عنها و قال فی کتاب الله لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى.
[۱۰].عن أبی الحسن الرضا ع قال إن الله عز و جل أمر بثلاثه مقرون بها ثلاثه أخرى أمر بالصلاه و الزکاه فمن صلى و لم یزک لم تقبل منه صلاته و أمر بالشکر له و للوالدین فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله و أمر باتقاء الله و صله الرحم فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عز و جل.
[۱۱]. کتاب أبی الحسن الرضا ع إلى أبی جعفر: یا أبا جعفر بلغنی أن الموالی إذا رکبت أخرجوک من الباب الصغیر فإنما ذلک من بخل بهم لئلا ینال منک أحد خیرا فأسألک بحقی علیک لا یکن مدخلک و مخرجک إلا من الباب الکبیر و إذا رکبت فلیکن منک ذهب و فضه ثم لا یسألک أحد إلا أعطیته و من سألک من عمومتک أن تبره فلا تعطه أقل من خمسین دینارا و الکثیر إلیک و من سألک من عماتک فلا تعطها أقل من خمسه و عشرین دینارا و الکثیر إلیک إنی أرید أن یرفعک الله فأنفق و لا تخش من ذی العرش إقتارا.
[۱۲]. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ قَالَ لِبَعْضِ مَوَالِیهِ یَوْمَ الْفِطْرِ وَ هُوَ یَدْعُو لَهُ یَا فُلَانُ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْکَ وَ مِنَّا ثُمَّ أَقَامَ حَتَّى کَانَ یَوْمُ الْأَضْحَى فَقَالَ لَهُ یَا فُلَانُ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنَّا وَ مِنْکَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قُلْتَ فِی الْفِطْرِ شَیْئاً وَ تَقُولُ فِی الْأَضْحَى غَیْرَهُ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ إِنِّی قُلْتُ لَهُ فِی الْفِطْرِ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْکَ وَ مِنَّا لِأَنَّهُ فَعَلَ مِثْلَ فِعْلِی وَ تَأَسَّیْتُ أَنَا وَ هُوَ فِی الْفِعْلِ وَ قُلْتُ لَهُ فِی الْأَضْحَى تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنَّا وَ مِنْکَ لِأَنَّهُ یُمْکِنُنَا أَنْ نُضَحِّیَ وَ لَا یُمْکِنُهُ أَنْ یُضَحِّیَ فَقَدْ فَعَلْنَا نَحْنُ غَیْرَ فِعْلِهِ.(در من لایحضره الفقیه به جای تاسیت واژه استویت را دارد).
[۱۳]. قال الرضا (علیه السلام): المؤمن الذی إذا أحسن استبشر و إذا أساء استغفر و المسلم الذی یسلم المسلمون من لسانه و یده لیس منا من لم یأمن جاره بوائقه.
[۱۴]. رَوَى نَادِرٌ الْخَادِمُ قَالَ کَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع یَضَعُ جَوْزِینَجَهً عَلَى الْأُخْرَى وَ یُنَاوِلُنِی.
[۱۵]. عن إبراهیم بن العباس قال: ما رأیت أباالحسن الرضا…و لا رأیته شتم أحدا من موالیه و ممالیکه قط.. .
[۱۶]. قال علی بن شعیب دخلت على أبی الحسن الرضا (علیه السلام) فقال لی یا علی من أحسن الناس معاشا قلت أنت یا سیدی أعلم به منی فقال ع یا علی من حسن معاش غیره فی معاشه یا علی من أسوأ الناس معاشا قلت أنت أعلم قال من لم یعش غیره فی معاشه یا علی أحسنوا جوار النعم فإنها وحشیه ما نأت عن قوم فعادت إلیهم یا علی إن شر الناس من منع رفده و أکل وحده و جلد عبده.
[۱۷]. علی بن موسى الرضا ع عن أبیه عن آبائه عن علی (علیه السلام) قال قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):أربعه أنا لهم شفیع یوم القیامه المکرم لذریتی من بعدی و القاضی لهم حوائجهم و الساعی لهم فی أمورهم عند اضطرارهم إلیه و المحب لهم بقلبه و لسانه.
[۱۸]. عن الحارث بن الدلهاث مولى الرضا ع قال سمعت أبا الحسن ع یقول لا یکون المؤمن مؤمنا حتى یکون فیه ثلاث خصال سنه من ربه و سنه من نبیه و سنه من ولیه فالسنه من ربه کتمان سره قال الله عز و جل عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ و أما السنه من نبیه فمداراه الناس فإن الله عز و جل أمر نبیه ص بمداراه الناس فقال خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ و أما السنه من ولیه فالصبر فی البأساء و الضراء فإن الله عز و جل یقول وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ.
[۱۹]. قال ع: عونک للضعیف من أفضل الصدقه
[۲۰]. قال ع: التودد إلى الناس نصف العقل.
[۲۱]. عن الحسن بن علی الوشاء قال سمعت أبا الحسن ع یقول:السخی قریب من الله قریب من الجنه قریب من الناس بعید من النار و البخیل بعید من الجنه بعید من الناس قریب من النار قال و سمعته یقول السخاء شجره فی الجنه أغصانها فی الدنیا من تعلق بغصن من أغصانها دخل الجنه.
[۲۲]. عن یاسر الخادم عن أبی الحسن الرضا ع قال: السخی یأکل من طعام الناس لیأکلوا من طعامه و البخیل لا یأکل من طعام الناس لئلا یأکلوا من طعامه.
منبع: راه تربیت سال پنجم پاییز ۱۳۸۹ شماره