- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
وسواس، یکى از شایعترین اختلالات و بیمارىها در جامعه است و متخصصان روانشناسى و روانپزشکان، تعاریف گوناگونى را از این بیمارى ارائه دادهاند. این بیمارى که حدود ۲ تا ۳ درصد از جمعیت را گرفتار خود مىکند، شامل فکر، احساس یا تصورات عودکننده و مزاحم براى شخص است که در او ایجاد اضطراب مىکند. در نتیجه تعادل فرد به دنبال این بیمارى به هم مىخورد و او در سازگارى با محیط دچار مشکل مىشود. از نظر روانکاوان نیز وسواس یک بیمارى ناخودآگاه است که اختیار و آزادى را از فرد سلب میکند و او را وامىدارد تا رفتارى را بر خلاف میل و خواستهاش انجام دهد. اگرچه اکثر بیماران به بیمارگونه بودن رفتارشان آگاهى دارند، ولى قادر به رها شدن از آن نیستند.
مطالعات در زمینه این بیمارى نشان مىدهد که وسواس همگام با بلوغ در افراد به تدریج رشد مىکند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد، ممکن است بیمار بهبود نسبى پیدا کند، ولى در غیر این صورت این بیمارى سیر رو به افزایش خواهد داشت. همچنین بسیارى از افراد که دارى شخصیتهاى حساس هستند، اذعان مىکنند که در دورههایى از زندگى این اختلال را تجربه کردهاند.
افراد مبتلا به این اختلال، تلاش مىکنند تا از طریق توجه دقیق به موازین، جزئیات ریز، فهرستها و برنامهها بر همه امور کنترل داشته باشند. آنها داراى دقت افراطىاند، کارها را تکرار مىکنند، به جزئیات توجه فوقالعاده دارند و به طور مکرر اشتباه احتمالى را کنترل مىکنند. آنها نسبت به این حقیقت که اطرافیانشان در برابر تأخیرها و ناراحتىهایى که از این رفتار ناشى مىشود دلخور مىشوند، توجهی ندارند.
علامت اساسى اختلال شخصیت وسواسى- جبرى شامل نظمگرایى، کمالگرایى و کنترل روانى است. افراد مبتلا به این اختلال تلاش مىکنند تا از طریق توجه دقیق به موازین، جزئیات ریز، فهرستها و برنامهها بر همه امور کنترل داشته باشند. آنها داراى دقت افراطىاند، کارها را تکرار مىکنند، به جزئیات توجه فوقالعاده دارند و به طور مکرر اشتباه احتمالى را کنترل مىکنند. آنها نسبت به این حقیقت که اطرافیانشان در برابر تأخیرها و ناراحتىهایى که از این رفتار ناشى مىشود دلخور مىشوند، توجهی ندارند.
مثلاً وقتى چنین افرادى فهرستى از کارهایى را که باید انجام دهند گم مىکنند، به جاى این که با کمک گرفتن از حافظه لحظاتى را صرف بازنویسى فهرست آن کارها کنند و به انجام آن کارها بپردازند، زمان زیادى را صرف جست و جوى آن فهرست مىکنند. براى کارها زمان کافى تخصیص نمىدهند و مهمترین کارها براى لحظه آخر گذاشته مىشود. افراد مبتلا به این اختلال به بهانه کنار گذاشتن فعالیتهاى تفریحى، اوقات خود را به طور مفرط وقف کار و بهرهورى مىکنند، ممکن است تمرکز زیادى بر کارهاى روزمره خانگى داشته باشند (مثلاً تمیز کردن مفرط و تکرارى منزل).
این افراد در مورد مسائل اخلاقى یا ارزشها به طور افراطى وظیفهشناس، جدى و انعطافناپذیر هستند و ممکن است خود و دیگران را مجبور کنند که در عملکرد از اصول اخلاقى خشک و معیارهاى خیلى سخت پیروى کنند. آنها در مورد اشتباهات خود، از خود به طور بىرحمانه انتقاد مىکنند. این افراد گرفتار نظم افراط گونهاى هستند که بر تمام روابطشان سایه مىاندازد، به طورى که حتى قادر به جدا شدن از اشیاى فرسوده یا بىارزش نیستند چون معتقدند شاید در آینده بتوان از آنها استفاده کرد.
بىتوجهى به جنبههاى عاطفى، ارتباط آنها را با خانواده دچار مشکل مىکند و در کار و محیط شغلى نیز برایشان مشکلات زیادى را به وجود مىآورد. اگر این اختلال در همان اوایل جوانى که شروع آن است بهبود نیابد، در بزرگسالى افسردگى نیز به آن اضافه خواهد شد. البته مانند سایر اختلالات روانى مىتوان گفت که در فرد دچار اختلال وسواسى- جبرى، این نظمپذیرى و کمالطلبى نه تنها منجر به پیشرفت و رسیدن به هدف نمىشود بلکه در بسیارى از زمینههاى زندگى، باعث افت در عملکرد مىشود.
در مورد علل و ریشههاى این بیمارى، اظهار نظرهاى بسیارى شده که وراثت، وضع هوشى، عوامل اجتماعى و خانوادگى از جمله آنان هستند. تحقیقات نشان دادهاند که حدود ۴۰ درصد وسواسىها، این بیمارى را از والدین خود به ارث مىبرند. همچنین افرادى که از نظر هوشى در حد متوسط و بالاى متوسط هستند، بیشتر درگیر این بیمارى مىشوند. بررسىها حاکى از آن هستند که والدین کمالجو که فرزندان خود را بر اساس ضوابط خاصى تربیت مىکنند، در وسواسى کردن آنها بسیار مؤثرند.
در شیوه رفتاردرمانى با تقویت کردن پاسخهاى مثبت و حذف پاسخهاى منفى بیمار، رواندرمانگر سعى در کاهش رفتارهاى وسواسى بیمار خواهد داشت البته در صورتى که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهى داشته باشد، کار درمانگر آسانتر خواهد شد و نتیجه بهترى به دست خواهد آمد. گروهدرمانى نیز از جمله دیگر درمانهاى غیردارویى است که در درمان این افراد مىتواند بسیار مفید باشد.
اهمیت وسواس زمانى بیشتر مىشود که فرد در دوران کودکى، انواع ناامنىها را تجربه کرده باشد. از شیر گرفتن کودک به صورت ناگهانى و تحقیر، از جمله عواملى هستند که زمینه را براى انواع ناراحتىهاى عصبى از جمله وسواس فراهم مىکنند. صفات شخصیتى دیده شده در افراد وسواسى از این قبیل است: اضطراب جدایى، مقاومت در برابر تغییر، اهل ریسک نبودن، دودلى، افکار خرافى و دلبستگى زیاد به کار. شیوع این بیمارى در میان زنان بیشتر است.
بسیارى از روانشناسان و روانپزشکان براى درمان این بیماران، از دو روش رفتاردرمانى و دارودرمانى استفاده مىکنند. در شیوه رفتاردرمانى با تقویت کردن پاسخهاى مثبت و حذف پاسخهاى منفى بیمار، رواندرمانگر سعى در کاهش رفتارهاى وسواسى بیمار خواهد داشت البته در صورتى که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهى داشته باشد، کار درمانگر آسانتر خواهد شد و نتیجه بهترى به دست خواهد آمد.
«گروه درمانى» نیز از جمله دیگر درمانهاى غیردارویى است که در درمان این افراد مىتواند بسیار مفید باشد. در درمان دارویى متخصص روانپزشک براى این بیماران دوزهاى مختلفى از انواع آرامبخشها را براى رفع علایم اضطراب، افسردگى و افکار وسواسى تجویز مىکند.
سمیه شرافتى
منبع: تبیان؛ تهیه و تنظیم: زهره پری نوش