- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
وقتی یک ازدواج یا یک رابطه ی عاطفی طولانی، پایان میپذیرد، وضعیت بسیار سختی به وجود میآید. به هر دلیلی که جدایی رخ داده باشد چه خود خواسته باشد چه نباشد، همه ی دنیای فرد واژگون میشود و ناراحتی و درد و اندوه شدیدی را تجربه میکند.
«دیروز دوستم رو دیدم که خیلی حالش بد بود گفت بعد از دو هفته تازه از خونه بیرون زده، بعد از به هم خوردن نامزدیش ندیده بودمش شاید ده کیلو وزن کم کرده بود. میگفت نمیدونه بعد از دوسال آشنایی و پنج ماه نامزدی حالا چطوری دوباره بشه دختر دوسال و نیم پیش. با این که خودش به هم زده بود و میگفت کارش درست بوده خیلی گیج بود و یه دنیا غصه داشت. حتی شیوه ی زندگی نرمال به یادش هم نمیآمد. واقعا نیاز به کمک داشت»
راهکارهای بسیاری برای بازگشت به وضع عادی باید انجام داد. در نهایت بعد از عبور از این گذرگاه دشوار، فرد توانمند و قویتر میشود. چرا پایان دادن به رابطه دردناک است، وقتی میدانیم ادامهاش بیفایده است؟
تمام کردن رابطه یا طلاق دردناک است چون بیانگر نوعی فقدان ناگزیر است. نه فقط از دست دادن یک رابطه بلکه فقدان رویاهای مشترک با کسی دیگر و تعهد به او که تمام شدنش احساس رهاشدگی ترسناکی دارد.
روابط عاشقانه با پتانسیل بالایی از امید و هیجان برای آیندهای مشترک شروع میشوند و وقتی با شکست روبرو میشوند استرس، سوگ و ناامیدی عمیقی به بار میآورند. بهبودی از اندوه تمام شدن رابطه یا طلاق بسیار دشوار است اگر چه فرد میداند و میتواند به خودش یادآوری کند بالاخره موفق به عبور از این وضع ناراحتکننده خواهد شد ولی بهتر شدن حال فرد زمان میبرد و باید صبور بود.
طبیعی است اگر حالمان بد است
روابط عاشقانه با پتانسیل بالایی از امید و هیجان برای آیندهای مشترک شروع میشوند و وقتی با شکست روبرو میشوند استرس، سوگ و ناامیدی عمیقی به بار میآورند.
این طبیعی است اگر احساس اندوه، عصبانیت، خستگی، ناامیدی و گیجی داشته باشیم. این احساسات ممکن است شدید باشند و نسبت به آینده اضطراب داشته باشیم. همه این واکنش ها را باید پذیرفت تا در طول زمان به تدریج کاهش یابند. حتی اگر ازدواجی که به طلاق رسیده یا رابطه ی به انتها رسیده سالم نبوده و فرد را به ناکجا آباد میبرده، باز هم جدایی برای فرد بسیار وحشتناک است.
انتظار میرود فرد تا مدتی با خوشبینی کمتری رفتار و احساس کند و مثل قبل خوب و بی نقص کار نکند یا با دیگران آنطور که سابق به آنها اهمیت میداد رفتار نکند و اهمیت چندانی به افراد و اطراف قائل نشود. باید پذیرفت که هیچکس سوپرمن نیست و به خودتان فرصت بدهید تا دوباره با تامل خودتان را جمع و جور کنید.
به تنهایی با بحران دست و پنجه نرم نکنید
تشریک احساسات و اندوه با خانواده و دوستان کمک بزرگی برای خروج از این بحران است.توجه داشته باشید که قرار گرفتن در گروههایی که همین مشکل را داشتهاند به نام گروههای خودیاری، و صحبت با آنها مفید است. منزوی ماندن سطح استرس را بالا میبرد باعث افت تمرکز، اختلال در کار و روابط دیگر و در نهایت ضربات جدی به سلامت جسم و روان فرد است. از این که از دیگران برای برون رفت از موقعیت فعلی کمک بگیرید نهراسید.
از چه کسانی میتوان کمک گرفت؟
کسانی که شما را حمایت میکنند، به شما ارزش و انرژی میدهند، مثبت اندیشند و واقعا به شما گوش میدهند. این مهم است که برای بیان صادقانه وضعیتی که با آن درگیر بودید و از آن گذر کردید احساس آزادی کنید و نترسید از این که مخاطبتان بد قضاوتتان کند نقدتان کند یا با راهکارهای عجیب تاریخ گذشته عذابتان بدهد. از دوستان قابل اعتماد و خانواده کمک بگیرید.
مخصوصا افرادی که تجربه جدایی یا طلاق دردناک داشتهاند میتوانند خیلی مفید واقع شوند. آنها حس شما را میفهمند و میتوانند به شما اطمینان بدهند که امید برای بهبود و رابطه های جدیدتر وجود دارد. اگر کمک گرفتن یا ایجاد ارتباط با آشنایان دانا و با تجربه برایتان راحت نیست از بیرون کمک بگیرید مثلا از مشاوران یا گروه های حمایتی و خودیاری استفاده کنید. تنها چیز مهم اینست که شما در نهایت جایی داشته باشید که بتوانید در آن به راحتی خودتان را بروز بدهید.
سوگواری برای جدایی حق شماست
سوگواری یک واکنش طبیعی به فقدان است و جدایی و طلاق فقدان های متعددی در بر دارند:
فقدان همراهی و اشتراک تجارب که میتوانسته مطلوب یا نامطلوب باشد.
فقدان حمایت که میتوانسته مالی، فکری، اجتماعی و یا عاطفی باشد.
فقدان امید، طرح، نقشه و رویاهایی برای آینده که از همه فقدانها دردناک تر است.
به خودتان اجازه بدهید که درد این فقدان ها را حس کنید. اگر چه ممکن است بترسید که تحملش از توان شما خارج باشد و بترسید که مبادا تا ابد در این اندوه بمانید ولی نگران نباشید چون سوگواری و پذیرفتن این درد و اندوه برای فرایند بهبود لازم است و درد این سوگواری همان چیزی است که به شما کمک میکند تا از چسبیدن به اندوه از دست رفتن رابطه عبور کنید. در نهایت مهم نیست اندوهش چقدر بزرگ است چون تا ابد دوام نمیآورد و نخواهد ماند.
با احساس خود نجنگید
طبیعی است که احساسات متناقض زیادی تجربه کنید مثل عصبانیت، نفرت، غم، آرامش، ترس، گیجی. این احساسات را درون خود تشخیص بدهید با وجودیکه این احساسات گاهی خیلی دردناک میشوند تلاش برای سرکوب یا نادیده گرفتنشان تنها جریان سوگواری برای فقدان را طولانیتر میکند. با اینکه بیان احساس در این شرایط دشوار است ولی باید راهی پیداکنید تا به دیگران بگویید که سوگوارید زیرا این بیان شما را از احساس تنها ماندن با اندوه تان دور میکند و به بهبود سریعتر کمک میکند. نوشتن احساسات و مکتوب کردنش مثل خاطرهنویسی نیز مفید است.
شجاع باشید
اگر بتوانید انتخاب و رفتارتان را بررسی کنید و علت انتخاب شریکتان را بفهمید به علت جدایی پی خواهید برد و میفهمید کجا اشتباه کردید تا دفعه بعد اشتباه نکنید.به میزان تقصیر خود در جدایی اعتراف کنید و بفهمید چگونه تصمیماتتان بر رابطه تاثیر گذاشت از اشتباه بیاموزید تا تکرار نشود.
بیان احساسات، شما را از اندوه خلاص میکند. چسبیدن به احساسات آزاردهنده منفی مثل سرزنش، خشم و نفرت و تحلیل بیش از حد آنها و جاماندن در آنها مانع بازگشت به زندگی عادی و بهبود و حرکت به سوی آینده است.
شجاع باشید و به به خاطر بسپارید هنوز آینده را دارید. سخت است ببینید کاخ آرزوهایتان فروریخت. همانطور که برایش سوگواری میکنید با این حقیقت که در نهایت این نیز بگذرد و آیندهای جایگزین امید از دست رفته خواهد شد به خودتان شجاعت بدهید. بین واکنش نرمال به سوگ و افسردگی تفاوت است.
سوگ جدایی اگرچه میتواند فلجکننده باشد اما بعد از مدتی شروع به سبک شدن میکند و کم کم روز بروز احساس بهبود و بازگشت به زندگی میکنید ولی اگر چنین پیشرفتی حس نمیکنید احتمالا افسرده شدهاید.
از خودتان مراقبت کنید
جدایی، یک اتفاق پراسترس است که زندگی انسان را زیر و زبر میکند بعد از چنین تغییر بزرگی، فرد از نظر روحی و جسمی بسیار آسیبپذیر میشود. برای بهبود با خودتان جوری رفتار کنید که انگار آنفولانزا گرفته اید.
خوب استراحت کنید برای خود استرس جدید نسازید تصمیمات مهم مثل تغییر شغل یا شهر سکونت یا شروع یک رابطه جدید دیگر نگیرید کارهای آرامشبخش کنید مانند قدم زدن در طبیعت، گوش دادن به موسیقی دلخواه، حمام آب گرم، مطالعه کتابهای مورد علاقه، تمرینات یوگا و ماساژ گرفتن. دوستان جدید بیابید کلاس بروید فعالیتهای اجتماعی داوطلبانه در نهادهای عمومی مثل مدرسه و بیمارستان و مساجد انجام دهید. و در نهایت تفریح کنید تا در اینجا و اکنون بمانید و به تلخی گذشته نچسبید.
از جداییتان درس بگیرید
اگر بتوانید انتخاب و رفتارتان را بررسی کنید و علت انتخاب شریکتان را بفهمید، به علت جدایی پی خواهید برد و میفهمید کجا اشتباه کردید تا دفعه بعد اشتباه نکنید. به میزان تقصیر خود در جدایی اعتراف کنید و بفهمید چگونه تصمیماتتان بر رابطه تاثیر گذاشت از اشتباه بیاموزید تا تکرار نشود. نگاه به گذشته، کمک میکند خودتان را بشناسید به خاطر اشتباهات خود را آزار ندهید فقط مشکلاتتان را شناسایی کنید تا رفعشان کنید. احساسات منفی را نقطه شروعی برای تغییر در نظر بگیرید و حواستان باشد احساساتتان در کنترل شما باشد نه شما در کنترل احساسات.
منبع: میگنا(دانشنامه روانشناسی و علوم تربیتی)؛ سعیده سلیمانی؛ کارشناسی ارشد روانشناسی و مشاور خانواده